دبیر جمعیت گفتمان انقلاب اسلامی: باید با مافیای خوب، مافیای بد را از بین ببریم/دولت رئیسی را اصلاح طلبان می گردانند/ دولت سیزدهم همهاش ضعف است/ احمدی نژاد درباره وزرای دولت رئیسی حرف های خوبی نمی زند/با سفارش، مخبر را آوردند و نیکزاد را کنار گذاشتند
بهمن آبادی؛ دبیر جمعیت گفتمان انقلاب اسلامی شهر تهران به دیده بان ایران گفت: مخبر نیروهای خودش را در دولت رئیسی چیده است. چند تا اسم بیاورم؟ نمیتوانم، ولی وقتی کارزار اسمها را میآورم. مگر میشود؟ معاون رئیس جمهور الان روی سنگ بنویسد، آب میشود. در واقع مخبر دولت را اداره می کند نه رئیسی. کدام وزیر جرات دارد حرفش را گوش ندهد؟
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ حسین بهمنآبادی، دبیر جمعیت گفتمان انقلاب اسلامی شهر تهران و همچنین رییس ستاد رییس جمهوری سابق، طی مصاحبهای به شرح جزئیات دولت وی، دولت روحانی و شرایط کنونی پرداخت؛ محتوای این گفتوگو به شرح زیر است:
شما در دولت احمدینژاد چه سوابق و مناصبی داشتید؟
من رئیس ستاد آقای دکتر احمدینژاد بود در شرق تهران در سال ۸۴ و ۸۸. عضو دفتر بازرسی ریاست جمهوری در دولت های نهم و دهم و هم اکنون دبیر جمعیت گفتمان انقلاب اسلامی شهر تهران هستم.
نظر شما درباره دولت احمدینژاد چیست؟
دولتی بود سرشار از انرژی، دولت جوانی بود، خیلی از فرهیختگان که دیده نمیشدند تا قبل از دولت احمدینژاد، آقای دکتر احمدینژاد همه این عزیزان را دعوت کرد و همه آنهایی که کار بلد بودند و در حاشیه بودند، وارد کارزار خدمت به مردم شدند.
با توجه به شناختی که شما از آقای احمدینژاد دارید، دلیل سکوت این روزهای آقای احمدینژاد چیست، مخصوصا در مورد غزه؟
آقای احمدینژاد حرف بزند یک موضوع است، نزند یک موضوع است. به هر حال ایشان جزو تشخیص مصلحت نظام است، قابل احترام هستند، رئیس جمهور مملکت بودند و ما هم به او احترام میگذاریم.
آیا مسالهای مهمتر از غزه داریم؟
مساله مهمتر از غزه، خود غزه است. باید حمایت شود و مردمش الان دارند آسیب میبینند. با حمایت از آمریکا، تلی از خاک بیشتر نمانده برای مردم غزه. الان نیاز به دارو دارند، نیاز به اجناس اساسی دارند؛ دولتهایی هم کمک میکنند، ولی آنجا اتفاقاتی افتاده که اجناس دیر به دست مردم میرسد، اصلا نمیرسد.
چرا آقای احمدینژاد اعلام موضع نمیکند؟
این را باید از خودشان بپرسید؛ من نظری ندارم.
دولت احمدی نژاد تخلفی نداشته است
خیلیها اعتقاد دارند آقای احمدینژاد از دایره نظام خارج شده است.
نخیر، نه. اگر خارج شده بود که در مجمع تشخیص مصلحت نظام نبود. هستند. بالاخره یک اختلاف نظرهایی هست در گفتار ایشان و بحثهای امروز ایشان، ولی من ضدولایتی از ایشان ندیدم و ایشان را ولایتمدار میبینم.
نظر شما در مورد آقای مشایی چیست؟
نظر خاصی در مورد ایشان ندارم.
یعنی اگر مشکلی هم که داشت...
به ما ربطی ندارد، ما از آقای احمدینژاد حمایت میکردیم.
نظر شما درباره تخلفهای دوره آقای احمدینژاد چیست؟
تخلفی ندیدم.
آقای خاوری.
آقای خاوری که برای آقای هاشمی بود.
مدیر بانک زمان آقای احمدینژاد بود.
نه؛ ایشان میآمد بگوید، میگفتند مصلحت نیست، نگو. بعد میگفت بگویم؟ میگفتند نگو. یک مدت هم که دستاویز شده بود؛ بگم بگم نکن و...
گمشدن دکلهای نفتی چطور؟
دست پسرهاشمی بود.
یعنی در زمان آقای احمدینژاد هیچ اتفاقی نیفتاد؟
در زمان آقای احمدینژاد اگر اتفاقی افتاده، چون دولت آقای احمدینژاد سر کار بوده، منتصبش کردند به ایشان، وگرنه میدانید که همین الان هم همه نفت دست دولت نیست.
آقای بابک زنجانی، آقای امیرمنصور آریا؟
نه، اصلا ربطی به آقای احمدینژاد ندارد. آقای آریا ماشین را از آقای احمدینژاد با قیمتی خرید کرد؟ احمدینژاد هم داد به بهزیستی.
علت این کارش چه بود؟
خدمت به مردم. شما یک جنسی را میگذاری مزایده و یک نفری با قیمت بالا میخرد. نیت شما هم خیر است، چون در جیب خودت نمیخواهی بگذاری، میخواهی بدهی به بخشی که نیازمند هستند. شما الان تسبیح یک مقام را هم بفروشی، قیمتش بالاتر است. همان تسبیح را در بازار میتوانی پنج هزار تومان بخری، ولی چون برای آقای X است، میگویند ۵۰ میلیون تومان. آن ۵۰ میلیون تومان اگر نیتش خیر باشد مثل آقای احمدینژاد میرود و در بهزیستی خرج میشود.
تخصیص ارز زمان آقای احمدینژاد انجام شد اولین بار.
خوب بود، مگر بد بود؟ ارز ۱۶۷۲ تومان کجا، ۵۰ تومان به بالا کجا؟ آقای احمدینژاد مقاومت کرد که ارز بالا نرود. شما خاطرتان باشد، مجلس اختیار فروش نفت و بانک مرکزی را از دولت گرفت، بلافاصله شد سه و خردهای.
این ارزها را دادند به آقای زنجانی.
نه، آقای احمدینژاد نداد.
خود آقای زنجانی در مصاحبهاش گفته است.
وزیر دولت قبل، وزیر دولت آقای روحانی بود، یعنی دولت قبل از آقای احمدینژاد دوباره شد وزیر نفت آقای روحانی. تمام اسناد دست ایشان و وقتی ایشان آمد، زنجانی را رو کرد و بعد اتفاقات بعدش افتاد. الان آقای زنجانی کجاست؟ زندان نیست.
مطمئن هستید؟
بله. بابک زنجانی اصلاً زندان نیست می توانم این قضیه را هم اثبات کنم.
ما بیشترین فروش نفت را در زمان آقای احمدینژاد داشتیم. چه تاثیری در اقتصاد ایران داشت؟
فروش نداشتیم، بیشترین نوسان را داشتیم. آقای احمدینژاد یک زیرکی که داشت، برای اینکه نفت را خوب بفروشد، یکدفعه مثلا گیر میداد به اسرائیل و نفت میشد ۱۲۰ تومان. یک شب شد ۱۲۰ تومان ؟ نه، اینطوری نبود.
