فائزه هاشمی: لیست شورایشهر، لیست خوبی نبود و یک جوری انحصار طلبی در آن وجود داشت/ شورای شهر یکدست 21 نفره را به صلاح اصلاح طلبان نمی دانم/ ولایتی دانشگاهی نیست
نباید از بیرون ماجرا را به سمت خاصی هدایت کنیم یا منحرف کنیم و فشار بیاوریم. اعضای شورای شهر باید بنشینند و با اجماع، آن گزینهای را که فکر میکنند برای شهر مناسب است انتخاب کنند و شهر را به دست فردی بسپارند که از بین کاندیداها، بیشترین توانایی و سابقه را داشته یا بیشترین نتیجه و عملکرد مثبت را در زمینه فعالیتهای شهری دارد. بنابراین در این عرصه ورود نمیکنم ولی این نکته را می خواهم بگویم فارغ از اینکه محسن شهردار باشد یا فرد دیگری، باید خود شورای شهر تصمیم بگیرد و من خودم را در جایگاهی نمی بینم که اظهارنظر کنم. من این معضل را در تاریخ دیدم و تجربه کردم که هر وقت جریان اصلاحات بدون رقیب شد کار را خراب کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ فائزه هاشمی در گفت و گوی تفصیلی ضمن بررسی موضوعات سیاسی روز کشور به انتخابات شورای شهر تهران و نحوه بستن لیست توسط اصلاح طلبان هم اشاره داشته که مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانیم:
در دو انتخابات شوراهای شهر و همچنین انتخابات ریاستجمهوری، موضوع مشارکت زنان را چگونه ارزیابی می کنید؟
تا جایی که ذهن من یاری می کند در انتخابات ریاست جمهوری هر بار خانم اعظم طالقانی با این هدف که بتواند شورای نگهبان را ملزم کند تا تفسیر درستی در خصوص رجل سیاسی ارائه دهد و همچنین دلایل رد صلاحیت زنان را بیان کند، وارد صحنه میشود بنابراین، این موضوع یک پدیده جدیدی نبوده است. در انتخابات شوراها تعداد خانمهایی که ثبت نام کردند قابل توجه است اما اتفاق جدیدی که در این دوره شاهد آن بودیم، اختصاص سهمیه ویژه بانوان در لیست اصلاح طلبان بود. این سهمیه دفعه قبل 3 خانم بود که این بار به 6 نفر افزایش یافت. این افزایش هر چند راضی کننده نیست و آن آرمانی که خانمها میخواستند کامل اتفاق نیفتاد ولی یک نقطه عطف است. شنیده ام دولت نیز دنبال وزرای خانم است که امیدوارم این موضوع تحقق پیدا کند. اگر این اتفاق بیفتد و خانم ها با یکدیگر به صورت جمعی کار کنند بیشک نتیجه می گیرند.
