مروری بر روزنامه های چهارشنبه هفتم تیرماه
مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت وگوها و ... به انعکاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی که توجه ویژه به آن اهمیتی فزاینده دارد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح چهارشنبه هفتم تیر 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.
** شهید بهشتی؛ خدمتگزاری فعال و صدیق
هفتم تیر 1360 خورشیدی، سالروز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیت الله سید محمد بهشتی، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی و رییس دیوانعالی وقت کشور است. در این حادثه تروریستی 72 تن از یاران شهید بهشتی نیز به همراه وی به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
روزنامه«ایران» با درج یادداشتی با عنوان«هوادار حقیقت و عدالت» که به قلم عباس کریمی استاد دانشگاه و حقوقدان نگاشته شد،آورده است: شهید آیت الله سید محمدحسین بهشتی، بدون تردید، از شخصیت های تأثیرگذار در نظام جمهوری اسلامی ایران بود. چه در مبارزات پیش از انقلاب، چه در تلاش های بعداز انقلاب در راستای استقرار نظام پس از انقلاب، دو نقش عمده و مهمی که این شخصیت، در کنار سایر فعالیت های سیاسی و اجرایی داشته عبارتند از: اداره جلسات مجلس خبرگان قانون اساسی به عنوان نایبرئیس مجلس خبرگان مؤسس و سپس به عنوان رئیس دیوان عالی کشور و رئیس شورای عالی قضایی به عنوان عالیترین مقام قضایی. در هر دو مقطع همنقش این اندیشمند بیبدیل بوده است.
در ادامه این یادداشت می خوانیم: شهید بهشتی و سعه صدری که داشت موجب شد که قضات باتجربه پیش از انقلاب به کلی از میدان خارج نشوند و در کنف حمایت این شهید بزرگوار، قضات سالم بتوانند نقش مشاوران امین برای مسئولان قوه قضائیه بازی کنند و انتقال قوه قضائیه از شکل پیش از انقلاب به شکل نوین به آرامی صورت بگیرد. در این رابطه فراموش نکنیم تندروی هایی که در قوه قضائیه پس از انقلاب یا از روی دلسوزی و به منظور تسریع در امر دستیابی به قضای اسلامی صورت میگرفت و یا از روی تعمد به منظور آشفته کردن اوضاع و هزینه بار ساختن این انتقال روا داشته میشد، بدون چهرههایی چون شهید بهشتی که در تعدیل این تندروی ها مؤثر بودند، می توانست کشور را دچار بحران نماید.
این روزنامه همچنین در یادداشتی دیگر با عنوان«پژوهشگر دین و استاد بازنشسته دانشگاه شیراز» می نویسد: شهید بهشتی را «روشنفکر و نواندیش مسلمان» میدانم. تعریف من از روشنفکر و نواندیش کسی است که ضمن تکیه بر اصول عقاید، بیانی هماهنگ با شرایط زمان دارد. از این رو، معتقدم، نواندیشی در عین اینکه به معنای کنار گذاشتن عقاید گذشته و یکسره پذیرفتن مدرنیته نیست اما در عین حال، ماندن در عقاید گذشته هم نیست بلکه بیان همان اصول عقاید در موارد و مصادیق جدید و به شکلی نو است.
در ادامه آمده است: شهید بهشتی از جریانهای روشنفکری دفاع میکرد و از اعضای هیأت مدیره حسینیه ارشاد بود که در آنجا دیدگاههایش با دکتر شریعتی بیشتر هماهنگی داشت تا با روحانیت سنتی. از این رو، همه او را مدافع «روشنفکری دینی» قلمداد میکردند. بعد از انقلاب هم از سخنان و آثار مکتوبش کاملاً مشهود است که طرفدار آزادی و دموکراسی بوده است. او خصلت «نواندیشی» و «روشنفکری» را تا روز شهادتش حفظ کرد.معتقدم، بحران معرفتی امروز ما، «سطحینگری» و «سیاستزدگی» است. ما به جای نگاه معرفتشناسانه و پرداختن به عمق مطالب، به سیاست بازی و سطحی نگری دچار شدهایم و متأسفانه در عموم کسانی که اهل اندیشه و اهل معرفت هستند این درد سرایت کرده است. بر این باورم اگر شهید بهشتی اکنون حضور داشت بیشک در برابر این روند میایستاد و تمام تلاشش را برای تغییر این وضعیت بهکار میگرفت؛ همانگونه که در زمان حیاتش، خود را تسلیم شرایط نکرد و تحول بنیادینی را در عرصه نظر و عمل موجب شد؛ چنانکه برگ هایی از تاریخ این سرزمین را به خود اختصاص داد.
