محمدی عراقی، عضو خبرگان: در جمهوری اسلامی می توان رهبر را به دادگاه کشید اما در دیگر کشورها این طور نیست
محمود محمدی عراقی عضو مجلس خبرگان گفت: حضرت آقا انتظار دارند که خبرگان قطع نامه لازمالاجرا صادر کنند و بگویند دولت و مجلس موظف است ظرف یک مدت مشخص، فلان کار را به نتیجه برساند.
آیتالله محمود محمدی عراق عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دوران دفاع مقدس نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران بود و بعد از دوران جنگ، مسئولیتهایی همچون ریاست سازمان تبلیغات اسلامی، ریاست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، عضویت در شورایعالی انقلاب فرهنگی را در کارنامه دارد.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، به موضوعاتی نظیر آسیبشناسی از رویه حاکم بر مجلس خبرگان رهبری پرداخت و در بخشی از این مصاحبه بر لزوم اصلاح سازوکار برگزاری نشستهای عمومی مجلس خبرگان رهبری و رسانهای شدن مباحث مطرحشده در این جلسات تأکید کرد.
مشروح گفتوگو با این عضو مجلس خبرگان رهبری را در ادامه میخوانید:
سوال: بهعنوان سوال اول بفرمایید چه شد که در این دوره از انتخابات مجلس خبرگان تصمیم گرفتید به جای کرمانشاه از تهران کاندیدا شوید؟
من حقیقتاً بر سر یک دو راهی قرار گرفتم. از یک طرف انتظارات مردم کرمانشاه از ما خیلی زیاد است. خانواده ما یک خانواده روحانی به اصطلاح ریشهدار در غرب کشور هستند. پدر من که شاگرد امام بودند و به دستور امام قبل از انقلاب در کرمانشاه مستقر شده بودند. در سال60 پدربزرگم مرحوم حاج آقا بزرگ توسط منافقین ترور شدند. در این ماجرا ابوی ما به شهادت رسید و پدربزرگ ما جانباز شد.
مردم خیلی از ما انتظار دارند لذا بنده در طول 8 سال گذشته سعی کردم لااقل ماهی یکبار به منطقه بروم. کرمانشاه استان بزرگی است و 14 شهرستان دارد. اوایل خیلی دشوار نبود ولی بعد که کارهای من زیاد شد، هم از نظر شرایط جسمی توان نداشتم که مرتب بخواهم سفر کنم و درد کمر مانع میشد و هم از جهت شرایط کاری آنطور که باید و شاید نمیتوانستم وقت بگذارم لذا با خودِ مردم دو سه روز وقت گذاشتیم و مشورت کردیم و خوشبختانه یک مسئلهای پیش آمد که یک راهی برای ما باز شد.
آیتالله علما که خدا حفظشان کند، کرمانشاهی هستند و 2 سال نماینده حضرت امام و امام جمعه کرمانشاه بودند و به تمایل خودشان کنار رفتند. آقا هم استعفای ایشان را پذیرفتند در دوره قبلی هم من از ایشان تقاضا کردم شما کاندیدا شوید تا من نامزد نشوم و از شما حمایت کنم اما ایشان گفتند خیر به هیچ وجه و گفتند تا تو هستی من دیگر کاندیدا نمیشوم.
این بار هم هرچه اصرار میکردم نمیپذیرفت و این مسئله که اتفاق افتاد بعد ما با مردم هم مشورت کردیم در نهایت با همان صمیمیت کرمانشاهی خودشان گفتند که اگر حاج آقا علما را راضی کنی که ایشان جای تو بیاید نفرینت نمیکنیم! گفتیم همین اندازه ممنون هستیم بالاخره ایشان هم راضی نمیشد تا آخرین روز ثبت نام بعد از ظهر روز شنبه که آخرین روز ثبت نام بود برای ما روشن شد که ایشان یک محاسبهای میکند. محاسبه درستی بود و فکر میکردند که اگر من باشم ایشان درست نیست نامزد شوند.
