کد خبر: 20656
A

قالیباف از خشن ترین سیاستمداران کشور است

روحانی در برخورد با مخالفانش راه سکوت و مهار را پیش گرفته و با این تئوری نشان داد سکوت و مهار بهترین شیوه برای برخورد با مخالفان است. اما شیوه سکوت و مهار چنان مخالفانش را به خشم آورد که دیگر پنهان‌کاری را تاب نیاورند و آشکار به هر بهانه‌ای با صراحت و خشم به او حمله کردند.

قالیباف از خشن ترین سیاستمداران کشور است

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: رسانه‌های اصولگرا گاه از حد مجاز مواجهه‌های سیاسی فراتر رفته و با الفاظ و تصاویری که بیانگر خشم آنان بود به مقابله با روحانی پرداختند و چنان تخریبش کردند که اگر این کار از سوی هر روزنامه دیگری در دولت نهم و دهم رخ می‌داد، بی‌تردید با آن برخوردی جدی می‌شد.

رسانه‌های اصولگرا اگرچه چندان رغبتی به آزادی ندارند اما به‌راحتی از فضای آزاد متکی بر نهاد‌های قدرت بهره‌برداری می‌کنند. آنان سال‌هاست که تلقی متفاوتی از آزادی دارند، آزادی، خیابانی یک‌طرفه است در اختیار آنان.

روحانی برخلافِ مخالفانش تمایل به سوگیری نداشت و تلاش می‌کرد در میانه میدان بایستد و همه‌ چیز را چنان سروسامان دهد که موجب تخاصمی جدی میان دوستان و مخالفان نشود. اما مخالفان روحانی که با آموزه‌های دیگری آشنا بودند، او را وادار کردند به این سیاست تن بدهد که هر سیاست‌مداری یک دوست حقیقی و یک دشمن حقیقی دارد و زمانی فرا می‌رسد که بدون درنگ و تردید باید حمایتش را از کسی علیه کسی دیگر آشکار کند.

مخالفان ناچارش کردند تا بپذیرد این مسیر در سیاست، همواره سودمندتر از بی‌طرف باقی‌ماندن است. این‌گونه بود که جهانگیری پا به میدان گذاشت تا سدی برای حملات قالیبافِ خشمگین باشد. اسحاق جهانگیری اصلاح‌طلب با حضور در رده‌های پایین و میانی قدرت خوب می‌دانست مخالفان برای نیل به هدف‌شان دست به هر کاری خواهند زد و برای رسیدن به مقصد هر آنچه را در برابرشان باشد، لگدکوب خواهند کرد.
روحانی هرچه به پایان دوره اول نزدیک‌تر می‌شد، درک می‌کرد که چیزی به‌نام مصلحت‌اندیشی در برابر کسانی که منافع‌شان را از دست داده‌اند، معنا ندارد و تنها چیزی که می‌تواند آنان را به روحانی گره بزند، ‌اشتراک منافع برابر و عینی است ولاغیر. خواسته‌ای که روحانی تلاش کرد به آن تن ندهد و اگر صحنه سیاست داخلی ایران امروز صحنه سیاست‌مداران خشمگین است، از‌همین‌رو است. 

قالیباف یکی از خشن‌ترین این سیاست‌مداران است که با کسی شوخی ندارد. او در مناظره‌ها بی‌محابا به روحانی و دولتش می‌تازد و حتی زمانی که تلاش می‌کند در ظاهر آرامشش را حفظ کند، موفق نمی‌شود. در پس خنده‌های او موجی از خشم و نفرت فروخفته است، خشمی که دلایل بسیاری برای بروز آن وجود دارد.

رئیسی این خشم را کمتر از قالیباف علنی کرده است. او کلمات و جمله‌هایش را در لفافی مؤدبانه می‌پیچد و بر زبان می‌آورد. جملاتی که بیش از آنکه نشان از تواضع داشته باشد، بیانگر خشمی پنهان است که هر دم می‌تواند سر باز کند و چون سِیلی از کلمات خشمگین بر سر رقیبان ببارد.

مناظره‌های این دوره بیش از آنکه مدل گفت‌وگو و مواجهه سیاسی باشد، برخورد خشم‌آگین دیدگاه‌ها و ایدئولوژی‌های مستور در نقاب کلمات است. از‌این‌روست که مخالفان بیش از آنکه به استدلال و منطق پناه ببرند، به تخریب و تهدید روی آورده‌اند. مشکل آنان بیش از آنکه مربوط به روحانی و دولتش باشد، به خودشان و جایگاه سخن‌شان بازمی‌گردد.

قالیباف و رئیسی تلاش می‌کنند از توده‌های مستضعف و فرودست جامعه دفاع و حمایت کنند و صدای خاموشان باشند. اگر این کار به هزارویک دلیل از جانب احمدی‌نژاد باورپذیر بود، به هزارویک دلیل برای قالیباف و رئیسی دور از دسترس است و بعید به‌نظر می‌رسد توده فرودست جامعه دلسوزی و جانبداری آنان را باور کند. آنچه قالیباف و رئیسی را به خشم می‌آورد همین است که این توده‌ها گوش‌شان از وعده‌ها پر است و دیگر به ‌دشواری کسی را به‌عنوان حامی خود باور خواهند کرد. خاصه آنکه این حامیان، مدیریت نهادهای قدرتمندی را در اختیار داشته باشند که ارقام موجود و گردش مالی‌شان هیچ سنخیتی با زندگی فقیرانه آنان ندارد. این شعار قالیباف مصداق نقض خود او است: به عمل کار برآید... اشاره بِجای روحانی به بانک‌های منتسب به قالیباف و رئیسی در مناظره اخیر نشان از رویکردِ تازه روحانی به مخالفانش است، از این منظر او شیوه سقراطی را در پیش گرفته و چیزی را برای مخالفانش تدارک دیده است که مستحق آنند.

 

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر