کسی که وارد معامله شدهباشد، نمیتواند روبروی شهرداری بایستد/ حکم بازداشت چند مدیر نفتی صادر شده است
همان طور که از بحرانها حرف میزنیم از موفقیتها نیز سخن بگوییم. برخی سعی میکنند احیای دریاچه ارومیه را انکار کنند و بگویند که بارندگی افزایش پیدا کرده و سبب شده که دریاچه آب گیری شود. نه این طور نیست. بارندگی افزایش پیدا نکرده بلکه با کاهش نیز روبهرو بوده است ولی تراز آبی دریاچه ارومیه ۶ سانتیمتر افزایش داشته است.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران؛ سال به سال با بالا گرفتن بحرانهای زیست محیطی در ایران گزارشهای مربوط به این حوزه خود را به سر خط خبرها نزدیکتر میکند و توجه عمومی را بر میانگیزاند. گرد و غبار در خوزستان، سیل در جنوب، افزایش روزهای بادهای ۱۲۰ روزه در سیستان و بلوچستان، آلودگی هوا در چندین شهر بزرگ، خشک شدن تالابها و حواشی زنده شدن دوباره هامون بخشی از خبرهای محیط زیستی در سال ۹۵ بود.
البته تمامی اتفاقات تلخ نبودند، احیای ارومیه، توزیع بنزین یورو چهار تا گازوئیل کم گوگرد، حذف مازوت از نیروگاهها، استاندارد سازی خودروها، جایگزین کردن موتورسیکلتهای انژکتوری به جای کاربراتوری، کاهش آلودگی هوای شهرهای بزرگ علاوه بر هفت کلانشهر و اختصاص اعتبار برای کاهش ریزگردها و گرد و غبارها در خوزستان از جمله خبرهای خوش محیط زیستی در سال گذشته بود. یک سال زیست محیطی تمام عیار، سال وعدههای از پیش داده شده و بحرانهای پیشبینی نشده.
با این حال اما محیط زیست شکننده ایران همچنان با بحران روبهروست. شاید سال ۹۶ سالی پر از چالشهای زیست محیطی به خصوص برای تهران باشد. از کم بود آب تا خطرات زیست محیطی ساخت و سازها و بلند مرتبه سازیها در پایتخت. چالشهایی در صورت ظهور و بروزش همه، معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و معاون رئیس جمهور را اولین متولی و مسئول آنها میدانند اما او در آستانه انتخابات از نقش شوراها در رفع چالشهای محیط زیستی میگوید.
با خانم ابتکار چند روز پیش از پایان سال ۹۵ به گفتگو نشستیم. مشروح گفتوگوی با معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست را در ادامه میخوانید:
هشدارهایی دادهاند که خشکسالیها تهران را با گرد و غبارهایی بدتر از خوزستان مواجه خواهد کرد. همان طور که در اردیبهشت و خرداد ۹۳ تهران با طوفان گرد و غبار مواجه شد. از قزوین آغاز شد و به تهران رسید. آیا باید هشدارها درباره تهران را جدی گرفت؟
در شرایط اقلیمی که اکنون ایران با آن مواجه است هشدار برای کل ایران را باید جدی گرفت. از ارومیه و شهرستانهای اطرافش تا خراسان و مناطق مرکزی و مناطق جنوبی ایران. البته غرب و شمال وضعیت بهتری دارند ولی این مناطق هم در معرض آسیب و خشکسالی هستند. چرا که تغییر اقلیم و آثار آن متفاوت و فراگیر است. اثر خشکسالی، کاهش بارندگی و افزایش دما جدی است. هر درجه افزایش دمایی که در جهان اتفاق میافتد حدود ۱۵ درصد پوشش گیاهی را کاهش میدهد. در ایران با افزایش ۱.۸ درصدی دما روبهرو هستیم یعنی در حدود ۳۰ درصد پوشش گیاهی ما در حال از بین رفتن است. این تازه در شرایطی است که عوامل دیگری از جمله چرای بیش از حد دام وجود نداشته باشد که البته در مراتع ایران ۴ تا ۵ برابر ظرفیت، دامها در حال چرا هستند.
در بحث گرد و غبار یک دستگاه را مسئول جلوه میدهند در حالی که بخش دامپروری تا زمانی که به شیوه سنتی بدون نظارت کافی تغذیه میکند ما با مشکلات بیشتری مواجه خواهیم بود. حال این مشکلات زیست محیطی در حالی است که قیمت گوشت گوسفند بالاست و این پرورش گوشت به پیامدهای زیست محیطی نمیارزد.