به هرحال در آخرین فرصت گفتم به ایشان که اگر شما کاندیدا شوید بزرگترین خدمت را به من کردید چراکه من میتوانم جواب مردم را بدهم و در نهایت بالاخره قبول کردند و قول دادند که ثبت نام کنند و این بود که ما به توصیه برخی عزیزان در تهران ثبتنام کردیم. اگر یک وقت نخواستید یا کاندیدا موجود بود انصراف بدهید این شد که این دوره را برای تهران ثبت نام کردیم.
اما به طور خلاصه در جواب سوال جنابعالی مجلس خبرگان حقیقتاً یک نهادی است که به نظر من، مشابه در دنیا ندارد و شناخته شده نیست حضرت آقا هم اشاره فرمودند این نهاد مستقل، منحصر به فرد در هیچ جایی در دنیا چنین چیزی نیست طبیعی هم هست هیچ جا ولی فقیه ندارند با این شرایط، شرایطی که در قانون اساسی در اصل پنجم و 109 ذکر شده است و وظایف یازدهگانهای که برای رهبری در اصل 110 که 11 وظیفه ذکر شده و وظایف سنگینی که شرایط رهبر را سخت میکند. تشخیص این شرایط خیلی مهم است و مهمتر از آن مراقبت از استمرار این شرایط است.
وظیفه خبرگان باید بخوبی توسط رسانهها برای مردم باز شود تا جایگاه خبرگان و مسئولیت سنگینی که بر عهده دارد روشن شود. جایگاه نمایندگان خبرگان رهبری بسیار حساس است و مسئولیت بسیار سنگینی برعهده دارند. هم مسئولیت شرعی و هم قانونی. چرا که باید جوابگوی هزاران بلکه میلیونها نفر باشند. سازوکار مجلس خبرگان در دنیا بینظیر است و نمونه مشابهی ندارد که اگر رئیس یک کشور یا شخص اول کشور یک گناه فردی انجام بدهد، برکنار شود.
همه کشورهایی که به هر اندازه از دموکراسی برخوردار هستند، مجلس دارند، نمایندگان مردم انتخاب می شوند، قانون گذاری میکنند ولی در هیچ جای دنیا این رهبری به صورت ولایت فقیه با این شرایط سخت وجود ندارد.
اگر اجازه بدهید این دو تا اصل قانون اساسی اصل 5 و 109را بخوانم. اصل پنجم این است که تاکید میکند در زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه -معلوم است که مساله نیابت که مسئولیت سنگینی است- در جمهوری اسلامی ایران بر عهده فقیه عادل و باتقوا و آگاه به مسائل زمان، شجاع، مدیر ومدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهده دار آن می گردد که اصل یکصد و هفتم هم در حقیقت اصلی است که می فرماید در ادامه این اصل اول اشارهای کرده به رهبری حضرت امام بعد می فرماید که تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است.
خبرگان رهبری درباره همه فقهای واجد شرایط مذکور در اصل پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت میکنند. هرگاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد شرایط برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل 109 تشخیص دادند او را به رهبری انتخاب میکنند و در غیر این صورت یعنی اگر مساوی باشند یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی میکنند. این نص قانون اساسی یکی از وظایف خبرگان است. حالا در اینجا یک ذیلی دارد که باز به نظرم منحصر به فرد است.
من ندیدم این اصل در هیچ قانون اساسی در دنیا باشد و آن این است که رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است؛ شما میدانید، معمولاً مقامات به اصطلاح عالی کشورها در زمان مسئولیت خودشان مصونیت دارند و با شرایط خیلی سختی میتوان آنها را به دادگاه کشید.
شما میبینید در دنیا این همه تخلف این همه خلاف قانون ترامپ انجام داده حالا بعد از اینکه کنار رفته تازه احضار میشود ولی میبینیم که الان کاندیدای اصلی ریاست جمهوری امریکا هم هست ولی در زمان مسئولیت من سراغ ندارم در هیچ کشوری که رئیس کشور در واقع مصونیت قضایی نداشته باشد.