نگاهی که صد در صد لیست را متعلق به مردان می داند و حاضر است قسمتی از آن را در اختیار بانوان یا جوانان قرار دهد، قبول دارید؟
خانم ها به دلیل ظلم تاریخی، از یک عقب ماندگی رنج می برند و البته آن هم دلیل دارد. آیا سهم خانم ها از لیست، از لحاظ توانایی و صلاحیتی که دارند از نظر حضور و مشارکتی که در جامعه از خود نشان میدهند و تحصیلاتی که دارند در همین حد باید باشند؟ حدود 50 درصد جمعیت کشور را خانم تشکیل میدهند، چرا وقتی به سطوح مدیریت در سطح میانی و عالی میرسیم زنان باید اینقدر سهم کمی داشته باشند. در ستادها، انتخاباتها و هر جایی که پیاده نظام میخواهند، خانم ها کمتر از مردان نیستند اما زمانی که نوبت به انتخاب ژنرال ها میرسد خانم ها را کنار می گذارند و می گویند زود است و باید یک کار دیگری کرد و بعد آقایان همه کاره می شوند. این نوع رفتار نمونه بی عدالتی است.حال باید پرسید، چرا خانم ها به طور طبیعی و بدون لیست رای نیاورند؟ پاسخ این است که در بیشتر جوامع نیز همین اتفاق افتاده است و حتی کشورهای پیشرفته که در حال حاضر جزو کشورهای توسعه یافته قرار دارند با احتساب سهمیه برای بانوان در لیستهای مختلف کار خود را شروع کردند تا جامعه فعلی آن ها امروزه به یک تعادل و توازنی رسیده است و بعداز آن، باور نسبت به خانم ها در جامعه شکل گرفته است. در حال حاضر کشورهای توسعه یافته سهمیه جداگانه برای بانوان ندارند اما می بینید تعداد خانم ها در مجلس بسیار زیاد است و تعداد وزرای زن در کابینهها کم نیست و بالای 30 الی 40 درصد از کابینه را زنان تشکیل داده اند. در کشوری مانند سوئد، کابینه زنانه شده یعنی تعداد خانم ها حتی از آقایان نیز در کابینه بیشتر شده است. تجربه نشان داده جامعه به فرد یا افرادی رای میدهد که اسم او را مرتب شنیده باشد، حال این شنیده و دیده شدن ممکن است در قامت یک ورزشکار و هنرمند باشد. گاهی اوقات برای جامعه اهمیتی ندارد که این فرد ورزشکار یا هنرمند چه نوع تفکر سیاسی و چه توانایی در حل معضلات شهری دارد. صرف اینکه نام او شنیده و تصویر وی را دیده اند و آن فرد را می شناسند به او رای میدهند. ولی ما می بینیم زن های متخصصی که کاندیدا شده اند کمترین اقبال نصیبشان شده و دلیلش نیز این است که خانم های ما فرصت دیده شدن و عرضه تواناییهای خود را ندارند.
شما رسانهها را ورق بزنید، سایت ها را مرور کنید، وزیر و استاندار، معاون رییس جمهور، نماینده مجلس همگی آقا هستند. شما در هر سمتی، میبینید همه آقایان هستند که دارند سخن میگویند و رسانههای ما پر از آقایان است. پس زنان جامعه ما چگونه باور کنند که خانم ها می توانند به عنوان نماینده مجلس یا عضو شورای شهر تاثیرات مهمی در سطح سیاست کلان داشته باشند. اختصاص سهمیه برای زنان، در واقع آن کمبود خبر و حضور زنان در رسانه ها، کمبود شنیدهشدن نام خانم ها و بسیاری از مسائل دیگر را می تواند جبران کند. به نظرمیرسد می توان به مرور زمان، بدون در نظر گرفتن سهمیه برای بانوان و با معیار صلاحیت و بدون در نظرگرفتن جنسیت، به طور عادی انتخابات را برگزار کنیم. من همیشه خودم را مثال می زنم و می گویم اگر من در دوره پنجم انتخابات مجلس آن رای بالا را آوردم به دلیل این بود که در ورزش بانوان شهرت پیدا کرده بودم و دختر آقای هاشمی بودم و رسانه ها از من زیاد می نوشتند و مردم اسم من را می شنیدند و رای نیز دادند. ولی در مورد خانم ها به طور طبیعی این کار اتفاق نیفتاده است. به دلیل انتصابات مردانه و با تفکر مرد سالارانه، سقفهای شیشه ای خانم ها را اتوماتیک حذف می کند. فرصت زیادی برای دیده شدن در اختیار خانم ها قرار نمی گیرد. البته بین اصلاح طلبان و اصولگرایان در این زمینه فرقی وجود ندارد یعنی هردو وقتی به موضوع زنان می رسند دارای یک تفکر هستند.
