انتظاراتمان از کابینه دوازدهم را واقعی کنیم
صادق زیبا کلام: میخواهم بگویم صرفنظر از اینکه چه کسانی در نهایت برای کابینه دوم انتخاب میشوند این مسائل را باید در نظر بگیریم و نباید فراموش کنیم همه مسائل کشور در دست قوه مجریه نیست و از این بابت نباید دولت آقای روحانی را با دولتهایی که در دموکراسیهای دیگر تشکیل میشوند، مقایسه کنیم که در آنها حزبی که پیروز شده است، میتواند سیاستهای چهارسال بعد را برنامهریزی کند.
نکته مهم بعدی این است که آقای روحانی جدا از ملاحظات و دغدغههای سیاسی به هر حال ملاحظات و دغدغههای کاری هم دارد. ایشان میخواهد وزیر صنایع و اقتصاد و سایر وزرایی که بیشتر متولی امور اجرایی هستند، وزرایی باشند که بتوانند رکود را سامان بدهند و موتور اقتصاد را به حرکت دربیاورند. یعنی جدا از دغدغهها و ملاحظات سیاسی دغدغههای اجرایی و عملی هم دارد و بالاخره دغدغهها و ملاحظات سایر کانونهای قدرت هم وجود دارد که آقای روحانی باید آنها را هم لحاظ کند.
مجموعه اینها باعث میشود شرایط دشواری برای ایشان در انتخابهایی که باید در کابینه داشته باشد پیش بیاید. ایشان به هر سمت متمایل شود باعث میشود صدای طرفهای دیگر دربیاید. به عنوان مثال اگر چینش کابینهاش به گونهای باشد که بخواهد به ٢٤ میلیون رای به خودش لبیک بگوید این باعث میشود با آن مراکز و نیروهای دیگری که نام بردم مشکل پیدا کند. اگر هم بخواهد اسباب رضایت آنها را فراهم کند خیلیها به او خواهند گفت این ٢٤ میلیونی که به شما رای دادند چه سهمی خواهند داشت؟
اما مساله خیلی مهمی که نباید فراموش کنیم این است که واقعا توان قوه مجریه در عالم واقعیت چقدر است؟ چقدر میتوانیم انتظار داشته باشیم که مسائل مهم و کلان مملکت را قوه مجریه حل و فصل کند. ما میدانیم که نقش و نفوذ قوه مجریه در سامان دادن به خیلی از مسائل اساسی کشور چندان زیاد نیست. به عنوان مثال ما میدانیم یکی از بزرگترین مسائل اقتصادی کشور وجود سیستم اقتصاد ناکارآمد دولتی و فاسدی است که در کشور حاکم است. چقدر آقای روحانی یا هر دولت دیگری میتوانند اقتصاد فاسد ناکارآمد دولتی را اصلاح کنند؟
میخواهم بگویم صرفنظر از اینکه چه کسانی در نهایت برای کابینه دوم انتخاب میشوند این مسائل را باید در نظر بگیریم و نباید فراموش کنیم همه مسائل کشور در دست قوه مجریه نیست و از این بابت نباید دولت آقای روحانی را با دولتهایی که در دموکراسیهای دیگر تشکیل میشوند، مقایسه کنیم که در آنها حزبی که پیروز شده است، میتواند سیاستهای چهارسال بعد را برنامهریزی کند.
به این ترتیب معتقدم باید انتظاراتمان در چینش کابینه را پایین بیاوریم و در این جریان هم محدودیتهای رییسجمهور را در نظر بگیریم و هم توان واقعی قوه مجریه در ایران را. ممکن است بگویید پس چطور در ایام انتخابات نمیگفتید که قوه مجریه توان محدودی دارد اما حالا که وقت چینش کابینه است از محدودیتهای رییسجمهور صحبت میکنید؟ من هم در پاسخ میگویم اگر مردم نمیآمدند و در انتخابات شرکت نمیکردند الان آقای رییسی، رییسجمهور بود و شرایط مانند دوره احمدینژاد به نحوی پیش میرفت که دیگر هیچکدام از این مسائل که اصلاحطلبان چه سهمی در کابینه داشته باشند، یا اصولگرایان میانهرو چه سهمی داشته باشند مطرح نبود. اساسا نفس اینکه این دغدغهها مطرح است به دلیل شرکت مردم در انتخابات است. اگرنه وقتی احمدینژاد رییسجمهور بود اصلا این بحثها مطرح نبود و هر کسی را که او انتخاب میکرد، عضو کابینه میشد و دغدغههای درازمدت در میان نبود. پس سعی کنیم انتظاراتمان از کابینه دوازدهم را واقعی کنیم.