سعیدی نماینده مجلس: دولت رئیسی نه فقط یک دولت امنیتی بلکه یک "دولت پلیسی" است / در حوزه های بسیار زیادی با کد ملی افراد رای داده اند؛ در حالی که عملا حضوری در پای صندوق نبوده/ انتظار داشتیم آمران و مسببان جمعه سیاه زاهدان محاکمه شوند
معین الدین سعیدی نماینده چابهار در گفت و گو با دیده بان ایران: بعد از اتفاقات تلخ سال گذشته استان سیستان و بلوچستان شاهد هستیم که این فرایندهای ساماندهی فاقدین شناسنامه، روند بروکراتیک بسیار بسیار پیچیدهتر و سختتر شده است.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ معین الدین سعیدی نماینده چابهار در مجلس یازدهم با دیده بان ایران درباره رویکردهای دولت در سیل اخیر، عملکرد وزیر کشور و... گفت و گویی انجام داده که مشروح آن را در ذیل می خوانید.
به دلیل عدم التزام به ولایت مطلقه فقیه و عدم التزام به نظام جمهوری اسلامی توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شدم
شما در این دوره از انتخابات رد صلاحیت شدید. علت رد صلاحیت حضرتعالی چه بود؟
به دلیل عدم التزام به ولایت مطلقه فقیه و عدم التزام به نظام جمهوری اسلامی توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شدم، منجمله عدم التزام به جمهوری اسلامی و عدم ابراز وفاداری به اصل مترقی ولایت فقیه و قانون اساسی.
- اعتراض زدید؟
بله، من اعتراض زدم و جلسهای بود که محبت کردند با کارشناسان، ولی طبیعتا بهزعم دوستان بنده چنین صلاحیتی نداشتم.
- تحلیل شما چیست که 60 درصد از مردم در انتخابات شرکت نکردند؟
برای من بهعنوان یک فردی و یک شهروندی و فرزندی از فرزندان این سرزمین، اینکه 60 درصد مردم این کشور رجوع نکردند به صندوق انتخابات و ما بهجای اینکه این را بیاییم آسیبشناسی کنیم، دنبال مقایسه هستیم که کشورهای دیگر اینطوری است، در حالی که همین ترکیه بالای 85 درصد مشارکت داشتیم. بسیار نگرانکننده است. باید دیده شود که چرا این افراد به نوعی به صندوق رأی مراجعه نکردند. چنین آسیبشناسی را لااقل توسط ارکان مجموعه اجرایی و حتی تقنینی کمتر داریم میبینیم. یک بخش مهم شرایط معیشتی و اقتصادی مردم حس میکنند چه به اصلاحطلب رأس دهند یا چه به اصولگرا، خیلی تفاوتی در شرایط معیشتی آنها ندارد، از طرفی کارکرد رأی و انتخابات هم بعضا حس میکنند آن تاثیر لازم را در عوضشدن سرنوشت آنها به آن شکل ندارد. بخشی از مردم شاید معترض به برخی رد صلاحیتها باشند که من این درصد را کمتر میبینم تا آن بخش اول قضیه.
گفتند سیاه نمایی می کنی!
- دلایل مستندی که برای رد صلاحیت شما اعلام شد، چه بود؟
عزیزان موارد متعددی را اعلام کردند که بخش عمده آن برمیگشت به بحث سیاهنماییها بهزعم دوستان و سوءاستفادهای که ممکن است دشمن از برخی مواضع داشته باشد. این نکته را هم عنوان کرده بودند که موضوعی را من ابتدای کار در مجلس عنوان کرده بودم در بحث آب خواسته بودیم از وزیر وقت نیرو آقای اردکانیان که به هر حال مردم ما چنین آبی را دارند میخورند، شما هم درد این مردم را لمس کنید؛ و اشارهای هم کرده بودند برای اتفاقی که برای بانویی افتاده بود؛ گفتند شما استنادی نداشتید برای آن موضوع و مستند عنوان نکردید. و موارد دیگری هم عنوان شده بود، ولی عمدتا بیشتر من برداشتم این است که روی بحث همین مواضع بوده؛ روی مباحثی که در حوزه اتفاقات زاهدان افتاده بود هم شاید بیتاثیر نبوده است.
در حوزه های بسیار زیادی با کد ملی افراد رای داده اند؛ در حالی که عملا حضوری در پای صندوق نبوده
- شمار آماری که در مورد حضور در انتخابات را میدهد، قبول دارید؟
آمار رسمی حدود مشارکت 41 درصدی را عنوان میکند، اما شما اگر به نطقهای هفته پیش نمایندگان دقت کرده باشید، خیلی از آنها به این قانون جدید انتخابات معترض بودند و اینکه نیازی نیست که طرف حتما شناسنامهاش مهر بخورد، این خودش امکان سوءاستفاده را مهیا میکند، مضاف بر اینکه خیلی از نهادها دسترسیهایی به کد ملیها دارند، ارتباطاتی که با کاربرها ایجاد میشود، باعث میشود خیلی از آرا به این شکل اضافه شود، در حالی که عملا حضوری در پای صندوق نبوده؛ چنین نگرانیهایی در اقصی نقاط کشور گزارش شده و من امیدوارم مسئولان امر را به تدبر وادار کند که چکار باید کرد که آراء، آرای واقعی باشد.
