یک بام و دو هوای شوای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان/ آیا بهتر نبود به احزاب فرصت پالایش اولیه ثبت نام کنندگان داده می شد!/ تصمیماتی که نوشداروی بعد از مرگ سهراب هستند !
آیا بهتر نبود فرایندی با حضور احزاب که سالها سبقه تشکیلاتی دارند و کاملا فرایندها و فضای سیاسی و اجتماعی جامعه را می شناسند طراحی می شد و بدانها ماموریت داده می شد برای پالایش اولیه ثبت نام کنندگان اقدام کنند و هر حزب کاندیداهای خود را معرفی می کرد و البته می توانست جمعی هم به عنوان کمیته ای تخصصی مسئولیت پالایش اولیه ثبت نام کنندگان غیرحزبی را بر عهده گیرد سپس بعد از بررسی در شورای عالی بنابر شاخص ها ، معین می شد که چه کسانی دارای شرایط و صلاحیت اولیه هستند و سپس این مسئولیت که چه کسانی ثبت نام نکنند بر عهده احزاب گذاشته می شد و اکنون این همه با اختلاف و حرف ها و حدیث های فراوان میان اصلاح طلبان مواجه نبودیم که بخواهند برایش پویشی چون انصراف راه بیاندازند ؟!
دیده بان ایران: پس از ثبت نام گسترده در انتخابات پنجمین دوره شورای شهر تهران اتفاقات جالب توجهی در جریان اصلاح طلبی روی داد که بسیار محل تامل و پرسش است ! ولی آنچه بیش از همه محل بحث دارد اینکه همین گونه اختلافات در طیف اصولگرایان نیز وجود دارد ولی آنچه اکنون عیان است رفتارهای هیجانی و بدور از برنامه ریزی است که مسائل درونی اصلاح طلبی را به بحث در فضای مجازی بدل می کند در حالیکه انتظار می رفت بزرگان این جریان با سیاستی مناسب تر به حل مسائل و اختلافات درونی بپردازنند . در واقع باید گفت که عملکرد غیرتشکیلاتی الهه راستگو عضو حزب اسلامی کار در شورای شهر چهارم که موجب شد اصلاح طلبان چهار سال در پیشبرد امور مدیریت شهری بنابر برنامه مدون عقب بیافتند ، باعث شد تا بزرگان اصلاحات به دنبال روش مطلوب تری برای تثبیت رفتار تشکیلاتی در ورود به عرصه انتخابات ها باشند ولی به نظر می رسد که در این عرصه چندان موفق نبوده اند چرا که عملکرد شورای عالی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم انتقادات بسیاری را به همراه داشت به طوری که بسیاری از احزاب با نقدهایی خواستار توضیح این شورا شدند و عملکرد توام با رانت ، رفاقت و وراثت در بستن لیست امید همچنان موجب مراقبت ها در کلام از عملکرد این دوره شورا می شود . هر چند که می توان گفت راستگوهایی بسیاری در فراکسیون امید مجلس حضور داشتند که مانع از توافق اولیه برای ریاست محمدرضا عارف بر ریاست مجلس شدند و البته مانعی برای رای آوری تحقیق و تفحص از شهرداری تهران شدند بنابراین باید گفت که پدیده راستگوییسم همچنان معضلی برای اصلاح طلبان است .