ما براساس آموزه های دینی هم این در اصل قانون اساسی ما آمده و ما افتخار می کنیم که شخصیتی مثل امیرالمومنین(ع) در زمان حکومتش توسط قاضی آن زمان محکوم میشود چون شاهد نداشته است در زمان حضرت امام هم این اتفاق افتاد. آقای موسوی اردبیلی میگفت ما خدمت امام رفتیم گفتیم یک کسی از شما شکایت کرده گفتیم چکار کنیم امام فرمودند رسیدگی کنید. اینها افتخارات این نظام است.
امام با آن عظمت و محبوبیتش به رئیس قوه قضاییه و رئیس دیوان عالی کشور میگوید شما رسیدگی کنید. این از همان آموزههای دینی سرچشمه میگیرد و از همان سیره امیرالمومنین است. واقعیت نظام ما این است که ما مسئولین اگر از آرمانها فاصله گرفتیم اینجا نقش مردم که باید واقعا مسئولان سرخط بیاورند و انتخابات این اندازه اهمیت دارد به خاطر این است که جایی است که مردم میتوانند نقش خودشان را ایفا کنند و با انتخاب خودشان آن مسئولیت اصلی را به خوبی انجام دهند.
در نظام ما رئیس جمهور را مردم انتخاب میکنند، نمایندههای مجلس را مردم انتخاب میکنند و وزرا را با واسطه مردم انتخاب می کنند، شورای شهر را مردم انتخاب میکنند و حتی رهبری را به واسطه انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان، مردم انتخاب میکنند.
یک اشاره ای به وصیت نامه حضرت امام درباره جایگاه و اهمیت خبرگان کنیم. در وصیت نامه امام می میخوانیم که باید بدانیم که اگر رییس جمهور، نمایندگان مجلس شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز برای کشور و ملت باشند بسیاری از مشکلات پیش نمیآید و مشکلاتی اگر باشد رفع میشود بعد میفرمایند به همین معنا در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر با ویژگی خاص باید درنظر گرفته شود که اگر خبرگان با انتخاب ملت تعیین میشوند از روی کمال دقت و با مشورت با مراجع عظام در هر اصل و علمای بزرگ سراسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد به مجلس خبرگان بروند.
اگر این کار شود بسیاری از مشکلات به واسطه تعیین شایستهترین و متعهدترین شخصیتها برای رهبری یا شورای رهبری پیش نخواهد آمد یا با شایستگی رفع خواهد شد و با نظر به اصل 109 و 110 و 111 قانون اساسی این وظیفه سنگین ملت در تعیین خبرگان و نمایندگان مجلس در تعیین رهبر یا شورای رهبری روشن خواهد شد. بعد هشدار می دهند که اندکی مسامحه در این انتخاب چه آسیبی به اسلام و کشور و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد.
* دو وظیفه مهم خبرگان چیست؟
مجلس خبرگان دو تا وظیفه مهم دارد یکی همین مسئله انتخاب رهبری در شرایطی که لازم باشد که انشاءالله امیدواریم تا ظهور امام زمان(ع) رهبری مقام معظم رهبری استمرار داشته باشد و نیازی نباشد ولی خوب ما در مورد امام هم همین دعا را میکردیم ولی تقدیر الهی چیز دیگری بود. یادتان هست بعد از اینکه امام رحلت کردند از یک طرف دشمنان تحلیل داشتند که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دیگر تمام شد و امام جانشینی ندارد و از سوی دیگر اینکه دوستان هم نگران بودند بدون تعارف همه نگران بودند که چه اتفاقی میافتد اما خداراشکر واقعا خبرگان توانستند آن نقش حساس و اساسی و بی بدیل خودشان را در آن شرایط به بهترین وجه انجام دهند.
با اینکه بحث در مورد شورای رهبری بود و امثال اینها و حتی اکثریت متمایل به این موضوع بودند ولی واقعاً با لطف خدا هدایت شدند به سمت انتخاب حضرت آقا و این نگرانی ها برطرف شد.
