احمد نقیب زاده: روس ها فکر می کنند ایران در آینده به سمت غرب متمایل پیدا می کند/ سیاست روسیه یکی به میخ و یکی به نعل زدن است؛ آنها هیچ گاه با ما صادق نبوده اند
ترامپ مرد تناقضهاست. تمامی سیاستهایش پر از رفتارهای ضد و نقیض است. ترامپ فردی است دمدمی مزاج. او میگفت که ما در سوریه به نقش آفرینی نمیپردازیم اما دیدیم که نخستین نفری بود که مداخله نظامی کرد. به همین دلیل جهان از رفتار ترامپ دچار واهمه است. برای اینکه هر لحظه ممکن است تصمیمی غیر منتظره اتخاذ کند. به خصوص اینکه خیلی زود دست به اسلحه میبرد و از همین روی، بسیار بسیار خطرناک است و ممکن است در یک مقطعی حرکتی انجام دهد که منجر به ایجاد جنگهای ناخواسته شود. باید ترامپِ زمان تبلیغات انتخاباتی را فراموش کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، خبرنگار روزنامه آفتاب یزد با احمد نقیب زاده تحلیلگر مسائل بین المللی درباره اوضاع منطقه و نقش ایران به گفت و گو نشسته است که مشروح آنرا در زیر می خوانیم:
در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری هستیم. فکر میکنید دولت آینده فارغ از آنکه در سیطره کدام جناح سیاسی باشد، باید از چه الگویی از سیاست خارجی پیروی کند؟
بسته به اینکه چه کسی از چه جناحی برگزیده شود، دیپلماسی در هر دولتی تفاوت میکند. اما به نظر من صلاح، استمرار همین سیاست کنونی است. سایه مشکلاتی مثل جنگ یک بار دیگر بر آسمان ایران سنگینی میکند و هر لحظه ممکن است گرفتار چنین مشکلاتی شویم. ذرهای خطا کردن، موجب فراهم شدن زمینه برای کسانی میشود که به دنبال بهانه هستند. بی شک هرکس که زمام امور را
به دست بگیرد باید بداند که ایران در موقعیت بسیار حساسی به سر میبرد و برخی بحرانها آثار بسیار مخربی برای نظام و کشور خواهد داشت.
** آقای دکتر! یکی از مسائل محل بحثِ این روزهای سپهر دیپلماسی ایران، مسئله ارتباط با روسیه است. برخی بر این باورند که میزان مراودات میان ایران و روسیه در دولت دکتر روحانی افزایش یافته است. نظر شما در این باره چیست؟ آیا شما با این دیدگاه موافق هستید؟
خیر. من افزایش ارتباطات میان تهران و مسکو در دولت روحانی را نمیپذیرم. به نسبت، این مراودات افزایش نیافته است چرا که به همین میزان، روابط ما با کشورهای اروپایی نیز ارتقا یافته است. به این دلیل که آن تنگناهایی که وجود داشت، برداشته شده و در همه سطوح، روابط ما با کشورهای غربی گسترش یافته است؛ هم در حوزههای اقتصادی و هم در حوزههای سیاسی. بنابراین اگر نسبت بگیرید حتی شاید میزان مراودات ایران و روسیه، نسبت به میزان روابط ایران با کشورهای غربی کاهش هم یافته است. چرا که دولت آقای روحانی سیاستش بر این مبنا استوار بوده که تنها به یک سمت گرایش نداشته باشد. اگر دولتهای نهم و دهم مستقر بودند یکسره به سمت روسیه میرفتند اما سیاست خارجی ما در دولت روحانی گسترش روابط با همه کشورها بوده است.