با توجه به حضور حداکثری زنان در ثبتنام برای انتخابات، احتمال می دهید در آینده نزدیک تحولی در تغییر تعریف رجل سیاسی صورت گیرد؟
به نظر من همین حالا نیز برای ارائه تعریف مشخص از رجل سیاسی بسیار دیر شده و این یک ظلم است که تعریف صحیحی از رجل سیاسی ارائه نمی شود. تا کنون شورای نگهبان به آن وظیفه واقعی خودش عمل نکرده و با یک نگاه مردانه به این قضیه مینگرد. رجل تعریفش معروف است، شما به هر لغتنامهای مراجعه کنید برای رجل دو تعریف قایل می شوند، یکی به معنای مرد و دیگری به معنای بشر. در قرآن نیز رجل در برخی از آیات به معنی مرد استفاده شده که در مقابل زن قرار گرفته و در برخی از آیات به عنوان انسان آمده است و شامل زن و مرد میشود. از همین رو می توان گفت شورای نگهبان با این قضیه، سیاسی برخورد می کند. حتی آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 اعلام کرد آن زمانی که مذاکرات مجلس خبرگان بود آقای بهشتی با هدفی مشخص، کلمه رجل را در قانون گذاشت. در آن زمان شرایط برای حضور زنان در عرصههای کلان مناسب نبوده و بسیاری از افراد با حضور زنان موافقت نمی کردند.قراربود با استفاده از واژه رجل هر موقع جامعه فضایش آماده شد و شرایط برای حضور زنان فراهم شد، رجل به معنای بشر که در برگیرنده زن نیز هست تفسیر شود. شورای نگهبان به نظر من بدون دلیل و منطق، زیر بار این قضیه نمیرود. در ایام نزدیک به انتخابات شایعه شد که قرار است شورای نگهبان روی این قضیه بحث کند و همه منتظر بودیم تا این شورا معنی واقعی رجل را تفسیر کند ولی خبری نشد. ما نفهمیدیم که چرا این موضوعات مطرح و دوباره قرار شد همان تفسیر قبل باقی بماند.
البته در آن برهه نیز بحث حضور خانم دستجردی در انتخابات مطرح شد تا با این نگاه، زنان اصلاحطلب یا زنهای جامعه، خانم دستجردی را به دلیل زن بودنشان مورد حمایت قرار دهند و با این روش، شانس پیروزی کاندیدای اصولگرا را بالا ببرند.
برخی، محدودیتهای شرعی را عاملی برای تحدید زنان میخوانند، نظر شما در اینباره چیست؟
به نظر من این مسائلی که برخی به اسلام منتسب میکنند در واقع اسلام را زیر سوال میبرند. این در حالی است که وقتی خود قرآن میآید از ملکه بلقیس در سوره سبا و حکومتداری او تعریف میکند، از صفاتش می گوید و مردم داری، منطق و نگاه شورایی در اداره امور حکومت او رابه عنوان یک حاکم و پادشاه زن تحسین می کند، پس دلیلی ندارد برخی، اظهاراتی را به کار ببرند که با این نوع رویکرد همخوانی نداشته باشد.
آقای بهشتی واژه رجل را در خبرگان مطرح کرد تا بحث سوء استفاده سلیقهای پیش نیاید ولی در شرایط فعلی به نظر میرسد میخواهند عکس این موضوع را در افکار عمومی جا بیندازند، این موضوع را قبول دارید؟
من نیز موافق هستم. شاید در آن برهه آقای بهشتی احساس کردند زمینه و فهم چنین موضوعی در جامعه آماده نیست و از طرفی آن اعضایی که در خبرگان بودند تفکرات خاصی داشتند برای همین با استفاده از یک واژه، این امکان را ایجاد کردند تا هر وقت زمینه ها آماده شد به درستی مورد استفاده قرار گیرد. شاید آن موقع مجبور بود واژه مرد را بگذارند ولی با کمی تامل و زرنگی کلمه رجل را گذاشت. اما در حال حاضر به نظر من دارند از این قضیه سوء استفاده می کنند و حاضر نیستند تفسیر مناسب کنند.