چرا نفت ایران را باید آقای زنجانی بفروشد؟
اتفاقا زمانی که آقای احمدینژاد داد به ایشان بفروشد، همه خواستند که نفت را بدهند، بعد پول بیاورد، او گفت تو پولش را بده، نفت را ببر و در جوی آب بریز؛ به ما ربطی ندارد به چه کسی میفروشی. پول را از او میگرفت، بعد نفت را میداد. زمان دولت قبل از آقای احمدینژاد نفت را میدادند، پول را هم نمیآوردند که دعوایشان شد. سندهایشان دست دولت آقای خاتمی بود که در دولت آقای روحانی سندها را رو کردند که بروند و آنها را بگیرند. برای زمان آقای احمدینژاد نبود.
چرا باید شخص بفروشد؟
به خاطر اینکه تحریم بودیم و یکی باید تحریمها را دور بزنیم. ایشان را آوردند و گفتند ایشان میتواند تحریمها را دور بزند؛ نفت را به ایشان بدهید. گفت باشد، میدهم، به شرط اینکه پولش را بدهد و بردارد و ببرد. و زمان آقای احمدینژاد تمام پولها را میگرفت و بعد نفت را میبرد. دعوا سر سندهایی بود که دست وزیر دولت آقای روحانی بود که از زمان آقای خاتمی در دستشان بود. نه، این هشت سال آقای احمدینژاد اجازه نمیداد.
ما دوره آقای خاتمی تحریم نبود، ولی بیشترین تحریمها در زمان آقای احمدینژاد بود.
به خاطر اقتدارش بود. چه کسانی آنها را آورد پای میز مذاکره؟ الان برجام که اشتباه هم برجام شد. آقای احمدینژاد همه را آورد پای میز مذاکره. وقتی دیدند ۲۰ درصد میسازد، همه بر این شدند که بیایند پای میز مذاکره و ایران هستهای شد. وقتی ایران هستهای شد و تمام دنیا قبول کرد که ایران هستهای است، دعوا سر این بود که ۲۰ درصد بیشتر نشود؛ سانتریفیوژهای ما دو برابر شود، فوردو کار کند، نطنز کار کند و دعوا فقط سر این بود که جمهوری اسلامی به دلیل اینکه هسته ای است، هر آنچه که نیاز پزشکی و غیره دارد، بهجز بمب هستهای، از مسیر انرژی هستهای به دست بیاورد. آنها میگفتند نه، ایران باید همیشه نیازمند باشد. آقای احمدینژاد تنها کسی بود که ایران را هستهای کرد و همه را پای میز مذاکره آورد و قرار بود ۲۰ درصد بیشتر نشود که دعوا سر بیشتر و پایینترش بود که برجامیها آمدند و ۲۰ درصد را کردند پنج درصد، پنج درصد را هم الان هیچی کار نمیکند. بهجای پلمپ، قلب رآکتور هستهای که این همه شهید پای آن دادیم، بتن کردند.
ما در دوره آقای خاتمی تحریم نبودیم، چرا باید فروش نفت در اختیار افرادی مانند بابک زنجانی باشد؟!
تحریم بودیم.
دوره اول، احمدی نژاد هم کمترین تحریمها را داشتیم.
نفت را تحریم بودیم. مگر میشود تحریم نباشیم و آقای احمدینژاد بدهد به کسی؟ خودش میفروخت.
میرسیم به دولت آقای روحانی.
من هیچ نظری در رابطه دولت روحانی ندارم. وضعش مشخص بود. غربزده بودند، غربگرا بودند. یک مثال کوچک که بتوانم برایتان بزنم، زمان تودیع آقای آخوندی میگوید افتخار میکنم یک متر خانه ندادند، ولی دولت آقای احمدینژاد وزیرش میآید و میگوید شرمندهام که بیشتر از این نتوانستم خدمت کنم. تفاوت فکر خدمت تا خیانت، زمین تا آسمان است. چهار میلیون و ۶۰۰ هزار تا خانه بدهی به مردم، بعد بگویی خجالت میکشم که بیشتر از این نتوانستم خدمت کنم؛ بعد هیچی ندهی و بگویی باعث افتخارم است. این تفاوت آدمها است. ما اراده برای خدمت در مدیرانمان کم است؛ باکری کم است، همت کم است، چمران کم است. چرا شهدا را بگوییم؟ علی نیکزاد کم است. من اگر علی نیکزاد را اسم میبرم، خاطرم هست که ایشان میرفتند برای بازدید فیروزکوه و در مسیر برگشت تصادف میکنند ماشین معلق میزند و به بیمارستان میروند. ساعت هشت صبح، ساعت چند بازدید کرده؟ بعد از نماز صبح که سحری؟ خوردند، حرکت کردند به سمت بازدید و از بازدید میآیند به سمت دماوند که تصادف میکنند.
حضرتعالی گفتید قلب رآکتور اتمی را بتن ریختند. مستند شما چیست؟!
بروید و صداوسیما در بیاورید، چیزی است که همه دیدهاند. این چیزی است که همه ملت دیدهاند.
اگر باکری و چمران الان بودند، در زندان بودند؟ چون اوایل به چمران میگفتند امریکایی.
نه، آقای چمران نشان داد که هرچه علم آموخته، میخواهد در کشورش استفاده کند. چریک بود، بالاخره دانشآموخته بود.
تفکر الان را میگویم اگر باکری و چمران بودند...
نه، چون کسی که برای خدمت به خلقالله خودش را آماده میکند که عرضه کند که حتی شهادت درجه آخرش است که اگر در این مسیر خدمت به شهادت رسید، قرب الهی است، هیچ وقت تغییر نمیکند. این اگر تغییر کرده، نفوذی است؛ اختلاس میکند، دزدی میکند.
چرا نیروهای جریان انقلاب همان سال های ابتدای انقلاب به چمران میگفتند امریکایی؟!
اشتباه میکردند. دانشآموخته بود. بالاخره در آن طرف آموزش دیده بود، دانشآموخته اونور بود و زمان انقلاب که آمد، مطیع بالله و اولی الامر منکم امام خمینی (ره) بود.
باکری هم گاهی ورودش به جبهه ممنوع بوده است؟
آقای باکری شهردار بود. ما چند تا مسئول اینطوری داریم که پیرزن را کول کند و از گل و شل بیاورد بیرون و همان پیرزن مدام غر بزند به شهردار و پدر و مادرش، بگوید خودش بد است، به پدر و مادرش توهین نکن. آن کسی که داشت این خانم را حمل میکرد، شهردار بود. ما چند تا مسئول اینطوری داریم؟ الان اگر مسئولی برود و خدمت کند و تا کمر؛ داشتیمها. تا کمر در خوزستان رفت در آب، وزیر وقت آقای روحانی می گوید، نکند که این گنده شود. نوکری که گنده گی ندارد.
گویا آقای باکری توسط سپاه رد صلاحیت شده بود.
من خبر ندارم. من آقای باکری را الگوی خودم میدانم. اگر کسی با شهدا معامله کند، ضرر نمیکند.
