گام مهم برای تغییر زیست زنانه شهری
زهره آشتیانی *
انتخابات مهم ترین رویداد سیاسی است که جامعه ایران در این سال یکی از مهم ترین تصمیمات خود برای انتخابات چهارسال آینده را اتخاذ می کند و کم هزینه ترین راهبردی است که از قِبل آن می توان به مردمسالاری یافت. کارزار انتخابات عرصه رقابت طیف های مختلف سیاسی برای کسب کرسی های مهم و موثر می باشد بنابراین حضور زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور بصورت توامان در سطوح انتخاب کنندگی و انتخاب شوندگی ، یک نیاز و حق اجتماعی است که این حضور گسترده زنان در تصمیم گیری های کلان سطوح محلی و ملی موجب افزایش نرخ مشارکت سیاسی می شود که از پیش شرط های تحقق بلوغ سیاسی است.
همچنین فعالیت موثر زنان در عرصه انتخاب شوندگی، موجب تحقق مشارکت حداکثری جامعه در سیاستگذاری ها و تصمیم گیری های کلان جامعه، امتناع از رویکردهای صرف مردانه و رشد سرمایه اجتماعی می شود و نیز این حضور قدرتمند نشان دهنده اعتماد اقشار مختلف جامعه در سپردن امور سیاستگذاری های کلان به زنان و توجه به خواسته و مطالبات نیمی از جمعیت کشور قلمداد می شود.
در اینجا مساله حضور زنان در نهاد شوراها به معنای دفاع صرف از توانمندی و قابلیت های جامعه زنان نیست بلکه دفاع و پشتیبانی از مشارکت کثرگرایانه و شایسته سالارانه به عنوان رویکرد دموکراتیک برای دستیابی به هدف جمعی است و با حضور کمرنگ زنان در مدیریت های کلان محلی و ملی، نمی توان انتظار پیشرفت همه جانبه و تحقق توسعه پایدار را در سطوح محلی و ملی داشت بنابراین جای خالی زنان در منصب های مهم، هیچ دلیل منطقی و عقلانی ندارد و انتظار داریم زن و مرد در محیط اجتماع همپا و دوشادوش یکدیگر فعالیت کنند. بطور کلی مدیریت شهری دارای دو بخش نهاد قانون گذاری و نهاد عملیاتی است که در قالب شورای شهر و شهرداری انجام وظیفه می کنند.
بررسیهای صورت گرفته در ارتباط با نسبت مدیران زن در مجموعه مدیریت شهری کشور، نشان می دهد زنان حضور کمرنگی در مدیریت کلان محلی و عرصه های مهم و تاثیرگذار شهری دارند و شوربختانه در مقیاس جهانی، ایران در زمره پائینترین نسبت ها جای گرفته است.
اهمیت شوراها از آن جهت است که به عنوان نهال دموکراسی در کشور، ظرفیت بی بدیلی برای تعمیق مشارکت مردم و تسریع فرآیند مردمسالاری دارند. انتخابات شوراها فرصت مغتنمی فراهم آورده تا زنان و مردان ایرانی در خردترین سطح ممکن بتوانند در بهبود فضای زندگی شهری خود موثر و نقش آفرین باشند. به بیانی گسترده ترین بستر برای حضور شهروندان در عرصه های موثر تصمیم گیری در سطح محلی از طریق شوراهای اسلامی روستا، بخش، شهر، شهرستان و استان تحقق پیدا می کند.
شوراها نقش موثری در سیاستگذاری کلان برای محدودۀ شهرها، توزیع عادلانه منابع در شهرها، پیشگیری از فساد در حوزههای شهری، نهادینه کردن مشارکت مردم در حوزه مدیریت شهری و شفافسازی و پاسخگویی ایفا می کنند اما متاسفانه از زمان تصویب قانون بلدیه تا به امروز چندین دهه می گذرد اما همچنان زنان برای ورود به صحنه مدیریت شهری در ابتدای راه هستند و اغلب مشارکت زنان را به روز انتخابات و در پای صندوق های رای تصور می کنند، تصوری که در بخشی از جامعه به غلط همچنان ادامه دارد و سوالی که ایجاد می شود آن است که چرا زنان جامعه با وجود آنکه از نظر سطح سواد و دانش آموختگی در حد شاخص های جهانی توسعه انسانی قرار دارند اما کفه تصدی گری منصب های مهم و تاثیر گذار در عرصه تصمیم گیری جامعه به سمت مردان سنگینی میکند؟ که متاسفانه نسبت مشارکت زنان برای داوطلبی شوراهای اسلامی برای انتخابات پیش رو نشان داد که با شرایط ایده آل فاصله زیادی داریم و به نسبت به دوره قبل رشد معناداری رقم نخورد و زنان 6.3درصد از داوطلبان کل کشور را تشکیل می دهند که این نسبت در شوراهای شهری 12درصد و در شوراهای روستایی 4.7درصد است و برای پایتخت نیز 17درصد از ثبت نام کنندگان را زنان شکل داده اند که با ملاحظه این آمارها به این واقعیت پی میبریم که مسیرطولانی است و گام ها کوتاه.