دیدگاه آیت ا... هاشمی برای ورود بانوان به عرصههای مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به چه شکل بود؟
ایشان موافق حضور زنان در سطح جامعه بودند. خودشان نیز در زمان ریاست جمهوریشان مشاور زن داشتند. در آن دوران جامعه آمادگی حضور زنان را نداشت. ایشان نیز مانند بقیه اعتقاد داشتند باید کمکم کار و فرهنگ سازی را آغاز کرد. موضوع زنان یکی از موضوعات فرهنگی است و هر موضوع سیاسی به تدریج اگر اتفاق نیفتد ماندگار و نهادینه نمی شود و پایدار نخواهد ماند. ایشان نظرشان این بود که فعالیتها به تدریج باشد، به همین دلیل نیز ایشان از همان ابتدا زن ها را مدام به درس خواندن و تحصیلات و به تقویت بنیه علمی و توانایی های خودشان تشویق می کردند تا زمینه حضور در عرصههای کلان پیدا شود. آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس دوره قبل بود که موضوع گذاشتن سهمیه برای خانمها در سیاستهای کلان را به مجمع بردند ولی رای نیاورد. یعنی نشان میداد که خود آقای هاشمی نیز موافق بود باید بیشتر از توانایی خانمها استفاده شود. این ظلم به خانمهاست که کارمند شوند و درس بخوانند، در همه صحنه های انقلابی و اجتماعی مشارکت داشته باشند ولی وقتی نوبت به پستهای عالی و میانی میرسد، خانم ها حذف شوند. مطرح شدن این پیشنهاد در مجمع برای اینکه سهمیه برای زنان ایجاد شود و در سیاستهای کلان انتخابات نوشته شود نشان دهنده این است که ایشان به حضور فعال زنان در عرصههای کلان اعتقاد داشتند. آیتا...هاشمی به زنان میگفتند تقصیر خودتان است که در مناصب مختلف حضور ندارید، اگر خود خانم ها بخواهند به همجنسهایشان رای بدهند مجلس زنانه می شود؛ چون خودتان به خودتان رای نمی دهید از حضور در بسیاری از عرصهها محروم هستید.
این حرف درست است و من پاسخ آن را به این شکل دادم چون خانم ها، خانم ها را نمی شناسند و در مدیریت ها و صداهایی که شنیده می شود حضور ندارند. البته این سهمیه فقط در لیست و شورای شهر و نهادهای انتخابی نیست، این سهمیه باید در همه سطوح مدیریتی جامعه اتفاق بیفتد. یعنی دولت نیز باید در کابینه اش این روند را به وجود بیاورد. در معاونین وزرا، استاندار، روسای دانشگاه ها زنان حضور داشته باشند. در دانشگاه آزاد که آیت ا... هاشمی در شکل گیری آن نقش اساسی داشت وقتی در دوره جدید، آقای میرزاده مدیریت را برعهده گرفت، پنج خانم را به عنوان روسای واحدهای دانشگاه آزاد منصوب کرد.
افزایش حضور زنان در این دوره از مجلس نیز دیده شد اما به نظر ما زنان مجلس نتوانستند اثر گذاری قابل قبول و چشم گیری را ارئه دهند،نظر شما چیست؟
با این حرف موافق نیستم. من چون موضوعات و فعالیت زنان را در مجلس دنبال می کنم، معتقدم آن ها فعالیت خوبی دارند. ولی به دلیل تعداد بالای آقایان در مجلس، صدای این زنان که در اقلیت هستند شنیده نمیشود و تصور میکنید فعالیت زنان کمتر است. در این دوره خانم ها، سخنگوی کمیسیون ها، دبیر و نایب رییس شده اند. در کمیسیون های قبل خانم های ما این سمت ها را نداشتند. معتقدم خانمهای این دوره با وجود اینکه تعداد قابل توجهی از آن ها دور اولی هستند ولی نسبت به اولین تجربهشان، فعالیت خوبی دارند و من فکر می کنم که روند آنها مناسب است.