نقطه ضعف دولت رئیسی را در چه میبینید؟
همهاش ضعف است. نقطه قوتش، ولایتمداری است، نقطه ضعفش، بهرهنبردن از یاران شب عاشوراییاش است. این یاران شب عاشوراییاش، آدمهای بدردنخوری نبودند. کسی که آمده و از آقای رئیسی حمایت کرده، کف خیابان ملت را جمع کرده، ایشان را به ملت معرفی کرده و یک تیمی تشکیل دادند که از ایشان حمایت شود در تهران و سراسر کشور، ایشان از یک قالب تفکر خارج شد؛ ولایتمداری. در این ولایتمداران هم فرهیخته است، هم کاربلد در آنها است، هم مطیع بالله در آنها است، هم مطیع امر ولی در آنها است و همه متفقالقول شدند که نزدیکترین تفکر به ولایت فقیه جناب آقای رئیسی است، سلامتتر است، ما میرویم و از این آقا حمایت میکنیم. بعد که ایشان رفت و نشست، ما اصلا تعجب کردیم چرا برنامه برای وزرا ندارد. شما الان یک مدیری را میخواهی بفرستی که مثلا شهردار یک شهر شود. یک هفته، دو هفته میچرخد، میرود و نقاط قوت و ضعف ان شهر را درمیآورد که چه اتفاقاتی بعدا افتاده، مردم از چی راضی هستند، از چه ناراضی هستند، چه اتفاقاتی را باید رقم بزند که آن خلأهای موجود در آن شهر پوشش داده شود و مشکلاتش حل شود. یک آدم شهردار، یک آدم کوچک. بعد وقتی میخواهی رئیس جمهور شوی، باید برنامه داشته باشی، وزرای تو مشخص شده باشند. برنامه وزرایی که اعلام موجودیت کردند را باید داشته باشی و بر مبنای تفکر خودت و ایدهآلهایی که در نظر داری، بروی و آنها را به مجلس معرفیشان کنی؛ بروند و دفاع کنند و بشوند وزیر و بیایند و خدمت کنند. بعد باید رفراندوم فضای مجازی بگذاریم که چه کسی وزیر کجا شود؟ مردم شما رأی دهید؟ اینکه مردمداری نیست، اینکه سمت مردمرفتن نیست. علیرغم اینکه من آقای رئیسی را دوست دارم، بالاخره نقد هم بر او واجب است و اینطور نیست که چون حمایتش کردیم، نقد نکنیم. من نگران ۱۴۰۴ هستم.
آیا قبول دارید دولت آقای رئیسی، دولت نظامی ها است؟
نه. شاید یک نفر باشد که نظامی بوده و از توانمندیاش شاید استفاده کرده باشند در جایگاهی بهنام استاندار، ولی نظامیها هم جزو مردم هستند. مگر یک آدمی که نظامی شد، از آسمان میافتد زمین؟ بچه این ملت است، فرزند این ملت است، رفته در یک شغلی که لباس نظامی تنش است. تفکرش تفکر انقلابی باشد، تفکر درست و درمان برای مردم باشد، مشکلی پیش نمیآید. کار بلد باشد، امور در دستش باشد، توانایی داشته باشد، فرهیخته باشد، هماهنگکردن تمام ادارات در یک استان را به قدرت و با جرات انجام دهد، نباشد جایی که بالاخره مدیری که اجازه قربان شد، دیگر مدیر نیست. بعد الان هم شما میدانید اتفاقی که در دولت فعلی آقای رئیسی افتاده، اکثرا همان دولت قبلیها هستند که گزارشهای گل و بلبل میدهند به آقای رئیسی و بنده خدا باور میکند. اتفاقی نیفتاده در این چند وقت و اگر افتاده، زیرساختها را دستشان درد نکند، دارند درست میکنند. مردم تا سر سفرهشان نان درست و درمان نیاید، فرزندانشان شاغل نشوند، معیشت، اقتصاد و منزلشان و مشکلشان حل نشود، شما جلوی خانهشان یک برج پول بساز، برج طلا بساز؛ وقتی لمس نکند، هیچ نظری را نمیتواند در نظر بگیرد که خدمتی انجام شده است. این زیرساختها برای من مهم است، برای شما مهم است، برای مردمی که مشکل معیشتی دارند، زیرساخت مهم نیست.
دولت رئیسی را اصلاح طلبان اداره می کنند
خیلیها اعتقاد دارند در دولت رئیسی یک حلقه بستهای دور آقای رئیسی است.
هست. در دولت احمدینژاد، دفتر رئیس جمهور کلا حسینیه بود؛ هر کسی رئیس جمهور را میخواست ببیند، میگفت و از گفتارها مشکلات هم مشخص میشد. الان اگر شما توانستی آقای رئیسی را پیدا کنی. شاید یک روزی پیدا کردی، من رئیس ستادش هم نمیتوانم پیدا کنم، چون به دفترشان هم که زنگ میزنی، ناراحت میشوند.
الان مشکلات اقتصادی که در کشور است، به نظرتان به خاطر عملکرد ضعیف دولت است؟
نه، به خاطر عملکرد ضعیف من است؟ عملکرد ضعیف دولت است. تیم اقتصادی چیکار کرده؟ یک آقایی پول آورده در این مملکت، دلار است و میتواند پشتوانه چاپ پول شود، تورم هم ایجاد نمیکند. به او نمیدهند، میگویند پول نداریم. این مملکت دارای سرمایه کلان است؛ معدن داریم، مخازن داریم، معادن داریم، هوا، زمین، دریا، همه در اختیار دولت است، هر کسی بخش خودش. مثلا معادن یک طرف. اتفاقی که در این خودرو افتاد را کسی نمیرود دنبالش. میدانید چرا؟ چون قیدش را زدهاند و گفتهاند ماشین نمیخواهیم. قرار بود مردم بتوانند خودشان را بیاورند و وارد مملکت کنند.
بدنه دولت رئیسی مگر نیروهای انقلاب نیستند؟
نه، همه آنها که نیستند. الان تصمیمگیران این دولت، همه اصلاحطلب هستند. دو بار این اصلاحطلبان به ما خندیدند. اسم نمیآورم که شر نشود. دو بار اصلاحطلبان به ما خندیدند. یک بار که گفتند این آقا رأی نمیآورد، چرا میروی؟ خودتان را خسته میکنید. بعد آمدند و گفتند دست شما درد نکند، ما ارتقاع پیدا کردیم یا ابقاع شدیم؟ این دو بار را به ما خندیدند. آقای رئیسی ما این را کجای دلمان بگذاریم؟ آقای رئیسی واقعا منالناس است. آقای رئیسی برای من خیلی ارزشمند است و دوستش دارم، ولی این روشی که دارند میروند جلو، چیزی دیده نمیشود و نارضایتی نسبی هم به وجود آمده از بچههای خودش، نه مردم. مردمی که میروند و استقبال میکنند، نشان میدهند که از آقای رئیسی رضایت دارند، ولی بچههای خودش همان چند تا دور آقای رئیسی نیستند، همان چند نفری که الان خدمت آقای رئیسی هستند در ساختمان کوثر یا در ساختمان شهید رجایی، بچههای آقای رئیسی کسانی هستند که کف خیابان هستند، کسانی هستند که ستادهایی زدند که آقای رئیسی که الحمدلله آب پاکی را ریخت روی دستشان و گفت ستاد من، خانه مردم. به والله من این را به جرات میگویم؛ ستاد احمدینژاد خانههای مردم بود. بعد از آن دیگر نمیآید، مگر اینکه مثل آقای احمدینژاد کار کند. خزانه دولت متعلق به ملت است، مدیریتش با دولت است؛ برای دولت نیست.
الان ما میبینیم که بدنه دولت رئیسی از دولت احمدینژاد است بیشتر مدیرانش.
