افزایش تعداد نیازمندان در کمیته امداد و بهزیستی هنر نیست
وزیر رفاه و تامین اجتماعی دولت نهم گفت: «کارآفرینها را با این رفتار زیر سوال میبریم. بحثهای رانت ربطی به ۴ درصد و ۹۶ درصد ندارد. کسانی هستند که در هر شرایطی رانت ایجاد میکنند. به همین دلیل دولت باید فرآیندهای اینفورمیشن تکنولوژی را بر مبنایی قرار دهد که رانت به معنای واقعی آن حذف شود. پس صحبت از ۴ درصد در مقابل ۹۶ درصد صرفا عوامفریبی است.»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ پرویز کاظمی، وزیر رفاه و تامین اجتماعی دولت اول احمدینژاد درباره نخستین مناظره نامزدهای انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری که جمعه ۸ اردیبهشت به مدت چهار ساعت انجام شد، به عصر ایران گفت: در حال حاضر کشور آرامش نسبی دارد و آقای روحانی برای ایجاد این فضا چهار سال زحمت کشیده است، با ارزیابی این شش نفر کاندیدای ریاستجمهوری مناسبترین فرد در بین آنها دکتر روحانی است.
تحلیل و ارزیابی این وزیر مستعفی دولت اسبق درباره مناظره اول کاندیدها را در ادامه میخوانید:
به طور کلی برگزاری مناظره حرکت خوبی است که در چند سال اخیر انجام میشود و ما شاهد این جریان هم در کشور خودمان و هم در دیگر کشورها هستیم. در شرایط خاص کاندیداهای ریاستجمهوری به صورت دو به دو یا چند نفره در مقابل هم قرار میگیرند، سوالاتی مطرح میشود و بعد از پاسخگویی در معرض ارزیابی قرار میگیرند. این روند کلی است و روز جمعه هم دیدیم که اولین بخش مناظرهها در کشور ما اجرا شد.
مساله ای که توجه من را جلب کرد این بود که با توجه به مشکلاتی که در کشور وجود دارد و باید برای این مشکلات برنامهریزی شود و منابع و مخارج به صورت دقیق مشخص باشد اما در مناظره کسی درباره برنامه آتی خود صحبت نکرد. در واقع من چیزی به شکل و نام «برنامه» در این مناظره ندیدم.
بخشی از این مناظره به صورت مشاجره بود و بخشی از آن نیز به صورت بحث درباره کارهای گذشته افراد بود اما درباره این که چگونه میتوان مشکلات اشتغال، رشد اقتصادی و ... را برطرف کرد، بحثی صورت نگرفت. برای مثال کسی میگوید وام ازدواج ۱۰ میلیون تومان است و طرف مقابل میگوید من این وام را به بیست میلیون افزایش میدهم اما باید پرسید که منابع این افزایش وام را از کجا میآورید؟ واقعیت مطلب این است که گفتن چنین مواردی غیر کارشناسی است. البته نمیخواهم بگویم که کاندیدها باید از تمام مسائل اطلاع داشته باشند. برای مثال در بحثهای اقتصادی فردی درباره ضریب جینی صحبت میکند که این موضوع تکنیکها و اثرات خاص خودش را دارد و نمیشود به صورت کلی از این موضوعات صحبت کرد.
همچنین این که برای حل بحران طبقاتی که در کشور اتفاق افتاده است، بگوییم که «یارانه سه دهک پایین را افزایش میدهیم» سوالی که مطرح میشود، این است: «با باقی افراد جامعه باید چگونه برخورد شود؟ آیا قانون این اجازه را میدهد؟» ما در چند سال گذشته بودجههای عمرانی خودمان را به هزینههای جاری تبدیل کردیم و الان نتیجه آن را میبینیم. بنابراین بیان این موضوعات به این صورت کمی ساده انگارانه است.
در مورد بحث ایجاد شغل که مطرح میشود، اگر ما برای ایجاد هر شغل نیاز به دویست میلیون تومان داشته باشیم، متوجه میشویم که چه منابع عظیمی برای ایجاد شغل در کشور نیاز است اما شاهد هستیم که به سادگی گفته میشود، «پنج میلیون شغل در کشور ایجاد میکنیم.» مثل این است که بگوییم برای آن که فقر از بین برود، باید فقر را از بین برد یا این که گفته میشود مشکل اشتغال با ایجاد شغل برطرف میشود اما نتایجی که ما از ایجاد شغل میخواهیم، داشته باشیم باید مشخص باشد و متاسفانه از این منظر کاندیدهای انتخاباتی توجهی به مسائل نداشتند.
