روزنامه اصولگرا: ظریف منتقدان و مخالفانش را هر روز به چیزی سرگرم می کند/ منتقدان حالا با سه انتخاب روبهرو هستند
بهطورکلی موضوع سیاستورزی ظریف در دوره جدید از منظر سه طیف ذینفع قابلارزیابی است؛ اول خود ظریف و حامیانش در دولت، دوم پزشکیان و سوم منتقدان ظریف.
به گزارش سایت دیده بان ایران ؛روزنامه فرهیختگان نوشت: از منظر ظریف کنشهایی اینچنینی با سه هدفگذاری انجام میشود:
نخست آنکه همگان بدانند نقش او در دولت قرار نیست در حد یک معاون حاشیهای که پژوهش برای پژوهش انجام میدهد و تولیداتی برای کاغذ خردکن دفتر رئیسجمهور دارد، تقلیل پیدا کند. برای درک این موضوع آن پسزمینه روانشناسی را به یاد بیاورید.
دوم آنکه نیچه در زایش تراژدی بر مبنای الهیات یونانی دو چهارچوب تفسیری راجع به کنشها ارائه میدهد؛ نخست چهارچوب آپولونی که بر مبنای فضائلی چون قانون، چهارچوب، نظم خشک و... نظام مییابد و دوم چهارچوب دیونوسوسی که بر مبنای کنش عاطفهمدارانه، رهابودگی و آزادی صورتبندی میشود. اگر در دیپلماسی دولت پزشکیان، عراقچی نماد چهارچوب نظممدارانه و سختگیرانه است، آیا نمیتواند از بینالسطور یادداشت ظریف به نقش رهابودگی دیپلماتیک او پی برد؟ او میخواهد آلترناتیوی ناخواسته و همیشگی برای وزیر خارجه هم باشد.
سوم آنکه «چه خوش بود که برآید ز یک کرشمه دو کار»؟ حالا که منتقدان ادامه حضور او در دولت را در بستر غیرقانونی بودن تفسیر میکنند، چه راهی بهتر از انداختن توپ به زمین مذاکره؟
ظریف بااطلاع از روانشناسی منتقدان میداند با اسمبردن از مذاکره حملات به او تشدید میشود. در این وضع ماندن یا رفتن او از سمت معاونت رئیسجمهور به هرکدام از این احتمالها معنای دیگری میدهد؛ اگر با فشار منتقدان برود معنایش مخالفت با مذاکرات میشود و... با این کار او میخواهد از انگ قانونگریزی هم فرار کند.
بازیگر دوم در این ماجرا پزشکیان است. رئیسجمهور با دادن مسئولیت تزیینی به ظریف چند هدف را دنبال میکرد؛ اول اینکه با حکم دادن به ظریف از سایه سنگین او در انتخابات رها شود، دوم با حضور او در دولت بخشی از بدنه سیاسی اصلاحطلبان پایکار دولت بماند و سوم کارنامه دولت، هرچه باشد مثبت یا منفی پای ظریف هم نوشته شود. بهاینترتیب خطر حضور ظریف بهعنوان آلترناتیو درون جریانی برای آینده کم میشود. با این تفسیر احتمالاً خروج او از موقعیتی که تحقق این سه هدف را به مخاطره بیندازد مورد تأیید پزشکیان نیست.
بازیگر سوم منتقدان ظریف هستند. تبدیل ماجرای کنار رفتن ظریف به یک کنش سیاسی ابتکار اولیه تیپهایی مثل رسایی و جریان نزدیک به پایداری بود. آنها از همان روز اول میخواستند خود را آلترناتیو دولت پزشکیان معرفی کنند و این وسط راحتترین کار غیریتسازی با ظریف بود. از میانه راه قالیباف هم برای تبصره زدن به معنای وفاق ذیل ادبیات مقابله با قانونگریزی این موضوع را دنبال کرد.
به نظر میرسد منتقدان حالا با سه انتخاب روبهرویند؛ اول: کنارآمدن با همین ظریف فعلی که علاوهبر معاونت حاشیهای به سیاست خارجی هم سرک میکشد. دوم: ادامه مسیر اصرار بر کنار رفتن او و کمک به جداکردن مسیرش از دولت. سوم: کنارآمدن با یک ظریف حداقلی که بهمرور بخشی از وضع موجود میشود.
کدامیک عاقلانهتر است؟