روزنامه«اعتماد» در مطلبی با عنوان«همه راه ها به بهشتی ختم میشود» به گفت وگو با فرشاد مومنی استاد دانشگاه علامه طباطبایی پرداخت و آورد: جامعه ما درباره نقش خطیر آیت الله شهید دکتر بهشتی در این زمینه برخی وجوه را بیشتر میداند و برخی وجوه را کمتر میداند؛ مثلا آن طور که ما توفیق داشتیم و شاهد بودیم، اینکه قانون اساسی ما توانست با این کیفیت تهیه بشود یک رکناش به بنیانهای نظری و پایبندیهای عملی شهید بهشتی و بهنظام باورهای اسلامی ایشان برمیگردد. شاید کمتر کسی در ایران به این نکته توجه کرده باشد که حزب جمهوری اسلامی در بین کاندیداهایی که برای مجلس خبرگان به جامعه ارایه کرد، طیف بسیار قابلاعتنایی از کسانی را به عنوان کاندیدا معرفی کرد که آنها در آن ایام تکلیف شرعی و ملی خود میدانستند که علیه حزب جمهوری اسلامی و بهویژه علیه شهید بهشتی حداکثر تلاش تبلیغاتی و عملی خود را مصروف کنند.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم:شهید بهشتی در آثار خودشان به طرز خارقالعادهای نشان دادند که در مناسبات نابرابر چگونه مشارکت سیاسی- اجتماعی به حداقل میرسد، هزینه فرصت برای چشم و همچشمی و رقابتهای کور و ضدتوسعهای افزایش پیدا میکند و ما امروز با تکیه بر دستاوردهای جدید دانش توسعه میتوانیم بگوییم که هرقدر که نابرابریها افزایش پیدا میکند وابستگی ذلتآور ما و مبتنی بر رابطه یکسویه به دنیای خارج افزایش پیدا میکند.
روزنامه«ابتکار» در گزارشی با عنوان«شهادت، مظلومیت و ایستادگی» می نویسد: در روز 7 تیر 1360 آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، رییس وقت دیوان عالی کشور و بیش از 70 نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند. این حادثه شش روز پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری صورت گرفت. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیتالله خامنهای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی نوشت: «حدود ساعت 21 دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت دهها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.»
در ادامه آمده است: گزارش خبرنگاران از محل انفجار به نقل از شاهدان عینی حاکی است که احتمالا دو بمب بسیار قوی منفجر شده که صدای انفجار آن تا شعاع حداقل یک کیلومتر به وضوح شنیده شده است. این انفجار به هنگامی روی داده است که جلسه هفتگی حزب با حضور اعضای حزب، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و احتمالا چند تن از وزیران در این محل تشکیل شده بود. گزارش خبرنگاران در ساعت 23 دیشب از مقابل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران حاکی بوده است که در زمان مخابره خبر 20 مجروح به وسیله آمبولانس به بیمارستانهای مختلف تهران از جمله بیمارستان طرفه و سینا انتقال یافتند و از بیمارستان طرفه خبر رسید که تا آن ساعت 8 شهید که پیکر آنها به کلی متلاشی شده را به این بیمارستان آوردهاند. یکی از این شهدا آقای طباطبایی نماینده مجلس بود اما هویت هفت نفر دیگر هنوز مشخص نشده است. خبرنگاران در گزارش خود اضافه کردهاند که در فاصله ساعتهای 23 تا 24 دیشب 24 جسد را از زیر آوار خارج کردهاند.
