ارگان مطبوعاتی جریان اصولگرا: در انتخابات۱۴۰۰چیزی بنام رقابت وجود نداشت/ آن همه رای باطله هم معنایش همین بود
ارگان مطبوعاتی جریان اصولگرا نوشت: در دورههایی خصوصا در انتخابات ریاستجمهوری، بهحدی رقابت بیسامان و بیمنطق پیش رفته که نامزد انتخابات ریاستجمهوری حتی وقتی که نامزد انتخابات، رئیسجمهور مستقر بوده است به خود اجازه داده که خطوط قرمز نظام سیاسی را زیرپا بگذارد و به این وسیله برای خودش رای جمع کند.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ ارگان مطبوعاتی جریان اصولگرا نوشت: در دورههایی خصوصا در انتخابات ریاستجمهوری، بهحدی رقابت بیسامان و بیمنطق پیش رفته که نامزد انتخابات ریاستجمهوری حتی وقتی که نامزد انتخابات، رئیسجمهور مستقر بوده است به خود اجازه داده که خطوط قرمز نظام سیاسی را زیرپا بگذارد و به این وسیله برای خودش رای جمع کند.
ارگان مطبوعاتی دانشگاه آزاد اسلامی( فرهیختگان) طبیعتا نتیجه جمعی آن هم برای نظام این بوده که جامعه دچار التهاب شده و مشارکت سیاسی در آن مقطع بالا رفته است. اما هزینهای که دادیم این بوده که خطوط قرمز رقابت زیر سوال رفته و به چالش کشیده شده است. این نباید موفقیتی شمرده شود. این موفقیتی نسبی و کوتاهمدت با ضررهای بلندمدت است.
در واکنش به این افراط در دورههایی دچار تفریط شدیم و نهاد رقابت را منحل کرده یا آنقدر محدود کردیم که بعضی از اضلاع رقابت سیاسی اساسا دیگر معنا پیدا نمیکنند. مثلا در انتخابات 1400 میزان آرای باطله و سفید دستکم گویای این مطلب هم هست که ما کسانی را داریم که انگیزه مشارکت در فضای انتخابات را داشتند اما گویی نماینده سیاسی و کسی را نداشتند که بتواند دیدگاه آنها را نمایندگی کند و به گزینهای برسند و به آن گزینه رای دهند یعنی آنقدر دامنه رقابت محدود شده و به معنایی با اغماض منحل شده است که دیگر کسی آنجا نماینده خودش را پیدا نمیکند.
اگر با نقض خطوط قرمز دچار آسیبهایی مثل دوقطبیهای شدید، قبیلهگرایی و التهاب زیاد جامعه میشدیم که بعد از اعلام نتایج به این راحتی نمیشد این را از جامعه گرفت و این التهاب را خواباند، مثل اتفاقی که در سال 88 افتاد که از این طرف هم دچار بیتفاوتی سیاسی، دچار کاهش انگیزه مشارکت و دچار بیمعنایی رفتار سیاسی بین بخشی از رایدهندگان بالقوهای که شرکت نمیکنند یا رایدهندگان بالفعلی که شرکت میکنند و رای سفید میدهند، مواجه هستیم. تقریبا هیچکدام از این افراط و تفریطها برای ما مطلوب نیست و در این کشاکش ما باید تلاش کنیم که یک الگوی همسان و متوازنی از رقابت و مشارکت سیاسی ارائه دهیم.
اگر مقداری انتخابات مجلس را از حیث سیاسی جدیتر بگیریم حداقل میتوانیم بگوییم که بخشی از اضافهباری که روی دوش انتخاباتهای ریاست جمهوری از حیث نمایندگی گفتارهای سیاسی، گذاشته شده و معمولا به افراط و تفریط کشیده میشود را بگیریم و بهحق در موضع خود قرار دهیم و آن در فضای انتخابات مجلس، معنا و تجلی پیدا کند. طبیعتا مردم دیدگاههای مختلف و پراکنده و البته متضادی دارند، مهم این است که دستکم هر گروهی از مردم با آن دستهبندیهایی که از حیث سیاسی وجود دارد، بتوانند کموبیش نمایندهای پیدا کنند که ایدههای آن نماینده یا آن گروه از نمایندگان، منافع و نظرهای آن دسته از مردم را پشتیبانی کند و انتخاب آن نماینده برای کسانی که طرفدار آن ایده و برنامه هستند، انتخاب معناداری باشد. این چیزی است که بهنظر میرسد ما باید بتوانیم در فضای رقابتی انتخاباتهای مجلس دنبال کنیم و تا حد ممکن این وضعیت را تحقق ببخشیم.