در خصوص پیروزی دوباره لیست امید در تهران و اول شدن مقتدرانه محسن هاشمی برایمان توضیح دهید؟
این سیر صعودی جریان امید و اصلاحات از سالهای قبل آغاز شد. آیت ا... هاشمی رفسنجانی قبل از رحلت، جمله ای مطرح کردند و گفتند:« به نظر میآید مردم بسیار آگاه شدهاند و من با خیال راحت میتوانم بروم» و ما در عمل دیدیم که این اتفاق افتاده است. حتی می توانم بگویم که مردم از خود اصلاحطلبان نیز جلوتر بودند. لیست اصلاحطلبان برای شورای شهر خوب بسته نشد ولی مردم با شعور و بلوغ به همان لیستی که خودشان نیز به آن اعتراض داشتند رای دادند. اگر تفرقه ایجاد و شرایط به گونهای شود که هر فرد معترضی به یکی از افراد لیست رای ندهد، نتیجه این می شود که رای ها شکسته و یکی دیگر جایگزین اعضای لیست شده و در نتیجه باعث شکست اصلاح طلبان میشوند. در خصوص اول شدن محسن نیز باید بگویم که چهار عامل مهم در رای او تاثیرگذار بود.نخست نام آقای هاشمی رفسنجانی بدون شک تاثیرداشت،دوم سابقه و تجربه او در مترویی که مردم به طور روز مره از آن استفاده می کنند و رضایت دارند، کمک کرد. سوابق محسن در قسمت های مختلف شهرداری نیز برای مردم روشن است و در لیست قرارگرفتن و سرلیست بودن و همچنین حضور و مشارکت بالای مردم نیز از دیگر دلایلی است که موجب شد اختلاف بارزی میان رای او و رای نفر دوم پدید آید.
نکته ای که نباید از آن غافل شد مشارکت مردم است، آرای اصولگرایان مشخص است اما آرای اصلاحطلبان به حضور مردم بستگی دارد. تجربه نشان داده رایهای خاکستری به سمت اصلاحطلبان می آید و در یک مشارکت بالا زمینهساز پیروزی این جریان خواهد بود.
محسن هاشمی رای بالایی در انتخابات از مردم کسب کرد، به نظر شما اگر این رای را نادیده بگیرد،انصراف دهد و به شهرداری برود، اقدام صحیحی است؟
به نظر من موضوع شهردار تهران مسالهای است که باید خود اعضای شورای شهر روی آن تصمیم بگیرند و جریان های بیرونی نباید بر آن تاثیر گذار باشند. ما نباید از بیرون ماجرا را به سمت خاصی هدایت کنیم یا منحرف کنیم و فشار بیاوریم. اعضای شورای شهر باید بنشینند و با اجماع، آن گزینهای را که فکر میکنند برای شهر مناسب است انتخاب کنند و شهر را به دست فردی بسپارند که از بین کاندیداها، بیشترین توانایی و سابقه را داشته یا بیشترین نتیجه و عملکرد مثبت را در زمینه فعالیتهای شهری دارد.
بنابراین در این عرصه ورود نمیکنم ولی این نکته را می خواهم بگویم فارغ از اینکه محسن شهردار باشد یا فرد دیگری، باید خود شورای شهر تصمیم بگیرد و من خودم را در جایگاهی نمی بینم که اظهارنظر کنم. من این معضل را در تاریخ دیدم و تجربه کردم که هر وقت جریان اصلاحات بدون رقیب شد کار را خراب کرد.