روزنامه«شهروند» در یادداشتی با عنوان««مظلوم»؛ مثل شهید بهشتی» نوشت: شهید بهشتی شخصیتی بود که هنوز هم ناشناخته مانده است. ایشان در تمام طول عمر مبارکشان هرگز دل به دنیا نبست و همواره رضایت خدا را در نظر داشت. یکبار در هامبورگ ایشان خطبه عقد دختر و پسری را خواندند و خانواده داماد ٢٠٠ مارک خدمتشان دادند، شهید بهشتی نپذیرفتند و گفتند: این کارها وظیفه من است. آن خانواده بسیار اصرار کردند. ایشان فرمودند: اگر خیلی اصرار دارید پول را به شماره حساب مسجد بریزید تا صرف مخارج جاری آنجا شود و رسیدش را به اینجا بفرستید. شهید بهشتی به هیچ وجه به خاطر روحانی بودنشان از کسی پول نگرفتند.
در ادامه این یادداشت آمده است: رهبر معظم انقلاب در تحلیل گمنامی و مظلومیت شهید بهشتی چنین میفرمایند: «هنگامی که شهید بهشتی از آلمان به ایران بازگشتند، یکی از چهرههای مبارز تحلیل میکرد که آقای بهشتی درحالی به ایران بازگشتند که باید ایشان را میگرفتند و بر این تحلیل هم شک نداشتیم، به دلیل اینکه برخورد آقای بهشتی با مسائل رژیم در آلمان برخوردی بود که وقتی به ایران برمیگشتند رژیم نمیبایست ایشان را به حال خود واگذارد و تحلیل میکرد که معلوم شد که چرا رژیم اقدام به دستگیری آقای بهشتی نکرد زیرا میخواست شخصیت وی را مشوه جلوه دهد زیرا اگر وی را دستگیر میکردند از او یک قهرمان و یک شخصیت مبارز میساختند و همین طور هم شد زیرا بعد از آن شروع کردند به جوسازی علیه ایشان و این ثابت میکند که جهتگیری های آقای بهشتی در زمینه مسائل روز، در نزد دوستان و دشمنان قابل درک بود و ما به راحتی میفهمیم که آقای بهشتی یکتنه به مبارزه برخاسته و این مسأله را رژیم نیز درک کرده بود و از جهت این با تمام قوا با او به مبارزه برخاسته و سعی در مشوه جلوه دادن چهره وی میکرد که متاسفانه در این راه موفق هم شد و به همین دلیل آقای بهشتی تا شروع مبارزات مردم در نزد عامه شناخته شده نبودند.
** توسعه پایدار و ارتباط آن با محیط زیست
یکی از دستاوردهای مهم عقلانی کردن مسایل زیست محیطی به منظور شکل دادن یک سیاست کلی، این است که انسان بتواند با شناخت طبیعت نظام مند، کارهایی را که در آینده پیامدهای زیانبار خواهد داشت بشناسد. امروزه با مطرح شدن توسعه پایدار که محور اصلی بحث های محیط زیست است، جهانیان خواهند توانست خود را از جریانات درونی و از خودخواهی های افراطی برهانند و مسایل را با ابعاد انسانی آن بنگرند.
روزنامه«آرمان» در یادداشتی با عنوان«نماد محیط زیست در امنیت ملی» که به قلم احمد بخشایشی اردستانی نگاشته شد، آورده است: در جهان با پدیده های مشترکی روبه رو هستیم؛ پدیده هایی که همه کشورهای جهان به نحوی می توانند آن را حس کنند و با آن درگیر هستند و حتی در آن زیست می کنند که در این راستا یکی از این پدیده های جهانی است که در ادبیات بین الملل با آن روبه رو هستیم و می تواند یک پروژه با یک فرایند باشد؛ اگر پروژه باشد بخث به یک برنامه ریزی دقیق برای القای مفهوم یکسان سازی بین المللی به جهانیان است تا افکار عمومی از مباحث استعمار، امپریالیسم کلونیسم و.... منحرف شوند و مبحث تاثیر افکار عمومی از نوعی تاثیر پذیری القایی دور شود.
در ادامه این یادداشت آمده است: یکی از بحث های مشترک جهانی شدن که روزبه روز در زندگی همه افراد اهمیت خود را بیش از پیش نشان می دهد مباحث مرتبط به زیست انسان ها به ویژه چالش های محیط زیستی است؛ لذا برای سالم بودن تمام افراد باید در عرصه بین الملل محیط زیستی سالم داشت زیرا در بستر یک محیط زیست مناسب است که می توان از تهدیداتی مانند بالا رفتن دمای کره زمین جلوگیری کرد.