نه؛ یکی آقای بذرپاش است که دارد کار میکند. شما نگاه کنید از وقتی آقای بذرپاش آمده، یک تحولی ایجاد شد در وزارت راه و شهرسازی؛ از زمان آقای دکتر بذرپاش. بقیهشان نه، همان قبلیها هستند؛ همان کسانی که برق را قطع میکردند، هنوز هم هستند. تفاوت اینکه الان برق قطع نمیشود، آن رمز ارز شکست خورد، کلیدها خاموش شد. روشن شود، زمان آقای روحانی دو ساعت قطع میشد، الان ۲۴ ساعت قطع میشود. اگر رمز ارز شروع به کارکردن کند، الان ۲۴ ساعت قطع میشود. علیرغم اینکه من علاقه خاصی به آقای محرابیان دارم.
یعنی شما میگویید بدنه دولت رئیسی از احمدینژاد نیست، چون خیلی از مدیران و وزرایش از دوره آقای احمدینژاد هستند.
شما با آقای احمدینژاد اگر ارتباط دارید، زنگ بزنید و در رابطه با چند تا از این وزرا سوال کنید.
به نظرتان چه میگویند؟
حرف خوبی نمیزنند.
یعنی آنها را تایید نمی کند و عملکرد آنها را قبول ندارند؟
بد، خیلی بد. آقای احمدینژاد بر صداقت وزرایش بیشتر صحه میگذاشت تا بر رفتار عدم کاراییشان. میگفت وزیر باید صداقت داشته باشد. بد عمل کرده بگوید، خوب عمل کرده بگوید. ما یک انتقادی یک جایی در زمان آقای دکتر احمدینژاد کردیم، پوست طرف را کَند، چون ما به او راست گفته بودیم. نباید دروغ گفت. سم بیکفایت هندی وارد مملکت کردند و ما به گوش ایشان فرستادیم. هم سَم را فرستاد رفت، هم کارخانه نونوار شد و شروع به کارکردن کرد. مردم چه میخواهند؟ جوانهای دانشگاهی چه میخواهند؟ مردم چیز بدی نمیخواهند. مردم با نظام مشکل ندارند، با عملکرد بهمنآبادی مشکل دارند. من چون کار را بلد نیستم، سر کاری میروم که حرفهاش را ندارم، خرابکاری میکنم، آن اتفاقات بد میافتد، مردم نگران و ناراحت میشوند. با من مخالفت میکنند، بعد فکر میکنند با نظام است. نه بابا، با من مخالف هستند. مردم بچههایشان تحصیلکردهاند، خانوادههایشان تحصیلکردهاند، بین دوغ و دوشاب را میفهمند و یک جاهایی هم صدایشان درمیآید. هر مسئولی که شنیدید اختلاس کرده، منافق است، چه آن کسی که به قول حضرت آقا داده و چه آن کسی که گرفته است. آنها مشکل دارند.
شما الان دلیل بروز فساد چای دبش را چه میدانید؟
دلیلش این است که از دولت قبل شروع شده و در این دولت دارد تمام میشود. میگویند ما گفتیم. من اگر گفته باشم، باید ۱۴۰۰ تمامش میکردم. اگر من متوجه شدم، باید ۱۴۰۰ باید آن را جمع میکردم، نه ۱۴۰۲. حالا که لو رفتهاند، میگویند ما گفتیم. حالا به یک نفر نرسیده و گفته یک نفر برده است.
ولی بیشترین ارز در زمان دولت رئیسی است بابت چای دبش؟
دادهاند؛ یکی داده و یکی هم گرفته است. آن کسی که داده را پیدا کنند، آن کسی هم که گرفته است را هم پیدا کنند. اساس تخصیص ارز، هیچ پایه و اساسی ندارد. این بد است. یادتان است آقای احمدینژاد اتاق مبادله ارزی درست کرده بود؟ در آن فساد نمیشد. باید سند میگذاشتی، ارز را میگرفتی، میرفتی و دستگاه میآوردی از خارج کشور، میرفتی سند را برمیداشتی، ارز تو هم مشکلش حل شده بود.
آقای بهمنآبادی! مافیا در کشور وجود دارد؟
میشود نباشد؟ مگر آقای مرعشی جدیدا صحبت نکرد؛ آقای صلاحورزی؛ گفت این نه، یکی دیگر؛ به این راحتی میگوید، یعنی همه جا را تصاحب کردهاند و نمیگذارند مردم نفس بکشند. بعد علیالحق میزنند که ما مردم را دوست داریم. میشود نباشد؟ شما روی تشک کشتی، کاراتهباز میفرستی که با یک کشتیگیر دیگر مسابقه دهد؟ دولت باید یک مافیا باشد تا مافیا را شکست دهد؛ باید هزینه کند. یک سال اگر این کار را بکند، مافیا را له میکند. بشود مافیای خوب. دو تا کشتیگیر روی تشک بفرستد، نه یک کاراتهکار. روی تشک کشتی، کشتیگیر برنده است، نه کاراتهکار. رزمیکار به درد تشک کشتی نمیخورد؛ باید مافیا بشوی تا مافیا را شکست دهی. دولت باید پاشنه بکشد. مگر نمیگوید من مدیر جهادی دارم. مدیر جهادی یعنی وسط میدان، مدیر جهادی یعنی به خاطر ملت شهید شود. ملت را شهید کردند. ملت مدیری میخواهد که فدایشان شود، نه ملت. الان تصمیماتی که گرفته میشود، ملت دارند ضربه میخورند، مردم دارند اذیت میشوند. چرا؟ چون مافیا اجازه خدمت دولت به ملت را نمیدهد.
با لابی و سفارش، مخبر آوردند و نیکزاد کنار گذاشته شد
مگر مافیای خوب هم داریم؟
یک جمعی که دارند یک خدمتی را میکنند، همتراز آن مافیایی که آمدهاند، دارند ضربه به این نظام میزنند، سرمایهدارانی که دارند؟ همان صلاحورزی که آقای مرعشی گفت، آقای مرعشی میگوید این نه، یک تیم قدرت دستمان است. معلوم است قدرت دستت است که اونطوری لم میدهی و صحبت میکنی. دست دولت نیست. بنابراین اقتصاد دست ضدانقلاب است، دست انقلابیها نیست. حالا انقلابی باید چیکار کند؟ باید زرنگ باشد، باهوش باشد. مگر نمیگویند دو میلیون تن نهاده دامی دست آقای X است؟ برود دو میلیون تن دولت بردارد و بیاورد، نفت میدهد، دلار میدهد، هرچه میدهد، بیاورد و بدهد دست دامدار. گوشت میآید پایین. مافیای قدرتمند شود، مافیای خوب شود.
دولت رئیسی که ادعای مبارزه با فساد را دارد.
