هیچ اصلاح طلبی از رد صلاحیت افراد استقبال نمی کند آرزو میکنم که احمدینژاد تایید صلاحیت شود / رئیسی هیچ شانسی در انتخابات ندارد؛ عاقلانه این است که انصراف دهد/ می خواهند پایگاه رای روحانی را هدف قرار دهند
اگر آقای روحانی تایید صلاحیت شود آقای رییسی هیچ شانسی برای پیروز شدن ندارد. عاقلانه این خواهد بود که از حضور در انتخابات انصراف دهد. به این دلیل که او سمت مهمتری داشته است. یادمان باشد که آقای رییسی نخستین منصوب مقام معظم رهبری در تاریخ ایران است که در انتخابات شرکت میکند. اگر آقای روحانی در انتخابات حاضر باشد، عاقلانه این خواهد بود که آقای رییسی انصراف دهد.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران؛ مولفهها و متغیرهای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم در دو دسته کلی کنشگری انتخاباتی دو جناح و نتایج بررسی صلاحیتهای شورای نگهبان جای میگیرد. حسن روحانی تنها نماینده اصلاحطلبان در انتخابات آتی است؛ اگرچه این جریان از تاکتیک کاندیدای پوششی به عنوان ضربهگیر نامزد اصلی خود بهره برده است. جریان اصولگرا اما هنوز در مورد نامزد اصلی خود در انتخابات آتی سردرگم است. این جریان سیاسی هنوز نتوانسته استنباط درستی از اقبال عمومی به دست آورد. سعید لیلاز، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران به «اعتماد» از سناریوهای محتمل انتخابات آتی میگوید.
تحلیل شما از آرایش سیاسی انتخابات آتی چیست؟
تحلیل شما از آرایش سیاسی انتخابات آتی چیست؟
تا زمانی که نتایج بررسی صلاحیتهای شورای نگهبان اعلام نشود تعیین تکلیفی کلی از شرایط انتخابات نمیتوان کرد. با توجه به شرایطی که ممکن است در وضعیت اجتماعی سیاسی ایران وجود داشته باشد، سه گرایش عمده و قابل اعتنا در کشور دیده میشود که یکی کوچکتر، یکی بزرگتر و یکی از آنها بزرگترین است. یکی از این گرایشها در آقای رییسی متبلور است که نامشان را راستگرایان سنتی میگذارم. به آنها اصولگرا میگویند در حالی که اصولگرا نیستند و بهتر است آنها را به نام راستگرا یا جناح راست سنتی بخوانیم. گرایش دوم رادیکالها را شامل میشود که آقای احمدینژاد نمایندگیشان میکند. گرایش سوم نیز اصلاحطلبان و اعتدالیون هستند که آقای روحانی نماینده آنها است. این سه گرایش عمده را قطبهای ممکن و موجود انتخابات آتی در ایران میدانم. به نظر من بهترین حالت ممکن این است که آقایان رییسی، احمدینژاد و روحانی در انتخابات حضور داشته باشند. این سه نفر میتوانند نزدیک به 90 درصد تمامی گرایشها و تفکرات موجود ایران را از لحاظ تنوع فکری پوشش دهند و انتخابات ریاستجمهوری آینده را به یک انتخابات پرشور و تاریخی تبدیل کنند. ممکن است که در این صورت تا چهل میلیون نفر پای صندوقهای رای بیایند و رکورد همه مشارکتهای قبل را نیز بشکنند. البته من اطمینانی ندارم که هر سه گرایش بتوانند خود را در انتخابات پیش رو بازتاب دهند چرا که نظر شورای نگهبان را نمیدانم.