- ماجرای رای دادن با کدملی چیست که در همه حوزهها هم مطرح شده است؟
قبلا اینگونه بود که هر کسی که متقاضی دادن رأی بود، شناسنامه خودش را برمیداشت، شناسنامهاش مهر میخورد و امکان اینکه همان فرد برود در جای دیگر، شاید یک مقدار سختتر میشد، ولی الان بر اساس قانون جدید انتخابات، نیازی به بردن شناسنامه نیست و شما با بردن کارت ملی و گواهینامه میتوانید رأی دهید و حتی خیلی جاها امکان این وجود دارد که با هماهنگی کاربر صندوق، کدهای ملی که از ادارات مختلف میشود اخذ کرد، از ثبت احوال، از مخابرات و از شبکه بهداشت، اینها را وارد کرد. بسیاری از همکاران بنده چنین نگرانی را مطرح کردند و من فکر میکنم شاید ضرورت باشد حتما بررسی دقیقی نسبت به این ادعا انجام شود و صحت و سقم آن مشخص شود.
- آیا در منطقه شما گزارشی ارائه شده است؟
بله، در منطقه ما هم چنین گزارشاتی بسیار زیادی مطرح است.
- تعریف شما از آرای باطله چیست؟ در این دوره افزایش پیدا کرده است.
بله، متاسفانه مقدار زیادی هم آرای سفید یا آرای باطله داشتیم. بخشی از آنها کسانی هستند که حتی با تعاریفی که مجموعههای دستگاههای اجرایی و حاکمیتی دارند، ارزشمدار هستند و بنای بر حضور دارند. خیلی از آنها من دیدم که اسامی شهدای دفاع مقدس را در تعرفه رأی عنوان کردند. در برخی از شهرستانها مردم در اعتراض به رد صلاحیتها، اسم آن کاندیدای رد صلاحیتشده را عنوان کردند. مجموع اینها به نوعی یک واکنش اعتراضی است و صدالبته قاطبه مردم برداشت من این است که اصل نظام را قبول دارند، اما روشهای مدیریتی، اجرایی و ساختارهای اینچنینی که باعث شده شرایط زندگی مردم اینگونه باشد را دیگر برنمیتابند و واقعیت امر این است که این تصور که همه چیز گل و بلبل است و ما مدام بگوییم حماسه حضور، صرف عنوان این تایتلها و کلیشهها، مشکلی را حل نمیکند، مادامی که بیاییم یک آسیبشناسی جدی از عدم حضور مشارکت حدود 60 درصد مردم و همچنین میزان بسیار بالای آرای باطله داشته باشیم.
بعد از اعتراض های سال گذشته صدور شناسنامه سخت تر شده است
- چرا معضل نداشتن شناسنامه در سیستان و بلوچستان هیچ وقت حل نمیشود؟
متاسفانه در مقاطع مختلف نگاه امنیتی قالب بوده بر نگاه فنی ثبت احوالی و سهجلدی. البته سناریوی فاقدین شناسنامه در سیستان و بلوچستان متفاوت است؛ در شمال استان به گونهای دیگر، در جنوب استان به شکلی دیگر. در جنوب استان ما پدیدهای تحت عنوان خرید و فروش شناسنامه مطلقا نداریم. ما هزاران انسان را آنجا داریم که بنا به دلایل متعدد منجمله عدم آموزش صحیح در آن موقع، امکان اینکه بیایند و شناسنامه بگیرند، برایشان ایجاد نشده یا خودشان خیلی آن موقع آگاهی لازم در برخی از روستاها شاید در دهههای گذشته نبوده، اما جمع کثیری از اینها ایرانیالاصل هستند و کاملا مستحق این هستند که خدماتی که به یک ایرانی در دیگر نقاط کشور داده میشود، به آنها هم داده شود. در اواخر دولت آقای روحانی یک گشایشهایی صورت گرفت، شوراهای تامین شهرستانها و استان هم مصوباتی داشتند که این فرایند تسهیل شود، اما متاسفانه اخیرا مجددا یک مقدار محدودیتها بیشتر شده، مخصوصا بعد از اتفاقات تلخ سال گذشته استان سیستان و بلوچستان شاهد هستیم که این فرایندهای ساماندهی فاقدین شناسنامه، روند بروکراتیک بسیار بسیار پیچیدهتر و سختتر شده است.
- چرا سیستان و بلوچستان مظلوم است؟
این مظلومیت یک مظلومیت تاریخی است و مربوط به یک دولت و 50 سال و 100 سال شاید نباشد. فاصله از مرکز واقعا همیشه آنجا به نوعی شاید یکی از عوامل تاثیرگذار باشد. عدم انعکاس صحیح واقعیتهای آن جامعه شاید یکی از دلایل دیگر باشد. بعضا هم در برخی از حکومتها در طول تاریخ نگاههای میشود گفت سراسر تبعیضی نسبت به آن پهنه وجود داشته، در حالی که خود مردم استان سیستان و بلوچستان معتقدند مولفههای هویت ملی ایرانی در آنها به مراتب بیشتر از جاهای دیگر است. شما در بسیاری از نقاط کشور گاها شاهد جریانات واگرایانه بودهاید، اما شما در استان سیستان و بلوچستان من میگویم ممکن است معاند وجود داشته باشد، ممکن است جنبشهای تند مذهبی وجود داشته باشد، ممکن است ضدانقلاب حتی وجود داشته باشد، اما چیزی بهنام تجزیهطلب وجود ندارد، چرا که آنها خودشان را حتی ایرانیتر میدانند. به لحاظ تاریخی کشور ما همیشه مطمع نظر بیگانه بوده، گاهی ما شاهد بودیم از شرق کشور محمود اشرف افغان حمله کردند تا اصفهان که پایتخت ما بوده را فتح کردند، در یک مقطعی از شمال شرق چنگیزخان مغول آمده و کشور را تار و مار کرده، مرزهای شمالی ما توسط تزار روس همیشه مورد تجاوز و تعدی قرار گرفته، از شمال غرب ما شاهد بودیم که عثمانیها آمدند، از غرب لشگر بعثیون حمله کرده، از جنوب بریتانیا ورود کرده و تعدی کرده به خاک ما. تنها نقطهای که هرگز اجازه حضور اجنبی را نداده، بلوچستان بوده، در حالی که در مقاطع مختلف پرتغالیها آمدند، انگلیسیها آمدند و همه آنها به نوعی بازگردانده شدند. در چنین شرایطی وقتی چنین مردمانی داریم با چنین سطح بالایی از مولفههای هویت ملی، اسلامی و ایرانی، این انتظار قطعا انتظار بهجایی است که مشکلات آنها جدیتر دیده شود و این مظلومیت تاریخی سیستان و بلوچستان انشاءالله کمتر و کمتر شود.