گرد و غبار در استان تهران نیز وجود دارد و کانونهای آن شناسایی شده است. میتواند هم تهدیدی برای تهران و هم شهرهای مجاور باشد. تهران حتی از عراق نیز تاثیر گرفته است. پیش از این دیدیم که طوفانهای عراق وارد تهران شده و تهران را در برگرفته است. به همین خاطر باید گفت که موضوع گرد و غبار یک مسئله جدی است و باید برای آن به خصوص تهران برنامه داشته باشیم. تهران مانند استانهای دیگر در معرض برداشت بیرویه از سفرههای آب زیر زمینی است و سدسازی سبب شده تا رودخانههایی که به تالابهای ریخته میشد خشک شود. تالابی به اسم بندعلی خان در تهران وجود داشته که امروز تقریبا به دلیل جمع آوری و تصفیه فاضلابهای تهران در حال خشک شدن است. بدتر از آن دریاچه نمک است که اثرات زیست محیطی آن میتواند به تهران، قم و شهرهای اطراف برسد. بر روی تمامی۱۶ رودخانهای که به دریاچه نمک میریخت، سد زدهاند و آب این رودخانهها را به تهران منتقل کردهاند. تمرکز جمعیتی که در تهران ایجاد شده تبعات زیست محیطی بسیاری دارد. یک پنجم ۸۰ میلیون نفر ایران در زیر یک درصد خاک ایران از منابع آبی استفاده میکنند و ۳۰ درصد فعالیتهای اقتصادی کشور در تهران است و تراکم فعالیتهای اقتصادی آن بیشتر از تراکم جمعیتی است. البته استانهای همجوار تهران از جمله البرز نیز همین فشار را دارند.
در سال ۹۵ خبرهایی از انتقال آزمایشی آب رودخانه کرج به تهران با اجازه البرزیها به گوش رسید. آیا قرار است برای رفع مشکل کم بود آب در تهران این اتفاق بیافتد؟
سالهای سال است که آب رودخانه کرج به تهران میآید و زمانی که این موافقتنامه را گرفتند ما تاکید کردیم که حقآبه رودخانه کرج باید تامین شود. رودخانه کرج میرود و دشتهای پایین دست خود را سیراب میکند و اگر حقابه آن تامین نشود فارغ بر خشکی زمینها سفرههای آبی زیر زمینی خالی میشود و بعد ما با فرو نشست زمین مواجه خواهیم بود.
بحث فرونشست زمین در تهران و استانهای همجوار را نمیتوانیم نادیده بگیریم. برداشت از آبهای زیر زمینی و توقف پخش سیلابها و رودخانهها که سبب تغذیه سفرهای زیر زمینی میشود مشکلات بسیاری را به همراه خواهد داشت. اینها مداخلاتی است که ما بدون توجه به مسائل زیست محیطی انجام دادهایم. بسیاری از این مداخلات بدون ارزیابی زیست محیطی انجام شده است. امروز ما ارزیابی زیست محیطی را انجام میدهیم و فرایند آن را بازنگری کردهایم و این موضوع بسیار جدی است و ما با دقت، پیگری و نظارت بدون اغماض این کار را انجام میدهیم ولی واقعیت این است که ما ۱۷۶ طرح بزرگ توسعهای و عمرانی از دوره قبل به ارث بردهایم که ارزیابی زیست محیطی نداشته است و امروز دولت ساز و کاری را گذاشته تا این طرحها را تعیین و تکلیف کنیم. ما ناچارایم که راهحلهایی برای آن پیدا کنیم. خداروشکر در دولت یازدهم با همکاری خوبی که در دولت و سازمان برنامه و بودجه داریم هیچ طرح عمرانی بدون ارزیابی زیست محیطی مجوز نگرفته و نخواهد گرفت. این تاکید آقای روحانی نیز هست و او در مراسم درختکاری نیز این را اعلام کرد که همه طرحها باید پیوست و توجیه و ارزیابی زیست محیطی داشته باشد.
این موضوع بسیار مهمی است که ما باید برای آینده ایران حتما مناسبات محیط زیست را جدیتر از گذشته دنبال کنیم. همه تلاش ما بر این بوده و امروز سبب شده تا معادلات تغییر کند. خوشبختانه محیط زیست به مسئلهای جدی تبدیل شده و در برنامهها و سیاستها لحاظ میشود ولی متاسفانه ایران کشوری است که همچنان با چهره خشن فقر روبهرو است و هنوز هم معضلاتی چون بیکاری قشر جوان تحصیلکرده و اعتیاد و مشکلات اجتماعی بر دوشش فشار میآورد. بنابراین در این شرایط رعایت الزامات زیست محیطی و دوام آوردن زیر بار این فشارها بسیار سخت است.