** این دیدگاه را میپذیرید که گفته میشود نگاه دولت روحانی بیشتر به غرب است تا به شرق؟
تا حدی بله. چرا که شرق تمام نیازهای ما را نمیتواند مرتفع سازد و خیلی هم رویکرد دوستانهای با ما نداشته است. توجه داشته باشید که هواپیمای جنگی سوخو را روسها به ما نفروختند. غالبا آنها به دنبال اقمار میگردند یعنی اگر ایران یکسره در دامان روسها قرار بگیرد آن وقت ممکن است درصدد رفع تمام نیازهای ایران برآیند. روسها دچار تردید هستند و میپندارند که ایران در فردای روزگار به سمت غرب متمایل میشود و نمیخواهند خیلی چیزها را در اختیار ایران بگذارند اما واقعیت این است که ایران سیاست نه شرقی نه غربی را پیش گرفته و اگر قرار بود تا به حال به دامان کسی بیفتد تاکنون افتاده بود. در نتیجه روسیه میبایست استقلال ایران را به رسمیت بشناسد و مراوداتش را بر پایه مساوات برپا کند و اگر بخواهد که به ایجاد جو بی اعتمادی بپردازد قطعا ایرانیان در نوع روابط خود با روسیه دچار تردید میشوند. ایران هم الان که شرایط مهیاتر است، روابط خود را با کشورهای دیگر گسترش داده و به سمت کاهش مراودات با طرف روسی پیش میرود. تصمیمگیرنده فقط ما نیستیم؛ کشورهای دیگر هم باید شرایط ما را بپذیرند اما روسیه به دلیل نگاه انحصارطلبانهای که دارد، شرایط ما را نمیپذیرد و تاکنون هم با ما کج دار و مریز رفتار کرده است. از خاطر نبریم که روسها به امضای قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران پرداخته بودند. از همین روی، بهترین کاری که ایران میتواند انجام دهد، گسترش روابط با کشورهای اروپایی است تا در دامان شرق و غرب نیفتد.
** اخیراً مقامات روسی گلایه کرده و گفتهاند ما در حصول برجام موثر بودهایم اما ایران قراردادهایش را با شرکتهای ایرباس و بوئینگ میبندد. با این وجود، ایران همواره امتیازات گستردهای به روس داده است. نظرتان در این باره چیست؟
ایران زیر بار انحصار طلبی روسها نمیرود. این انحصار طلبی آنها به مذاق ایرانیها هیچگاه خوش نیامده است. آنها انتظار دارند که اگر هواپیماهای سوخو را به ایران میدهند، ایران هواپیمای توپولف روسی را هم بخرد. شما میدانید که در سالهای اخیر ما مشکلات بسیار زیادی با این هواپیماها داشتیم و امنیت شهروندانمان تضمین نبود. طبعاً ایران وقتی دستش باز باشد بهترینها را بر میگزیند. امنیت بوئینگ و ایرباس قابل قیاس با توپولف نیست.
این دو شرکت هواپیمایی در دنیا شهرت دارند؛ از همین روی، شرط گذاشتن برای ایران که «اگر میخواهید سوخو را به شما بدهیم، باید توپولف هم خریداری کنید» مبتنی بر یک نگاه انحصارطلبانه است. باید در نظر داشت که روسها در حصول برجام نقش پررنگی نداشتند و اتفاقاً اگر بخواهیم صفی از مخالفان برجام را تشکیل دهیم، روسیه هم در کنار اسرائیل و جمهوری خواهان آمریکا قرار میگیرد و تمایل ایران به سوی غرب مورد خوشایند آنها نبوده است. مسکو تنها دلش میخواست که در جریان مذاکرات هستهای، تنشها به گونهای نباشد که خللی در مراودات ایران و روسیه وارد شود، وگرنه خیلی هم خواهان عادی شدن روابط ایران با غرب نیست.
** اس - 300 را هم پس از بدقولیهای فراوان به ایران دادند.
ببینید! روسها از آغاز در مقابل ایران سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را پیش گرفتند و هیچگاه صادق نبودند. در قطعنامهها حتی جانب ما را نگرفتند و احداث نیروگاه اتمی بوشهر را سالیان سال کش دادند، آن هم به بهانه تحریم. ما دقیقاً میخواستیم که روسها به ما کمک کنند تا تحریم را از سر بگذرانیم اما آنها تحریم را بهانه میکردند و ابزار را به ما نمیدادند. در نتیجه روسیه هیچگاه متحد مطمئنی برای ایران نبوده است و به شیوه ماکیاولیسم رفتار میکند. البته ایرانیها هم دیپلماسی خود را بلد هستند و اینگونه نیست که روسها بتوانند کلاه سرشان بگذارند. در جاهایی که روسیه با ایران همسویی نشان دهد ایران هم با آنها همکاری میکند. شوخی نبود زمانی که ایران پایگاه هوایی همدان را در اختیار روسها برای حمله به تروریستها قرار داد. وقتی لازم باشد ایران چنین اقداماتی میکند اما بیش از این اجازه نمیدهد که روسها بخواهند
تعیین تکلیف کنند.
