در قم روی پوست شهر را نباید دید زیر پوست شهر خبرهای دیگری است/روی پوست حوزه یک چیز اظهار میشود و زیر پوست حوزه، طلاب، فضلا و روحانیت قم، چیزهای دیگری مطرح است
در قم شرایط همانطور است که در سایر شهرها ملاحظه میکنید؛ با یک تفاوت؛ من در دوره انتخابات ٩٢ در قم حاضر بودم و رأی دادم و جالب است بدانید جوانهایی که در نگاه اولیه شاید به نظر میرسید با روحانیت و لباس روحانی میانهای نداشته باشند، از منی که ملبس به لباس روحانی بودم خواهش میکردند: «حاج آقا به آقای دکتر روحانی رأی بدهید». من با خودم میگفتم عجیب است که این جوانان آمال، آرزوها و مطالبات خودشان را در حرفها، ایدهها و شعارهای دکتر روحانی یافتند. من به جوانان میگفتم طبیعتا تصمیم من رأی به آقای دکتر روحانی است ولی شما چرا این نظر را دارید که میگفتند ما دیدیم ایشان مردمیتر صحبت میکنند و با نسل جوان ارتباطش قویتر است. خب نفر اول در انتخابات ٩٢ در قم هم آقای روحانی شد. در قم روی پوست شهر را نباید دید. زیر پوست شهر خبرهای دیگری است و حتی این موضوع در حوزه هم به همین شکل است.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران - شرق نوشت؛ «محسن غرویان»، استاد فلسفه اسلامی حوزه و دانشگاه، یکی از روحانیون معتدل و حامی دولت دکتر روحانی که روزگاری از شاگردان ارشد آیتالله مصباح به شمار میرفت، به بیان دیدگاههای خود درباره نقش مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی در تفکر اعتدال و اعتدالگرایی پرداخت، از اصولگرایان در انتخابات پیشرو سخن گفت و ورود ابراهیم رئیسی و حمیدرضا بقایی را به انتخابات به چالش کشید. آیتالله غرویان، شخصیتی دارد که باوجود صریحاللهجهبودن، ادب و احترام در کلامش موج میزند، توهین در گفتارش دیده نمیشود و حرفهایش از سر دلسوزی برای نظام و آینده کشور است.
بیشک آیتالله هاشمیرفسنجانی بهعنوان یکی از ستونهای جریان اعتدال و از حامیان دکتر روحانی، نقش بسزایی در پیروزی این جریان در انتخابات سال ٩٢ داشتند، به نظر شما امروز فقدان هاشمیرفسنجانی چه تأثیری بر جریان اعتدالگرایی خواهد گذاشت و نبود هاشمیرفسنجانی را در آینده سیاسی کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
من معتقدم آقای هاشمی یک جریان بودند و یک شخص معمولی تلقی نمیشدند و این جریان فکری شامل گروههای زیادی از جمله اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان میشدند. در بین اصولگرایان هم ما افراد زیادی داریم که تحت تأثیر آقای هاشمی بودند. درست است که شخص ایشان در بین ما نیستند و البته فقدان ایشان تأثیر دارد، ولی قوت جریان فکری ایشان، میتواند خلأ بودن ایشان را جبران کند. همفکران آیتالله هاشمی باید اندیشههای ایشان را دنبال کنند و با منطق از ایدههای آقای هاشمی دفاع کنند. به نظرم الان سه شخصیت مشخصا باید این وظیفه را انجام دهند، آن سه نفر اول آقای ناطق نوری، دوم سیدحسنآقا خمینی و سوم دکتر روحانی هستند و مردم هم از این سه شخصیت توقع دارند. اگر منطق، اخلاق و عقلانیت در گروههای طرفدار آقای هاشمی همچنان محفوظ بماند که البته همینطور هم هست، در انتخابات آینده خودش را نشان میدهد و آقای روحانی رأی اکثریت را خواهند آورد.