انتظار داشتیم آمران و مسببان جمعه سیاه زاهدان محاکمه شوند
- در جمعه سیاه زاهدان چه اتفاقی افتاد؟
جمعه خونین زاهدان هشتم مهرماه 1401 واقعه تلخی بود که میتوان گفت برای همیشه شرایط استان را به نوعی تحت تاثیر خودش قرار داد. ما در تاریخ سیستان و بلوچستان فاجعهای در این سطح نداشتیم. درست است که به لحاظ زمانی همزمان بود با اعتراضات که در دیگر نقاط کشور به خاطر فوت مرحوم خانم امینی وجود داشت، اما ماهیتا هیچ ارتباطی با آن موضوع نداشت. ریشهاش برمیگشت به اتفاقی که در چابهار افتاده بود و به هر حال در آن روز تلخ تعداد کثیری از نمازگزاران متاسفانه به شهادت میرسند، کسانی که صرفا برای ادای فیضه نماز جمعه رفته بودند. بعضا من فکر میکنم آن موقع برخورد متناسبی با آن شرایط اتفاق نیفتاد، بعضا شاید اتهامزنیها و انگزنیهایی به مردم سیستان و بلوچستان بودیم که مطلقا واقعیت نداشت. حتی اعلام عزای عمومی نشد، آقای رئیس جمهور پیام تسلیتی نفرستاد و تنها کسی که واقعا در این شرایط دلجویی کردند از مردم استان سیستان و بلوچستان رهبری بودند که هیاتی را اعزام کردند با گذشت یک مدتی از آن اتفاق. متاسفانه این اتفاق باعث شد که به نوعی نگاه امنیتی در استان بر نگاه توسعهای بچربد و این بسیار بسیار نگرانکننده است. مردم هستند که متضرر این اتفاق خواهند بود. امیدواریم آنچه که مصوبات سفر هیات اعزامی رهبری بود، انشاءالله که آنها اجرایی شود که یک موضوع مهم، البته بخشی از آن اجرا شده، تعدادی از آن کسانی که در آن روز کشته شدند، شهید تلقی شدند، اما مردم استان سیستان و بلوچستان محاکمه شفاف و منصفانه عاملین و عامرین آن حادثه را...
- آیا با مسببین، مخصوصا فرمانده کلانتری برخورد شد؟
بله، با فرمانده آن کلانتری برخورد شد، حتی فرمانده نیروی انتظامی جابجا شدند، استاندار وقت جابجا شدند. بعد از ورود رهبری، فضا متفاوت شد، اما به هر حال هنوز متناسب با شرایط فاجعه، اکثر مردم معتقدند نیاز است که با عاملین و عامرین این حادثه تلخ برخورد قضایی اتفاق بیفتد. تعدادی از افراد الان دادگاههایشان برگزار شده، ولی خیلی در جریان جزئیات این موضوع نیستیم.
- جزئیات اعلام نشده است؟
بخشی اعلام شده، ولی کامل نه. ادامه این شرایط، یعنی خود مردم هم به این نکته واقف هستند و میدانند که حاکمشدن یک فضای توسعهای است که میتواند چالشهای آنها را مرتفع کند. هر چقدر این فضا امنیتیتر باشد، مشکلات استان بیشتر خواهد شد، خلاها و شکافها بیشتر خواهند شد. من امیدوارم که با ورود جدی که رهبری داشتند، مسئولان اجرایی و دولتی که واقعا در آن زمینه بیشتر آنها شاید بتوان گفت کمکاری کردند، حداقل به وظیفه خودشان عمل کنند.
