در نشست خبری احمدینژاد چه بپرسیم؟
مردی که عادت دارد سؤال را با سؤال جواب بدهد، حالا بعد از چندین سال «عدم پاسخگویی»، گویا میخواهد نشست خبری برگزار کند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، روزنامه «شرق» نوشت: «میخواهی جاهایمان را عوض کنیم، من سؤال کنم، شما جواب بدهی؟» این پاسخ محمود احمدینژاد در مهرماه ٩٠ در هفتمین سفر به نیویورک به پرسشی بود که «چارلی رز»، مجری «پیبیاس»، مطرح کرد. مردی که عادت دارد سؤال را با سؤال جواب دهد، برای نخستینبار در چهار سال گذشته میخواهد با خبرنگاران ایرانی روبهرو شود؛ برای همین نمیتوان همچنان امید و انتظار پاسخگویی از او داشت.
احمدینژاد که بعد از پایان دولتش میخواست با احداث دفتر رئیس دولتهای نهم و دهم در پاستور بماند اما زورش نرسید؛ هنوز هم نامههایش را با همین عنوان امضا میکند. سربرگهایش این عنوان را دارد: «رئیسجمهور دوره نهم و دهم». نامهای با این سربرگ و با امضای رئیس روابطعمومی دولتهای نهم و دهم، روز گذشته در فضای مجازی منتشر شده که از خبرنگاران رسانهها میخواست خود را برای نشستی خبری با احمدینژاد در روزهای آتی آماده کنند.
از حالا مشخص است رئیس سابق دولتی که در این سالها حاضر نشده با هیچ خبرنگاری رودررو شود، نشست خبریاش نه به قصد پاسخگویی به عملکرد همه آن هشت سال، بلکه دفاع انتخاباتی از بقایی است و حمله به دولت حسن روحانی. احمدینژاد اگر میخواست این نشست خبری را همان چهار سال قبل برگزار کند، باید بابت عملکردش پاسخ میداد؛ پس هوشمندانه و عامدانه چهار سال سکوت کرد و به هر درخواستی «نه» گفت تا حالا که به خیال خودش آبها از آسیاب افتاده و دیگر کسی به صرافت پرسش از آن سالها نیست، بهراحتی نوک پیکان نقد را به سمت دولت مستقر بگیرد. مرور کنش ماههای اخیر احمدینژاد - سه بیانیهای که علیه دولت صادر کرد و سخنرانیاش در خوزستان - نشان میدهد استراتژی او همان است که بود؛ «بهترین دفاع حمله است».
احمدینژاد قطعاً همانگونه با خبرنگاران روبهرو خواهد شد که پیش از این بوده است. با مروری بر سخنان ماههای اخیرش میشود از هماکنون حدس زد احمدینژاد چه خواهد گفت؛ حمله به دولت روحانی و احیانا وضعیت اقتصادی موجود، نقد یا حمله به برخی نهادهای دیگر، بدون اشاره مستقیم با چاشنی «بگم بگمی» دیگر. شاید هنوز هم فهرست بدهکاران بانکی در جیبش باشد. محمود احمدینژاد سه ماه قبل اعلام کرده بود از هیچ فرد و جریانی در انتخابات آتی حمایت نکرده و نمیکند؛ تاجاییکه دامادش، مهدی خورشیدی، گفته بود همان زمان که به پدر همسرش اعلام کرده میخواهد وارد عرصه انتخابات شورای شهر شود، او هم آن بیانیه حمایتنکردن را صادر کرد.
آنطور که دامادش گفته است، احمدینژاد به او گفته بود تمایل ندارد هیچیک از منصوبانش وارد عرصه انتخابات شوند و از او انتظار حمایت داشته باشند؛ اما به فاصله کمتر از یکماه در نقش حامی حمید بقایی معاون اجرائی سابق خود ششدانگ وارد عرصه عمومی و رسانهای شد. مقام معظم رهبری او را که قصد جدی داشت تا به انتخابات ورود کند، از آمدن نهی کرد؛ اما احمدینژاد بقایی را جلو انداخت. قطعا اگر مشایی یکبار رد صلاحیت نشده بود، او را کاندیدا میکرد. ابتدا مشایی به نیابت از احمدینژاد در حمایت از بقایی وارد عرصه شد؛ بعد کمکم خودش هم وارد شد. ١٥ اسفند، سالروز درگذشت «هوگو چاوز»، توییترش را راه انداخت، فیلم ویدئویی از خودش منتشر کرد و چندین بیانیه داد. به بهانه روز درختکاری، هر سه فیلمی از خود منتشر کردند تا همچنان نشان دهند پیوندشان مستحکمتر از گذشته برقرار است.
