زنان تصمیمگیر در نگاه پزشکیان
زهرا نژادبهرام : به اعتقاد آنهایی که اهل دانش هستند و مسائل اجتماعی را بررسی و تحلیل میکنند، مبنای تغییر در هر جامعهای، با وجود تفاوتها، تعددها و تکثرها شکل می گیرد و باید باور کنیم تفاوتها، تعددها و تکثرها وجود دارد و در عصری زندگی میکنیم که دامنه این نوع نگاه ها، نه تنها کاهش پیدا نکرده، بلکه بیشتر هم شده است.
به گزارش سایت دیده بان ایران ؛زهرا نژادبهرام در یادداشتی نوشت:با پذیرش این رویکرد امکان پذیرش همه تفاوتها و تکثرها برای رسیدن به راههای عادلانه، منصفانه و در عین حال صحیح، وجود دارد. ما در عصری زندگی میکنیم که امکان یکسانسازی وجود ندارد و هیچ جامعهای یکسان نیست و ما نیز نباید فراموش کنیم که در جامعه متنوع ایرانی زندگی میکنیم. اما اگر همه چیز را ثابت بدانیم و عبور از آن را به عنوان دور شدن از اصول تعریف کنیم و سیاستهای پیشین را حق مسلم بدانیم و نخواهیم در آنها تغییری به سمت بهبود به وجود بیاوریم یقیناً امکان تغییر برای جامعه وجود نخواهد داشت و ما همچنان در بند یکسری تصمیمگیریها، رفتارها، منشها و گرایشها گرفتار خواهیم شد.
به عبارت دیگر اگر، با نگاه تغییر و ضرورت بر تغییر، به مسائل جامعه نگاه کنیم آن زمان میتوان برروی مسائل زنان تمرکز بیشتر کرد. آقای مسعود پزشکیان با درک «تغییر لازمه حرکت جامعه است» و با باور به اینکه نمیتوان همه چیز را ثابت نگاه داشت و در مسیر زندگی اجتماعی ما با تغییرات متعددی روبه رو هستیم، پا به عرصه گذاشته و به خوبی می داند حال که جامعه در حال تغییر است، نیازها، مطالبات و خواستهها نیز به تبع آن در حال دگرگونی هستند، باید با تصمیمگیریهایی که مبتنی براین تغییر است، روشهای جدید، دیدگاههای نو را به دست بگیریم و در عین حال مسائل تازه تأسیس را باور و برای آنها راه حل ایجاد نماییم. مسأله زنان هم یکی از این مسائلی است که امروزه در همه جوامع و جامعه ما وجود دارد. زنان امروز ایران، آینه تغییر در جامعه ما هستند، آنها در کنار مردان با تغییر در روش، با سبک وایدههای زندگیشان با تغییرات جدی روبه رو شدند که نادیده گرفتن این واقعیت باعث دور شدن از جامعه خواهد شد. جامعهای که تغییر در آن وجود نداشته باشد، جامعه «سکونزده» است و جامعهای که سکونزده باشد، مسیر پیشرفت را هیچ زمان نخواهد دید و این راه برای آن روشن نخواهد شد. از اصلیترین عناصر تغییر رشد دانش، مهارتها و باورپذیری به توان انسانی برای زنان است که در جامعه امروز نشر پیدا می کند؛ بنابراین در جامعه امروز ایران پیشرفت زنان امر غیر قابل انکار است، پس با درک این تحول و تغییر برنامه کارآمدی را برای تحول در مواجهه با مسأله زنان باید در دستور کار دولتها داشته باشیم. برنامهای که ضمن داشتن یک هسته مرکزی، بتواند راهکارهای مناسبی را برای حل مسائل زنان، مطالبات، نیازها و ضرورتهای آنها تأمین کند.