با چه کسی میخواهد بجنگد؟ الان چای دبش، هشت میلیون سکه، قبلش یک چیز دیگر. با چه کسی میخواهد بجنگد؟ این دولت باید چیکار کند؟ دولت باید از ابزارهایی مثل نیروهای خودش، سلامتها، آدمهایی که حاضرند به خاطر هدف نظام جان دهند، استفاده کند. اینها که همگی دنیاطلب هستند. یکی که شرکت هواپیمایی دارد، یکی شرکت نفتی دارد. نفت و آهن دست همینها است. دست کیست؟ معدن برای جمهوری اسلامی باشد، حاکمیت با جمهوری اسلامی است و رئیس جمهور؛ مدیرانش باید با دولت باشد. نباید اینقدر آهن گران باشد. چرا اینقدر گران است؟ چون هر چیزی که آمد در بورس، گران شد. بورس را چه کسی میبرد؟ سرمایهدار. میلگرد که دست مردم عادی نمیافتد. مواد پتروشیمی که دست مردم نمیرسد، دست کشاورز نمیرسد. هرچه را بردید در بورس، گرانش کردید. یعنی مدام میروند آنجا و چوپ میزنند، 12 هزار تومان میشود 24 هزار تومان. چه کسی میبرد در بورس؟ معدن که برای ملت است، کارخانه هم که برای دولت است؛ استخراج کن و بده دست مردم دیگر. تا دولت خودش یک مافیای خوب نشود و از ابزارهای خودش استفاده نکند، نمیتواند بر مافیای فعلی غلبه کند.
باید با مافیای خوب مافیای بد را از بین ببریم
یعنی شما مافیا را کلیدواژه بدی نمیدانید؛ مافیای خوب و بد وجود دارد؟
مافیا بد است. وقتی آدم میتواند خوب برای ملت کار کند، چرا با شمشیربازی کار کند؟ دولت باید شمشیر را از رو ببندد. شما وقتی که نمیتوانی با یک سرمایهدار بجنگی، این ملت تابش را دارد که از سرمایه ملت را بردارد و با او بجنگی. بعد مردم راحت میشوند. این سرمایهدار وقتی رفته مثلا برای گندم، دلار گرفته و رفته خلال دندان وارد کرده، دولت باید پوست را بِکَند. خلاف است؛ وقتی ارز تخصیص پیدا کرده برای یک کالای اساسی مردم، یک حرکت دیگر با آن شده، این منفعتطلبی است، خدمت به خلقالله نیست. بعد هم دولت قبل هم میدانید که چقدر ریخت در دست و بال ۶۰ تن طلا و دلارهایی که ریخت در دست مردم، خراب کردند. این اقتصاد را خراب کردند، ریشهای خراب کردند. حالا حالاها دولت آقای رئیسی خیلی باید تلاش کند که همین قیمت را نگه دارد. تورم به این میزان را اگر زحمت بکشند و نگه دارند.
تعریف شما از انقلابی چیست؟ انقلابی به چه کسانی گفته میشود؟
انقلابی کسی است که برای خدا حرکت میکند، به خاطر خدا تلاش میکند، به خاطر خدا در میدان است، از هیچ کسی نمیترسد، حقیقت را کتمان نمیکند، بر حقیقه صحه میگذارد، کسی که مردم را دوست دارد، فدا میشود. انقلابی، شهدا بودند. چرا؟ شهیدی که در مرز ایران و عراق ایستاده و اجازه نمیدهد کسی وارد مملکتش شود، جانش را میگذارد در طبق اخلاص و دیگر برایش فرقی نمیکند؛ در این خانهای که در شهر هست، بچه حزباللهی نشسته، آدم بیدین نشسته، مسیحی نشسته، سنی نشسته یا شیعه نشسته؛ میگوید وارد مملکت من نشو که مردم من ناراحت میشوند، مردم من امنیتشان به خطر میافتد؛ مگر اینکه از جنازه من رد شوی. انقلابی کسی است که مردم از دست و زبانش و عملش در آسایش و آرامش باشند.
انقلابینما زیاد داریم
به نظر شما آیا کشور را انقلابیها اداره میکنند؟
نخیر؛ انقلابینما زیاد داریم، انقلابی نداریم. انقلابی کسی است که خودش را فدای ملت کند. الان بعضی وقتها میشنویم که مردم یک وقت ناراحت هستند، بابت چیست؟ بابت عملکرد ضعیف من است، چون خودم را فدای ملت نکردم، تصمیم گرفتم و ضربه خورده به ملت. تصمیم من و اقدام من انقلابی نبوده که مردم اذیت شدند. یک وقت هست که شما یک تصمیم خوب میخواهی بگیری، یک جایی باید مردم تحمل کنند. با مردم در میان میگذاری که من میخواهم فلان جا سد بسازم، پول ندارم و میخواهم پولم را ببرم فلان جا خرج کنم، مردم! به جای دو تا نان، یک نان بخورید. مردم استقبال میکنند، مردم به شما درود هم میفرستند، برای شرف شما دعا هم میکنند. ولی یک وقت هست که میگویی میخواهم بروم سد بسازم، پول غیب میشود. این انقلابی نیست، نفوذی است. آنها که میآیند و ریش میگذارند مثل خاوری و غیره، در اتاقشان مینویسند بدون وضو وارد نشو، مردک مگر اینجا حرم است یا محل مقدسی است؟ جایی که نوکری میکنی برای ملت و ارباب تو میخواهد رجوع کند، بگویی بدون وضوع وارد نشو؟ تو باید بدون وضو وارد نشوی؛ مسئول انقلابی بدون وضو، محل کار نمیرود. مسئول انقلابی چون نوکر هست و میخواهد به ملت خدمت کند، اول وضو میگیرد، بعد خدمت میکند. نوکری برای ملت، اربابی نیست. شما الان برو یک مدیر رأس مملکت را پیدا کن. نوکری که نشود آن را پیدا کرد، چه نوکری؟ دولت احمدینژاد همه نوکر بودند. من کاری به بحث اعتقادی و غیره ندارم؛ ریشتاً تمام نیروهای احمدینژاد مخلص بالله بودند؛ یک کدام از آنها مشکل نداشت. کابینت، سلامت سلامت و در اختیار ملت بود. یکی از اعضای کابینه احمدینژاد دسترسی مردم محال نبود از آنها. برای مردم هم فیک بازی نمیکردند، برای مردم هم شو بازی نمیکردند. اگر مثلا در نماز جمعه یک وزیری از دولت نهم و دهم میدیدی، به مشکل شما رسیدگی میکردند، بعد پیگیری میکردند که آیا حل شد یا نه. الان شما به دست یک نفر نامه بده؛ غیب میشود، تمام میشود؛ نامه را دادی، تمام میشود. بعضی وقتها هم یک نامه میآید که نتوانستیم، مجالش نیست. من یک مثالی را بزنم، یک نصیحتی هم با وزرا کنم. آقای وزیر! شما که به خاطر اینکه نمایندهای از شما ناراحت نشود، دلش را به دست بیاوری، مکاتبه نماینده مجلس اگر کسی را بگوید استخدام کنید و بکارگیری میکنید، دو تا از نماینده مجلس بگیر، یکی از نیروهای خود آقای رئیسی. ناراحت نشو، جای دوری نمیرود. و آقای رئیسی! به وزرای خودت بگو که اگر نمایندههای مجلس به تو نامه میدهند کسی را بکارگیری کنید که فراوان است، دو تا هم از بچههایی که آمدند و به شما اعتقاد داشتند و به شما کمک کردند و شدی رئیس جمهور، استفاده کنند. جای دوری نمیرود. بیسواد بودند، بهکار نگیرید؛ همه اینها لیسانس و فوق لیسانس و دکترا دارند. بچههایی که میآیند دفتر من، همگی دکترا دارند. اکثرشان لیسانس و فوق لیسانس دارند، بیکارند؛ از شما دلخور هستند، نماینده مجلس هم نمیتوانند پیدا کنند، چون یار شما هستند، تنها هستند. این حرف من به آقای رئیس جمهور و وزرای آقای رئیس جمهور است. این همه معاونهای پارلمانی مینشینند و نامههای نمایندههای مجلس را به خاطر بقای خودشان یک وقت نماینده مجلس از دستشان دلخور نشود، ترتیب اثر مید هند. دو تا هم از بچههای آقای رئیسی را هم ترتیب اثر دهند. این را من میگویم چون اطلاعات خوب به آقای رئیسی نمیرسد، نیروهایش کف خیابان دارند مثل خیلیها که آمدند و به من گفتند کارتن جمع میکنند برای امرار معاششان، رشته دکترا دارد، باید برود تدریس خصوصی که بتواند امرار معاش کند، ولی همین دکتر را میتوانست در وزارتخانه فلان و لان بکارگیری کند که میکنند، دروغ میگویند. اگر بگویند نه، من هزار طور سند میآورم که آقای رئیسی، این نامههای نماینده مردم، این هم مستخدمینی که انجام شده دستور آقایان وزرا، این هم نیروهای خودت. یکی از اینها استفاده نشده که وفادار به شما هستند، ولی همه اینها استفاده شدهاند به خاطر بقای وزرا. استیضاح نشوند، ان قلت در کارشان نیاید، اذیت نشوند. وزیر انقلابی کسی است که باج ندهد. اگر میدهی به نیرو، خودت بده. باج هم نیست، کسی هم از شما طلبکار نیست؛ همه توقع دارند، ولی طلبکار که نیستند.