به انتخابات سال ٩٦ اشاره شد، با توجه به اینکه جریان اصولگرا هنوز کاندیدای واحدی برای رقابت با دکتر روحانی مشخص نکرده است، به نظر شما اصولگرایان در انتخابات پیشرو چگونه ظاهر خواهند شد و این نداشتن وحدت در پایگاه اصولگرایان ادامهدار خواهد بود؟
با شناختی که من دارم، متأسفانه یک نوع انحصارگرایی و انحصارطلبی در آنها وجود دارد؛ یعنی هر حزبی میگوید فقط ما هستیم، ما مسلمان هستیم، ما خودی هستیم و بقیه درجهای از انحراف را دارند. در رسیدن اصولگرایان به وحدت برای معرفی کاندیدای واحد یک تا دو درصد احتمال وجود دارد، بنده اصلا خوشبین به رسیدن اصولگرایان به اجماع و وحدت مطلوب نیستم. روحیه گذشت هم در این گروه بسیار کم است، تاآنجاکه دیدیم آقای چمران گفته است از بین ٥٠ نفر ٣٠ نفر، از بین ٣٠ نفر ١٠ نفر و از بین ١٠ نفر یک نفر باقی میماند و ٩ نفر باقیمانده باید بیایند و تعهد بدهند که ما به نفع کاندیدای اصلح کنار میرویم. صحبت آقای چمران نشاندهنده این است که ٩ نفر دیگر ممکن است بر خلاف تعهد خود در صحنه بمانند، همانطورکه در دوره قبل دیدیم، چند نفر دیگر در صحنه ماندند، با اینکه گفته بودند کنار میرویم. این مشکل بزرگی است که اصولگرایان زمانی که احساس تکلیف شرعی میکنند و به بهانه همین احساس وظیفه شرعی، خود را مکلف به حضور در صحنه و ماندن در رقابت میبینند. بنده سالها در بینشان بودم و دیدم که بعضی از این دوستان معتقد به رأی مردم نیستند؛ بنابراین این بحثهای وحدت و... را کارهای بیخودی میدانند.
من از طیف پایداری قم کاملا خبر دارم که میگویند این کارها که دور هم بنشینیم و مشورت کنیم تماما ظاهرسازی است، یعنی ما وقتی تکلیف را تشخیص دهیم که البته خودمان هم تشخیص میدهیم، عمل میکنیم و وحدت معنایی ندارد؛ بنابراین اظهارنظرهایی را از آنها، در انتخابات مجلس و خبرگان که میگفتند وحدت معنا ندارد، شاهد بودیم. آنها اعتقاد دارند وحدت با کسی که منحرف است و ما او را ضد انقلاب میدانیم یا به زبان دیگر وابسته و غربزده است، معنا ندارد؛ درنتیجه اشکال تئوریک مبنایی در بین افکار آنهاست؛ بنابراین با این شرایط وحدت معنا پیدا نمیکند.
درباره فهرست ٢١ نفره که ارائه دادند نظرتان چیست؟ این لیست را چگونه ارزیابی میکنید؟
کاندیداهایی که در فهرست ٢١ نفره معرفی شدهاند همگی از شخصیتهای درجه سه و چهار اصولگرا به شمار میروند، به قول معروف از باب قحطالرجال این فهرست تشکیل شده است و شخصیتهای مشهورتر، باسابقهتر و تجربهدارتر مانند آقای حدادعادل، آقای ولایتی و افراد دیگر نیامدند، با این وضعیت رسیدن به وحدت اولا مشکل و در ثانی رسیدن به رأی اکثریت مشکلتر است.
یکی از کاندیداهایی که برای حضور در انتخابات پیشرو اعلام آمادگی کرده، آقای بقایی هستند، با اینکه مقام معظم رهبری مشخصا حضور آقای احمدینژاد را در انتخابات به صلاح ندانستند، حضور آقای بقایی بهنوعی حس حضور آقای احمدینژاد را القا میکند، شما کاندیداتوری آقای بقایی و جریان آقای احمدینژاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من در آقای احمدینژاد ظرفیت مخالفت با رهبری وجود دارد ولی نه مستقیم، یعنی خود ایشان نمیآیند و چندین نفر که فکر ایشان را نمایندگی میکنند، وارد صحنه میشوند. مخالفت و مقاومت آقای احمدینژاد، مخالفت و مقاومت با نظر مقام معظم رهبری است، ایشان در ظاهر میخواهند حرف رهبری را گوش کنند و بگویند خودم نمیآیم، ولی رهبری شخص را کار نداشتند بلکه آن تفکر که باعث تنش در جامعه میشود و همچنین جامعه را دوقطبی میکند، گفتند. همان جریانی که آقای احمدینژاد آن را رهبری میکند، در چهرههایی که آمدند، وجود دارد، من این موضوع را یک کار بسیار خطرناک میدانم یعنی در آقای احمدینژاد هم این ظرفیت را میبینیم که دست به این کارهای مخاطرهآمیز بزند. تفکر احمدینژاد میتواند فتنه بزرگی برای نظام باشد؛ البته باید ببینیم طرح و نقشه آنها چگونه است. درباره آقای بقایی من فکر میکنم اعلام کاندیداتوری ایشان حرکتی برای اعاده حیثیت خودش است، جالب اینکه گفتند شورای نگهبان هم بنده را تأیید میکند. به نظرم اینکه ایشان میگویند من مورد تأیید شورای نگهبان هم واقع میشوم، در واقع پاککردن پرونده خودش است. این اقدام با یک تیر، دو نشان زدن است، هم جریان آقای احمدینژاد است و هم درباره ایشان یک مسئله اعاده حیثیت شخصی هم هست.