از فقر تلخ تر "فرق" است، نسبت به مردم سیستان و بلوچستان با دیگر نقاط فرق قائل می شوند
- چرا سیستان و بلوچستان همیشه با فقر دست و پنجه نرم میکند؟
پارادوکس عجیبی است سیستان و بلوچستان؛ از یک طرف فرصتهای بیبدیلی که ذات باریتعالی و نظام جمهوری اسلامی بخشی را میتوان گفت در اختیار مردم قرار داده، آنجا اتفاقات بزرگی هم افتاده. ما مرزهای آبی و خاکی زیادی آنجا داریم، به لحاظ کشاورزی، هندوستان کوچک است، میوههای گرمسیری دارد، تنها نقطهای از کشور است که آنجا نباتات گرمسیری میتواند برداشت شود، حدود 70 درصد از ماهیان صنعتی کشور از آبهای آنجا صید میشود، رنگین کمانی از معادن است. اما این یک روی سکه است و روی دیگر سکه آن چیزی است که شما به آن اشاره کردید و آن پایینترین سرانه شاخصهای توسعه انسانی، پایینترین میزان درآمد سرانه خانوارها را ما در استان شاهد هستیم. دلایل، دلایل تاریخی و متعدد هستند و من فکر میکنم اگر قرار باشد به این سوال شما به صورت مشروح پاسخ دهم، شاید ساعتها زمان خواهد برد. به نوعی قطعا دولتها مقصر بودند، مجلسها در ریلگذاری صحیح قطعا مقصر بودند. شاید در برخی از حوزهها انعکاسی از واقعیتهای آنجا به مرکز کشور مخابره نشده بود. من یک مثال ساده بزنم؛ شما فرمودید چرا آنجا فقر است؟ فقر به اندازه کافی آزاردهنده است و ما هم اوایل در موقع انتخابات، شعار انتخاباتی میگفتیم نه فقر را میپذیریم و نه فرق را، اما شاید واقعا موفق نبودیم.
- چقدر به آن هدفتان رسیدید؟
از فقر تلختر، فرق است. من یک نمونه خیلی بارز را بگویم. در همین مجلس ما، در مجلس یازدهم قانونی مصوب شد در رابطه با اصل 85 تحت عنوان قانون جوانی جمعیت. تبصرهای را در این قانون آوردند که بر مبنای آن تبصره، تنها استان کشور که از مشوقهای این قانون بهرهمند نمیشود، سیستان و بلوچستان است.
- علت را پرسیدید؟
ارجاع به اصل 85 شده بود. ما تقاضای حذف این تبصره را کردیم، این را هم آوردیم در صحن، ولی متاسفانه همکاران رأی ندادند. ما حتی این را هم گفتیم که آقایان اگر شما نمیخواهید ما از مشوقهای اقتصادی این قانون استان مظلوم سیستان و بلوچستان بهرهمند شود، ایرادی ندارد، اما از آن مشوقهای استخدامی ما را محروم نکنید. بهعنوان مثال بگویم؛ یک آزمون استخدامی برگزار میشود، یک نفر از دیگر نقاط کشور میآید و چون ضریب میخورد و امتیاز پیدا میکند و مطابق قانون جوانی جمعیت حائز شرایط میشود برای تصدی آن پست. مجددا با استفاده از همان قانون، ایشان خودش را جابجا میکند به استان خودش و آن پست بلاتصدی باقی میماند. این اتفاق تلخی است، این باعث میشود کلاسهای ما خالی از معلم شوند، این باعث میشود که آنجا واقعا احساس تبعیض در حوزه اداری و استخدامی در مردم ایجاد شود. این را بگذارید در کنار آن فقر تاریخی، طبیعتا شرایط سخت است، اما همه اینها هم باعث نمیشود که ما نقاط مثبت را نبینیم، اتفاقات بزرگ را نبینیم. کارهای بزرگی هم مخصوصا بعد از انقلاب صورت گرفته است.
- علتش را این میبینید که بیشتر بافت جمعیت سنی است؟
من چنین باوری لزوما ندارم که حتما چون آنجا قاطبه مردم اهل سنت هستند، چنین نگاهی وجود داشته باشد. شاید از سوی برخی دستگاههای اجرایی، برخی از مدیران... ما حتما باید یک تمایزی قائل شویم بین نظام و کارگزاران نظام. بله، بعضا بودهاند کارگزارانی که نوع نگاه آن بر مبنای شاید مذهب بوده، اما این کلیت و عمومیت ندارد. ما در بسیاری از مناطق کشور که اکثریت اهل تشیع را دارند هم شاهد برخی شاخصهای پایین توسعهای هستیم. نمیخواهم چنین برداشتی را بکنم که دلیل این عقبماندگیها به موضوعات مذهبی مرتبط است.