روزنامه«همشهری» در مطلبی با عنوان«ضرورت لحاظ شدن جایگاه منابع طبیعی و محیط زیست در اقتصاد ملی» به گفت وگو با محمد امینی، استاد دانشگاه و رئیس پیشین مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران پرداخت و نوشت: مهمترین مطالبه زیست محیطی، لحاظ شدن جایگاه منابع طبیعی و محیط زیست در اقتصاد ملی و نقش این منابع در تولید خدمات زیستی است. متأسفانه در کشور ما هنوز منابع طبیعی و محیط زیست در اقتصاد ملی و مدیریت کلان کشور جایگاهی ندارد. بهعنوان مثال، بخش کشاورزی از نظر آب، هوا، کنترل آفات و بیماری های گیاهی ونیز از نظر تولید خاک (جنگل و مرتع تولیدکننده خاک است) و محیط طبیعی و فضایی که در آن کشت انجام میشود بهشدت وابسته به منابع طبیعی و محیطزیست است. با وجود این، این بخش کمترین سهمی در احیای محیطزیست و منابع طبیعی ندارد.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: سایر دستگاهها و نهادها هم با آنکه از محیط زیست و منابع طبیعی منتفع میشوند و به این منابع خسارت وارد میکنند اما هزینه ای برای احیا و توسعه منابع طبیعی و محیط زیست پرداخت نمیکنند. برای مثال، بیشترین بهره برداری از منابع آبی صورت میگیرد اما وزارت نیرو هزینه ای برای احیای منابع طبیعی و محیط زیست پرداخت نمیکند. این درحالی است که سازمان جنگل ها و محیطزیست، بودجه و امکانات لازم را برای حفاظت، احیا و توسعه منابع طبیعی و محیط زیست در اختیار ندارند. به همین دلیل وقتی حادثهای مثل سیل، گردوغبار یا شیوع آفات اتفاق میافتد تمامی هزینه ها وخسارات ناشی از آن بر سازمان جنگلها ومحیطزیست تحمیل میشود اما بهرهبرداران فارغ از اینکه رفتار آنها با طبیعت باعث بروز چنین حوادثی شده است بیآنکه خسارتی بپردازند همچنان مشغول بهره برداری هستند و درنتیجه تاوان رفتارهای نادرست آنها را باید مردم پرداخت کنند.
روزنامه«وقایع اتفاقیه» با انتخاب گزارشی با عنوان«جدال همیشگی درختان با اره و آتش» در هر ثانیه 360 مترمربع از سطح جنگل ها و مراتع کشور تخریب میشود. به بیان دیگر در هر پنج سال، یک میلیون هکتار از جنگل های ایران نابود میشود یا سالانه 1,5 درصد از جنگلهای ایران از دست میرود. اگر این روند ادامه یابد در 60 سال آینده اثری از جنگل های امروزی ایران باقی نخواهد ماند. این اطلاعات آن قدر تکان دهنده است که باورکردن آنها مشکل به نظر میرسد. با این وجود، همه آنها واقعیت دارد به گونهای که روند تخریب جنگل ها در ایران را باید یکی از نگرانکنندهترین مشکلات زیست محیطی کشور به حساب آورد.
در ادامه این مطلب آمده است: عوامل زیادی دست به دست هم دادهاند که امروز، بترسیم از اینکه تا چند سال دیگر، فرزندانمان باور نکنند ایران کویری، روزی درخت داشته است. از ساخت و سازهای غیراصولی گرفته تا به خطر انداختن اکوسیستم محیط زیست و نابود شدن درختان به خاطر کمآبی و حالا هم آتش سوزی هایی که گویا قرار نیست کنترل و متوقف شوند. گرمشدن هوا و رسیدن فصل تابستان برای جنگلهای ایران، یادآور آتشسوزیهای مهیب است. همین حالا هم چندین روز است که جنگلهای غرب کشور که از قضا جزء مرغوب ترین جنگل های ایران در دامنه زاگرس محسوب میشوند چنان دچار شعله شدهاند که حریقشان از هر سو که کنترل میشود از گوشه ای دیگر سر بر میآورد.