آیا ایران به آخر خط محیط زیست خود رسیدهه و به دوره آخر زمانی خود نزدیک میشود یا خیر؟
علم برای دورههای تکاملی زمین اسامی مختلفی دارد که اصطلاح علمی این دوره اپروپوسین است. این دوره، دورهای است که از نظر تکاملی دنیا و طبیعت عالم تحت تاثیر مداخلات انسان قرار گرفته است. یکی از نشانههای آن تغییر اقلیم است. تغییر اقلیم سبب شده تا آینده بشر به خطر بیافتد. ۵۰ درصد گونههای جانوری در ۱۰۰ سال گذشته در دنیا منقرض شدهاند. بشر حرص سیری ناپذیری دارد که همه چیز را نابود کند تا خودش باقی بماند، فارغ بر اینکه زندگی همه به نابودی خودش گره خورده است چرا که امکان ندارد که بدون طبیعت زنده بماند.
چندی پیش نشریه سازمان ملل گزارشی را منتشر کرده بود که به افزایش میزان پسماند لباس و میکروفیبر در سه دهه اخیر اشاره میکرد. مشکلی محیط زیست جهان به سبب مدگرایی بشر در دهههای اخیر با آن روبهرو شده به قدری که این چالش محیط زیستی به رودخانهها و دریاها ورود پیدا کرده است. میزان مصرفگرایی و مدگرایی در پوشاک با ظهور میکروفیبرها و ذرات آلاینده در رودخانهها و دریاها ارتباط مستقیمی دارد.
همچنین بشر تقریبا یک سوم از ذخایر کانی جهان را در دوره ۲۰ سال اخیر برای تولید لوازم الکترونیک برداشت کرده است و اگر این روند ادامه پیدا کند استفاده از این ذخایر در دوره بعد دوبرابر خواهد شد و به زودی بشر کل کانیهای جهان را برداشت میکند و اگر بازیافت اتفاق نیافتد و کانیها به طبیعت باز نگرد بشر از ذخایر ارزشمندش بی نسیب خواهد شد. از همین امسال ما سالی ۱۰ میلیون در ایران موبایل کهنه داریم که دور ریز است و در دنیا هر سال یک یا دو میلیارد موبایل پسماندی خواهیم داشت.
نگاه پایان دنیایی غیر از پیش بینی قرآن نیست که میگوید: ظهر الفساد فی البر والبحر بما کسبت أیدی الناس. قطعا یکی از تعاریف فساد بر هم زدن قوانین طبیعت است. بشر تمامی قوانین طبیعت را با حرص و آزمندی و زیاده خواهی همراه با جنگ اقتصادی و جنگ رو در رو برهم میریزید. با این حال گاهی ممکن است این حرف را در ناامیدی مطلق بزنیم و گاهی نیز این موضوع به یک توافق جهانی مثل توافقنامه پاریس منتهی میشود. یعنی همه کشورهای جهان با علم به این چنین بحرانی با یکدیگر توافق میکنند. توافقی که به یکی از قویترین توافقات چندجانبه جهانی تبدیل میشود. درست یک روز پس از حملات ترویستی در پاریس ۱۰۵ کشور جهان در کمال ناباوری در فرانسه حاضر میشوند چرا که آینده بشر برای تمامی مردم دنیا مهم است. این نشان میدهد که با وجود بحران محیطزیستی در دنیا، امید زیادی هم وجود دارد. همان اندازه که بشر خبرهای بد، دروغ و ناامیدکننده را میشنود به همان اندازه خبرهای خوب و امیدوارکننده نیز وجود دارد و به همان اندازه آگاهی و علم و دانایی به بشر منتقل میشود و اگر او با فجایع زیست محیطی به درستی مواجه شود، میتواند اتفاقهای خوبی را رقم زند. کما اینکه در دورهای دریاچه ارومیه به سبب بیتوجهی به بحران رسید و در دورهای تبدیل به بیداری شد. بیداری که نه تنها دریاچه را با برنامه و مدیریت منسجم به طرف احیا برد بلکه سبب بیداری دولت، حاکمیت و مردم شد. انگاری دریاچه ارومیه زنگ خطری برای جلوگیری از مرگ ۱۴۰-۱۵۰ دشت زیرزمینی و ۸۰ تالاب ارزشمند و بین المللی بود. این بیداری در حال شکل گیری است. اما این بیداری زمانی خوب است که به مردم برسد، به آن دامداری برسد که وقتی عکس یوزپلنگ ایرانی را که روی پیراهن تیم ملی میبیند در دل به خاطر کشتن یوزپلنگها تاسف بخورد.