ما زمانی که رقیب داشتیم بهتر بودیم البته اصولگرایان نیز به همین شکل هستند. شورای شهر یکدست 21 نفره را به صلاح اصلاح طلبان نمی دانم و معتقدم همین اعتراضاتی که روی لیست شورای شهر شد شروع همین قضیه بود. انسان وقتی قدرت پیدا می کند انحصارطلب می شود و همین موضوع زمینه ساز دیکتاتوری است. به طور مرتب خودتان را می خواهید به دیگران تحمیل کنید و اصول و آرمانها را فراموش می کنید. به خاطر همین بود که در طول تاریخ، اصل تفکیک قوا به وجود آمده است. یعنی فیلسوفان و متفکران ارائه دهنده این نظریه به همین دلیل سعی کردند که تمرکز قدرت در یک فرد نباشد و قوا از یکدیگر مستقل باشند.وقتی در شورای شهر، قدرت مطلق شویم به دلیل آنکه رقیبی نداریم، خودمان به جان یکدیگر میافتیم و دچار تفرقه میشویم، چون احساس نمی کنیم دشمن و رقیبی هست که باید متحد شویم و آن احساس نیاز به اتحاد کمرنگ می شود. به نظر من اشکالی ندارد اگر چند نفر اصولگرا در لیست بیاید زیرا این موضوع موجب خواهد شد اصلاح طلبان بهتر عمل کرده و با تفکر و عقلانیت بهتر تصمیمگیری کنند. متاسفانه لیست شورایشهر، لیست خوبی نبود و یک جوری انحصارطلبی در آن وجود داشت ولی نمیخواهم دلایلش را بازگو کنم و به نظرم زمان مناسبی برای بازکردن این موضوع نیست. باید وحدت خودمان را حفظ کنیم.
برخی معتقدند محسنهاشمی با پشتوانه نام پدر به شهردار شدن میاندیشد و بعد از آن، سودای ریاست جمهوری را دارد. چنین موضوعاتی تا چه میزان در جمع های خصوصی مطرح بود؟
این موضوع را رد میکنم. در جمع ما این مساله مطرح نبود. درست است که محسن نام پدر را همراه دارد ولی خود او نیز سابقه های خوبی داشته است. مگر بقیه آدم هایی که برای حضور در انتخابات شهرداری یا ریاست جمهوری کاندیدا می شوند چه فرقی با محسن دارند.
اقدامات خانم مولاوردی در حوزه زنان را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظرم خوب حرکت میکند ولی قصد ندارم در رابطه با این موضوع و اشخاص سخن بگویم. دولت روحانی نقاط مثبت خوبی داشت، امیدواریم در این دوره جدید آقای روحانی چند کار انجام دهند،که یکی از آنها انتخاب وزیر زن است و ما خانم ها طالب این قضیه هستیم که این کار انجام شودهرچند در دوره اول نیز این اتفاق نیفتاد و اشتباه بود. دوم اینکه روحانی باید کابینه را آسیب شناسی کند و وزرایی را که کارآیی نداشتند تغییر دهد. مردم با امید بیشتر و با وجود آنکه مشکلات را می دانستند رای دادند؛ نباید مردم را ناامید کرد. باید به مطالبات بحق مردم احترام گذاشت و به وعدهها عمل کرد.باید میانگین سنی کابینه کاهش پیدا کند و افراد جوان با تجربه را به کار گیرد. البته جوان نیز در حد وزیر جواب نمیدهد.
تبعیض هایی که بین حقوق زن و مرد در قوانین ما وجوددارد، موضوع مهمی است. ما زنان، مطالبهگر این قضیه هستیم.باسیاست باید روی این موضوع کار کرد زیرا بسیاری از موضوعات ما به هیچ وجه مشکل فقهی ندارند و فقط برخی میگویند اسلام مخالف است ولی اگر کارشناسان روی این قضیه بحث و بررسی کنند، می بینند مشکل فقهی نیز ندارد.در صورتی هم که برخی ایرادات وجود داشته باشد، مجتهدان دینی باید آن را بروز و رفع کنند.رفتن دختران به استادیومها نیز باید مشکلش حل شود و اگر اینگونه شود فضای ورزشگاهها سالمتر میشود. برخی علاقه دارند با خانواده به استادیوم بروند و این حق را از خانمها گرفتهاند.آقای روحانی در این دوره باید از خود بیشتر مایه بگذارد و خود را درگیر مسائل کند و ما ببینیم که تلاشش را کرده ولی به نتیجه نرسیدهاست. ولی متاسفانه در مورد موضوع حضور دختران در استادیوم ها تلاشی از جانب آنها ندیدم.برای مثال به وزیر ورزش گفته شده بود که شما با حضور زنان در استادیوم مسئولیت اتفاقات را میپذیرید، که ایشان در پاسخ شانهخالی کرده بودند و مسئولیت را رد کردند.وزیر باید این مسئولیت را بپذیرد و نباید کوتاه بیاید. به هرحال در این دوره آقای روحانی باید متفاوت عمل کند.درچهارسال اول درگیرمشکلات دولت قبل بود ولی در این دوره باید هرچه کاشته است، برداشت کند.