اما در این دوره تصور بر این بود که با اتکاء به نقدهای دلسوزانه درون جریانی که از سوی برخی از احزاب مطرح شد بزرگان اصلاحات ساز و کار مناسب تر و برنامه ریزی دقیق تری برای ورود به عرصه انتخابات پیش رو را داشته باشند ولی آنچه عیان گشت اینکه اصلاح طلبان نه تنها سیاستی مطلوب برای نحوه ورود به انتخابات ندارند بلکه از ترس تکرار پدیده راستگو سرگرم تدوین شاخص هایی شدند که ملاک ارزیابی کاندیداها باشد ، ولی به نظر می رسد که پیش از آن اقدامات دیگری را برای بهبود روند حرکت جریانی نیز مدنظر قرار می دادند که می توان به شرح زیر برشمرد :
1- این روزها کمپینی برای انصراف کاندیداهای بسیار متعدد اصلاح طلبان از عرصه کاندیداتوری در انتخابات شورای شهر تهران راه افتاده است ولی پرسش اصلی اینجاست آیا بهتر نبود به جای راه اندازی چنین پویشی که به نظر می رسد نوشدارویی بعد از مرگ سهراب است مکانیسم بهتری برای ثبت نام افراد تدوین می شد ، شاید عده ای بگویند که نگرانی از رد صلاحیت های گسترده موجب این امر شده است ولی آیا ثبت نام 2000 نفر از اصلاح طلبان هم برای مواجه با چنین مسله ای منطقی به نظر می رسد ؟ حتی برای چنین نگرانی شاید ثبت نام 300 نفر هم کفایت می کرد و نیازی به این ثبت نام گسترده نبود ! در این راستا آیا بهتر نبود که فرایندی با حضور احزاب که سالها سبقه تشکیلاتی دارند و کاملا فرایندها و فضای سیاسی و اجتماعی جامعه را می شناسند طراحی می شد و بدانها ماموریت داده می شد برای پالایش اولیه ثبت نام کنندگان اقدام کنند و هر حزب کاندیداهای خود را معرفی می کرد و البته می توانست جمعی هم به عنوان کمیته ای تخصصی مسئولیت پالایش اولیه ثبت نام کنندگان غیرحزبی را بر عهده گیرد سپس بعد از بررسی در شورای عالی بنابر شاخص ها ، معین می شد که چه کسانی دارای شرایط و صلاحیت اولیه هستند و سپس این مسئولیت که چه کسانی ثبت نام نکنند بر عهده احزاب گذاشته می شد و اکنون این همه با اختلاف و حرف ها و حدیث های فراوان میان اصلاح طلبان مواجه نبودیم که بخواهند برایش پویشی چون انصراف راه بیاندازند ؟!
2- چند روز گذشته یکی از اعضای شورای عالی اصلاح طلبان در گفت و گویی با دیده بان اظهار داشت که به دنبال ساز و کاری هستند که اعضای شورا که کاندیدای انتخابات شده اند و انصراف نداده اند را در لیست قرار ندهند ، که علی رغم احترام به همه بزرگان به نظر می رسد که چنین گفتارهایی تهدید آمیز این روزها از سوی برخی از بزرگان و اساتید مطرح می شود در شان بزرگانی نباشد که در منظر افکار عمومی سیاست گذاران جریان اصلاحات هستند که اکنون بیش از نیمی از جامعه را در بر می گیرد . اینجا این پرسش اساسی مطرح می شود که آیا بهتر نبود قبل از ورود به عرصه ثبت نام ها این شورا که به طور قطع از همان ابتدا معین بود چه کسانی از اعضایش ثبت نام خواهند کرد ، ساز و کاری مناسب طراحی می کردند که چنین معضلی اکنون محل اختلاف در شوراهای سیاست گذاری اصلاح طلبان در سراسر کشور نشود ؟!
3- به نظر می رسد که نقد جدی که برخی از احزاب اصلاح طلب نسبت به ساز و کار و فرایند شکل گیری شورای عالی اصلاح طلبان که قرار هست محل تصمیم سازی و تصمیم گیری برای این جریان باشد درست بوده است و اکنون این شورا با مشکلات و اختلافاتی رو به رو شده است که به مانند کلاف سردرگمی می باشد که اگر نتواند با تدبیر عارف ریاست این شورا به درستی حل گردد به تشتت بیشتری دامن خواهد زد و بنابراین نگرانی جدی نسبت به این انتخابات وجود خواهد داشت .