به هر حال باید توجه کنیم که منابع ما محدود است. من ندیدم که هیچکدام از عزیزان از بخش خصوصی صحبت کند. اصل ۴۴ قانون اساسی و صحبتهای مقام معظم رهبری تاکید بر فعالیت بخش خصوصی است تا فعالیتها به این بخش واگذار بشود. در قانون اساسی ما فعالیتهای دولتی، تعاونیها و بخش خصوصی تعریف شده است. این که اگر بخش خصوصی وارد کشور شود، چه فعالیتی میتواند داشته باشد؟ ما برای سرمایهگذاری سه بخش اصلی داریم: سرمایهگذاران داخلی، ایرانیان خارج از کشور و سرمایهگذاران خارجی. حتی اگر سرمایهگذاران خارجی را هم مورد توجه قرار ندهیم، آیا ما امنیت سرمایهگذاری در داخل را ایجاد کردهایم؟ دولت هنوز هم در حال تصدیگری در بخش اقتصاد است. دولت باید سیاستگذاری و این تصدیگری را به بخش خصوصی واگذار کند. اگر این تصدیگری را به بخش خصوصی واگذار کند، منابع دولت آزاد میشود و برنامهریزی و زمانبندی بهتری خواهد داشت و در نتیجه امکاناتی که در کشور هست به کار گرفته میشود.
در مورد ایرانیان خارج از کشور هم گفته میشود بین هزار و پانصد تا دو هزار میلیارد دلار سرمایهگذاریهای ایرانیان خارج از کشور است. اگر از این رقم ۱۰ تا ۲۰ درصد سرمایهگذاریها وارد کشور شود، چیزی بین دویست تا چهارصد میلیارد دلار میشود که میتواند وضعیت اقتصادی کشور ما را متحول کند. بنابراین باید این فضا به وجود بیاید، قوانین موجود اصلاح شود و شرایط برای سرمایهگذاری بخش خصوصی در داخل کشور ایجاد شود. اگر این شرایط ایجاد شود رونق اقتصادی رقم خواهد خورد که در نتیجه آن اشتغال ایجاد میشود و چرخه کار و فرآیندهای جدید برای اشتغال خلق میشود.
بنابراین با صحبت بر سر این که چه کسی در گذشته چه چیزهایی گفته است، دردی از کشور دوا نخواهد شد. در واقع در چنین فضایی یا از عملکرد خودمان دفاع یا به دیگری به دلیل عملکردش انتقادهای سنگین وارد میکنیم. برای مثال فردی از ۴ درصد در مقابل ۹۶ درصد کشور صحبت میکند، ۴ درصد جمعیت کشور نزدیک به سه میلیون و دویست هزار نفر میشود که ما آنها را زیر سوال میبریم؟ در جامعه اقتصادی ما یک دهک پایین، یک دهک متوسط و یک دهک بالای جامعه داریم. اقتصادی مناسب است که دهک متوسط آن عمومیت داشته باشد. مگر ما میتوانیم کارآفرینان را در نظر نگیریم و بگوییم که این افراد مفتخور و رانتخوار هستند؟ گفتن این موارد موجب تشنج در جامعه است.
کارآفرینها را با این رفتار زیر سوال میبریم. بحثهای رانت ربطی به ۴ درصد و ۹۶ درصد ندارد. کسانی هستند که در هر شرایطی رانت ایجاد میکنند. به همین دلیل دولت باید فرآیندهای اینفورمیشن تکنولوژی را بر مبنایی قرار دهد که رانت به معنای واقعی آن حذف شود. پس صحبت از ۴ درصد در مقابل ۹۶ درصد صرفا عوامفریبی است.
از سوی دیگر میبینیم که دائم بحث میشود که قصد داریم، یارانهها را افزایش دهیم. مگر ما مناقصه و مزایده گذاشته یا میخواهیم پول بیتالمال را حراج کنیم؟ درست است که قدرت خرید ۴۵ هزار تومان کاهش یافته است اما برای حل این مشکل ما باید قدرت خرید مردم را افزایش دهیم.
افزایش تعداد نیازمندان در کمیته امداد و بهزیستی هنر نیست بلکه هنر در این است که این افراد را خودکفا کنیم و تعداد آنها را کاهش دهیم. به هر حال در مناظره اول مباحثی از این دست کمتر مطرح شد.
سوال مطرح شده است که ورزش قهرمانی و پهلوانی خوب است؟ خوب جواب میدهند که بله ورزش قهرمانی خوب است، پهلوانها نیز خوب هستند و باید قهرمانها مدال بیاورند. یا میگویند برزیل صادرات ورزشکار دارد، ما هم چنین کاری کنیم. به هر حال ما باید زیرساختها را بررسی کنیم، استعدادهای مختلف و شرایط مختلف را بررسی کنیم تا با برنامه پیش برویم. حال میبینیم که به سادگی گفته میشود که ما نیز میتوانیم از صادرات ورزشکار درآمد داشته باشیم. برای مثال ما آقای مهماندوست، مربی تکواندو داشتیم که آن قدر در شرایط سختی قرار گرفت که در نهایت مربی آذربایجان شد و برای آن کشور مدالآوری کرد.
در نوع سوالاتی که مطرح میشود یک مدل جواب خاص و کلیگویی در بر خواهد داشت. برداشت من این است که از این مباحث و ارائه نظرات مشکلی از کشور برطرف نمیشود. برای مثال گفته میشود: «یارانه را سه برابر میکنیم و طرف مقابل میگوید من یارانه را ۵ برابر میکنم.» در نهایت اگر هم نتوانست چنین کاری کند میگوید: «منابع کافی برای این کار نداشتیم.»
