انتخاب شهردار و عدالت جنسیتی
شهر با تمام ویژگی هایش موجود زنده ای است که دارای اجزای بهم پیوسته ای می باشد و نیاز به رویکرد برنامه ای مبتنی بر مشارکت محور برای ایجاد شهری سرزنده و بدون تبعیض و فساد و ایمن دارد ؛ و این رویکردی است که زنان می توانند بدلیل نوع نگاه مدیریتی خود بدرستی از ایفای آن برایند . ولی آنچه مشهود است اینکه ظاهرا انتخاب شهردار تهران فرایندی نه از درون شورا بلکه هدایت شده از خارج از آن است که همین مانع از ایجاد رقابتی برابر بنابر برنامه و شایستگی ها می شود
دیده بان ایران:- زهره آشتیانی: وقتی مسئله انتخابات می شود تمام تلاش زنان این هست تا حداقل سهم سی درصدی شان رعایت شود و این بدعتی است که اصلاح طلبان با رویکرد باور به نقش حضور زنان در عرصه های مختلف آن را پایه گذاری کردند .
اما اینک وقتی مسله انتصابات هم می شود باز هم این زنان هستند که باید تلاش کنند تا با اثبات شایستگی هایشان بتوانند به رقابت برای حضور در جایگاهی مدیریتی بپردازند.
موضوع انتخاب شهردار تهران نیز هم یکی از عرصه های رقابت نابرابر هست ، و بنظر میرسد که هنوز باور جدی بدان وجود ندارد که یک زنان می تواند اداره کننده ای مطلوب باشد.
شهر با تمام ویژگی هایش موجود زنده ای است که دارای اجزای بهم پیوسته ای می باشد و نیاز به رویکرد برنامه ای مبتنی بر مشارکت محور برای ایجاد شهری سرزنده و بدون تبعیض و فساد و ایمن دارد ؛ و این رویکردی است که زنان می توانند بدلیل نوع نگاه مدیریتی خود بدرستی از ایفای آن برایند . ولی آنچه مشهود است اینکه ظاهرا انتخاب شهردار تهران فرایندی نه از درون شورا بلکه هدایت شده از خارج از آن است که همین مانع از ایجاد رقابتی برابر بنابر برنامه و شایستگی ها می شود . در هر حالی که بنظر میرسد مدیریت مردانه سالهای متمادی شهرداری تهران را نمی توان مدیریتی منتج به نتیجه مطلوب دانست چرا که وجود شهرداری با بالای ٦٠ هزار میلیارد بدهی ، ٧٥ هزار نفر پرنسل ، پروژه های نیمه تمام خارج از الویت و توسعه کالبدی بدون پیوستهای مطالعاتی و فرهنگی ، وجود فساد درون سیستمی و دهها مورد دیگر نمی تواند نمادی از مدیریتی کارامد باشد ؛ بنابراین می توانستیم در این دوره های متوالی حداقل به یک زن برای مدیریت شهر هم اعتماد کنیم که شاید نوع مدیریت بدون ریسک و منظم زنانه می توانست گام مهمی برای کنترل شرایطی باشد که اکنون تهران را به کلانشهری سردرگم تبدیل کرده است .
اما فارغ از موضوع شهردار زن بنظر میرسد که حداقلی ترین اتفاق آن بود که مردان شهردار با رویکرد شایسته سالاری و عدالت محوری تعدادی از معاونان و مدیران تصمیم گیر و برنامه ریز را از میان زنان انتخاب کنند که این مهم نیز اتفاق نیافتاد و صرفا دو شهردار مناطق زن در تمام این سالها توانستند به شهرداری راه یابند که البته کارنامه عملکردشان هیچ گاه نتوانست برجسته شود.
لذا پیشنهاد می گردد تا اکنون نیز اصلاح طلبان پایه گذار بدعتی دیگر باشند و ان اینکه چنانچه اصرار بر انتخاب شهرداری مرد هست او را موظف کنند تا برنامه اش را به همراه تیم خود به شورا معرفی کند و تیم همکارانی که حداقل سه معاون زن در میان انها نیز حضور داشته باشد و از سویی سهم سی درصدی زنان از شهرداران مناطق و نواحی لحاظ گردد.
با چنین نگاهی می توانیم به تحقق رویکرد عدالت جنسیتی و برنامه ریزی متوازن در اداره مطلوب شهر امیدوار باشیم .