تبعات حضور انتخاباتی جریان آقای احمدینژاد را چه میدانید؟
آقای احمدینژاد ظرفیت ماجراجویی و درگیری و تنش دارند و از همین تریبون هم استفاده میکنند، یعنی اگر شما به همان مناظرات تلویزیونی ایشان به عنوان مثال دقت کنید، مسائلی را مطرح میکنند یکباره که موجی راه بیندازند و یک جنجال سیاسی ایجاد کنند و روی آن موج سوار شوند. آقای احمدینژاد با مطرحکردن حرفهای پوپولیستی از جمله درباره فقرا و مستضعفین و بیچارگان و مردم و اینگونه سوژهها، استفاده میکند و میتواند رأیی را هم داشته باشد. بسیاری از افرادی که طرفدار احمدینژاد هستند، طرفدار یارانه ایشان به حساب میروند، تنها امتیاز آقای احمدینژاد بهخصوص در روستاها و اقشار ضعیف این است که ایشان یارانه میدهد.
یکی از گزینههایی که به نظر میرسد اجماع خوبی بر سر ایشان شده و میتواند پایگاه اصولگرایان را به کاندیدای واحد نزدیک کند، آقای ابراهیم رئیسی هستند. با توجه به اینکه ایشان تولیت آستان قدس رضوی را برعهده دارند، ورود ایشان را به صحنه انتخابات چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم آقای رئیسی به این نکات توجه دارند که حکم تولیت آستان قدس که از مقام معظم رهبری دریافت کردند، هنوز مدت زیادی از آن نمیگذرد و این صورت خوبی ندارد که ایشان از این پست بیایند و برای ریاستجمهوری وارد شوند. ورود آقای رئیسی به صحنه انتخابات در بین مردم حرف و حدیثهایی به دنبال خواهد داشت و سؤالهای بسیاری مطرح میشود. هنوز حرکت عمیقی انجام ندادهاند که بیایند و در حوزه ریاستجمهوری کاندیدا شوند. نکته دیگر این است که به هر حال دو نفر روحانی در راستای رقابت خود، گفتوگو و مناظره و ... خواهند داشت و معمولا در اینگونه مناظرهها تخریب پیش میآید، این به هر حال صورت خوبی ندارد. مردم انتظار دارند کاندیداها یک تجربه پذیرفتنی در مدیریتهای اجرائی کلان داشته باشند، آقای رئیسی فقط در قوه قضائیه بودند و پستهای کلان اجرائی در حد ریاستجمهوری را تجربه نکردند و این موضوع باعث میشود مردم سؤال کنند که با چه کولهباری از مدیریتها ایشان میخواهند این مسئولیت را بپذیرند؟ میزان تحت تأثیر قرارگرفتن ایشان از افکار و اندیشههای آقای علمالهدی بحث دیگری است، در صورت ورود به صحنه آیا میخواهند همان افکار و سیاستها را در سطح کشور پیاده کنند؟ اینها سؤالاتی است که قطعا مردم از ایشان دارند و مطالبه میکنند و ایشان هم باید پاسخگو باشند.
در مجموع اعتقاد دارید ایشان وارد صحنه انتخابات نمیشوند؟
من در مجموع خیلی بعید میدانم ایشان وارد میدان شوند، درحالیکه بحث دیگر هم میزان رأیآوری ایشان است که بعید میدانم بتوانند در بین مردم رقابت جدی با آقای دکتر روحانی داشته باشند و حالا اینکه سؤالات دیگر هم به مرور مطرح میشود که ایشان باید روشنگری کنند و پاسخگو باشند. سؤالات درباره قوه قضائیه است و کسی که به صحنه میآید باید این سؤالات مردمی را پاسخ دهد و روشن کند.