** توسعه گردشگری در چارچوب برنامه ریزی راهبردی
گردشگری در مفهوم پایدار در برگیرنده پردازش معنایی خاص خود است. در این میان زایش این مفهوم در ادبیات گردشگری حاصل تلاش در دستیابی به توسعه پایدار در تمامی زمینه های توسعه به شمار می رود. توسعه گردشگری باید براساس معیارهای پایداری باشد. بدین معنا که مسایل اکولوژیکی در بلند مدت، مسایل اقتصادی وتعهدات لازم نسبت به جنبه های اجتماعی و اخلاقی را رعایت کند.
روزنامه«دنیای اقتصاد» در یادداشتی با عنوان«گام محکم برای شفافیت اقتصادی گردشگری» می نویسد: چندی پیش صنعت گردشگری کشور شاهد تصویب یکی از آرزوهای 15 ساله خود در زمینه شفافیت اقتصادی بود. این اتفاق تصویب طرح حسابهای اقماری گردشگری در شورایعالی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بود که به ریاست اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری برگزار شد. برخی کارشناسان معتقدند اجرایی شدن این مصوبه در واقع نیاز به یک شهامت دارد، چون با اجرای نظام حسابهای اقماری عملکرد بخش گردشگری بهصورت دقیق و شفاف با اعداد و ارقام مشخص میشود و حالا با تصویب در شورایعالی گردشگری، این موضوع از پشتوانه قانونی مناسبی برخوردار شده است.
در ادامه این یادداشت می خوانیم: اگر در دهههای 30 و 40 میلادی معدن و کشاورزی مبنای آمارگیری در اقتصاد کشورها بودند، امروزه گردشگری این جایگاه را پیدا کرده است. در کشور ما اما با وجود ظرفیتهای مناسب برای توسعه این صنعت به دلیل نداشتن شفافیت اقتصادی که یکی از ارکان برنامه ریزی برای هر صنعتی است، همواره با خلأ آمار در زمینه صنعت گردشگری رو به رو بودهایم. راهکار کشورهای پیشرفته برای پر کردن این خلأ، طرحی با عنوان حساب های اقماری گردشگری بوده است. بهطور خلاصه حسابهای اقماری گردشگری یاTSA، تلاشی است برای اندازهگیری فعالیت های اقتصادی از جمله گردشگری که در حساب های ملی ثبت نشدهاند.
این روزنامه همچنین در یادداشتی دیگر با عنوان«ضرباهنگ توریسم مسوولانه در اکوتوریسم» می نویسد: انسان شهری برای رسیدن به آرامش و درک لذتهای نهفته در طبیعت به آن پناه میبرد تا فشارهای حاصل از زندگی را کاهش دهد. میل به حضور در طبیعت و بهرهمندی از مواهب آن روز بهروز در حال افزایش است؛ در حدی که این حضور به تدریج اثرات منفی خود را نشان داده است. مفهوم اکوتوریسم بهمنظور کاهش این اثرات و افزایش تاثیرات مثبت جریان گردشگری در طبیعت، رفتهرفته جایگاه مستقلی پیدا کرد تا الگویی مناسب برای استفاده خردمندانه گردشگران از منابع طبیعی باشد. از اکوتوریسم تعاریف متعددی شده است که در عین تشابه، ابهاماتی را نیز در ذهن مخاطب ایجاد میکند.
در ادامه آمده است: براساس تعریف اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی، اکوتوریسم به سفر یا بازدید زیست محیطی مسوولانه از مناطق طبیعی بکر اطلاق میشود که بهمنظور لذت بردن از طبیعت و درک مواهب آن و نیز ویژگیهای فرهنگی مرتبط با آن انجام و در عین حال منجر به ترویج حفاظت شود، اثرات منفی کمی از جانب بازدیدکنندگان در محیط ایجاد و شرایطی را برای اشتغال و بهرهمندی اقتصادی و اجتماعی مردم محلی فراهم کند. راهنمایان تور و گردشگران که ارتباط مستقیم تری با مقصدهای اکوتوریسم دارند، حتی در نبود دستورالعمل مدون و نظارت از سوی دولت، حقی برای استفاده های ناموزون و مغایر با اصول از مناطق طبیعی، بکر و آسیبپذیر ندارند. آنها همواره متعهدند که اثرات منفی حضور خود در طبیعت را به کمترین میزان کاهش دهند.