در صورتی که احمدینژاد تایید صلاحیت نشود چه اتفاقی برای پایگاه رای این طیف میافتد؟ آیا انتخابات را تحریم میکنند؟
من فکر میکنم عمدهترین و بزرگترین گرایش در بین مردم به اصلاحطلبان اختصاص دارد که آقای روحانی آنها را نمایندگی میکنند. بعد از آقای روحانی دومین گرایش نیرومند از آن آقای احمدینژاد است نه آقای رییسی. بنابراین عدم امکان حضور آقای احمدینژاد در انتخابات پیش رو یک خسارت بزرگ به پایگاه مشارکتی مردم خواهد بود. هم به این دلیل بسیار روشن و هم به علت پایبندی اصلاحطلبان به اصول خود به هیچوجه از ردصلاحیت آقای احمدینژاد حمایت نمیکنیم. ولو اینکه مهمترین رقیب آقای روحانی هم باشد. آرزو میکنم که آقای احمدینژاد حتما تایید صلاحیت شود و هر سه گرایش بتوانند در انتخابات آتی حاضر باشند. اگر هر کدام از کاندیداهای این سه گرایش نتوانند به عرصه انتخابات بیایند و درصدی از پایگاههای رای آن گرایشها اساسا در انتخابات مشارکت نخواهند کرد. اینکه برخی سالها 75 درصد واجدان شرایط در انتخابات شرکت میکنند و برخی سالها به زور به 50 درصد میرسد نشاندهنده آثار منفی ردصلاحیتها است. بنابراین در پاسخ به شما میتوانم بگویم عدم حضور آقایان احمدینژاد یا روحانی یا رییسی آسیب جدی به مشارکت مردمی انتخابات میزند. البته ردصلاحیت احتمالی در مورد اصلاحطلبان به این دلیل که نیرومندترین گرایش هستند، آسیب جدیتری خواهد بود. در مورد حذف دو فرد دیگر این آسیب کمتر است.
علاوه بر آقای رییسی، دیگر چهرههایی نیز از جناح راست نامزد انتخابات شدهاند. سناریوی محتمل اصولگرایان چیست؟
نمیدانیم که پشت پرده اصولگرایان چه تصمیماتی گرفته میشود. من آقای رییسی و آقای قالیباف را دارای دو پایگاه متفاوت رای نمیدانم. به همین دلیل یا یکی از این دو نفر انصراف خواهد داد یا در صورت تداوم حضور میخواهند از طریق تعدد کاندیداها در مناظرات به عملکرد دولت آقای روحانی حمله کنند و سبد رای او را هدف قرار دهند. از این طریق ممکن است بکوشند رایدهندگان به آقای روحانی را کم کنند و انتخابات را به دور دوم بکشند. این دو سناریو محتمل است.
در چه حالتی ممکن است آقای رییسی از انتخابات انصراف دهد؟
اگر آقای روحانی تایید صلاحیت شود آقای رییسی هیچ شانسی برای پیروز شدن ندارد. عاقلانه این خواهد بود که از حضور در انتخابات انصراف دهد. به این دلیل که او سمت مهمتری داشته است. یادمان باشد که آقای رییسی نخستین منصوب مقام معظم رهبری در تاریخ ایران است که در انتخابات شرکت میکند. اگر آقای روحانی در انتخابات حاضر باشد، عاقلانه این خواهد بود که آقای رییسی انصراف دهد.
آیا اصلاحطلبان از کاندیداتوری آقای احمدینژاد یا بقایی استقبال میکنند؟
حتما باید استقبال کنند. یک اصلاحطلب به اصول خود باید پایبند باشد. اصولگرای واقعی یک اصلاحطلب است که پای اصولش میایستد. هویت ما حکم میکند که آقایان روحانی، خاتمی یا موسوی را دوست داشته باشیم اما دموکراسی را هزار بار بیشتر از اینها دوست داشته باشیم. بنابراین به لحاظ شعور اصلاحطلبی هرگز نمیتوانیم راضی باشیم که رقبای ما ردصلاحیت شوند و هرگز نمیتوانیم به داشتن استاندارد دوگانه رضایت دهیم.
آیا این انتخابات را دارای اهمیت ویژهای نسبت به ادوار انتخاباتی پیشین میدانید؟
نه؛ اهمیت این انتخابات در تداوم سیاستهای اقتصادی است که به اعتقاد من به درستی انتخاب شده است؛ به خصوص که در شرایط بغرنج بینالمللی هستیم. واقعیتهای خاورمیانه و سردرگمی جهان به دلیل بروز و ظهور دولت دونالد ترامپ انتخاب رییسجمهور بعدی را مهم میکند. ما احتیاج به تدوام ثبات و پیشبینیپذیری اقتصادی و سیاسی ایران داریم. همچنین تداوم خویشتنداری و دوراندیشی تیم دیپلماسی کشور لازم است. این امر فقط از دولت آقای روحانی برمیآید.