اعتقاد دارید که آقای رئیسی اشتباهی رئیس جمهور شده است؟
نمیگویم اشتباه، بالاخره مردم به ایشان رأی دادند و آقای رئیسی بالاخره رئیس جمهور است و باید احترامش را نگه داریم. الان که رئیس جمهور است دیگر.
و خیلیها اعتقاد دارند که افراد جریانی آقای رئیسی را هدایت میکنند.
اینکه صد البته. آدم مقتدری است، آدم خوبی است و برای خدا کار میکند. من شنیدم آقای رئیسی فرمودند اینها که آمدند و ما را حمایت کردند، برای خدا بوده است. شهدا برای چی رفتند؟ برای خدا رفتند، ولی چی حفظ شد؟ مملکت. ما برای خدا دنبال شما آمدیم، شما هم برای خدا از همین بچههای خدایی استفاده کن. چه اشکالی دارد؟ خدا رحمت کند، حاج داوود احمدینژاد یک روز ما به او گفتیم این مردم رأی دادهاند، توقع دارند. گفت برای خدا رأی دادند. گفتم اینطوری شده، گفت تو هم راست میگویی، مردم هم راست میگوید، هر کسی هر کاری دارد، بیاید ما انجام میدهیم. کسی که خلاف نمیخواهد.
نظرتان درباره عملکرد اقتصادی تیم دولت رئیسی، مخصوصا آقای مخبر چیست؟
من اقتصاددان نیستم که در رابطه با عملکرد اقتصادی صحبت کنم. همین که مردم میگویند و به گوش ما میرسد، بالاخره دلخوریهایی دارند. البته قرار نبود آقای مخبر معاون اول شود، آقای نیکزاد قرار بود بشود. آقای نیکزاد هم کار را بلد بود، هم بدو بود و مملکت از این رو به آن رو میشد. حیف شد. در جایگاه خودش از آقای نیکزاد استفاده نشد. آقای مخبر مرد شریفی است، ولی به نظر من آقای نیکزاد کننده معاون رئیس جمهور ایشان بهتر بود. این نظرم است.
به چه علت؟
آدم اجراییای است.
با سفارش، مخبر را آوردند و نیکزاد کنار گذاشتند
چرا از آقای نیکزاد استفاده نکردند؟
سیاست پدر و مادر ندارد. بالاخره اتفاقاتی میافتد. شما از اینور خیابان تا اونور خیابان میگویند امید نیست، عجل میرسد، در سیاست هم همین است؛ از این اتاق به آن اتاق معلوم نیست چه بشود، مگر اینکه حکم به دستت بیاید. هیچ مشکلی نیست. شما اصلا میدانستید چه کسی وزیر میشود و چه کسی نمیشود؟ وقتی خود دولت اعلام میکند که دولت شما بگویید چه کسی وزیر کجا بشود. میخواهم بگویم کاش آقای رئیسی از نیروهای خودش استفاده میکرد. ضرر هم میکرد، میگفت برای خودم است، دوست داشتم. شما وقتی از جیب خودت خرج کنی، میگویی دوست داشتم، برای خودم است. کاش از فرهیختگان تیم خودت استفاده میکردی. اینها که هستند، بد نیستند. من یک پیامی هم فرستادم برای آقایان که اوباما ۴۰۰ تا مشاور داشت برای سخنرانی. گفتم چهار تا مشاور کنار آقای رئیسی باشد برای مطالب. من میگویم اینها که به آقای رئیسی گزارش میشود، شکلش قشنگ است، ریشه ندارد. به هر حال آقای رئیسی عزیز ما است، دوستش داریم، پایش ایستادیم، بدخواهش بدخواه ما است، ولی به نظرم در معاون اولی...
چه کسی لابی کرد و آقای مخبر...
نفرش را نمیدانم، ولی اینقدر قوی بوده که ایشان شده معاون اول. من صادقانه عرض میکنم. هیچ کسی پست را ول نمیکند که ما را بچسبد. به خاطر منافع خودشان از روی همه رد میشوند. احمدینژاد چپیها تکلیفشان روشن بود. این را دوست دارم بگویم و پایش هم ایستادهام. این راستیها آمدند مثلا بگویند ما تو را رئیس جمهور کردیم، دست اینها را هم کوتاه کرد از بیتالمال. هم راستیها در جانش افتادند و هم چپیها؛ دو طرف او را زدند. یعنی اگر یک ذره بها میداد به این راستیها، الان امپراتور بود. من از آقای احمدینژاد دهها بار خواستم، گوش نمیدهد، چون صادقتر از من، آقای احمدینژاد است. آقای احمدینژاد دو زار حرف من را گوش کند، خدا شاهد است؟ دوباره برمیگردد. چون میگویند ایشان زاویه دارد، ما هم با او کاری نداریم. من دوستش دارم. چرا احمدینژاد منفور بخواهد بشود که نیست؟ مردم دوستش دارند. چون راستیها را به قول امروزیها حال نداده، به چپیها هم حال نداده؛ دو طرف گفتند بزنیم و نابودش کنیم، این بیاید، دیگر به کسی حال نمیدهد. این است. اگر این دولت هم بخواهد به چپ و راست بالاخره توجه نکند، سری بعد رأی نمیآورد.
میگویند آقای مخبر نیروهایش را میچیند در وزارتخانهها.