** با این تفاسیر، دولت بعدی باید در برابر روسیه چه سیاستی را اتخاذ کند؟
هر طور که روسیه عمل کرد. باید در برابر مسکو سیاست مقابل به مثل را پیش گرفت. اگر روسها صداقت نشان دادند، ایران هم صداقت نشان خواهد داد وگرنه هیچ دلیلی ندارد که ایران شرایط آنها را بپذیرد. فعلاً که راه به سمت اروپا باز است. به نظر من کشورهای اروپایی به مراتب مطمئنتر از روسها هستند اما قدری ترسو هستند و از واکنشهای آمریکا هراس دارند و از اینکه دچار تحریمهای آمریکا شوند میترسند. باید توجه داشت که آمریکای ترامپ هم در مواجهه با کشورهای اروپایی رفتار خوبی را پیش نگرفته است. نمیتوان از این اتفاق چشم پوشی کرد که یکی از بانکهای اروپایی به تنهایی فقط به خاطر مبادلات تجاری با ایران 9 میلیارد دلار جریمه شده است. پرداخت این جرایم موجب مارگزیده شدن بانکهای اروپایی شده است وگرنه برای ایران بهترینِ متحدین، کشورهای اروپایی هستند که نه توان سلطهگری دارند و از دیگر سو هم نیازهای شدید اقتصادی دارند و در نوعی رقابت با آمریکا و روسیه به سر میبرند. به همین دلیل به باور من بهترین انتخاب برای مراودات بینالمللی، اروپاست.
*** اقدامات روسیه در سوریه را چگونه میبینید؟ به نظر میرسد که در حال
کنار گذاشتن ایران هستند.
اینکه کشوری بخواهد ایران را از سوریه کنار بگذارد، امکان پذیر نیست. ایران در سوریه حضور فیزیکی و معنوی دارد و اوضاع سوریه را ایران میچرخاند. اگر ایران در سوریه، حضور نداشته باشد، روسیه امکان هیچ اقدامی را ندارد و باید وسایلش را جمع کند و برود. چنین چیزی امکانپذیر نیست. اما اینکه بخواهند به توافقاتی مخفیانه با آمریکا برسند که خوشایند ایران نباشد، امکانپذیر است. اینکه مسکو با واشنگتن توافق کند که از اسد بگذرند و به دنبال یک دولت دیگری در سوریه باشند، در این صورت باید منافع ایران را هم تامین کنند و خواستههای ایران هم شنیده شود. خوشبختانه به دلیل تضاد منافعی که بهطور طبیعی بین آمریکا و روسیه وجود دارد، باوجود آنکه برخی فکر میکردند که ترامپ میتواند امیال شخصی خود را لحاظ کند و آن تضاد منافع را نادیده بگیرد، این تضاد منافع خود را نشان میدهد و به گونهای نیست که مسکو و واشنگتن بتوانند در نهایت به توافق برسند.
** با وجود بسیاری از پیش بینیها، رابطه آمریکا و روسیه بهتر نشد که بدتر هم شد. چرا همه چیز برخلاف ادعاهای ترامپ در نشستهای تبلیغاتی خود مبنی بر بهبود روابط، پیش رفت؟
آنچه ترامپ در میتینگهای انتخاباتی خود بیان میکرد در حقیقت ناشی از ناآگاهیاش بود. او آگاهی چندانی از موضوعات استراتژیک نداشت و فکر میکرد، بر اساس خواسته او، روابط آمریکا با روسیه بهبود مییابد و میتواند اروپا را کنار بگذارد و با روسیه به توافقاتی دست یابد. مثل زمان جنگ سرد. اما تضاد منافع آمریکا با روسیه بسیار بیشتر از آنچه گفته میشود، است و هر لحظه هم خود را به انحای مختلف نشان میدهد. بنابراین چیزی نبود که از چشم متخصصان دور باشد. من خودم چندین مقاله نوشتم مبنی بر اینکه آن چیزی که ترامپ در ذهن دارد شدنی نیست اما خب او یک آدم بیتجربه و تاجر پیشه بود و فکر میکرد منافعی را که در روسیه به صورت شخصی دارد میتواند به منافع گروهی تبدیل کند و میتواند از بازارهای روسیه استفاده کند و پارهای از نقاط اروپا را که موجب اختلاف نظر و نوعی بدبینی و دشمنی با روسیه شده است، میتواند کنار بگذارد و روابط را بهبود ببخشد ولی همه میدانستند که چنین نیست. به هر صورت آمریکا و روسیه دارای تضاد منافع بنیادین هستند که نهادینه شده است. یادمان نرود که ترامپ میگفت یا ناتو را منحل میکنیم یا از وضعیت کنونی باید خارج شویم اما مشاهده کردید که ناتو اکنون در حال گسترش دادن حضورش در اروپای شرقی است. از سوی دیگر روسیه نیز عضو شانگهای است و این دو نهاد نظامی ممکن است رو در روی یکدیگر قرار بگیرند. این مسائل تنش زا هستند و تنشهایی که میآفریند باعث میشود آن تضاد منافع بیش از پیش به چشم بیاید.