البته ما یک اشکال پایهای داریم. شش نفر انتخاب شدهاند و در نهایت یک نفر باید از این تعداد انتخاب شود. در واقع آزادی ما انتخاب یک نفر از این شش نفر است که این یک نکته بسیار مهم است.
به نظر من در مناظره اول آقای روحانی و جهانگیری کار را تقسیمبندی کرده بودند. به هر حال آقای روحانی یک سری مسائل را مطرح کرد و جهانگیری نیز مسائل دیگری را بیان نمود. هر کدام از کاندیدها نیز حدود هزار دقیقه زمان دارند و در نتیجه در مجموع دو هزار دقیقه وقت نصیب این دو نفر میشود.
اشتباه آقای قالیباف این است که میگوید چرا جهانگیری کاندید شده است. این سوال به آقای قالیباف مربوط نمیشود. این نشاندهنده مضطرب شدن این فرد است که در این مناظره بروز کرده است. به عبارتی این صحبت ضعف ایشان را نشان میدهد.
مطالب بیان شده از سوی آقای رییسی نیز مطالب کاربردی به حساب نمیآید. آقای میرسلیم استاد دانشگاه است و به هر حال دانشگاهی برخورد میکند. آقای هاشمیطبا نیز بسیار محترم است و مطالبشان غیر واقعی نبود اما بیانشان انرژی مثبت به کل سیستم وارد نمیکند. یعنی نوع بیان و ادبیات و استدلالهایشان باید پر انرژی باشد. به قول برخی از دوستان این افراد هنوز خودشان را کاندید هم نمیدانند و باور ندارند که وارد مناظره شدهاند و با رقیب خودشان صحبت میکنند.
به هر حال واجب است که کاندیداها مطالبشان را محکم بیان کنند، استدلال و تحلیلهای محکمی برای آن داشته باشند و نسبت به این قضایا با اقتدار برخورد کنند. بنابراین بخش مهمی که مربوط به کاریزمای مدیریتی میشود، در این مناظره دیده نشد که این کاریزما شامل ویژگیهایی مانند اطلاعات، سوابق و توانمندیهای فرد در بیان مطالب نیز میشود.
یک سری توهینها نیز به رییسجمهور شد که در شان افراد نبود. وقتی که شما از مباحث کارشناسی و مدیریتی خارج میشوید، مجبور هستید فضایی ایجاد کنید که خوشایند نیست. این که در آمریکا به هم اهانت میکنند، دلیل نمیشود که ما نیز به هم اهانت کنیم. اخلاق اسلامی به ما حکم میکند که اهانت نکنیم.
میتوانیم تحلیل کنیم و بگوییم که شما ضعیف عمل کردهاید اما این که مستقیم طرف مقابل را متهم کنیم به دروغگویی، درست نیست. توهین کنیم و بگوییم شما بیعقل هستید و... اگر فردی به چنین مطالبی استناد کند که صحیح نیست. این شخص چگونه میخواهد مملکت را اداره کند؟
من تصور می کنم که مملکت ما امکانات گستردهای دارد و ما از لحاظ منابع نفت در دنیا رتبه سوم را داریم، منابع گازی اول هستیم و کشوری هستیم که هر چهار فصل سال را به دلیل پهناوری داریم، کشور جوانی از نظر منابع انسانی هستیم که اگر شرایط را فراهم کنیم، این جمعیت جوان فرصت به حساب میآید و در صورت غفلت این جمعیت جوان برای ما تهدید خواهد بود.
ما باید از مدیران لایق، توانمند و دلسوز استفاده کنیم و از این حواشی سیاسی دور باشیم. ما باید سیاست اقتصادی داشته باشیم نه اقتصاد سیاسی. سیاست اقتصادی یعنی برنامهریزی علمی که کارها بر اساس مبانی و اصول علمی آن انجام میشود. برای برطرف کردن تورم و رکود فرمول وجود دارد و برای برطرف کردن بیکاری نیاز به برنامهریزی داریم و این موارد تنها در حرف انجام نمیشود.
به هر حال مردم ما باید با دقت عمل کنند. به نظرم با تمام نقدهایی که وارد کردیم، بودن و ادامه کار آقای روحانی به نفع کشور است و به هر حال آرامشی در کشور ایجاد شده است و از هیجانات دولت نهم و دهم کاسته شد. البته هر کس دیگری هم میآمد، در کشور آرامش برقرار میشد؛ چرا که دولت نهم و دهم آن قدر فجایع در کشور ایجاد کرده بود که هر کسی که جای آن میآمد آرامش برقرار میشد.
در حال حاضر کشور آرامش نسبی دارد و آقای روحانی برای ایجاد این فضا چهار سال زحمت کشیده است. به نظر ما با ارزیابی این شش نفر که کاندید ریاستجمهوری هستند، مناسبترین فرد برای رییسجمهور آینده آقای روحانی است.»
منبع: ایسنا