روایت یک شاهد عینی از حمله به رئیس جمهور در معدن یورت / عده ای با لباس مبدل به ماشین رئیس جمهور سنگ و آجر پرتاب کردند/یک اکیپ موتور سوار علیه رئیس جمهور شعار می دادند
ابراهیم کریمی: افرادی با لباس کارگر با سنگ و آجر به ماشین رئیس جمهور حمله کردند.دردناک ترین لحظه حضور جوانان موتور سواری بود که هیچ شباهتی با مصیبت زدگان نداشتند و با شعار رئیس جمهور ٤ درصدی مشغول تحریک خانواده ها بودند و پس از انجام وظیفه بسرعت به سمت معدن رفتند تا وظیفه دیگری که بدوش داشتند به پایان برسانند.
دیده بان ایران - ابراهیم حاتمی: "به جهت اینکه در بدو ورود به پادگان مانع ورود وسیله نقلیه شدند مجبور به طی مسافت بصورت پیاده تادرب ورود پادگان بودم و درست لحظه ای رسیدم که آنچه نباید می دیدم و می شنیدم را دیدم و شنیدم .بدترین کلمات را نثار رئیس جمهور کردند و از سنگ و آجر ماشین رئیس جمهور را بی نصیب نگذاشتند اما دردناک ترین لحظه حضور جوانان موتور سواری بود که هیچ شباهتی با مصیبت زدگان نداشتند و با شعار رئیس جمهور ٤ درصدی مشغول تحریک خانواده ها بودند و پس از انجام وظیفه بسرعت به سمت معدن رفتند تا وظیفه دیگری که بدوش داشتند به پایان برسانند."
این روایتی است که ابراهیم کریمی مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان از حمله به رئیس جمهور به خبرنگار دیده بان ایران می گوید؛ روایتی هر چند با تاخیر اما به نقل از یک شاهد عینی مشروح گفت و گوی دیده بان ایران با ابراهیم کریمی مدیرکل میراث فرهنگی استان گلستان در ذیل آمده است:
آیا این اولین بار بود که در استان گلستان ورود یک مسئول با حاشیه های زیادی روبرو می شد؟
سال ١٣٨٠ سیل مهیب و مصیبت باری را در پارک ملی گلستان تجربه کردم صدها نفر به کام مرگ رفتند، بیشتر در گذشتگان، خانوادگی به کام سیل فرو رفتند ، شهردار بودم و مسئولیت هماهنگی صاحبان مصیبت که بدنبال جنازه بستگان خود بودند را داشتم .هفته ها طول کشید مسئولین بسیاری آمدند ، حتی ریاست محترم جمهور وقت اما نه توهینی دیدم و نه اهانتی .
سال ١٣٨٤سیل دیگر مردم شهرستان کلاله را مصیب زده کرد ٣٥ نفر به کام مرگ رفتند ،آنهم عمدتا خانوادگی بود. از یک خانواده هفت نفره یک نفر باقی مانده بودو مابقی هم پدر و مادر از دست داده یا برادر و خواهرشان به کام سیل فرو رفته بودند، فرماندار کلاله بودم . مسئولیت رفع مشکلات مردم بردوشم بود روز ها طول کشید تا جنازه از سد گلستان جمع آوری شود. صحنه های مصیبت باری بود ، راههای روستایی بسته و تردد به شهر به سختی صورت می گرفت. مسئولین بسیاری آمدند ،وزیر محترم کشور و نماینده ولی فقیه و بسیاری از مدیران عالی کشور ،اما نه توهینی صورت گرفت و نه سنگی پرتاب شد ونه شیشه ای شکست .
پس حمله مردم به رئیس جمهور چه دلیلی داشت؟
آنها مردم نبودند
مردم نبودند یعنی چه؛ خبرگزاری ها می گویند کارگران معدن معترض بودند. آیا روایت منتشر شده در رسانه ها را تکذیب می کنید؟
بله من شاهد عینی ماجرا بودم. آنچه منتشر شد به نظرم دور از واقعیت بود. 17اردیبهشت ٩٦ریاست محترم جمهور آمده بودند که صدای داغدیدگان را بشنوند ،آمده بودند تا مرهم درد بازماندگان باشند . در پادگان نوده خانواده ها با همه داغ و مصیبتشان دردشان را گفتند و ریاست جمهور محترم هم شنیدند و همه چیز کاملا طبیعی بود هم فریاد و درد مصیبت زدگان و هم متانت و تحمل رئیس جمهور .
به جهت اینکه در بدو ورود به پادگان مانع ورود وسیله نقلیه شدند مجبور به طی مسافت بصورت پیاده تا درب ورود پادگان بودم . عده ای افراد سامندهی شده بدترین کلمات را نثار رئیس جمهور کردند و از سنگ و آجر ماشین رئیس جمهور را بی نصیب نگذاشتند.
منظورتان این است که این افراد کارگران معدن نبودند؟
خیر؛افرادی با لباس کارگر با سنگ و آجر به ماشین رئیس جمهور حمله کردند.دردناک ترین لحظه حضور جوانان موتور سواری بود که هیچ شباهتی با مصیبت زدگان نداشتند و با شعار رئیس جمهور ٤ درصدی مشغول تحریک خانواده ها بودند و پس از انجام وظیفه بسرعت به سمت معدن رفتند تا وظیفه دیگری که بدوش داشتند به پایان برسانند.
یعنی تعدادی وتور سوار به ماشین رئیس جمهور و همراهان حمله کردند؟
بله متاسفانه؛ تاسف من به خاطر مردم داغدیده نیست که هرچه فریاد بکشند اعتراض کنند در مقابل قصور همه ما چیزی نیست و حق طبیعی آنان است. تاسف من از رفتار کاسبانی بود که در این وانفصای انتخابات خواستند به قیمت بی حرمتی به رئیس جمهور کاسبی کنند. عده ای لباس مبدل به ماشین رئیس جمهور سنگ و آجر پرتاب کردند یک اکیپ موتور سوار هم علیه رئیس علیه رئیس جمهور شعار می دادند اینها می خواستند چهره دیگری از گلستان و آزاد شهر ترسیم کنند آنان برای رسیدن به هدفشان می خواستند محافظان رئیس جمهور را عصبانی کنند اما احسن به آنان که هرچه سنگ و مشت خوردند کوچکترین عکس العملی نشان نداند.آنان بی حرمتی را به جایی رساندند که بدترین کلمات را نثار رئیس جمهور و همراهانشان کردند .اما رئیس جمهور بزرگوارانه شنید و تحمل کرد و رفت ....
گفتگو از ابراهیم حاتمی خبرنگار پارلمانی دیده بان ایران اعزامی به معدن یورت آزادشهر