و چیده است. چند تا اسم بیاورم؟ نمیتوانم، ولی وقتی کارزار میآورم اسمها را. مگر میشود؟ معاون رئیس جمهور الان روی سنگ بنویسد، آب میشود. در واقع مخبر دولت را اداره می کند نه رئیسی. کدام وزیر جرات دارد حرفش را گوش ندهد؟ همه در خدمت هستند؛ این حرفها چیه؟ پشت تریبون خیلیها میزنیم؛ ولایت فقیه. این مظلوم، این بزرگوار، این عزیز، اینکه جانم فدایش، شده حرف اصلی ما که آقا خودت باش، چرا از آقا هزینه میکنی؟ از آقا هزینه میکنند، حرفهای خوب میزنند، عمل بد نشان میدهند. حرفت با عملت نمیخواند، مردم بدبین میشوند. آقا یا ضدانقلاب باش و یا انقلابی. پای ولایت بایستیم. شما به وزارتخانهها سر بزنی و بگویی مخبر، همه میگویند جانم، با من بودی؟ شما پایت به اولی گیر کند و بیفتی در بغل آخری، یک نفر میگوید چیکار داشتی؟ کار داری پیش آقای مخبر، در خدمتم. داستان اینطوری است.
نظر شما درباره حجاب چیست؟
مردم دارند زندگیشان را میکنند. من خیلی زرنگ باشم، بچههای خودم را باحجاب کنم. حجاب قبل از اجتماع، ریشه در خانواده دارد. حجاب حرف اسلام است، نه حرف جمهوری اسلامی و قانون شده در جمهوری اسلامی. باید همه رعایت کنند. اگر یک کسی کمحجاب است یا روسریاش رفته کنار، آن مخالف نظام که نیست، ما هم مخالفش نیستیم. او عزیز ما است، او بچه ما است، او فرزند ما است، ایرانی است و ما خودمان میگوییم اگر خدا ناکرده بخواهد خطری متوجه او شود، ما سینه سپرده میکنیم قبل از همان نزدیکان خودش. همان که به نظر میآید بدحجاب است، ما سینه سپر میکنیم که آسیبی به او نرسد، ولی با بیحجابی سازماندهیشده مخالف که هیچ، دشمنیم. با ترویج بیفرهنگی دشمنیم. با سند ۲۰۳۰ دشمنیم. با قال صادق، قال باقر زندگی میکنیم. حجاب سیره اهل بیت(ع) است. باحجابترین آدمها خود یهودیها هستند. باحجابترین آدمها خود ارمنیها هستند، ولی سختگیر نیستند و بعضیهایشان هم بدون روسری هستند، ولی حجاب برای اسلام است و باید رعایت شود. منِ شیعه، به من ربط دارد؛ مسلمانی را با رعایت کنیم. شما مسلمانی، به من نگاه نکن، برو به منشأ دینت نگاه کن. ما هم اولیای خدا را داریم، هم قرآن را داریم. حجاب را از این دو میتوانی استخراج کنی. هم از حضرت عیسی(س)، هم از حضرت موسی(س) و هم از اولیای خدا. ما شیعهها به همه اولیای خدا احترام میکنیم. از قرآن به تمام ادیان میتوانیم دست پیدا کنیم، ولی از ادیان دیگر نمیتوانیم به قرآن برسیم. شما کتاب قرآن را باز کنی، به همه ادیان میتوانی دست پیدا کنی و روش زندگیشان را هم میتوانی پیدا کنی.
نظرتان در مورد نحوه برخورد با سلبریتیها چطوری است؟
کلی عرض کنم؛ یک آقایی میرود آموزش میبیند چطوری گریه کند، چطوری خنده کند، چطوری حرکت کند، چیکار کند، چیکار نکند؛ ۲۰ بار پشت دوربین میگویند اینطوری بپر که مردم خوششان بیاید، اینطوری غش کن که مردم خوششان بیاید، ولی یکدفعه حرف سیاسی بزند. مشتی تو پول میگیری که من را بخندانی، پول میگیری که من را بگریانی. بعد یکسری سریالها هست که آموزنده است که این آقا دارد بازی میکند. نقش اول را بازی میکند، آن مسیر آموزشی زندگی را به من هم یاد دهد. من میشوم مخاطب آن فیلم، آن سریال، تلهفیلم یا هر چیزی که اسمش است. پول گرفتی دستت درد نکند، فیلم هم بازی کردی، حالا دیگر به بحث سیاسی ورود نکن، زشت است، بد است برای تو، شأن تو میآید پایین. چرا؟ یکی مثل من یکدفعه میآید و میگوید سر پیازی، ته پیازی؛ چهار تا مخاطب پیدا کردی، سرت گیج رفته؟ تو اصلا نباید نظر دهی در رابطه با سیاست. تو شاید بتوانی فیلم سیاسی بازی کنی، چون نقش تو را به تو دارند میگویند، دیالوگ به تو میدهند؛ نقش تو را به تو میدهند بازی کنی، ولی سیاسی نیستی عزیزم؛ در کار بزرگترها دخالت نکن.
یعنی شما اعتقاد دارید بسیاری از بیحجابیها سازماندهیشده است؟
بله. چرا نمیآیند بگویند آقای شهاب حسینی آن جایزهای که به او دادند، تقدیم امام عصر (ع) کرد؟ چرا این بولد نمیشود؟ کسی که در مقابل دین میایستد، سلبریتی نه، هر کسی که باشد، به نظر ما باید نابود شود؛ در مقابل دین. سلبریتی دارد فیلمش را بازی میکند، پولی را میگیرد؛ با پول مردم بزرگ شدند، گنده شدند، سرمایهدار شدند، علیه همین ملت و انقلاب و نظام هم صحبت میکنند. تشییع یک هنرمند خارج از هنرمندگیاش یک انسان است. به خاطر دینی که ما داریم مسلمان باشد، میرویم، مشایعتش میکنیم، هدیه برایش میفرستیم، برای شب اول قبرش نماز میخوانیم؛ دیگر دستش از دنیا کوتاه شده. میتینگ میگذارند و هرچه از دلشان میخواهد... ولی آن مرده دارد میگوید من را دریاب.
یعنی سلبریتیها سواد ندارند صحبت کنند؟
ندارند که؛ بعد آن مرده روی زمین افتاده، مدام میگوید آی! از حجاب صحبت میکنند. خانوادهاش دارند دغ میکنند بالا سر جنازه؛ رفتید بالا سرشان میتینگ گذاشتید و از انقلاب و نظام و مخالفت یا موافقت صحبت میکنید؟ البته سلبریتی موافق هم نباید صحبت کند. چرا؟ چون سر جنازه است. مسخرهبازی چیست بالا سر جنازه؟ زشت است بالا سر جنازه که باید هدیه از اینجا برای اقبایش ببرد، شب اول قبرش که نفهمید چی شده، تلقینش هم که نفهمید چی شده، چهار تا هم که ساز و آواز میزنند، اصلا تعطیلِ تعطیل. بابا نکنید این کارها را. اصلا بروید یک مقدار مطالعه کنید راجع به شب اول قبر. فکر کنید در آمریکا هستید، اصلا مسلمان آمریکایی هستید، در ایران هم نیستید. ببینید شب اول قبر و نیازهای شب اول قبر چیست. مرده را وقتی دارید غسل میدهید، چی نیاز دارد. وقتی تشییع میکنید، به چی نیاز دارد؟ میتینگ چی گذاشتید؟ من رفته بودم برای هنرمندان؛ من به همه آنها علاقمندم، بالاخره یک روزی خنداندهاند، یک روزی گریاندهاند. هر وقت میروم بهشت زهرا(س) سر خاک این هنرمندان هم میروم، خداوکیلی میروم. واقعا احساس میکنم هیچ کسی برای اینها هدیه نفرستاده؛ مجبور میشوم یک آیهالکرسی بخوانم که به همه آنها برسد. بعد آن کسی که میشناسم مثل آقای شکیبایی، آقای نوذری. یک خانم پوپک گلدره بود که از آن اولی که من فیلمش را در ماه رمضان دیدم و فوت کرد، از آن موقع میروم سر خاکش؛ جوان بود. من میروم و برایشان فاتحه میدهم، حساب میکنم اینها برای چی میتینگ میگذارند. اصلا نمیفهمند کسی که فوت کرد، چه چیزی نیاز دارد. عشق میکنند یکی فوت کند، بروند آنجا و میتینگ بگذارند. بد است؛ رفیقهایتان را میکُشید که میتینگ بگذارید؟ برای کی؟ چی؟ در بهشت هزار؟ چی دارید جمع میکنید؟ چقدر عمر میکنی که بیایی مثلا یک حرفی بزنی که به نفع تو باشد؟ نفع تمام سلبریتیها در زیر پرچم جمهوری اسلامی بودنشان است، و لا غیر. آنها که رفتند، زنگ بزنند؛ رفیقهایشان هستند، الان واتساپ؟ هم جواب میدهد. زنگ بزنند و از آنها بپرسند چه لذتی میبرید اونور الان؟ بیچارهشان کردید، شما هندوانه دادید به آن بدبخت و یک حرفی زد و از مملکت رفت. بدبخت شد و الان نه میتواند برگردد و نه میتواند بماند.
