مروری بر روزنامه های دوشنبه ۲۱ فرودین ماه
روزنامه های امروز سخنان مهم دیروز رهبر انقلاب در جمع فرماندهان در واکنش به حمله امریکایی ها به سوریه را در کانون توجه قرار داده اند. این در حالی است که فضای انتخابات به ویژه اعلام نامزدی رئیسی، همچنان یکی از مهمترین سوژه های روز است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ روزنامه ها امروز واکنش رهبر انقلاب به جمله امریکایی ها به سوریه را در کانون توجه قرار داده اند.
واکنش ها به حضور رئیسی
روزنامه های اصلاح طلب در گزارش های امروز خود به آمدن علنی رئیسی واکنش نشان داده اند.
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «بیانیه فرار از اصولگرایی» به این پرسش پاسخ داده است که چرا ابراهیم رئیسی مستقل آمده است. در بخشی از این گزارش می خوانیم: «بالاخره پیام داد. یک بیانیه رسمی برای آنکه بگوید من هستم. من آمدهام! من احساس تکلیف کردم و من میخواهم که با دیدن این همه مشکل در کشور همچون فرشتهای بر آسمان ایران، بال گشایم و حلال همه دردسرها و دشواریها باشم!
حجتالاسلام رئیسی با دادن یک بیانیه به طور رسمی ورودش را به انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد؛ بیانیهای که به دو بخش تقسیم میشد؛ بخش اول انتقادهایی بود که به دولت روحانی وارد کرد، او با این بیانیه به اثبات رساند که قطب مقابل روحانی است. مثلا آنجایی که میگوید: "مردم میپرسند با وجود این همه منابع سرشار و سرزمین پر نعمت، استعدادهای متراکم انسانی و رهنمودهای روشن رهبر عزیز انقلاب؛ چرا وضع کشور چنین است؟
آیا نمیتوان قفل رکود و بیکاری و انسداد در کسب و کار و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن را گشود؟"
اما بخش دوم بیانیه رئیسی، بیش از بخش اول مورد توجه قرار گرفته است چون او در این قسمت، به خودیها! کنایهای سخت زده، آنجایی که نوشته: "فارغ از گروه بندیهای سیاسی رایج، در رقابتهای انتخاباتی شرکت خواهم کرد."
رئیسی که همه او را کاندیدای "جمنا " و اصولگرایان میدانستند، با این بیانیه نشان داد که جمنا را از بالا به پایین نگاه میکند. او که در نشستهای این جبهه حضور نیافت و میثاق نامه آنها را نیز امضا نکرد، این بار با چنین بیانیهای نشان داد که آن فاصله گرفتنها از جمنا بیدلیل نبوده است. شاید رئیسی نیز میداند که در چنین شرایطی اگر به صورت واضح خود را کاندیدای اصولگرا معرفی نکند»
علیرضا علوی تبار نیز در گفت و گو با روزنامه شرق با عنوان «چه چیزی در انتظار رئیسی است» مطرح می کند، آقای رئیسی میتوانند یکی از جریانهای فکری- سیاسی موجود در کشور را در انتخابات نمایندگی کنند. این اتفاق به نظر من بسیار خوب است که تمامی جریانهای فکری- سیاسی کشور نمایندگان خود را در رقابتهای انتخاباتی داشته باشند. تنها نگرانی موجود درباره امکان واقعی رقابت منصفانه است. باید بهگونهای مطمئن شد که از امکانات عمومی برای ترویج و تبلیغ یک نامزد خاص استفاده نمیشود. بهویژه باید درباره هزینهکردن از منابع متعلق به همه در این زمینه بسیار حساس بود. اینکه حضور آقای رئیسی موجب قطبیشدن فضای انتخاباتی شود یا خیر، کاملا به رفتار و موضعگیری جریان اصولگرا بستگی دارد. اگر آنها در جریان ترویج و تبلیغ آقای رئیسی ایشان را به جریان قدرت مربوط کرده و نسبت دهند؛ به دوقطبیشدن فضای انتخابات میانجامد. اما اگر جریان اصولگرای غیررادیکال استقلال خود را حفظ کند، فضای انتخابات قطبی نخواهد شد.