با این حال آیا ما به نقطه قابل بازگشت نرسیدهایم؟
نقطه غیر قابل بازگشت از نظر تغییر اقلیم، رسیدن به ۲ درجه و بالاتر از آن است که متاسفانه ایران با رسیدن به نقطه ۱.۸ به ۲ درجه نزدیک شده است ولی همچنان تا نقطه جهانی فاصله دارد. سال گذشته تغییرات آب و هوایی و گرم شدن زمین که با ذوب ناگهانی یخهای قطب جنوبی همراه بود بسیار نگران کننده بود. وقوع تغییرات ناگهانی آب و هوایی در دنیا به خصوص در ایران از خشکسالی و سیل تا طوفانهایی گرد و غبار به همراه بیتوجهی به محیطزیست، طبیعت جهان را بسیار شکننده کرده است. ما در دورهای وقت طلایی را از دست دادهایم و امروز سعی میکنیم که دیگر وقت را از دست ندهیم. سه سال است که رهبر، رئیس جمهور، مجلس و قوه قضاییه میگویند «محیطزیست». ما سعی کردهایم که کل حاکمیت را به میدان بیاوریم اما تا زمانی که مردم به میدان نیایند هیچ اتفاقی در محیط زیست ایران رخ نمیدهد. محیطزیست یک گرفتاری شخصی است و یکایک ما در قبال آن مسئولیم. نمیتوانیم خودرو شخصیمان را هر روز سوار شویم و بگوییم که چرا هوا آلوده است. اگر همه ما میخواهیم جلوی نقطه قابل بازگشت را بگیریم باید این سوال را از خودمان بپرسیم که «سهم من در این ماجرا چیست؟» و اگر میخواهیم جلوی شکستن محیطزیست را بگیرم باید همه به میدان بیایند و خداروشکر این حس در حال ایجاد شدن است. اگر امروز میبینیم که جوانان، هنرمندان، ورزشکاران و تشکلها و رسانهها پای کار آمدهاند به این خاطر است که ما به نقطه غیر قابل بازگشت نزدیک نشویم. برخی اتفاقات از جمله فرونشست زمین غیر قابل بازگشت است و زمینهای بسیاری از استانها به دلیل برداشت بیرویه آب و حفر چاههای غیر مجاز به نقطه غیر قابل بازگشت نزدیک شدهاند. ما فریاد میزنیم و خوشبختانه تغییر رویکردهایی را شاهد بودهایم ولی سرعت این تغییرات به نسبت سرعت تخریبها کندتر است.
بحران خوزستان تغییر مثبتی از نظر رویکردی داشته است. این سوال را به این خاطر میپرسم که یکی از عوامل خشک شدن دریاچه ارومیه اصرارهای نمایندگان ادوار گذشته مجلس بوده است. آیا فکر میکنید که تغییری در رویکرد نمایندگان و مسئولان به وجود آمده است؟
ماجرای خوزستان قطعا موجی از تلاش و حساسیت را در دولت و حاکمیت به وجود آورد. البته حادثه گرد و غبار خوزستان ۴۸ ساعت بیشتر طول نکشید ولی شدت آن بالا بود. اتفاقاتی که متعاقب آن رخ داد به دلیل باقی ماندن آثار این خاک بر روی تاسیسات برق بود که شرایط استثنایی را برای مردم خوزستان به بار آورد. اما اتفاق خوبی که در آنجا افتاد این بود که مردم بیدار شدند و به خیابانها آمدند و فضای امنیتی را احساس نکردند و آمدند و حرفهایشان را زدند. در دورههای دیگر نیز ریزگرد امان مردم را بریده بود اما چون دولت با این موضوع امنیتی برخورد میکرد جرات طرح این مسائل وجود نداشت. تاریخ نشان میدهد که ما با شرایط بدتری مواجه بودهایم ولی مردم به هر دلیلی فضایی را برای انتقاد و بیان مطالباتشان نمیدیدند. با این حال اما اینکه عدهای آمدند و از فضا برای تخریب دولت استفاده کردند، نه برای ایران، انقلاب و نه برای خوزستان خوب بود. این کار سوء استفاده از احساسات مردم برای مقاصد خاص سیاسی و کوبیدن دولت بود. چرا که معاند و ضد انقلاب و جدایی طلب نیز روی این موج سوار شدند. این موج لطمه شدید و جدی به روحیه، باور و انتظارات مردم وارد کرد. بنابراین این موضوع را نمیتوان توجیه کرد.