الان هم نزدیک 35 سال است که درستی این تصمیم خودش را نشان داده است. من با خیلی از کسانی که مخالف هستند هم صحبت کردم و به آنها میگویم واقعاً اگر شما باشید چه کسی را انتخاب میکنید، اعتراف میکنند ما بهتر از ایشان هیچ کسی را سراغ نداریم.
اما وظیفه دوم خبرگان رهبری که به نظر من سختتر است، وظیفهای است که در اصل 111 ذکر شده است. در اصل 111 آمده است که هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و 109 گردد یا معلوم شود خدای ناکرده از آغاز فاقد برخی از شرایط بوده از مقام خود برکنار خواهد شد.
شما این متن را در هیچ قانون اساسی پیدا نمیکنید. نکتهای که اینجا وجود دارد این است که نیاز نیست کسی رهبر را برکنار کند و خود به خود برکنار خواهد شد اما ضامن اجرای آن چیست؟ پاسخ این است که تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل 108 گذاشته شده است.
در اصل 109 شرایط و صفات رهبر به 3 بخش تقسیم شده است. بخش اول صلاحیت علمی لازم برای تشخیص حکم خدا و آگاهی نسبت به شرایط زمان و بخش دوم مربوط به صفات معنوی از جمله عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام و بخش سوم بینش صحیح سیاسی اجتماعی، تدبیر یعنی مدیریت، شجاعت و قدرت کافی برای رهبری است.
این شرایط سختی است چراکه اولاً باید تشخیص داده شود بعد هم بر استمرار آن مراقبت شود. با توجه به اینکه مجلس خبرگان در سال تنها دو بار جلسه عمومی دارد نمیتواند این وظیفه را دنبال کند. بنابراین از طریق کمیسیونهای دائمی که حدود 8 کمیسیون است این وظایف خودش را انجام میدهد. در بین این 8 تا کمیسیون به نظر من مهمترین آنها کمیسیون اصل 107 و 109 که وظیفه آنها بررسی دائم در مورد کسانی که احتمالاً صلاحیتهای مربوط به رهبری را دارند.
سوال: یعنی افراد پایش میشوند؟
بله اینها تغییر میکنند انتخابات هیئت رئیسه و اعضای کمیسیون ها سالانه است هر سال اینها تغییر می کنند.
** لااقل 90درصد مذاکرات خبرگان برای عموم قابل انتشار است
سوال: منظورم این است که حتی گزینههایی بررسی میشود برای آینده نظام؟
بله آن کمیسیون 11 عضو اصلی و 5 عضو علی البدل دارد، تقریبا همه کمیسیونها عددش همین است. اصل 107 و 109 وظیفهاش این است تعدادی از بین خودشان به صورت مخفیانه انتخاب میکنند و روی افراد مطالعه میکنند.
دهها پرونده برای افراد تشکیل دادند و سوابق علمی و انتخاباتی را بررسی و مطالعه میکنند منتها برای اینکه سواستفاده نشود اعلام رسمی نمیشود و اصل 111 نیز وظیفه دوم مجلس خبرگان است که وظیفه استمراری و دائمی است و مثل وظیفه اول نیست که در شرایط خاصی اتفاق بیفتد و تمام شود. سوالاتی که مردم میپرسند عمدتاً درباره وظیفه دوم است و از ما میپرسند که شما در این هشت سالی که نماینده خبرگان هستید چکار میکنید.
من همین جا عرض میکنم متاسفانه یک مصوبهای در خود خبرگان هست که کسی هم آنها را مجبور نکرده است و جزو مصوبات خود اعضا است مبنی بر اینکه عمده مذاکرات خبرگان محرمانه است. یعنی خبرنگاران را دو بار در صحن خبرگان راه میدهند یک بار در شروع اجلاسیه که نطق رئیس را استماع میکنید و یکی هم آخر جلسه که بیانیه را بخوانند.