عبدالله گنجی نیز در یادداشتی در روزنامه جوان با تیتر «اخلاق زیر چکمههای دموکراسی» نوشت: «بنای رفیع نظام جمهوری اسلامی اگر بر اخلاق استوار نباشد نه تنها به تمدن نوین اسلامی رهنمون نمیشویم که در هویت غربی گرفتار خواهیم شد. مقام معظم رهبری در خرداد 1393 و در حرم امام فرمودند: «کسی گمان نکند امام مردمسالاری را از جایی به عاریت گرفت. امام مردمسالاری را از درون دین آورد.» اگر مردمسالاری ما از درون دین است پس روح حاکم بر آن اخلاق است و البته بسیاری از سیاسیون وقتی در معرض تهمت و تخریب قرار میگیرند به اخلاق توصیه میکنند، اما خود آنان نیز «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند». بدون تردید وجه پیونددهنده مردم و حاکمان در نظام دینی اخلاق است و هیچ چیز به اندازه دموکراسی به آن آسیب نمیرساند، مگر اینکه مردمسالاری دینی را با ترازی که امام میخواست، بپذیریم. «همه چیز برای خدا» میعادگاه عقد وصال اخلاق و سیاست در مردمسالاری دینی است.بپذیریم. «همه چیز برای خدا» میعادگاه عقد وصال اخلاق و سیاست در مردمسالاری دینی است.»
کودک فروشی
روزنامه قانون در گزارشی دردناک با عنوان «کودکانی که کودکـی می فروشند» با اشاره به فعالیت بچه های کار در شهر نوشت: «نمونه های سارا و محمد و دیگر کودکان کار، سالهای سال است که کنارمان حضور دارند. نمی توان آن ها را مهمان شهر یا سربار شهر نامید. آن ها جزیی از شهر شدهاند. توی مترو همین کودکان با گفتاری زنانه و مردانه، انواع و اقسام کالاها را می فروشند و بلدند چگونه تر و فرز از زیر دست ماموران شهرداری سر بخورند. حتی گاه فرار هم نمی کنند، طوری که انگار مامور به آن ها و آنها به مامور عادت کرده اند یا چیزی فراتر از این. گاهی از شیشه ماشین ها آویزان می شوند و به بهانه فروش گل، فال، دستمال، خوراکی و هر چیز دیگر توی ماشین چشم می چرخانند. سر قیمت چک و چانه می زنند و ممکن است حتی اگر حواستان نباشد، کیف یا پولی که در دست دارید و می خواهید از میانش مبلغی برای او بیرون بکشید را بقاپند. آنچه در رفتار تمام این کودکان مشهود است، داشتن تجربه ای بزرگتر از سن کوچکشان است. در برخورد با آن ها نمی توان بنا به سنشان رفتار کرد. محبت پذیر نیستند. از خانواده هایشان یا جایی که از آن می آیند حرفی نمی زنند، عکس نمی گیرند و اگر غافلگیرشان کنید، دفاع می کنند. خود راکودک نمیدانند و گرچه گاه به لحن کودکانه تقاضایشان را مطرح می کنند اما نگاه هایشان بیش از قامتشان قد کشیده است. بزرگسالان کوتاه قامتی که دستی به نام کار این بار نه پنهان و نامریی ،که مشخص و مریی، آنها را از مسیر عادی آموزش و زندگی کودکانه بازداشته است. خواسته های شان اما گاه کودکی شان را لو می دهد، مثل سارا... بازی، مهد کودک، کیف صورتی و رویاهایی که به ارزانی در بازار کار فروخته می شود. کودک فروشی در شهر صرفا فروختن جسم کودکان به دیگری نیست، که همین به کار گرفتن آنها در بازار آنهم در اوج دوران کودکی، خود نوعی فروش کودکی و دنیای شیرین آن است که این روزها بازارش بسیار رونق نیز دارد.»