روزنامه«اعتماد» با درج یادداشتی با عنوان«آن روی سکه گردشگری» که به قلم الهام معینی جزنی نگاشته شد، آورده است: در صنعت گردشگری که بهتر است از آن به عنوان دانش گردشگری نام ببریم برای مناطقی که مورد توجه گردشگران قرار میگیرد، روشی مهاری درنظر میگیرند تا حضور بیش از اندازه گردشگران باعث ایجاد تبعات منفی در آن محدوده نشود. این روش که ظرفیت تحمل گردشگری نام دارد در ابعاد گوناگونی چون ظرفیت تحمل فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی ادراکی (ذهنی) مورد محاسبه قرار میگیرد. در ظرفیت فیزیکی، تعداد گردشگرانی که از لحاظ فیزیکی میتوانند در یک منطقه حضور یابند به شرطی که مزاحمتی در تجربه گردشگری دیگران ایجاد نکنند را محاسبه میکنند. این ظرفیت برای مناطق ساحلی، تاریخی، جنگلی، شهری و غیره متفاوت است.
در ادامه می خوانیم: در ظرفیت اکولوژیکی دغدغه اصلی، آسیب نخوردن حیات وحش منطقه در پی حضور گردشگران است. در ظرفیت اقتصادی مولفههای پیچیدهتر اقتصادی حضور دارند. کارشناسان میگویند: رونق گردشگری باعث خرسندی مردم محلی میشود اما ممکن است از جایی به بعد آسیبزا باشد، درست در جایی که گردشگری باعث افزایش قیمت اجاره مسکن، زمین و حتی مواد خوراکی میشود، بنابراین در توسعه ابعاد اقتصادی گردشگری باید به هوش و به گوش آثار تورمی هم باشیم.
روزنامه«اطلاعات» با انتخاب گزارشی با عنوان«این گردشگران دوست داشتنی»می نویسد: چند سال پیش یکی از دوستانم با من تماس گرفت و اطلاع داد که قصد دارد آخر هفته به همراه همسر و پسرش که آن روزها ده ساله بود، به فشم بیاید. دلیلی که برای این کار عنوان کرد جالب بود، او میخواست پسرش برای اولین بار فضاهای غیرشهری را ببیند، طبیعت و کوه و رودخانه را، درخت میوه و گاو و گوسفند و مرغ و خروس را. راهنمایان گردشگری کودک باید در سازمان میراث فرهنگی آموزش دیده باشند. دوره راهنمای گردشگری کودک، 38 سرفصل کارگاهی دارد و در یکی از مؤسسات زیر نظر سازمان میراث فرهنگی اجرا شده است. در دوره اول، 22 استاد متخصص در حوزههای گردشگری و کودکان تدریس کردند و من مجریطرح و ناظرکیفی آن بودم و در حال حاضر دور دوم ثبتنام انجام میشود تا طی آن، راهنمایان تخصصی گردشگری کودکان برای برپایی تورهای ویژه آنان تربیت شوند.
در ادامه می خوانیم: ریحانه جمالی هنجنی کارشناس جغرافیای طبیعی و کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی توریسم درباره دوره راهنمای تخصصی گردشگری کودکان میگوید: من این دوره را بر اساس مطالعات و تجربه های شخصی ام طراحی و آن را به تکتک استادان معرفی کردهام. همه تجربیات و مطالعات داخلی و خارجی آن استادان نیز موثر واقع شده و در نهایت سرفصلها از بهروزترین مطالبی که باید به کودکان آموزش دادهشود، به دستآمده است، از جمله آموزش متوازن مالی(آمال). ویژگی این دوره این است که در ایران طراحی و تولید شده و کاملا بومی است. همه استادان آن را تأیید کردهاند و اجرایش موفقیتآمیز بوده است. این دوره یکی از کاربردی ترین دورههای آموزشی است، کارآموزان در کارگاه شعرخوانی 6 ساعت شعر کار کردهاند یا در کلاس طراحی بازی، عملا 6 ساعت بازی یاد گرفتهاند. من هم میتوانستم یک دوره راهنمای گردشگری کودکان خارجی را خیلی راحت ترجمه کنم، اما ترجیح دادم این کار را با توجه به شرایط و فرهنگ و سیستم آموزش و پرورش خودمان انجام بدهم.