** به نظر میرسد که ترامپ علیرغم وعدههایی که در میتینگهای انتخاباتی خود داده بود مبنی بر اینکه به دنبال تنشهای نظامی نیست اما این روزها مشاهده میشود که تمایلات بسیاری هم برای دخالتهای نظامی دارد. این رویکرد، تناقضی با ترامپی که در تبلیغات، وعده زندگی بدون جنگ میداد، ندارد؟
کاملاً درست است. ترامپ مرد تناقضهاست. تمامی سیاستهایش پر از رفتارهای ضد و نقیض است. ترامپ فردی است دمدمی مزاج. او میگفت که ما در سوریه به نقش آفرینی نمیپردازیم اما دیدیم که نخستین نفری بود که مداخله نظامی کرد. به همین دلیل جهان از رفتار ترامپ دچار واهمه است. برای اینکه هر لحظه ممکن است تصمیمی غیر منتظره اتخاذ کند. به خصوص اینکه خیلی زود دست به اسلحه میبرد و از همین روی، بسیار بسیار خطرناک است و ممکن است در یک مقطعی حرکتی انجام دهد که منجر به ایجاد جنگهای ناخواسته شود. باید ترامپِ زمان تبلیغات انتخاباتی را فراموش کرد. الان هم مدتی است که کاملاً تغییر جهت داده و باید دید این تغییر جهت تا کجا پیش میرود و آیا به ثباتی میرسد یا نه. دیدید که بزرگترین بمب غیراتمی جهان را هم در افغانستان به کار گرفت. این اقدام تنها یک عمل نظامی نبود بلکه پیامهایی را هم در بر داشت. در درجه اول، آزمایش این سلاح بود. آمریکاییها به دنبال جایی میگشتند تا این سلاح مخوف را آزمایش کنند و یک کشور بی پناهی مثل افغانستان را پیدا کردند و آن را آزمودند. مثل هیتلر که در زمان جنگ جهانی دوم هر سلاحی که اختراع میشد را در اسپانیا و در جنگهای داخلی این کشور همراه با تاکتیکهای جدید نظامی به کار میگرفت. هیتلر سلاحها را در اسپانیا میآزمود تا در جنگهای اصلی به کار گیرد. در نتیجه، این عمل آمریکا در افغانستان هم، آزمودن این بمب بود. در ثانی، حاوی پیامی برای برخی کشورهای دیگر بود. میدانید که اخیراً صحبت از این شده است که روسیه در افغانستان مداخلاتی دارد. به هر صورت، درگیری آمریکا و روسیه سر دراز دارد و تنها به اروپا و خاورمیانه هم محدود نمیشود و به آسیای میانه هم کشیده شده است.
**
آقای دکتر! تحلیلتان از شرایط خود ایران در منطقه چیست؟ آیا کشورمان به صورت موثر به نقش آفرینی میپردازد؟ چقدر این نقش سازنده بوده است؟
ببینید! ایران اگر حد و مرز نگه دارد، هم به نقش آفرینی میپردازد و هم این ایفای نقشش مفید خواهد بود. اما اگر به نقش آفرینی نپردازد و بخواهد به صورت یک جانبه عمل کند، منطقه خطرناکتر میشود. در حوزه خلیج فارس باید خیلی دقت به خرج داد تا هیچگونه اصطکاکی به وجود نیاید. باید بدانیم که با یک سیاست جدید طرف هستیم و طرف مقابلمان یک آدم کلهپوکِ بیتجربه و در عین حال ماجراجو است. باید در نظر گرفت که جهان سرمایه داری دچار بحران است و تاریخ نشان داده که هرگاه دچار بحران شده است، راهحل آن را در ایجاد جنگهای مقطعی
و گاه درازمدت جستوجو کرده است. اینها نکاتی است که جهان را در معرض خطر میاندازد. بههرصورت ایران در منطقه دارای دو رقیب است یکی ترکیه و دیگری عربستان سعودی. نخستین کاری که باید بکند این است که به گونهای رفتار نماید که میان این دو اتحادی به وجود نیاید. وقتی شما در سوریه به پیشرفتهایی دست مییابید باید اندکی وا بدهید و کنار بیایید و اجازه دهید کشورهای دیگر هم به منافعی دست یابند. شما میبینید در سوریه مقرر شده است اسد را حفظ کنند و در عراق هم دست به عملیات گستردهای زدهاند. باید بدانید که رقبای ما هم ساکت نمینشینند و اگر که این رقبا بتوانند از آمریکا هم کمک بگیرند، قضیه بسیار خطرناک میشود. ایرانیها باید بیشتر از هر کشور دیگری حواسشان جمع باشد.