مبتنی بر چه فرضیات و احتمالاتی جهانگیری کاندیدا شدند؟
ما رفتار شورای نگهبان را نمیدانیم و نمیتوانیم پیشبینی کنیم. گمانهزنی بسیار است اما خبر دقیق یا پیشبینی صددرصدی از رفتار شورای نگهبان وجود ندارد. یعنی کمتر از یک ماه مانده به برگزاری انتخابات اصلاحطلبان هنوز اطمینان ندارند که کاندیدایشان چه کسی میتواند باشد. یک علت این است و دیگر علت این است که ما تاکتیک جناح راست را در طول تبلیغات و در مورد هجمه به دولت نمیدانیم. اگر قرار باشد که جناح راست با تعدد کاندیداها به میدان بیاید و به جای اینکه برنامههای خودشان را ارایه بدهند، تمرکز بر این داشته باشند که عملکرد دولت را تخریب کنند، در این صورت لازم است که یک کاندیدا کنار آقای روحانی باشد که بتواند عملکرد دولت را تبیین کند و در دفاع از کارنامه درخشان دولت یازدهم به آقای روحانی کمک کند.
پس کاندیداتوری جهانگیری این سود را دارد که میتواند ضربهگیر آقای روحانی در انتخابات باشد؟
آقای جهانگیری به هیچوجه مستقل از آقای روحانی کاندیدا نشده است. به نظر من او در نهایت فداکاری و همکاری با آقای روحانی حاضر شده است که کاندیدای انتخابات باشد.
شما به فوایدی از کاندیداتوری جهانگیری اشاره کردید. آیا این امر هزینههایی نیز دارد؟
حتما وجود دارد. آقای جهانگیری یک شخصیت ملی است که به تنهایی کاملا شایسته برای ریاستجمهوری است. اینکه او پذیرفته است که کاندیدای کمکی و پوششی برای آقای روحانی باشد به این معنا است که از جایگاه ممتاز خود عدول کرده و حاضر شده است که این جایگاه را تاحدی تنزل دهد. من فکر میکنم این هزینه بزرگی است که آقای جهانگیری در حال پرداختن آن است و آن را برای تقویت جریانات اصلاحطلب و اعتدالگرا میپردازد.
اگر تعداد کاندیداهایی که در انتخابات و در روز رایگیری حاضر میشوند، زیاد باشد انتخابات چه شمایلی خواهد داشت؟ روحانی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟
چه انتخابات با شش نفر برگزار شود؛ چه شصت نفر، بیش از سه گرایشی که نام بردم گرایش تعیینکننده دیگری نخواهد بود. کمتر از سه گرایش ممکن است در انتخابات نقش داشته باشد اما بیشتر نه. نهایتا یکی از این سه گرایش پیروز انتخابات خواهد بود. در انتخابات سال 84 هفت کاندیدا داشتیم اما آنها نماینده سه گفتمان بیشتر نبودند. یک گفتمان توسعه اقتصادی بود که آقای هاشمی نمایندهاش بود. یک گفتمان توسعه سیاسی را پیگیری میکرد که آقای دکتر معین نماینده آن بود و بقیه آن پنج نفر گفتمان توزیع منابع را پیگیری میکردند.
پس اگر اصولگرایان با سه یا چهار کاندیدا در مقابل آقای روحانی رقابت کنند، همچنان نمیتوانند انتخابات را به دور دوم بکشانند؟
آنها ممکن است برای اجرایی کردن این تاکتیک تلاش کنند اما فکر نمیکنم بتوانند انتخابات را به دور دوم بکشانند. چراکه از آرای همدیگر خواهند برد، نه از آرای اصلاحطلبان. در این صورت آرای خودشان پخش میشود. ضمن اینکه من عنوان اصولگرایان را خیلی قبول ندارم و فکر میکنم باید آنها را به نام جناح راست خواند. اصولگرا کسی است که حاضر باشد به خاطر افکارش هزینه دهد. آنها در انتخابات از هیچ روشی برای رسیدن به اهدافشان فروگذار نمیکنند و به جای برنامه ارایه کردن، اقدامات دولت را تخریب میکنند.