به نظر می رسید که یک جریان خاص با برخی کارشکنیها به ویژه در مسائل فرهنگی مانند کنسرتها به دنبال سهم خواهی است؟
اینهاسهم خواهی نیست، یک جریان خاصی میخواهد کارشکنی کند تا آقای روحانی به نتیجه نرسد و مردم ناامید شوند و پای صندوقهای رای نیایند و بگویند انتخابات به درد ما نخورد و حس کنند که کسی که به او رای دادند نتوانست برایشان اقدامی انجام دهد. در آن زمان وقتی مردم پای صندوقهای رای حاضر نشوند جریان مقابل پیروز خواهد شد. این کارشکنی نا امیدکردن مردم است و سهم خواهی نیست. آنها در موضوع خاص و در راستای سهم خواهی مذاکره نمیکنند. اگر منابع قدرت را بخواهیم تقسیمبندی کنیم و بگوییم مجموعه قدرت دست چه جریانی قراردارد، میتوان گفت نزدیک 70 درصد دست اصولگرایاناست و نهادهای انتخابی، قدرت آنچنانی ندارند و در سر راه آنها فیلترهایی وجود دارد که موانع خود را ایجاد کند.
بحث کنسرت که به آن اشاره کردید یکی از مهمترین مواردی است که روحانی باید تلاش کند تا موانع موجود برسر راه آن را بر طرف سازد. ما میدانیم موانع موجود زیاد است اما روحانی باید به جایگاه قانون اعتبار ببخشد، البته آقای روحانی اختیاری ندارد. درست است که در قانون اساسی ما مسئولیت اجرای قانون اساسی به عهده رییس جمهور گذاشته شده ولی شما اگر آییننامه را بخوانید می بینید ضمانت اجرایی برعهده رییس جمهور نیست.بنابراین دست آقای روحانی آنگونه که باید باز نیست. قانون مهم است و در مسائلی مانند کنسرتها یا ورود زنان به ورزشگاه، قوانین اجرا نمیشود.با وجود آنکه روحانی ابزار بسیاری از اقدامات را ندارد ولی باید به گونه ای عمل کند که همه در جایگاه قانونی خودشان قراربگیرند. وقتی مجوزی برای کنسرت صادر می شود، یک عده فراقانونی میروند کنسرت را برهم می زنند و باید تلاش کرد که با این تفکر و جریان برخورد شود تا دیگر بسیاری اتفاقات رخ ندهد. البته مراکزی که باید به این تخلفات رسیدگی کند نیز در دست روحانی نیست.
در دوره احمدی نژاد چون دولت قانونی عمل نمی کرد، این بی قانونی جامعه را نابود کرد و بسیار سریع به اجتماع سرایت کرد و خلاف مقررات عملکردن به طور رسمی نهادینه شد. در حال حاضر مسئولان از مردم مهمتر هستند و باید به قانون عمل کنند. دولت روحانی باید تلاش کند و دستکم هرجا که نمیتواند اقدامی انجام دهد به درستی برای مردم گزارش بدهد به چه دلیلی، قانون سر جایش قرارندارد.
با وجود برخی شایبهها که از رئیسی برای منصبهای خاص نامبرده شده بود، چه شد که در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد و شکست خورد؟
پیش از هر چیز باید در نظر گرفت که رئیسی رای خیلی بالایی آورد و آن میزان رای، کم نیست. اگر او برای جایگاه دیگری انتخاب شده بود نباید در عرصه انتخابات ریاست جمهوری شرکت میکرد. زیرا با شرایط فعلی، رئیسی برای سایر منصبها نیز سوخت. من معتقدم یک جریانی از اصولگرایان آقای رئیسی را وارد میدان کرد که ایشان را بسوزاند.