علی رغم وجود قابل توجه زنان دانش آموخته و شایسته اما شاهد شکاف های عمیق جنسیتی در کارزار انتخاباتی هستیم که نشان می دهد برای ارتقای جایگاه مشارکتی زنان علاوه بر سیاستگذاری بالا به پایین و تغییر گفتمان مردانه نیازمند برنامه های فرهنگی و اجتماعی درمیان اقشار مختلف جامعه و نیز جریان سازی توسط اصحاب رسانه و احزاب به منظور تشویق به مشارکت زنان در اداره کشور هستیم.
متاسفانه شرایط پیش گفته به شکل بغرنج تر در شهرداری های کشور نیز وجود دارد و در کرسی شهرداری و سایر مناصب مدیریتی بخش های مختلف شهرداری ازجمله معاونتها، شهرداریهای مناطق، ناحیه و همچنین در عرصهی مدیریت ارشد شهری، کمتر زنی دیده میشود. اولین تجربه حضور بانوان شهردار در مناطق پایتخت کشور، به سال 1375 بر میگردد که با حکم شهردار وقت منصوب شد و بطور کلی سهم زنان از کرسی های شهرداری کشور به نسبت مردان بسیار ناچیز و نزدیک به صفر بوده است.
متاسفانه عدم حضور متناسب زنان در پست های مدیریتی و فقدان نگرش و رویکرد زنانه در تصمیم گیری های کلان، موجب نقصان در سیاست های کلی و جهت گیری اصلی گردیده و در اغلب موارد، برنامه ریزی ها به جای مشکل گشایی، موجب مشکل سازی برای زنان شده است که پیامد این روند آنست که شهرها، نقش و نگارهای مردانه به خود گرفته و فقدان نگرش و رویکرد زنانه در تصمیم گیری های کلان کماکان پابرجاست و جای شگفتی است که زنان به عنوان بیشترین بهره برداران از خدمات شهری چطور می شود، در برنامه ریزی ها، سیاست گذاریها و تصمیم گیری های شهری نقشی نداشته باشند!
بنابراین برای برون رفت از ناکارآمدی برنامهریزی شهری مردسالارانه و سیاستگذاریهای بالا به پایین اتخاذ شده از جانب مردان و پرکردن شکاف های جنسیتی نیاز به حضور موثر و حق تصمیم گیری زنان در عرصههای برنامهریزی و مدیریت شهری داریم.
متاسفانه با بررسی نهادهای نظارتی واجرایی کلانشهر تهران به عنوان پایتخت و الگوی سایر شهرها در طول دوره های مختلف، خلا مشارکت موثر زنان در شهرداری های مناطق و شورای اسلامی شهر تهران به چشم میخورد. هرچند که مسئولان در صحبت های خود در مناسبت ها و موضوعاتی در ارتباط با صلاحیت و شایستگی زنان، به سبب جلب نظر این قشر مغفول جامعه، اغلب از آنان به نیکی یاد می کنند و حضور زنان را در مدیریت لازم و مهم قلمداد میکنند اما کیست که نداند که این صحبت ها قرار نیست به سرانجام برسند و زمانی که به پای عمل میرسند، مشاهده میکنیم که در عرصه های مهم و تاثیرگذار از جمله دستگاههای تصمیم گیری و اجرایی سطوح محلی و ملی، مدیریت مردانه و نقش حاشیه ای زنان توجهات را جلب می کند.
بنابراین تغییر شرایط زنان جز با خواست و همت جامعه زنان تحقق پیدا نخواهد کرد و یکی از اولویت ها برای شورای شهر آینده می تواند بهبود فضای زیست زنانه شهری و ارتقای کیفیت زندگی برای شهروندان پایتخت نشین باشد.
* دبیر کارگروه رسانه معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری
متاسفانه به جای پرداختن به مسائل و چالشهای شهری چون تهران که در منجلاب از مشکلات غوطه خورده و در حال ورشکستگی و اضمحلال به سر می بردند و چونان احتضار می کشد که مرگش فرا رسد به بازی گرفته شده و دعوای خاله زنکی راه انداخته ایم و دنبال زن لایق و با کفایت می گردیم تا ضعف خود را پوشش دهیم.
امروز تهران به چیزی فراتر از سهم خواهی و یا سهم دهی به این یا آن نیازمند است. تهرانی که زیر بار مشکلات شهری اعم از کالبدی و فیزیکی تا اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و از ترافیک تا سازه و ساختمان واز معماری و بی هویتی تا بافتی فرسوده و فرسایشی رو به اضمحلال غوطه می خورد و فرصت طلبان غارت گر را به وسوسه درآمدهای هزاران میلیاردی به سمت خود فرا خوانده است.
امروز همه بر این شهر دندان تیز کرده اند. فقط سرمایه و ثروت این شهر نیست که اینان را قلقلک داده و از دولت و مجلس و بازار به سوی شهر فرا می خواند بلکه صدها پست مدیریت و هزارها جدی نیروی انسانی هم در آن برای جمع قومی در آن مهیا است تا برنامه خود را جهت حاکمیت بر کشور در سفره آن پهن نمایند. اگرچه تهران دست کمی از یک دولت ندارد و به تنهائی برابر با نیمی از دولت است.
امروز شهر تهران به پاکدستانی مجرب متعهد و خلاق و متخصص در عرصه های مختلف نیازمند است. که نه در جنس مرکز و یا مونث بودن باید به جستجوی آن پرداخت و نه در مدرک تحصیلی و انواع آن . بلکه باید در انگیزه آنان ورود کرده و انسانی را بافت که به دنبال غارت و یا تکمیل عقده های حقارت خویش نیست.