ما در میان صحبتهایمان چندین بار از واژه بحران برای معضلات محیط زیستی استفاده کردیم. واژهای که از نظر برخی برای بیان این مشکلات مناسب نیست. نظر شما به عنوان فرد اول محیط زیست ایران چیست؟ آیا باید از واژه بحران برای این مشکلات زیست محیطی استفاده کرد؟
در برخی موارد باید این واژه را به کار برد و در برخی موارد نه. بستگی دارد. وقتی موضوعی فراگیر و بلند مدت میشود، آثار و طبعات گستردهای دارد و به دلایل مختلف تکرار میشود پس میتواند تبدیل به یک بحران شود. اما همه جا نمیشود از واژه بحران استفاده کرد. مثلا زمانی که میتوان با نگاه علمی و کارشناسی در زمان کوتاهتری معضلات محیط زیستی را مدیریت کرد. مثلا در زمینه رفع آلودگی هوا اقدامات وسیعی صورت گرفته است. اینکه پالایشگاههای کشور در مقطع کوتاهی بنزین پتروشیمی را کنار بگذارند و از بنزین یورو ۴ استفاده کنند، تولید خودرو در ایران بر روی استاندارد جدید حرکت کند و معاینه فنی و بازرسی مستمر از خطوط تولید خودرو دنبال شود یا ۹۰۰ هزار خودروی فرسوده و ۴۰ هزار تاکسی فرسوده با مکانسیم اقتصادی از رده خارج شود، نیروگاهها به جای مازوت از گاز طبیعی استفاده کنند و مصرف مازوت از ۴۰ درصد به ۸ درصد برسد، حذف موتورسیکلت کاربراتوری و جایگزینی کل موتورسیکلتهای ایران به موتورسیکلتهای انژکتوری در شرایطی که ایران مشکلات اقتصادی دارد از جمله اقدامات بزرگ و موثر بوده است. با وجود اینکه تهران شرایط بدی را از نظر آلودگی هوا پشت سر گذاشته ولی امروز توانستهایم نتیجه تلاشهای خود را بگیریم. همان طور که دستگاههای سنجش سنجیدهاند که تا ۱۶ اسفند تهران ۷۰ روز سالم تر شده است. سال ۹۲، ۱۹۶ روز و سال ۹۵، ۲۶۶ روز هوای سالم داشته است. پس این موضوع میتواند مدیریت شود. کاهش آلودگی هوای تهران نتیجه کار مسنجم، ساز و کار مدیریتی پویا، نظارت و پیگیری بدون اغماض، اجرای برنامه توسط ۱۶ دستگاه بوده است. همین اتفاق در شیراز افتاده است. بر طبق آمار پایگاههای سنجش شیراز در سال ۹۵ یک روز هوای ناسالم نداشته است. تعداد روزهای پاک در اصفهان نیز پله پله سه برابر شده است و هوای مشهد و تبریز رو به بهبود است. گرچه اهواز با گرد و غبار دست و پنجه نرم میکند ولی میزان و تعداد روزهای غبارآلودش کاهش داشته است. این نشان میدهد که میتوان مشکلات محیط زیستی را مدیریت کرد. گرد و غبار نیز قابل مدیریت است اما نتیجه آن یک سال و دو سال رخ نمیدهد. آنچه در رابطه با کاهش آلودگی هوا در شهرهای تهران و شیراز مشاهده میکنیم حاصل یک برنامه ریزی ۱۰ ساله است. ما تازه اول راهیم و وقتی نتیجه را میبینیم دلگرم میشویم و نزدیک شدن به آخر زمان را رد میکنیم. مردم اواخر سال ۹۳ که بنزین پتروشیمی حذف شد وقتی مرا میدیدند میگفتند ما تنفس راحتتر در هوای تهران را احساس میکنیم.
برای احیای هورالعظیم چه کردید؟
احیای تالابها از ابتدای دولت یازدهم در دستور کار قرار داشت و ما از ابتدا آن را فعال کردیم. رئیس جمهور در اولین سفر خود به خوزستان از احیای این تالاب سخن گفت و خشکاندن هورالعظیم را برای کشاورزی مورد انتقاد قرار داد. ارزش هر تالاب ایران ۲۰۰ برابر یک زمین کشاورزی است و ما آنها را به خاطر کشاورزی نابود میکنیم. مرگ تالابها امروز در بختگان، جازموریان و گاوخونی نیز افتاده است. میگویند خانم ابتکار بختگان در حال خشک شدن است، کاری بکن! چه کار میتوان کرد وقتی ۱۲ هزار چاه غیر مجاز شیره جان بختگان را میگیرد، وقتی جامعه محلی نمیتواند چاههای غیر مجاز را کنترل کند. تمام حاشیه بختگان را با الگوی کشتی که سه برابر نیازش آب مصرف میکند به زیر کشت بردهاند، غافل از اینکه این کشت موقت است و چند سال بعد این زمینها شور میشود و پس از خشکی به کانون گرد و غبار تبدیل خواهد شد و مردمش را نابود خواهد کرد.