اگر یک سلبریتی بخواهد دغدغهاش را بیان کند، کجا باید بگوید؟
سلبریتی چه دغدغهای دارد؟ باید فیلم بازی کند. برود و به کارگردان بگوید. سلبریتی باید به چه کسی بگوید؟ یک موقعی است که بهعنوان یک شهروند، موضوعات اجتماعیاش را میخواهد بیان کند. به آدم مورد مرتبتش. وزیر ارشاد هست، برود و با او صحبت کند. این سلبریتی، بازیگر است. حالا یک حرف خصوصی و شخصی دارد، میشود شهروند. برود و به آن آدم مرتبط بگوید. چه اشکالی دارد؟ داد و بیدادکردن، چون تریبون درست کنی و فلان کنی و بیسار کنی، حکومت نمیپذیرد. من خیلیهایشان را دوست دارم و با خیلیهایشان رفیق هستیم. حکومت نمیپذیرد کسی که بزرگ کرده؛ مثل بچه آدم میماند. بزرگش کردی، اسمش را گذاشتی رستم، حالا نمیتوانی صدایش کنی. بچهات بیاید و پنجول بیندازد به صورتت، خوب نیست. وفادار باشند به انقلاب و نظام و ملتشان. وفادارِ همان طرفدارانت باش؛ یک حرفی که میزنی، امنیتش را به خطر نینداز؛ مشکل برایشان درست نکن، میشوی آقا، میشوی خانم محترم. روسری برداشتن کاری ندارد. بعد از پیری، معرکهگیری؟ کدام خانم بود که روسریاش را برداشته بود؟ چه کسی لذت برد؟ چه اتفاقی افتاد؟ اینقدر مردم در خیابان میبینند، تو را یادشان میرود.
نظرتان در مورد حمید فرخنژاد؟
نظری ندارم، بیچاره شد. با جمهوری اسلامی یعنی خون شهدا. یادم است یک روز گفت اگر بخواهد بچه من اتفاقی برایش بیفتد، کل ملت ایران فدای بچه من. خِنگ! آقای فرخنژاد تو خِنگی، چون ما میگوییم فدای همه ملت ایران، تو گفتی بچهام. ملت ایران فدای بچه من. ما فدای ملت ایران. انقلاب اسلامی مظلوم واقع شده، به خاطر اینکه هر کسی آمد و چهره را کرد انقلابی، گرگی در لباس میش شد، به منصبی رسید، مشکلاتی برای این ملت درست کرد. ما از دشمن خارجی هیچ ضربهای نمیخوریم، هر ضربهای که میخوریم، از داخل است. بهمنآبادی چهرهاش را انقلابی میشد، دسترسی پیدا میکند به بیتالمال و یک مال کلانی را از این مملکت میبرد. منِ نفوذی اسمم را گذاشتم انقلابی. نه؛ انقلاب مظلوم واقع شده. انقلابی کسی است که خودش را به خاطر ملتش فدا کند. حتما نباید بمیرد. خدمت کند، خدمت کند، وسط میدان باشد، جهادی باشد، نوکر آحاد ملت باشد، نه یک عده آدم خاص. همه ملت میتوانند انقلابی باشند؛ انقلابی که برگرفته که از خدمت صادق و خالصانه برای ملت و کشورش باشد. ما جمعیت گفتمان انقلابی امروز بر این هستیم که اتفاق خوبی را رقم بزنیم که به ملت بگوییم ما فدای شما. انتخابی که میکنید، درست انتخاب کنید. پیرمردها را بگذارید کنار، به جوانها اهمیت دهید، به فرهخیتگان، به کسانی که درک از ملت و درد ملت داشته باشند. اگر کسی بیاید و برود در مجلس و درک ملت را نداشته باشد و نداند ملت مشکلش چی هست و درصدد رفت مشکلش نشود، آب همان و کوزه همان خواهد بود. مردم باید به ما اعتماد کنند، به دلیل اینکه ما نوکر مردم هستیم. بایدی نیست؛ اعتماد کنند، گروههای مختلفی وارد میدان کارزار شدهاند. به مقام معظم رهبری اعتماد کنید، به حرف من هم گوش ندهید. پای صندوق وقتی میآیید، یعنی مهر تایید بر حضور خودتان. پشتوانه نظام هستید، پشتوانه این مملکت هستید و حضور شما پای صندوقهای رأی، احترام به خون شهدا است. من بهعنوان کوچکترین آدم میتواند بهتر خدمت کنم؛ آدمی را انتخاب کنم که انقلابی باشد. یعنی چی؟ یعنی مقتدر باشد، نظارت خوبی کند، پیگیر خوب باشد و در دسترس مردم با شد. یعنی چی؟ نماینده تهرانی که شما انتخاب کنید، مردم؛ اگر داخل مردم نیاید مثل گذشته، مثل قبلیها، چون تهران سیاسی انتخاب میشوند، اصلا مردمی انتخاب نمیشوند. ما میخواهیم شکل را عوض کنیم و مردمی انتخاب کنیم که بعد از اینکه وارد مجلس شدند، برگردند داخل مردم؛ نروند داخل اتاقهایشان بنشینند و بگویند ما سیاسی هستیم و فکر سیاسی، بیایند خوراک سیاسی به مجلسیهای دیگر بدهند، خودشان از نظر پنهان باشند و مردم نتوانند بروند خدمت این نماینده که مشکل ما این است، مشکل شهر ما این است و... اصلا بگویند مشکل اقتصاد مملکت این است. مردم باید به درجهای برسند که مردمی انتخاب کنند. ما هم بر این هستیم که در گفتمان انقلابی که مردمیها را معرفی کنیم. نوکر مردم، مردم ارباب این نوکرها باشند. جای مسئولان را مثل دولت نهم و دهم عوض کنیم. نوکر مردم را بیاوریم و در خدمت مردم قرار دهیم. نشود ارباب رجوع خدای ناکرده پایین دست مسئول که قرار هست و دارید میبینید. انشاءالله همه چیز درست میشود.
گفت و گو: ابوالفضل دولتشاهی- سایت دیده بان ایران