در واقع اصول شاید به سه دسته قابل تقسیم باشد: ۱- باور به حقوق انسانی همه شهروندان، ۲- باور به عدالت منطبق بر انصاب و ۳- باور به تحولات روبه رشد جامعه. این سه اصل به ما کمک میکند که در مواجهه با تغییرات صورت گرفته بتوانیم با رویکرد روشن و با گامهای مستحکم، مسیر روبه جلو را برای جامعهمان تعریف کنیم و به نظر میرسد مسعود پزشکیان در باور به این سه اصل پیشگام است. از نگاه وی، موضوع شهروندی زنان و مردان یکسان خواهد بود و به زنان به عنوان شهروندان درجه یک جامعه ایرانی نگاه میکند و دیدگاه وی، دیدگاه مبتنی بر اعضای جامعه و عدالت جنسیتی و رفع تبعیض است. وی در گفتههایش به صراحت اعلام کرده که مسأله زنان، مسأله همه کشور است و باید این مسأله را موشکافی، بررسی و در نهایت آن را حل کرد. در ابتدا باید دید که مطالبات و نیازهای برزمین مانده زنان در طول قرنها و سالها، به خصوص در دوره انقلاب با توجه به اهداف انقلاب در این مقطع از تاریخ حیات اجتماعی ایرانی چیست؟ و چگونه میتوانیم آنها را شناسایی و برای آنها راه حل جست وجو کنیم؟ این امر ممکن نیست مگر با مشارکت زنان و با پذیرش سه اصل مذکور. پزشکیان با باور به این سه اصل بنیادین، یاد گرفته که بدون باور به حقوق انسانی برابر، امکان رفع تبعیض وجود ندارد. وی که دانش آموخته پزشکی است بدون تردید به خوبی می داند که برای نجات جان انسان تفاوتی در جنسیت وجود ندارد و همچنین برای مداوای مریض تفاوتی در جنسیت پزشک هم وجود ندارد. او به درستی میداند آموزش دانشجویان با تبعیض جنسیتی امکانپذیر نخواهد بود و باید بدون توجه به جنسیت، آموزش های آنها یکسان باشد. پس پزشکیان با روشهای که آموخته، حقوق همه آحاد جامعه را در مقام انسانی برابر میداند.
وی با تکیه بر همین آموختهها، قادر است که در اجرای قانون و نظارت بر آن که مشخصاً فصل سوم قانون اساسی که حقوق ملت را حافظ بیان میکند، پشتیبان باشد، چراکه عینیت یافتن این فصل به او کمک میکند که باورهای سهگانهای که در حقوق برابر انسانها، رابطه «هم ارزی» زنان و مردان در جامعه با باور به رفع تبعیض می تواند راهکارهای خود را برای ورود به عرصه مدیریتی جامعه فعال نماید. به نظر میرسد پزشکیان با باور به این اصول، وارد یک عرصه متفاوتی از تعریف انسانها در جامعه ایرانی شده است و آن مفهوم حقوق شهروندی است. در حقوق شهروندی شما دیگر تفاوتی در جنسیت، قومیت، زبان و هر نوع تفاوت دیگر شاهد نیستید و آن «شهروندی» را به عنوان یک واژه پذیرفته شده از سوی خود در درون جامعه برای زنان به کار میگیرد. به باور او، عدالت و انصاف زیربنای ساختار فکری است به خاطر اینکه آموزهای خود را از قرآن و نهج البلاغه آموخته است، لذا در این کتب، اصلیترین مفهوم عدالت مبتنی بر انصاف است. پزشکیان باور دارد که ایران با یک محدوده جغرافیایی خاص مشخص نمیشود، بلکه ایران با مفهوم شهروندان و افرادی که در آن زندگی میکنند، صاحب تاریخ، هویت و مفهوم یافتگی است. شهروندان ایران، فارغ از هر نوع وابستگی قومی، زبانی، مذهبی یا جنسیتی هستند.
زمانی که با این رویکرد به ایران نگاه میکند، ایران را یکپارچه میبیند و این یکپارچگی ایران به او اجازه میدهد وقتی در مورد حقوق شهروندی صحبت کند، با نگاه از سر برابری حقوق انسانی روبه رو شود. این دیدگاه ارزشمند به او کمک میکند که انسانها را در مقام تصمیمسازی و تصمیمگیری برابر بداند و نسبت به ایفای حقوق آنها و ضمانت های اجرایی، پایبند و در برابر آرایی که به او تعلق میگیرد، پاسخگو باشد. در واقع پاسخگویی از ویژگیهای فردی به حساب میآید که در معرض آرای مردم و شهروندان قرار میگیرد، آن هم مبتنی بر این اصل است که باور فکری به برابری حقوق انسان ها منجر شود. پس این باور در وجود وی نهادینه شده که تحقق عدالت و پاسداری از مفهوم عدالت براساس عدالت جنسیتی و رفع تبعیض، رکن اساسی برای تحققایدهآلها، آرمانها و آرزوهاست و مبنای مهمی برای حل مسأله زنان در جامعه امروز ایران به حساب می آید، چرا که بیتوجهی به این مهم به معنای نادیده گرفتن، نیمی از جمعیت است و قطار پیشرفت و توسعه مطمئناً با یک موتور قادر به حرکت نخواهد بود. بلکه موتور حرکتی این قطار پیشرفت در دست زنان و مردانی است که دو موتور اصلی جامعه را به حرکت در میآورند. بدون تردید این اصل محقق نمیشود مگر با باور به حق، انصاف و عدالت جنسیتی و پزشکیان این اصل را به خوبی می داند.