مردم حق دارند و برایشان سوال است که در این مدت یا در کمیسیونها چه میگذرد. منتها خبرگان شورای نگهبان ندارد که اگر خلاف قانون اساسی عمل کند جلویش را بگیرد ولی من اعلام کردم قانون اساسی ما میگوید انتشار همه اخبار و اطلاعات برای مردم آزاد است الاّ در دو چیز، یک اینکه مخل مبانی اسلام باشد و دوم برخلاف امنیت ملی باشد. من نمیگویم همه مذاکرات منتشر شود ولی معتقدم 90 درصد از مذاکرات مخل مبانی اسلام نیست و نباید مردم از آن بی اطلاع باشند.
** انتشار گزارشهای کمیسیون تحقیق موجب تقویت رهبری میشود
سوال: ارزیابی شما از انجام وظایف محوله به اعضای خبرگان رهبری چیست؟
خبرگان به خاطر آن تعهد دینی که دارند میتوان گفت که مسئولیت شرعی خودشان را انجام میدهند. مثلاً کمیسیون اصل 111 مجلس خبرگان که اصطلاحاً کمیسیون تحقیق نام دارد به طور مرتب جلسات خود را برگزار میکند ولی به نظر من به دلیل اینکه این دیدگاه وجود دارد که عدهای تصور میکنند اگر این کمیسیون بخواهد گزارش فعالیتهایش را بدهد این موضوع موجب تضعیف رهبری میشود، این کار صورت نمیگیرد در حالی که به نظر من این برداشت اشتباه است و بنده معتقدم انتشار گزارشها موجب تقویت رهبری خواهد شد.
البته خوشبختانه پس از اتمام اجلاسیه گذشته خبرگان که ما به دیدار رهبر انقلاب رفتیم، ایشان با بحث هیئت تحقیق صحبتهای خود را آغاز کردند و گفتند کار هیئت تحقیق خیلی مهم است و نباید مسامحه کنید.
به نظر بنده در عین حالی که خبرگان با دقت و وسواس و احساس مسئولیت شرعی و قانونی سعی در انجام وظایف خود میکنند ولی این مسئله 100 درصد نیست و مجلس خبرگان خیلی بیش از این ظرفیت دارد.
در همین قانون اساسی ذکر شده که رهبر میتواند بعضی از وظایف خود را به جایی که صلاح میداند محول کند. این موضوع اتفاق افتاده است. مثلاً تعیین سیاستهای کلی کشور طبق همین اصل قانون اساسی جزو 11 وظایف رهبری است و این را حضرت آقا تاحدودی به مجمع تشخیص مصلحت نظام محول کردند.
یک وظیفه دیگر، نظارت بر اجرای این سیاستهاست که باز این از شئون وظایف رهبری است که باز هم ایشان این را محول کردن به هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام که الان حتی قوانین مجلس از نظر انطباق با سیاستهای کلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی قرار میگیرد.
یکی دیگر از وظایف رهبری، رصد کردن مسائل راهبردی و بنیادی نظام است که آیا مسائل راهبردی رو به پیشرفت است یا خدای نکرده متوقف شده است. باز آقا این وظیفه را محول کردن به خبرگان و فرمودند شما یک هیئت اندیشهورز تشکیل بدهید. مثال هم زدند و گفتند مثلا دینداری یکی از اهداف و راهبردهای مهم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بوده آیا دینداری مردم بعد از انقلاب بهتر شده یا خدایی نکرده پس رفت داشتیم یا توقف داشتیم.
عدالت یکی از مهمترین این اهداف و آرمانهای انقلاب است؛ آیا دستگاه قضایی یا دستگاههای دیگر در تحقق این اصل عدالت رو به پیش هستند یا توقف یا پسرفت. خب این هیئت تشکیل شد و کارهایی هم صورت گرفت و یک بار هم گزارش خدمت حضرت آقا داده شد ولی این کار یک کار مستمر است باید حداقل سالی یک بار این گزارش داده شود به نظر من چه اشکالی دارد که این گزارش به مردم داده شود. اینها نقاط قوت است و نقاط ضعف نیست.