اما درباره هورالعظیم و احیای آن...؟
سال ۹۲ طبق بررسیهایی که ما انجام دادیم، متوجه شدیم که شرکت نفتی که برخلاف ارزیابی زیست محیطی ما برای اکتشاف و فعالیتهای نفتی هورالعظیم را تحویل گرفته بود به طور کامل این تالاب را خشک کردن بودند، روی ورودی آب دایک زدن، جاده کشیدند و هورالعظیم را قطعه بندی کردند. اعتراض کردیم و مکاتبات متعددی با وزارت نفت انجام دادیم و اعلام کردیم که هر چه زودتر به دایکهایی که روی هوالعظیم بسته شده و مانع ورود آب هستند، باز شود. خوشبختانه آقای زنگنه همکاری خوبی کردند و دستور دادند تا دایکها باز شود. با کش مکشها و مقاومتهایی بسیاری از سوی برخی افراد روبهرو بودیم که با احیای تالاب مخالفت میکردند چرا که برای آنها راحتتر این بود که تالاب خشک شود تا آنها آسانتر کارشان را بکنند. بالاخره با همکاری وزارت نفت دایک باز شد. همزمان با وزارت نیرو هماهنگیهایی صورت گرفت. وزارت نیرو در این دوره با تغییر نگرش همراه بود. تغییر نگرشی که به تعیین حقآبه رودخانهها، دریاچهها و دشتها به خصوص تالاب هورالعظیم همراه بود. در طول ۳ سال گذشته ۴ میلیارد متر مکعب آب از کرخه به هورالعظیم وارد شد تا ۷۰ درصد این تالاب احیا شود. گرچه همچنان ۳۰ درصد تالاب هورالعظیم خشک است اما ما توانستهایم با وجود کاهش بارندگی زندگی تالاب را از صفر به ۷۰ درصد برسانیم و در آینده نیز آن را به طور ۱۰۰ درصد احیا خواهیم کرد، چون دولت برای احیای تالابها ارزش قائل است. آمدند و گفتند که آبی که برای احیای تالاب استفاده شده زهاب کشاورزی است. باید بگویم که این آب زهاب کشاورزی نیست بلکه آب شیرین کرخه است. سال ۹۴ در پی شایعاتی درباره خشک بودن تالاب هامون از سوی نمایندگان از آنجا بازدید کردیم. گشت هوایی زدیم و دیدیم که تالاب پر از آب است. به آن اکتفا نکردیم و سوار قایق شدیم و قایق در میانه هورالعظیم برگشت و ما در تالاب افتادیم. ۵ متر آب بود. اگر نیها نبود برخی از دوستان ممکن بود در تالاب غرق شوند. آبش هم نه آب فاضلاب بود و نه زهاب کشاورزی. چند قلپی هم از آن خوردیم. هنوز هم آب دارد و تصاویر ماهوارهای نیز آن را ثابت میکند.
مگر کشاورزی آن منطقه ۴ میلیارد مکعب آب اضافه دارد که آبش تالاب را پر کند؟
در شادگان به دلیل سدسازیها با این مشکل روبهرو هستیم. گرچه این تالاب سهمی از آب شیرین را دارد اما بیشتر زهاب کشاورزی آن را پر میکند. این موضوع هم حاصل فشار نمایندگانی است که زمانی کشت نیشکر برایشان مهم بود. بخشی از فشارها برای توسعه کشت و صنعت از داخل استان خوزستان است. این استان هماکنون بزرگترین مجتمعهای کشت و صنعت را دارد. استان طرح ۵۵۰ هزار هکتاری توسعه کشاورزی را دارد. این درست نیست که همه تقصیرها را به گردن دیگران بیاندازیم بعد خودمان بخواهیم روی طرحهایی که طبیعت را تخریب میکند و کارون را خستهتر میکند، پافشاری کنیم.
خبری به نقل از شما در فضای مجازی دست به دست میشد که حکایت از بازداشت مدیران نفتی دارد و میگوید که بنیاد برکت را موظف کردهاید که حقآبه هورالعظیم را پرداخت کند، آیا این خبر واقعیت دارد؟
بله. برای ما هیچ فرقی نمیکند که چه کسی تخلف کرده باشد. اولا ما به دستگاههای ذیربط تذکر میدهیم. دورهای پسماندهای نفتی را در هورالعظیم رها کرده بودند که با تذکر آنها را جمعآوری و تخلیه کردند. با شرکت مذاکره کردیم تا مسیرها و جادهها را کم کنند و زیر جادهها کاربرت بزنند. ما در هورالعظیم با وضعیتی روبهرو شدیم که در دوره قبل انجام شده بود و در آن دوره ظاهرا هیچ کسی اعتراضی نداشته و سکوتی حاکم بوده است. بالاخره نمایندگان مجلس که در آن دوره حضور داشتند و به اتفاقاتی که برای هورالعظیم میافتاد آگاه بودند اما چرا هیچ کس در آن دوران اعتراضی نکرد، خدا عالم است. در سال ۹۲ ما هورالعظیم را خشک و در بدترین شرایط