حضور رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری را می توان به نوعی معرفی او به جامعه تلقی کرد؟
در تبلیغات انتخاباتی به طور معمول افراد و شخصیتها تخریب می شوند. شناخت اگر با سابقه خوب باشد و تخریب صورت نگیرد، مناسب است و می توان گفت او برای جایگاه بالاتری آماده میشود. ولی ما شاهد بودیم که برای رای نیاوردن رئیسی بسیاری رفتند به آقای روحانی رای دادند. در انتخابات ریاست جمهوری چهره خوبی از او برای مردم ارائه نشد. من نمیدانم چرا آقای رئیسی ورود به این رقابت را قبول کرد. صوتی که در دوران تبلیغات پخش شد و در آن اظهاراتی از آقای منتظری مطرح شد، ذهنیتی را در جامعه ایجاد کرد که به نفعش تمام نشد. این خودش یعنی اینکه پایه اولیه رای برای او وجود نداشت و چقدر تلاش باید می کرد تا آن ذهنیت را در جامعه از بین ببرد. از سوی دیگر سابقه قوه قضاییه رئیسی به ضرر او بود تا اینکه به نفعش. اگر ما فرض بگیریم که قوه قضاییه در این سالهای بعد از انقلاب به طور کامل عادلانه و درست عمل کرده و تمام حکمهایش درست بوده، باز همیشه نصف جمعیتی که به قوه قضاییه مراجعه میکنند، چه بهعنوان شاکی و چه بهعنوان متهم، ناراضیاند. زیرا رای به ضررشان صادر شده و هیچکس حاضر نیست قبول کند که خلاف کرده و می گویند رای بد صادرشدهاست.آقای رئیسی اشتباه کرد در انتخابات ریاستجمهوری وارد شد. رای بالایی که او آورد به دلیل شعار یارانهها و وعدهها بود و همچنین برای تخریبهایی که علیه دولت صورت گرفت و بسیاری از آن نیز صحت نداشت.
تندروها و خودسرها، دیگر مزاحمتی برای شما ایجاد نمیکنند؟
بعد از داستان سعیدتاجیک، دیگر از این اتفاقها نیفتاد. ولی به دلیل سخنرانیها و مواضعی که گرفتم مرتب به دادگاه میروم. در انتخابات در هیچ یک از شهرستانها به من اجازه سخنرانی داده نشد و این در حالی بود که محکومیتقضایی من پنجساله بود و سال 95 به پایان رسید.
به نظر شما مدیریت دانشگاه آزاد دز زمان آقای ولایتی بهتر خواهد شد؟
آقای ولایتی چند شغل دیگر نیز دارند، او دانشگاهی نیست.اگر آقای ولایتی شخص آزادی بود شاید گزینه خوبی به حساب میآمد ولی وی را برخی جریانها هدایت میکنند.
ارزیابی شما از سیاست های حاکم بر مجلس دهم چگونه است؟
به هر حال مجلس دهم را می توانیم یک مجلس اصلاح طلب بدانیم. شاید اصلاح طلبان اکثریت بالای 50 درصد را در مجلس ندارند ولی بی شک اکثریت قوی و تاثیرگذار در مجلس برای آنهاست و این اصلاحطلبان هستند که نقش تعیین کنندهای دارند. در زمان شروع به کار مجلس دهم، بسیاری از نمایندگان، تازه وارد و کم تجربه بودند و سابقه کار سیاسی آنچنانی نداشتند ولی در شرایط کنونی خودشان را پیدا کردهاند و خوب کار می کنند. من جریان مجلس و به ویژه عملکرد زنان در مجلس را مثبت ارزیابی می کنم.
منبع: قانون