- عملکرد دولت را در سیل اخیر چطور ارزیابی میکنید؟
اولا که روزهای اول واقعا من فکر میکنم صدای درد مردم شنیده نشد، مشکلات مردم دیده نشد. غیر از هلال احمر که جسته گریخته ورودی داشت، ما واقعا شاهد سرپوشگذاشتن روی آن چالشهای اولیه بودیم. من واقعا اینجا جا دارد تشکر کنم از سوختکشهای آن منطقه و این را بارها گفتهام که مسئولان اجرایی نحوه خدماترسانی را از سوختکشها یاد بگیرند. روزهای اول تمام دسترسیها قطع بود، جادهها زیر آب بود و مردم با قایق خدمات اولیه را انجام میدادند، منجمله جابجایی مریض و مادر باردار و... البته بعد از یک مدت الحمدلله جا دارد تقدیر کنیم از دوستان دولت، خود آقای رئیس جمهور تشریف آوردند، وزیر محترم نیرو، وزیر جهاد کشاورزی، وزیر راه، وزیر کشور، رئیس سازمان مدیریت بحران. من فکر کنم خود نفس این حضور هم، اینکه در کنار مردم سیلزده بودند، ارزشمند است. بنده منتقد رویکردهای دولت هستم، اما این همراهی از نظر من قابل احترام است. اما آنچه مهم است، مردم میگویند به واسطه سیل مهربانی ملت ایران، چون ما واقعا هم در سیل 98 و هم در سیل اخیر شاهد طوفانی از مهربانی مردم بودیم از گوشه گوشه ایران عزیز. اما سوال مشخص است؛ اینکه این اتفاقات به لحاظ اقلیمی آنجا دارد تبدیل به یک هنجار میشود. ما یک سالی شاهد پدیده سونامی بودیم، در یک مقطعی گونو اتفاق افتاد، پدیده فرسایش خندقی گرگروپ را داریم، سیلابهای متعدد. مردم میگویند توالی این اتفاقات وقتی اینقدر دارد زیاد میشود، شما باید تدبیر برای پیشگیری این قصه بکنید. ما آنجا مطلقا چیزی تحت عنوان ساختارهای مدیریت بحران نداریم. حوزه مدیریت بحران در مرکز استان مستقر است در زاهدان که 700 کیلومتر فاصله است و در شرایط سخت هیچ کسی در کنار مردم نمیتواند قرار بگیرد، حداقل در آن پیک اولیهاش. یا یک نکته خیلی مهم دیگر؛ برخلاف آن تصوری که راجع به آن پهنه میشود که آنجا هم منطقه کمآبی است، مطلقا اینگونه نیست. ما در سال 98 و هم در سال 1402 شاهد این بودیم که میلیاردها متر مکعب آب به دریا ریخت. چرا نباید تدبیر بایسته برای مهار این آبها اتفاق بیفتد. البته در این دولت، مخصوصا در حوزه آبرسانی کارهای بزرگی صورت گرفته و شایسته تقدیر است، اما ما مدتها عنوان میکردیم که ما برای یک متر مکعب حقآبه هیرمند یا حقآبه ارس چنان باید دیپلماسی آب را فعال کنیم و التماس کنیم جلوی مسئولان کشورهای افغانستان و ترکیه. اینجا که این آب شیرین همینطوری دارد به دریا میریزد و هر دو، سه سال هم این اتفاق دارد تکرار میشود. ما دیدیم پدیده مهار آبهای مرزی در استانهای دیگر پروژههای بسیار بزرگی ایجاد شده، اما در سیستان و بلوچستان واقعا میتوان گفت به نسبت استانهای دیگر به مراتب کمتر بوده است. خیلی معروف است که میگویند پیرمردی دو تا فرزند دختر داشت که آنها را به همسری دو عزیز، یکی کشاورز و یک کوزهگر درمیآورد. بعد از یک مدت خانمش به او میگوید شما یک سری به دخترها و دامادهایت بزن و ببین شرایطشان چگونه است. ایشان میرود آنجا و از داماد اول که کوزهگر بود، میپرسد اوضاع چطور است؟ گفت الحمدلله، ما تلاشمان را کردیم، سفالها و کوزهها را هم زدیم، فقط دست به دعاییم که باران نبارد که بدبخت میشویم. میرود خدمت دختر دوم و از داماد دخترش میپرسد که شما اوضاعتان چطور است؟ ایشان میگوید الحمدلله ما زمین را شخم زمین و بذر کاشتیم و الان دست به دعا هستیم که باران بیاید و مشکل ما حل شود. ایشان برمیگردد به خانه خودش و همسرش که از او میپرسد شرایط دخترها چطور بود؟ میگوید در هر صورت چه باران ببارد و چه نبارد، ما کارمان زار است و ما دیگر بدبختیم. در استان سیستان و بلوچستان چه باران بیاید و چه نیاید، مردم آن چالشها و مصیبتها را دارند، یعنی مدیریت آب، موضوع بسیار مهمی است که دیده نشده است. در شرایط عادی زیرساختهای حوزه راه به اندازه کافی نحیف است. شما همین الان نقشه بزرگراههای کشور را ببینید، اصلا متحیر میشود از تفاوتی که در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد با دیگر نقاط کشور. پایینترین شاخص راههای روستایی در کشور را در جنوب استان سیستان و بلوچستان داریم، ابنیه فنی واقعا در شرایط عادی هم بسیار بسیار محدود و ضعیف هستند. الان با این سیل بر مبنای آماری که تا پریروز عنوان شد، بالغ بر 2200 میلیارد تومان خسارت به زیرساختهای راه ما وارد شده، چیزی حدود هزار میلیارد تومان به زیرساختهای بخش کشاورزی وارد شده؛ اینکه دوستان میآیند و تن ماهی، کنسرو لوبیا و.... در اختیار مردم قرار داده شده، دیگر کفایت میکند. الحمدلله عرض کردم ما این را ما بیشتر از عزیزان دولت، مدیون مردم هستیم که در حوزههای مختلف آمدند پای کار. دولت بیاید در بحثهای زیرساختی، در حوزه مدیریت آب، در بخش کشاورزی، در حوزه راهها بیاید و یک کار بایستهای بکند. البته این اصلا ربطی به این دولت و آن دولت ندارد. در دولت آقای روحانی هم همینطور بود. در سال 98 هم رئیس محترم دولت تشریف آوردند. منطقهای آمدند که مردم آنجا فقط مطالبه یک پل را داشتند، اما بعد از چهار سال میبینیم هنوز که هنوز است، این اتفاق نیفتاده است. منطقهای داریم بهنام کاجو در شهرستان قصرقند که هنوز بعد از گذشت دو هفته از سیل، دسترسیهای مردم ایجاد نشده است. بنابراین من فکر میکنم واقعا یک بار برای همیشه فکر جدی و آجل برای زیرساختهای نحیف حوزه راه، کشاورزی، آب و برق استان سیستان و بلوچستان بشود. البته در حوزه برق اقدامات خوبی اتفاق افتاده که جای تقدیر دارد.