صحبتهایی شنیده میشود مبنی بر احتمال رد صلاحیت دکتر روحانی در انتخابات پیشرو، این شنیدهها را چگونه ارزیابی میکنید و چقدر احتمال برای رخدادن این اتفاق قائل هستید؟
من فکر میکنم کسانی که این موضوع را شایع میکنند، برای جوسازی و زمینهسازی این کار را انجام میدهند وگرنه اگر با عقلانیت حساب کنیم. به نظرم رد صلاحیت آقای دکتر روحانی بسیار خطرساز و خطرآفرین است و میتواند تنشهای اجتماعی وسیعی ایجاد کند. من این را در حد یک شوخی سیاسی تلقی میکنم و خیلی توجه و اعتنایی نباید به آن کرد.
با توجه به اینکه شما ساکن قم هستید و در بین جامعه سنتی قم رفتوآمد دارید، بدنه تشکیلدهنده این جامعه را چگونه ارزیابی میکنید و در انتخابات پیشرو شانس دکتر روحانی را برای پیروزی چقدر میدانید؟
در قم شرایط همانطور است که در سایر شهرها ملاحظه میکنید؛ با یک تفاوت؛ من در دوره انتخابات ٩٢ در قم حاضر بودم و رأی دادم و جالب است بدانید جوانهایی که در نگاه اولیه شاید به نظر میرسید با روحانیت و لباس روحانی میانهای نداشته باشند، از منی که ملبس به لباس روحانی بودم خواهش میکردند: «حاج آقا به آقای دکتر روحانی رأی بدهید». من با خودم میگفتم عجیب است که این جوانان آمال، آرزوها و مطالبات خودشان را در حرفها، ایدهها و شعارهای دکتر روحانی یافتند. من به جوانان میگفتم طبیعتا تصمیم من رأی به آقای دکتر روحانی است ولی شما چرا این نظر را دارید که میگفتند ما دیدیم ایشان مردمیتر صحبت میکنند و با نسل جوان ارتباطش قویتر است. خب نفر اول در انتخابات ٩٢ در قم هم آقای روحانی شد. در قم روی پوست شهر را نباید دید. زیر پوست شهر خبرهای دیگری است و حتی این موضوع در حوزه هم به همین شکل است. روی پوست حوزه یک چیز اظهار میشود و زیر پوست حوزه، طلاب، فضلا و روحانیت قم، چیزهای دیگری مطرح است بنابراین من فکر میکنم آقای دکتر روحانی در بین مراجع، استادان، مدرسین، جامعه مدرسین و جامعه روحانیت همچنان برای ریاستجمهوری شخصیت اول هستند.
نقش جریان آقای هاشمی را که به این موضوع در اوایل صحبت اشاره کردید، در جامعه سنتی قم چگونه ارزیابی میکنید و از طرفی چقدر آنها را در پیروزی دکتر روحانی سهیم میدانید؟
در مراسم عزای آقای هاشمیرفسنجانی در مسجد اعظم قم جمعیتی بود که هیچکس باور نمیکرد. اینها همه روحانی نبودند، اینها همه مردم همراه با روحانیت، طلاب و استادان بودند. معمولا در مسجد اعظم در اینگونه مراسم صندلیهایی هست که مراجع، علما و شخصیتهایی که میآیند روی آنها بنشینند، شاید باورتان نشود که برای آیتالله نوریهمدانی جا نبود وارد مجلس شوند و ایشان سر پا ایستاده بودند، در بلندگو ها اعلام میکردند مردم نیایید و جا نیست. در داخل مسجد اعظم، داخل شبستانهای حرم و غیره جا برای نشستن نبود، من این جمعیت را ندیده بودم و این نشان میدهد خود آقای هاشمی و طیف فکری ایشان طرفدار دارند. زیر پوست شهر آقای هاشمی خیلی طرفدار دارند که به دلیل جهات مختلف که متأسفانه در صحنهها میبینیم، خیلیها هستند که ملاحظه میکنند و طرفداری از ایشان را به ظاهر اعلام نمیکنند، از طرفی بسیاری از مراجع با آیتالله هاشمی رابطه عمیقی داشتند، از جمله آن حضرات، حضرت آیتاللهالعظمی جوادیآملی بهخاطر رابطه بسیار گرم و صمیمی که با آیتالله هاشمی داشتند و همچنین با آقا سیدحسن خمینی دارند، طیفی هستند که از آقای روحانی حمایت شدیدی خواهند کرد. آیتالله سیدحسن خمینی دارای محبوبیت بسیار بالایی است و ایشان نیز از دکتر روحانی حمایت خواهد کرد. با توجه به این مطالب من فکر میکنم اکثریت حوزه با آقای روحانی است.