کد خبر: 167010
A

حمله ارگان مطبوعاتی سازمان صداوسیما به سفارت فرانسه: چرا به نویسندگان و هنرمندان ایرانی بورسیه می دهید

رگان مطبوعاتی سازمان صدا و سیما به سفارت فرانسه در تهران به خاطر برگزاری دوره برای سینماگران ایرانی حمله کرده است.

حمله ارگان مطبوعاتی سازمان صداوسیما به سفارت فرانسه: چرا به نویسندگان و هنرمندان ایرانی بورسیه می دهید

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ ارگان مطبوعاتی سازمان صدا و سیما به سفارت فرانسه در تهران به خاطر برگزاری دوره برای سینماگران ایرانی حمله کرده است.

بنابر گزارش دیده بان ایران؛ ارگان رسمی صداو سیما (جام جم) نوشته است: بررسی‌های صورت‌گرفته حکایت از این دارد که سفارت فرانسه که سابقه بسیاری در زمینه تهاجم فرهنگی و تولید فیلم های سفارت خانه ای دارد، در حال ثبت‌نام دوره‌های آموزشی ویژه هنرمندان و نویسندگان ایرانی است. فراخوان سفارت فرانسه در تهران جهت اعطای بورسیه اقامت سه تا شش‌ماهه به هنرمندان ایرانی در شهرک بین‌المللی هنر پاریس سیته و ارائه آثار پژوهشی و خلق آثار هنری با اولویت موضوعات حامی محیط‌زیست منتشر شده است. دراین‌خصوص گفته می‌شود که این دوره سه‌ماهه در فرانسه و در زمینه‌های نگارش ادبی، ادبیات نمایشی و نقد هنر و پژوهش در حوزه مدیریت هنری برگزار خواهد شد. مطمئنا این‌که کشوری تلاش می‌کند در مسیر ارتقای دانش هنری هنرمندان سایرکشورها سرمایه‌گذاری کند، بی‌شک در نگاه اول هیچ ایراد و ابهامی ندارد، مشکل اما از آنجا شروع می‌شود که تجربه گذشته نشان داده که هنرمندانی که در این فرآیند آموزش می‌بینند، قرار است آثاری را تولید کنند که آنها می‌خواهند و به عبارتی خیلی ساده‌تر «سرباز در خدمت» آنها می‌شوند. خطری که بی‌شک باید با تامل بیشتر و گام‌های محکم‌تری در مقابل آن ایستاد.

هنر سفارتی از جنگ سرد تا نبرد شناختی

«هنر سفارتی» را عموما محصول جنگ سرد می‌دانند. در این برهه سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی غرب که می‌‌دانستند مهم‌ترین راهکار برای به زانو درآوردن کشورهای بلوک شرقی، استحاله فرهنگی است در قالب‌ها و پوشش‌های مختلف هنری و با وجهه دیپلماتیک خود، اقدام به فعالیت و تغییر سبک زندگی و زیر سؤال بردن آرمان‌های رایج در بلوک شرق می‌کردند. موفقیت در این استراتژی، باعث شد تا از آن به عنوان یکی از مهم‌ترین حربه‌های سفارتخانه‌هابرای استعمار فرهنگی در کشورهای دیگر قرار گیرد که نمونه در دسترس آن را می‌توان در اقدامات برخی سفارتخانه‌های خارجی مستقر در ایران اسلامی نیز دید. سفارتخانه‌هایی که با شکل و شمایلی موجه برای اقدام خود، ضمن تسخیر ذهن برخی از مسئولان و متولیان ساده‌اندیش کشور و ارتباط‌گیری گسترده با فعالان فرهنگی و هنری، تغییر سبک زندگی اسلامی ایرانی را به عنوان اولویت اصلی خود مدنظر قرار داده‌اند.

اولین نمونه‌های هنر سفارتی در ایران

از اولین نفوذهای هنری سفارتخانه‌ها در ایران به دوران حمله متفقین بازمی‌گردد. در این برهه زمانی انگلیسی‌ها و روس‌ها که به دنبال ایجاد حس اعتماد در مردم ایران و اصطلاح چهره منفی دولت‌شان بودند، بر نمایش فیلم به عنوان یک راهکار تاثیرگذار متمرکز شدند. مثلا انگلستان پس از دریافت مجوز افتتاح کنسولگری در مشهد، معمولا فیلم‌هایی را که توسط‌ اداره‌کل اطلاعات سفارت بریتانیا در تهران انتخاب می‌شد را پخش می‌کردند.این فـیلم‌ها علاوه‌بر این‌که از تکنیک‌های بالای ساخت‌ برخوردار‌ و جذاب بود، به‌نوعی قدرت رزمی‌ و جنگی‌ متفقین را نشان می‌داد تا قدرت ارتش‌های‌شان‌ در‌ بیننده تاثیر گذارد. 