ممکنش تحویل گرفتیم اما امروز یقیقنا ما پیگیر هستیم و هر جایی که تخلفی صورت گیرد با آن برخورد میکنیم. ولی در مقابل فضاسازیها و جوسازیهایی که سبب ناامیدی در جامعه میشود میایستیم. چرا عدهای سعی دارند که ناامیدی را در جامعه گسترش دهند، در حالی که جای امیدواری همچنان وجود دارد. بزرگترین امید شعلههای عشقی است که درون قلب مردم ایران، هنرمندان، وزرشکاران، فعالان و رسانهها نسبت به طبیعت وجود دارد. آنها هوشیار و بیدارند. هر روز در شبکههای اجتماعی به ما گزارش، خبر و اطلاعات بسیاری میدهند، در دیدارها نقد میکنند و مشکلاتمان را بیان میکنند. همگرایی خوبی در مجموعه حاکمیت و دولت به وجود آمده است. مقام معظم رهبری سیاستهای کلی محیط زیستی را ابلاغ میکنند و از اجرای آنها حمایت میکنند و رئیس جمهوری نیز بارها حمایت خود را از ارزیابی زیست محیطی طرحها اعلام کرده است، همه اینها جایی برای امیدواری است. ما نباید جامعه را به سمت منفیگرایی و بدبینی ببریم. ما باید واقع بین باشیم. مشکلات بسیار است. مشکلاتی که بسیار بزرگ هستند و برخیشان هم به بحران رسیده و بسیاری از آنها هم در حال نزدیک شدن به نقطه شکست است ولی اگر اراده باشد و نگاهها تغییر کند، حل خواهد شد. تغییر نگاهی که از سال ۹۲ به بعد به لطف خدا و به خواست مردم تغییر پیدا کرده و سبب تغییر در سیاست گذاریها شده است. دولتی بر سر کار آمده که میگوید محیط زیست در کنار اقتصاد، فرهنگ، توسعه مناسبات بین المللی و برجام مهم است. هیچ وقت نشده که رئیس جمهور جایی محیط زیست را فراموش کند. محیط زیست هیچ وقت از اولویت نیفتاده است. رئیس جمهور حتی در آخرین لحظات در دیدارهایشان از محیط زیست حرف میزنند. «محیطزیست زمانی مصلحت بوده اما اکنون نه تنها واجب است بلکه اوجب واجبات است» این عین جمله آقای روحانی در جمع استاندارانی است که همهاشان برای معیشت، اشتغال و مشکلات روزمره مردم تحت فشار هستند. بنابراین ما باید نگاهمان را متعادل کنیم. واقعیتها را بازگو کنیم و بگوییم که شدنی است و اگر دست به دست هم دهیم میتوانیم آلودگی هوا را برطرف کنیم و تالابهایی مثل هورالعظیم را احیا کنیم. دریاچه ارومیه یک نمونه موفق است.
یک سوال؛ اصلا اتفاق خوبی برای محیط زیست ایران افتاده است؟!
همان طور که از بحرانها حرف میزنیم از موفقیتها نیز سخن بگوییم. برخی سعی میکنند احیای دریاچه ارومیه را انکار کنند و بگویند که بارندگی افزایش پیدا کرده و سبب شده که دریاچه آب گیری شود. نه این طور نیست. بارندگی افزایش پیدا نکرده بلکه با کاهش نیز روبهرو بوده است ولی تراز آبی دریاچه ارومیه ۶ سانتیمتر افزایش داشته است. با این حال راه طولانی و تلاش بسیاری برای احیای دریاچه لازم است. تا به امروز با همکاری کشور ژاپن الگوی کشاورزی در ۹۰ روستا را اصلاح کردهایم ولی ما باید بیش از اینها کار کنیم. ما باید برای تمامی تالابهای ایران برنامههای احیا و مدیریت زیست بومی با مشارکت مردمی را فعال کنیم. ما امروز در حال جریان سازی هستیم تا مردم را پای کار بیاوریم که البته تا به امروز مشارکت مردمی در حفظ محیط زیست بسیار خوب بوده است. جشنواره فیلم سبز با حداقل امکانات، بدون اختصاص یک ریال بودجه دولتی و تنها با جلب و مشارکت بخش خصوصی آغاز میشود. یک شرکت بیمه علیرغم اینکه سود مادی برایش ندارد پلنگ ایرانی را بیمه کرد اما میگوید برای من سود معنوی دارد و عکس پلنگ ایرانی را در تمامی تبلیغاتم میگذارم. وقتی پلنگ رودسری آسیب میبیند و حتی امکان از دست رفتنش بسیار بوده، دکتر فتاحی داوطلبانه او را در بیمارستان خود جراحی میکند. آرزو امروز حالش خوب است و سر و حال شده است. مردم نام این پلنگ را آرزو گذاشتهاند. آرزو نماد طبیعت آسیب دیده ایران است که اگر بشود تدبیری کرد و جراحیاش کرد میتوان امید را به آن برگرداند.