واکنش محمدعلی رامین که زمانی به او بسیار نزدیک بود از همه جالبتر بود. او مشایی، بقایی و احمدینژاد را با تعبیر «سه دلقک بهاری» توصیف کرده است. او در یادداشتی نوشته بود: «کسی که منصبی از مناصب بالای حکومت اسلامی را مدتی اشغال کرده باشد، همانطور که تا پایان عمر تحت حفاظت فیزیکی حکومت میماند، باید خودش نیز مراقب رفتار و گفتارش باشد و نباید حیثیت سابق خودش را بازیچه هر نمایش ابلهانه و دلقکمآبانهای قرار دهد». برخلاف اظهارنظر رامین، او در تعطیلات نوروزی هرجا که رفت بقایی را هم همراه خود برد تا ثابت کند اینکه مشایی گفته بود بقایی یعنی احمدینژاد، کاملاً درست است.
در مصاحبههای خارجی احمدینژاد که تعداد آنها سه رقمی است، دهها و شاید صدها بار ناظران شاهد بودهاند احمدینژاد در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران درباره موضوعات مختلف، جواب این سؤالات را با طرح سؤالات متقابل از این خبرنگاران میداد و نظر آنها را درباره سؤالات خود جویا میشد.
بسیاری از خبرنگاران خارجی که با این سؤالات احمدینژاد مواجه شدهاند، برابر سؤال او پاسخ دادهاند که نظر آنها اهمیت چندانی ندارد؛ چراکه آنها تنها یک خبرنگار یا گزارشگر و مجری تلویزیونی هستند و این نظر رئیس دولت ایران است که دارای اهمیت و بار حقوقی و سیاسی است و از احمدینژاد خواستهاند بهجای جوابدادن به سؤالات آنها با سؤالات متقابل، پاسخ خود را درباره پرسشهایشان مطرح کند؛ اما با همه این بحثها، باز هم احمدینژاد در مصاحبههای خود به شگرد سؤال در برابر سؤال متوسل میشد.
شیوه احمدینژاد درباره مسائل داخلی زمانی که رئیس دولت بود هم تقریباً همان بود؛ البته با چاشنی انکار یا بیاطلاعی یا انداختن تقصیر بر گردن نهادهای دیگر. احمدینژاد نه فقط پاسخ خبرنگاران را نمیداد بلکه پاسخ مجلس را هم نمیداد. عزتالله یوسفیانملا، عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس آن زمان، گفته بود: «احمدینژاد معتقد است دولت صد درصد بیتقصیر است و همه گرانیها را مجلس باعث شده و در همه گرانی و هر اتفاقی مجلس مقصر است».
آن زمان مجلسیان چند بار تلاش کردند احمدینژاد را برای سؤال به مجلس بکشانند. او با اشاره به اقدام برخی نمایندگان برای طرح سؤال از رئیس دولت، گفته بود: «سؤال از رئیسجمهور را یک بار تجربه کردیم و نحوه پاسخدادن را دیدیم؛ سؤال از احمدینژاد راه به جایی نمیبرد و تجربه نشان داد سؤال از رئیسجمهور نتیجه مطلوبی نخواهد داشت».
سؤال از احمدینژاد زیاد است؛ از ماجرای اختلاسهای چندهزارمیلیاردی، ماجرای بابک زنجانی، انحلال سازمان برنامه و بودجه، مسکن مهر، سهام عدالت، نتیجه وامهای طرحهای زودبازده، انحلال خانه سینما، پرونده بازش در دادگاه، ١١ شاکی او و ...؛ مهم نیست او چه پاسخی خواهد داد، مهم این است که پاسخهایش حتی نزدیکانش را هم قانع نمیکند.
مهدی خورشیدی، داماد او، در گفتوگویی که آخرین روزهای اسفند گذشته با «شرق» داشت گفته بود سرنوشت درآمد چندصدمیلیاردی نفت در دولت گذشته هم برای او مبهم است. او گفته بود: «ایشان پاسخهای خودشان را دارند؛ اما از نگاه من قانعکننده نیست...».