این حرکت و نتایج مثبت آن به مرور سفارتخانه‌های اروپایی را به سرمایه‌گذاری برای جذب هنرمندان خلاق ایرانی کشاند. 

یدطولای فرانسه در نفوذ فرهنگی

این مهم چه در دوره پهلوی و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بالاخص از میانه دهه۷۰ به بعد با تضعیف سینمای دفاع‌مقدس و فیلم‌های مردم‌پسند، فضاسازی برای رشد دوباره فیلمفارسی و خودنمایی بیشتر سینمای شبه‌روشنفکری، کاهش روزافزون تماشاگر، فقر اقتصادی و در نتیجه حذف فرهنگی از سبد خانوار، بسط بیشتری یافت و ارتباط‌گیری این سفارتخانه‌ها با هنرمندان جوان، به‌ویژه در حوزه سینما و تئاتر به صورت منسجم‌تری پیگیری شد. در این دهه فرانسه به عنوان حمایت از هنر و با اهدای نشان های مختلف  تمرکز و توجه به جذب هنرمندان را  بیش از پیش مورد توجه قرار داد. همچنین ساخت فیلم‌هایی همچون «فصل پنجم» که از آن به عنوان اولین فیلم تولید مشترک ایران و فرانسه بعد از انقلاب یاد می‌کنند، خواب خاک، زمستان است، یک خانواده محترم، جنجال در عروسی و... ازجمله آثاری بودند از دهه۷۰ به بعد سرمایه خارجی و با بزرگنمایی ضعف‌های درونی کشور ساخته شدند. 

نفوذ فرهنگی در سینما و تئاتر

از اواسط دهه۹۰، زمزمه‌هایی نیز مبنی بر ایجاد مراوداتی بین برخی هنرمندان جوان و آینده‌دار حوزه تئاتر با برخی سفارتخانه‌های اروپایی نیز به گوش می‌رسید، مراوداتی که در غفلت دستگاه‌های نظارتی و اجرایی حوزه‌ فرهنگ و هنر هرچه جلوتر رفت؛ گسترده‌تر، منظم‌تر و پررنگ‌تر شدتا جایی که در اوایل دهه۸۰ با حمایت مادی و معنوی همان سفارتخانه‌ها با تابلوی یک برند تجاری خاص، فستیوال فیلم کوتاه که آن زمان برای کشف جوانان مستعد حوزه سینما بود، افتتاح شد. جشنواره‌ای که نه‌تنها از جوایز قابل‌توجه مالی برخوردار بود بلکه با دعوت از فیلمسازان مطرح و بنام کشور برای داوری آثار، هر فیلمساز جوانی را نسبت به تولید و ارسال اثر وسوسه می‌کرد و صدالبته که با حضور به‌موقع برخی نهادهای مربوط بعد از دو دوره برگزاری از ادامه آن جلو‌گیری به عمل آمد.در کنار آنها، برگزاری مهمانی‌های درون‌سفارتی، برگزاری مراسم‌های مختلف فرهنگی و هنری، برگزاری دوره‌های آموزشی و... با هدف شبکه‌سازی داخلی به‌ویژه از میان خواص فرهنگی و هنری هر سال گستره بیشتری می‌یافت و عصر دانایی‌محوری به آن میزان که برای آنها در تحقق اهداف جذاب و خاطره‌ساز شد، برای ما ثمره‌ای جز حذف برخی از خلاق‌ترین هنرمندان و فعالان حوزه فرهنگی و تبدیل شدن آنها به سربازان سفارتخانه‌ای اروپایی ارمغانی نداشت.این رویه همچنان با فراز و فرودهایش به شیوه‌های متفاوت و متنوعی در لایه‌های زیرین هنرهای نمایشی کشور دنبال شد؛ رویه‌ای که از اوایل دهه۹۰ با شتاب فراوان و وقاحتی روزافزون تا به امروز در عرصه فرهنگ و هنر کشور در حال جولان دادن است تا جایی که در این سال‌ها سفارتخانه‌ها و وابستگان‌شان نقش بسیار پررنگ و البته غیرآشکار و پنهانی را در برخی آثار هنری و هنرمندان ایفا می‌کنند. حتی اهدای جوایز و نشان‌های اروپایی به برخی هنرمندان بنام کشور را هم باید در راستای سربازگیری فرهنگی دانست که در جریان است.