در یکی از دیدارها حضرت آقا فرمودند با توجه به اهمیت جایگاه خبرگان چرا نباید شما مثل یک مجلس بین المللی قطعنامه صادر کنید؟ حضرت آقا انتظار دارند که خبرگان قطع نامه لازمالاجرا صادر کنند و بگویند دولت و مجلس موظف است ظرف یک مدت مشخص، فلان کار را به نتیجه برساند. ایشان چنین جایگاهی را برای مجلس خبرگان متصور هستند ولی هرچه تلاش شد ما متاسفانه نتوانستیم این مسئله را محقق کنیم و من اعتراف میکنم که فقط به همان بیانیه اکتفا میشود که البته این بیانیه به قدری روتین است که شما خبرنگاران میتوانید حدس بزنید که این بیانیه با چه ساختاری منتشر میشود.
ممکن است کسی بگوید اگر ما قطعنامه صادر کنیم و اجرا نشود خوب نیست؛ خب مگر قطعنامههای سازمان ملل همهاش اجرا میشود ولی نفس صدور قطعنامه نشان میدهد موضوع مهم کشور ما مثلاً مسئله معیشت است. چه اشکالی دارد. البته این کار را میکنیم یعنی در اجلاسهای خبرگان، رئیس جمهور، وزرا و رئیس دستگاه قضایی میآیند و نمایندگان خبرگان از آنها سوال میکنند و آنها جواب میدهند ولی متاسفانه انعکاس پیدا نمیکند، تحت این عنوان که مذاکرات مجلس خبرگان محرمانه است و در نتیجه مردم از آنها مطلع نمیشوند.
من کاملاً به مردم و شما حق میدهم که ما را مورد سوال قرار بدهید و مطالبه کنید که آیا واقعاً مذاکرات و مصوبات مجلس خبرگان مخل اسلام یا مخل امنیت ملی است؟ اگر نیست با توجه به اصول صریح قانون اساسی چه وجهی دارد که اینها منتشر نمی شود و مردم اطلاع پیدا نمیکنند.
** خبرگان براساس یک آییننامه 94بندی اداره میشود که مصوب خود خبرگان است
سوال: قانون شفافیت که در مجلس به تصویب رسید و برخی نهادها و سازمانها از جمله مجمع تشخیص اعتراض داشتند که شاید مطابق با ایین نامه داخلی آنها نباشد، آیا شامل حال خبرگان هم میشود یا خیر؟
خبرگان براساس یک آیین نامه 94 بندی اداره میشود که مصوب خودش هم هست. یکی از این بندها این است که بر اساس اصل 108 قانون اساسی نوشته شده تصریح داردکه قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان و کیفیت انتخاب آنها و آییننامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهای اولین شورای نگهبان تهیه شود و با اکثریت آرا آنان تصویب شود و به تایید نهایی رهبر انقلاب برسد که در همان دوره به تایید امام خمینی رسید.از آن پس هرگونه تغییر و تجدیدنظر و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان که ایین نامه هم شامل آن میشود در صلاحیت خود خبرگان است.
به طور مثال الان قانون خبرگان را خود خبرگان تصویب کردند. یکی از موادی که تصویب شده همین محرمانه بودن مذاکرات مجلس خبرگان است.
** امیدوارم آییننامه داخلی مجلس خبرگان در دوره آینده اصلاح شود
سوال: در واقع همان مصوبه محرمانه بودن جلسات که در مجمع تشخیص وجود دارد، توسط خبرگان نیز به تصویب رسیده است.
بله، همان مصوبهای که در مجمع و شورایعالی انقلاب فرهنگی هست، در مجلس خبرگان نیز به تصویب رسیده است که بنده در هر سه مورد با کلّیت موضوع مخالفم، البته نمیگویم مطلب محرمانهای گفته نمیشود و گزارش محرمانهای ارائه نمیشود اما حکم کلی بودن بهنظر من خلاف قانون اساسی است، من امیدوارم آییننامه داخلی مجلس خبرگان در دوره آینده در این رابطه اصلاح شود.