- حضور رئیس جمهور چه تاثیری در وضعیت سیلزدگان دارد؟ به نظرتان بیشترین حضورها نمایشی نیست؟
من در عین حال که منتقد رویکردهای دولت آقای رئیسی هستم، این سفرهای استانی و حضور ایشان را در کل مفید میدانم. در شرایط سیل، حضور ایشان باعث دلگرمی و تسلی مردم تا حدی خواهد شد، اما به شرطی که مردم احساس کنند پشتبندش اقدامات جدی میافتد و فوری دولت تشکیل جلسه میدهد و ردیفهای اعتباری را ایجاد میکند در سازمان برنامه و بودجه برای جبران خسارت سیل. اگر این اتفاق نیفتد، مردم احساس میکنند صرفا برای نمایش و گرفتن عکس و بهنوعی استفاده تبلیغاتی این حضور قلمداد خواهد شد. در مجموع من نیتخوانی نمیکنم و امیدوارم در عمل شاهد باشیم بعد از سفر ایشان در مناطق سیلزده اتفاق مثبتی برای مردم این خطه اتفاق بفتد.
اخبار سیل سیستان و بلوچستان در جریان انتخابات سانسور شد
- آیا اخبار سیل در سیستان و بلوچستان به خاطر انتخابات سانسور شد؟
من گله دارم از همه رسانهها، مخصوصا از رسانه ملی. روزهای اول واقعا مشکلات مردم منعکس نشد. این درد مردم گفته نشد، این یک واقعیتی است. حتی من در مجلس به این نکته اعتراض کردم و دیدیم رئیس جلسه حتی به نوعی مدام دخالت کرد و گفت نه، شما باید تشکر کنید که این مسئولان آنجا حضور پیدا کردند. در روزهای اول من فکر میکنم سیل جنوب سیستان و بلوچستان تحتالشعاع موضوع انتخابات قرار گرفت. ما دیدیم بعضا بعضی از مردم آنجا این اعتراض را کردند که چطور شما صندوقهای رأی را با قایق میآوردید پیش ما، اما این خدماتی که باید داده شود را ندادید به موقع؟ اما اینجا باز هم تشکر میکنم، یعنی درست است روزهای اول این کمکاری به دولت وارد بود، اما در روزهای بعدی انصافا و حقا حضور پر و پیمانی داشتند، البته به شرطی که پشتبندش فکری هم برای زیرساختها بشود.
وحیدی ضعیف ترین وزیر دولت سیزدهم است
- عملکرد وزیر کشور در دولت رئیسی را چطور ارزیابی میکنید؟
بنده معتقدم در بین وزرای جناب آقای رئیسی، یکی از ضعیفترین آنها جناب آقای وحیدی بودند. نوع نگاهشان در حوزههای مختلف نشان میدهد که بهزعم بنده شایستگی تصدی چنین جایگاهی را ندارند. ایشان صرفا و صرفا با یک نگاه و یک عقبه صرفا نظامی میخواهند مدیریت وزارت کشور را داشته باشند که نتیجهاش را شما دارید میبینید. البته بنده همین نقدها را دقیقا به دولت آقای روحانی داشتم و اینگونه نیست که نگاه من صرفا به این اصلاحطلببودن یا اصولگرابودن باشد. ما معتقدیم حداقل در مورد سیستان و بلوچستان خیلی فرق نمیکند چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، همه کمکاریهای تاریخی کردند. اما درخصوص آقای وحیدی، موضوعات متعدد مربوط به وزارت کشور، اصلا آسیبشناسی که ایشان میکند از مسائل، نگاهی که به مقوله بحث حجاب ایشان عنوان میکند، موضوع فاقدین شناسنامهها و دهها موضوع دیگر نشان میدهد که واقعا ایشان جزو وزرای ضعیف کابینه هستند.
دولت رئیسی نه فقط یک امنیتی بلکه یک "دولت پلیسی" است
- چرا منتقدان دولت رئیسی را دولت امنیتی میدانند؟
دولت آقای روحانی هم دولت امنیتی بود. بسیاری از وزرا سابقهشان سابقه امنیتی بود. صرف امنیتیبودن به خودی خود شاید نقطه ضعف تلقی نشود، اما ما شاهدیم بعضا یک نگاه پلیسی حاکم میشود. من یک نکته خیلی ساده را بگویم؛ شعارهای آقای رئیسی را ملاحظه کنید در موقع انتخابات درخصوص فضای مجازی. چگونه ایشان سخن میگفت؟ بعد که رشته کار را در دست گرفتند، دیدید که... و این البته محدود به دولت نیست. همین نقد جدی را مردم به مجلس دارند. یک سوالی را هم همین الان مردم از نمایندگان خودشان میپرسند. من خواهشی دارم، من میخواهم از پلتفرم رسانه شما استفاده کنم، از منتخبین مجلس دوازدهم خواهش کنم یادتان باشد شما تا چند روز پیش از طریق همین سکوهای فضای مجازی که محدود هستند، مثل اینستاگرام، تلگرام، واتساپ و... یا موضوعات دیگر بیان نظریات میکردید، سعی میکردید مخاطب خودتان را جلب کنید، جذب کنید. آیا اخلاقا درست است که وقتی خودتان از همین رسانه استفاده کردید، اما مردم محدود باشند برای دسترسیها؟ مسئولان کشور راحت بتوانند توییت بزنند، راحت بتوانند استفاده کنند، اما چنین دسترسیای برای مردم نباشد؟ این پارادوکس واقعا قابل قبول نیست. این را نه اینکه بنده رد صلاحیت شدم، بلکه روز اولی که شاید کارم را شروع کردم هم بعد از اینکه شاهد محدودیت فضای مجازی بودیم؛ البته آن موقع اعلام میکردند به خاطر شرایط امنیتی، اما آن شرایط امنیتی که مرتفع شد، آن نگرانیهای امنیتی که دیگر وجود نداشت. چنین فضایی را متاسفانه بعضا که میتوان گفت فضای امنیتی و پلیسی را در برخی از رویکردهای دولت متاسفانه داریم که صدالبته مجلس هم مستثنی از این موضوع نیست.