آقای دکتر! به نظرتان تاکنون حضور ترامپ به نفع ایران بوده یا به ضررش؟
تقریباً خنثی است این قضیه؛ برای اینکه فعلاً عملی صورت نگرفته است. اما از زمانی که در سوریه دست به اقدام زده، یک مقداری شرایط ایران عوض شده است. اگر به سیاستهای خودش وفادار میماند و در سوریه دست به اقدامی نمیزد و حرکت نظامی نمیکرد، میشد گفت که وضعیت اندکی به نفع ایران بود اما از زمانی که حرکت نظامی در سوریه انجام داده، جو منطقه عوض شده است. دشمنان ایران امیدوار و تشویق شدهاند و مقداری قوت قلب یافتهاند. این مسائل خوب نیست و متاسفانه پس از حمله آمریکا به سوریه به وجود آمده و ممکن است برخی را تشویق کند به اینکه پا پیش بگذارند و اقدامات بیشتری علیه ایران انجام دهند؛ حال چه عربستان سعودی باشد چه ترکیه. میتوان این دوره را تقسیم کرد به دوران قبل از حمله به سوریه و پس از حمله به سوریه.
** دقیقاً مقامات آمریکایی گفتهاند که حمله به پایگاه هوایی در سوریه برای ایران هم دارای پیام بود. آیا این سخن یک بلوف سیاسی است؟
این حمله با هدف پیام از نظر آنان انجام شد. چون همه میدانند که امروز سوریه در دست ایران قرار دارد و این ایران است که سوریه را میگرداند. میخواهند بگویند ترامپ یک فرد دست به اسلحه است (!)
** آقای دکتر! وزیر دفاع آمریکا گفته است، مادر بمبهایی که در افغانستان استفاده شده، هدف از ساختنش ایران بوده است.
هدف و نظر آنها این بوده است. لازم به ذکر است که این بمبها قدرت انفجار بر روی زمین را هم دارند. اکنون به عقیده من باید به برجام توسل جست و آن را به طور دقیق از سوی طرفین مذاکره کننده، رعایت کرد.
** آقای دکتر! روسیه نخستین کشوری بود که موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت و در هفتههای گذشته هم قدس غربی را پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام کرد. این در حالی است که اصولگرایان همواره درصدد خودی جلوه دادن روسها بودهاند. نظرتان در این باره چیست.
روسیه تصور میکند که رو در رو شدن با اسرائیل بهمعنای رو در رویی با کل جهان غرب است. یعنی اگر بخواهد سیاستهای مقابلهگرانه را با اسرائیل اتخاذ
کند، تمام افکار عمومی غرب علیه او بسیج میشوند و بعد هم ضرورتی ندارد که با اسرائیل دشمنی کند چرا که روسیه دارای دغدغههای ایدئولوژیکی ما نیست. در حالی که پیوسته به اسرائیل از حضورش در سوریه اطمینان خاطر میدهد که هیچ ضرری متوجه اسرائیل نیست و در پرتو این سیاست، کارش را پیش میبرد، ولی وقتی به ایران میآید توجه اصولگرایان ما را به خود جلب میکند. این حرکات سران کرملین ناشی از یک سیاست زیگزاگی نامطمئن و متزلزل است. چون روسها در معرض خطر هستند و این اتفاق آنها را متزلزل ساخته و از داشتن یک شخصیت دیپلماتیک ثابت بازداشته است. در گذشته هم چنین بوده است. در دوره کمونیست هم حرکات زیگزاگی از سوی روسها زیاد انجام میشد.