تجاوز به خاک ایران و امنیت ملی
شاید به جرات بتوان گفت، پس از جنگ هشت ساله ایران و عراق، حمله هوایی پاکستان به مناطقی در استان سیستان و بلوچستان با موشک و پهپاد، نخستین تجاوز نظامی به خاک کشورمان است که به شکل رسمی مسئولیتش را دولت یک کشور میپذیرد. جدا از آنکه این لکه ننگ به دامان دولت انقلابی ابراهیم رئیسی نقش خواهد بست که چرا با دیپلماسی فعال نتوانست مانع این اقدام شود اما انتقاداتی فراتر از نقش دولت، ذهن افکار عمومی را مشغول کرده که تا این لحظه پاسخی برای اقناعشان از سوی مقامات لشگری و کشوری داده نشده است
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ امیرحسین مصلی روزنامه نگار نوشت: شاید به جرات بتوان گفت، پس از جنگ هشت ساله ایران و عراق، حمله هوایی پاکستان به مناطقی در استان سیستان و بلوچستان با موشک و پهپاد، نخستین تجاوز نظامی به خاک کشورمان است که به شکل رسمی مسئولیتش را دولت یک کشور میپذیرد.
جدا از آنکه این لکه ننگ به دامان دولت انقلابی ابراهیم رئیسی نقش خواهد بست که چرا با دیپلماسی فعال نتوانست مانع این اقدام شود اما انتقاداتی فراتر از نقش دولت، ذهن افکار عمومی را مشغول کرده که تا این لحظه پاسخی برای اقناعشان از سوی مقامات لشگری و کشوری داده نشده است، چرا که در این مورد بخصوص، سردادن شعار کلیشهای عوضش امنیت داریم در قبال مشکلات کشور، دیگر حتی پاسخگوی حامیان صفر تا صد حاکمیت هم نیست!
به طور مثال مردم میپرسند چرا پدافند ارتش و سپاه در برابر حمله هوایی پاکستان به مناطق مرزی کشور منفعل عمل کرده است؟ بهویژه بهسبب برگزاری رزمایش پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت در آن منطقه، توقع میرفت هشیارتر از هر زمانی حافظ تمامیت ارضی کشورمان باشند. آنهم در شرایط بحرانی خاورمیانه که پس از جنگ غزه و تنش در یمن و همچنین حملات موشکی ایران به اربیل عراق و مناطقی در پاکستان در پاسخ به حادثه تروریستی کرمان، به گفته کارشناسان بیش از پیش خطر جنگ و تجاوز نظامی به خاک کشورمان محتمل بود.
از یاد نبریم، نقد به همان پدافندی است که سال ۹۸ به ظن پرتاب موشک کروز آمریکایی، هواپیمای اوکراینی را به اشتباه با دو موشک ساقط کرد و ملتی را داغدار اما در مقابل پهپادهای پاکستانی اقدامی انجام نداده است.
در ضمن اگر مسئولان بگویند این حمله از پیش میان دو کشور هماهنگ شده بود، رسما پذیرفتهاند در خاک ایران پایگاه تروریستی وجود دارد، چراکه بهانه پاکستان برای حمله به سراوان، وجود پایگاههای تروریستی در کشورمان بوده است!
با پذیرش این ادعا سوال دیگری طرح میشود که چرا بجای تروریستها، زنان و کودکان کشته شدهاند؟ متاسفانه غیر نظامیان، از جمله زنان و کودکان نخستین قربانیان جنگ، تروریسم و هر خشونتی به هر بهانهای هستند اما آیا غیر ایرانی بودن این قربانیان غیر نظامی چنانکه منابع رسمی اعلام کردهاند و بر آن تاکید دارند، از طرح این انتقادات عمومی خواهد کاست؟
واکنشهای منفی در فضای مجازی به مجری صداوسیما که از کشته شدن اتباع غیر ایرانی در روستایی مرزی، خدا را شکر میکند، گواهی بر رد این ادعاست؛ بماند که بسیاری از اهالی آن منطقه نهتنها غیر ایرانی نیستند بلکه صرفا بهدلیل محرومیت و حاشینه نشینی شناسنامه ایرانی ندارند!
با این همه حتی اگر این افراد غیر نظامی، ایرانی هم نباشند، مگر داخل مرزهای ایران نبودند و مسئولیت تامین امنیتشان با ایران نیست؟
آیا نیروهای نظامی تحت فرمان فرمانده کل قوا، قبل از گرفتن انتقام سخت و پس از وقوع پیامدهایش، فکری برای پاسخ به این سوالات کردهاند یا اصولا اقناع افکار عمومی محلی از اعراب برای مسئولان ذیربط ندارد؟
قدرت بازدارندگی برای دفاع و تامین امنیت در راستای منافع ملی قابل فهم است؛ اما از یاد نبریم همراه نبودن افکار عمومی با مسئولان و از بین رفتن اعتماد اجتماعی نسبت به عملکردشان، بزرگترین آسیب به همان منافع ملی است!