استانداران و فرمانداران دولت سیزدهم جز سابقه نظامی سوابق دیگری ندارند
- چرا بیشتر استانداران دولت رئیسی از نیروهای امنیتی و نظامی هستند؟
اتفاقا یکی از نقدهایی که ما داشتیم و منجر به امضای بنده برای بحث استیضاح وزیر شد، همین موضوع بود. البته ما بعضا شخصیتهایی با سابقه نظامی داریم که نگاه سیاسی بسیار خوبی دارند و آشنا هستند به موضوعات. این قابل قبول است که از چنین ظرفیتهایی استفاده شود، یعنی صرف نظامیبودن که معنیاش این نیست که نباید از چنین ظرفیتهایی استفاده شود، اما عمدتا شاهد بودیم که از کسانی در جایگاههای بسیار بالا استفاده شد که جز سابقه نظامیشان، هیچ تجربه مدیریتی، سیاسی و عملکردی نداشتند. این واقعا نگرانیکننده است و متاسفانه این باعث میشود آن فضایی که فضای توسعه لازم در کشور باید باشد، ایجاد نشود.
حساب بانکی افرادی که برای سیل زده ها کمک جمع می کردند مسدود شده است
- چرا حسابهایی که برای کمک به مردم سیلزده سیستان و بلوچستان اعلام شده، مسدود شده است؟
اتفاقا مردم به من هم گزارش دادند این موضوع را. بعضا میگویند هلال احمر شکایت کرده. بعضا شاید برخی سوءاستفادهها هم اتفاق میافتاده و بنده منکر این قضیه نیستم، اما شخصیتهایی هستند، نهادهایی هستند که در این سالها عملکرد خودشان را به اثبات رساندهاند. شاید عنوانش درست نباشد، اما شخصی بهنام آقای پرویز شهبخش یا آقای رسول خادم عزیز ما، آقای استاد پرویز پرستویی و نظیر اینها واقعا آنجا بسیار ورود جدی داشتند، موسسات دیگری هم بودند که کمکهای بسیار بسیار بایستهای کردند در تمام این مشکلاتی که مردم آن منطقه داشتند. واقعا قابل توجیه نیست که حساب بانکی برخی از این افراد یا موسسات بسته شود. به نظر من پیام خوبی برای مردم مخابره نخواهد کرد. صدالبته اگر کسی بنای سوءاستفاده از کمکهای مردم یا سوءاستفاده از احساسات مردم داشته باشد، طبیعتا باید برخورد لازم صورت بگیرد.
- چرا مردم به خادم و پرستویی بیشتر از دولت اعتماد میکنند؟
چون صداقت را در رویههای این دو عزیز حداقل در هنگامه بحرانها و سختیها دیدهاند. من جز این نمیتوانم توجیهی برای این رویکرد داشته باشم
- بحث اعتماد است؟
بله، این دو عزیزی که شما نام بردید، همواره آنچه که داشتند، در طبق اخلاص گذاشتهاند برای حداقل مردم سیستان و بلوچستان. صدالبته به بسیاری از دولتمردها هم شاید اعتماد وجود داشته باشد و شاید این سوال به این شکل من با این موافق نباشم که مردم نسبت به همه ارکان دولت بیاعتماد باشند، ولی نسبت به بعضی از خادمین خودشان واقعا اعتماد بیشتر دارند که این دو عزیزی که شما عنوان کردید، قطعا جزو این دسته از خادمین ملت ایران هستند.