بارگذاری جمعیت در تهران بحرانی است. اگر سری به محلههای بالای شهر تهران بزنید خانههایی را میبینید که با پمپ، آب قناتها را میکشند و این یعنی تهران از بالاترین نقطه در حال خشک شدن است. سوال این است که با این تفاسیر چه کار میتوان برای تهران کرد؟
شهرها باید براساس طرحهای جامع و تفصیلی خود توسعه پیدا کنند. از آنجایی که دورهای عضو شورای شهر تهران بودم این را میدانم که متاسفانه در مقطعی با تایید شورای شهر سازی طرح جامع و تفصیلی شهر تهران دستکاری و مجوز ساخت طبقات اضافی صادر شد. متاسفانه پایتخت به دلیل ارتباط تنگاتنگ درآمد شهرداریها با فروش شهر یعنی فروش تراکم و افزایش طبقات با مشکلات بسیاری روبهرو شد که البته این اتفاق تنها خاص تهران نبوده و نیست. شهرداریها فشاری برای افزایش درآمد دارند که آن را از طریق فروش شهر برآورده میکنند و کاری ندارند که در بلند مدت چه اتفاقی برای شهر خواهد افتاد. منطقهای مثل منطقه یک تهران به دلیل ارزش افزوده و تقاضای بالا برای خرید خانه وضعیت بدتری در مقایسه با سایر مناطق تهران دارد. آقای آخوندی وزیر راه و شهرسازی ضوابط را تغییر داد و جلوی این تراکم فروشیها را گرفت و بعد از آن اقدامات دیگری انجام شد اما راه حل اصلی این است که اعضای شوراهای شهر باید در رابطه با این موضوع جدیتر عمل کنند. ما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر هستیم. فراموش نکنیم که انتخاب اعضای شورای شهر بسیار مهم است. شورای شهر اگر قرار باشد که جنبه تشریفاتی داشته باشند، مردم به آنها رای دهند و آنها با رای مردم روی صندلیهای شورای شهر بنشیند و وارد زد و بند و بیزینسهای خود شوند جای تاسف دارد. فرقی نمیکند کرسی نمایندگی مجلس باشد یا شورای شهر یا یک مسئولیت انتصابی باشد، ما مدیون مردم هستیم. رای مردم حق الناس است ولی نمیدانم که چرا این موضوع برای برخی شوخی تلقی شده است. عدهای فکر کردند که پستی را بگیرند و بعد به دنبال درآمدزایی و جبران پول نداشته خود بروند. کسی باید به شورای شهر قدم بگذارد که شجاعت دفاع از حقوق مردم را داشته باشد. شهرداریها علاقهمندند که اعضای شورای شهر را به سمت خود بکشانند اما کسانی که به عنوان شورای شهر با رای مردم انتخاب میشوند باید از حقوق مردم شجاعانه دفاع کنند و از خود در مقابل تهدید، تطمیع و تلاشهایی که برای بردن آنها به زیر لوای خود صورت میگیرد محافظت کنند. نمایندگان شورای شهر باید پای کار مردم بایستند و این یعنی نظارت بر عملکرد شهرداریها، یعنی جاهایی باید بایستند و با شهرداری مخالفت کنند. کسی که وارد معامله و معادله شده باشد که نمیتواند روبهروی شهرداری بایستد و مخالفت کند، نمیتواند سرسختانه از حقوق مردم دفاع کند. نمایندگان شورای شهر در درجه اول باید متخصص باشند و مسائل مربوط به شهر را بفهمند. اگر نمایندگان شورا متخصص شهر نباشند چه فایده و کارکردی برای شهرسازی شهر بزرگی مثل تهران دارند. در درجه دوم در کنار تخصص باید تجربه و درک کار مسائل اجرایی را داشته باشند و بدانند که مناسبات اجرایی و مدیریت شهر بر چه مبانی و مقرراتی استوار است. در کنار آن شجاعت دفاع از حقوق مردم و وارستگی آن را داشته باشند که اگر دیدند که تخلفی صورت میگیرد روی خود را بر نگردانند و چشم و گوششان را نبندند. اعضای شوراها معتمدان مردم هستند. قانون شوراها یکی از افتخارات قانون اساسی ما و مردم سالاری دینی است ولی مشروط به این است که نمایندگان مردم اصول نمایندگی را رعایت کنند.
شوراهای شهر چه کاری میتوانند برای تهران و مشکلات شهری و محیط زیستیاش انجام دهند؟
اعضای شورای شهر باید پای کار بیایند. اکنون اصلاح قانون مدیریت شهری در دستور کاری دولت قرار دارد. درآمدهای شهرداری از فروش تراکم و فروش شهر باید قطع شود و دولت، مجلس و قانون باید این بند ناف را قطع کند. مجلس قوی میتواند این ارتباط و این درآمد را قطع کند تا درآمد شهرداریها وابسته به درآمدهای پایدار و عوارض باشد. اگر این طور باشد که از روزی که فردی ساخت و سازی را آغاز کرد عوارض پرداخت کند حتی اگر پروانه ساخت مجانی باشد کسی رغبتی برای ساخت و ساز نخواهد داشت و شهرداری هم نفعی برایش ندارد که تراکم بفروشد بلکه نفعش در ساخت است.
منبع: خبرآنلاین