معیشت مردم مهم تر از حجاب است
- آیا اولویت مجلس و دولت، حجاب است؟
جالب است حتی برخی از منتخبین هنوز بحث اعتبارنامهشان نیامده، شروع میکنند به شاخه و شانهکشیدن برای مردم. رهبری فرمودند کشف حجاب یک حرام شرعی و سیاسی است. شکی وجود ندارد. فلسفه حجاب، فلسفه زیبایی است و ریشه در آموزههای دین ما دارد، اما خیلی شاید مهمتر از حجاب، شرایط زیست مردم، معیشت مردم، وضعیت بانکداری ما. ما پدیدهای تحت عنوان ربا داریم در بانکداری ما که بسیاری از مراجع معظم تقلید به آن معترض بودند. ربا در حکم محاربه با خداوند است. چطور رگ گردنها متورم نمیشود؟ چطور در برابر پدیده کودکان کار، گورخوابی و نظایر این، در برابر اختلاسهای چند میلیارد دلاری این رگ گردن متورم نمیشود؟ قطعا اگر از مردم بپرسید راجع به اولویتهای کاریشان، دهها و شاید صدها اولویت دیگری داشته باشند، اما متاسفانه میبینیم با لایحه حجاب و عفاف و بعضا برخی از فرمایشاتی که برخی از مسئولان امر میکنند، انگار عامدانه فوق تخصص دارند در ناراحتکردن مردم. فردی که سابقه اظهارات اینچنینی داشت مبنی بر ازدواج دختران ایران با اتباع کشورهای بیگانه؛ به صراحت عنوان میکند که از حساب بانوان بیحجاب سه میلیون تومان کم شود. بر چه اساسی این موضوعات را مطرح میکنید؟ شأن والای ملت ایران این است؟ این سوال را البته باید از بسیاری از نهادهای رسمی پرسید که شما چیکار کردید؟ شما در بحثهای تبلیغی، در بحثهای تبیینی بودجههای آنچنانی گرفتید، چرا حاصل کار شما این وضعیت است؟ از بسیاری از روحانیت باید این سوال را پرسید. آنها که نباید منتقد موضوع باشند، آنها باید پاسخگو باشند که چرا وضعیت اینگونه است. من معتقدم قاطبه ملت ایران و بانوان سربلند ایران، عفت و نجابتشان قابل قیاس با هیچ ملت دیگری شاید نباشد. چنین رویکردهایی و چنین انگزدنهایی و چنین دوقطبیسازیهایی واقعا دون شأن ملت والای ایران است و من واقعا نگرانم که تا این اندازه اولویتهات جابجا شده است.
- آقای سعیدی! متاسفانه ما شاهدیم بعضی از مسئولان اظهارنظرهایی میکنند که عقلانیت درونش نیست. مثلا بحث سرمایهگذاری؛ آدم احساس میکند دوستان با عدد و ارقام زیاد آشنا نیستند. نظر شما در این مورد چیست؟
من اولا حس میکنم برخی از مسئولان مخصوصا حوزه اقتصادی کشور احتمالا در مورد کشوری جز ایران صحبت میکنند. برخی آمار مشعشعی که میدهند، مطلقا با واقعیتهای اقتصادی کشور ما سازگاری ندارد و مردم هم آنها را ابدا لمس نمیکنند. عزیزی میآید از سرمایهگذاری اتاق بازرگانی امارات به میزان 100 میلیارد دلار در مناطق آزاد کشور صحبت میکند. قبلا ایشان فرمودهاند با یک میلیون تومان هم میشود در کشور شغل ایجاد کرد. با این تعریف، با این 100 میلیارد دلار ما باید حدود 60 میلیارد شغل در کشور بتوانیم ایجاد کنیم. 100 میلیارد دلار، 16 برابر بودجه عمرانی کشور است. شما واقعا با ABC اقتصاد آشنایی دارید که میآیید و چنین اظهارنظرهایی میکنید؟ و جالب است که کسی هم از آنها سوال نمیپرسد که این 100 میلیارد دلار کجا شد. در مورد منطقه چابهار من این نکته را هم عنوان کنم. من همه مسئولان کشور را که تشریف آوردند را، قبلا اینطوری بود که میرفتند در پتروشیمی و بندر و منطقه آزاد و... همه اینها را بردم در دل حاشیهنشینی. ما آنجا پدیده بسیار بسیار وحشتناک حاشیهنشینی را داریم که چه به لحاظ سرعت رشد حاشیهنشینی و چه به لحاظ الگوی زیست حاشیهنشینان، یک پدیده منحصربفرد بینالمللی است. از رئیس محترم جمهور، رئیس محترم مجلس، وزرای متعدد، نواب رئیس مجلس. بعضا بسیاری از این عزیزان هم با دیدن دردهای آن مردم اشکی ریختهاند یا در گوشه چشمان آنها اشک حلقه زده شده. من اینجا واقعا خطاب به مسئولان اجرایی که میخواهند بیایند آنجا و گاها اشک اینچنینی هم بریزند، میگویم این مردم اشک شما را نمیخواهند، حق خودشان را میخواهند. واقعا اگر احساسی دارید نسبت به دردها و آلام آن مردم، در عمل باید این را اثبات کنید. صدالبته همه ما سوار بر یک کشتی هستیم و همه ما مقصر هستیم. اینگونه هم نباشد که ما کور خود و بینای دیگران باشیم. باید قبول کرد که بنده هم بهعنوان خادم مردم در مجلس شورای اسلامی به وظیفه خودم در قبال کمکردن آلام آن مردم به درستی عمل نکردم و قطعا در پیشگاه عدل الهی یک روزی پاسخگو باید باشیم. اما خطاب به این مدل از عزیزان و مسئولان اجرایی میگویم که اگر مرهمی بر زخمهای مردم سیستان و بلوچستان نیستید، لااقل نمک بر زخمهایشان نباشید.
- سخن پایانی؟
من واقعا نگران حاکمشدن پدیده ریا هستم در بین مسئولان اجرایی. متر و معیار علیالقاعده باید تعهد و تخصص باشد، اما میبینیم هر چقدر ریاکاری دارد بیشتر میشود؛ یا من در رسانه دیگری عنوان کردم؛ مگر ما از امام راحل، عارفتر و عابدتر داشتیم؟ پیشانی ایشان که جای مهر و سیاهی مهر را نداشت. این نگرانی جدی وجود دارد. میخور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری، همه تزویر میکنند.
گفت و گو: ابوالفضل دولتشاهی - دیده بان ایران