چرا باید مراقب هنر سفارتی باشیم؟

سال‌هاست پدیده هنر سفارتی در سپهر فرهنگی کشور مطرح شده و موافقان و مخالفانی را نیز با خود دارد. موافقان، که از بدنه غرب گرایان هستند این حرکت را کمک به پیشرفت فرهنگ کشور می‌دانند و معتقدند کمبودها و موانع کشور به ویژه در حوزه اقتصادی و دانش که به دلایلی از جمله تحریم بر پیکره جامعه فرو نشسته مرتفع می‌شود و هنرمندان ایرانی می‌توانند با بهره‌گیری از توان سرمایه‌گذاران خارجی خلاقیت و توانایی‌های خود را به رخ کشند و در مقابل مخالفان بر این موضوع تاکید دارند که هیچ گربه‌ای برای رضای خدا موش نمی‌گیرد و بی‌شک اهداف سفارتخانه‌های خارجی، چیزی متفاوت از حمایت و کمک است.آنها برای این ادعا مثال‌هایی می‌زنند که باید به آنها با تامل نگریست. مثلا سفارت فرانسه در ایران سال گذشته فراخوانی را منتشر و اعلام کرد: «تا ۱۸مهر امسال به نویسندگانی که تمایل دارند پروژه‌ای در زمینه نمایشنامه‌نویسی، ادبیات، سینما، نقد هنر، شعر و... ارائه کنند «اقامت ادبی» می‌دهد.»

این حرکت آموزشی که بی‌شک در سال‌های اخیر نمونه‌های متعددی از آن را در سایر سفارتخانه‌ها دیده یا شنیده‌ایم، از این جهت حس کنجکاوی ما را نشانه می‌گیرد که می‌بینیم چه افرادی در این دوره شرکت می‌کنند، نتیجه کارهای‌شان در سال‌های بعد چیست و از همه مهم‌تر به جز چند نفری که این افتخار را پیدا کردند راهی فرانسه ‌شوند، بقیه ایده‌های‌شان را صرف چه پروژه‌هایی می‌کنند.شکی در این نیست که شبه‌روشنفکران ایرانی و برخی جوانان ناامید از آینده هنری کشور برای به دست آوردن دلارهای سفارتخانه‌های اروپایی به «سفارشی‌ساز»‌های اتحادیه‌اروپا تبدیل شوند که نتیجه‌اش ناخواسته می‌شود تبدیل شدن هنرمندان به سربازان ابزار دست سفارتخانه‌ها.

و این یعنی «سرباز شدن»

 بی‌شک هیچ‌کس مخالف این که، کشوری درکشور دیگر درهرحوزه‌ای سرمایه‌گذاری یا از آثاری حمایت می‌کند، نیست.مشکل زمانی رخ می‌دهد که کشوری به جای تعامل رسمی با کشور دیگر، با دست گذاشتن روی نقطه‌ضعف‌های به ویژه در بحث اقتصادی سربازگیری را در دستور کار قرار می‌دهد. مثلا ساخت یک فیلم در کشور حدود ۱۰۰میلیارد تومان هزینه دارد که مطمئنا برای سرمایه‌گذار ایرانی، هزینه گزافی است اما این پول‌پاشی برای کشورهای اروپایی آن‌قدر ناچیز است که به چشم نمی‌آید. لذا تا دیر نشده نیاز است برای حفظ شان و منزلت هنر ایرانی و هنرمند ایرانی، نهادها راهی را برای این منظور بیابند. بی‌شک بهترین راهکار تعامل رسمی با سایر کشورها و حذف ارتباط غیررسمی و مستقیم آنها با هنرمندان است.

تازه اول راه است

بپذیریم یا نپذیریم حالا دیگر «سینمای سفارتی» یک جریان رسمی در کشور است. آن‌قدر رسمی است که مهم‌ترین کارگردانان ایران پشت تریبون جشنواره فجر، رسما به فیلمسازانی که مشغول گرفتن پول از سفارت‌های کشورهای اروپایی هستند اعتراض می‌کنند.آنها توانسته‌اند در این سال‌ها سفارشی‌سازهایی در داخل ایران تربیت کنند که به اسم سینمای ایران توصیه‌ها و سفارش‌های آنها را انجام می‌دهند، نمونه در دسترس آن،فیلم «برادران لیلی» است که تهیه‌کننده آن از انتشار بدون مجوزش نه تنها ناراحت نشد، بلکه مورد تشویق سفارتخانه‌های اروپایی هم قرار گرفت. برای نمونه جوزپه پرونی، سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توییتر از پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران، با تشکر از دست‌اندرکاران، این فیلم را اثری درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد! او دراین پست و در توضیح عکسی که به اشتراک گذاشته، می‌نویسد: «بسیار خشنودم که در باغ اقامتگاه ایتالیا در تهران، میزبان نمایش فیلم برادران لیلا بودم. فیلمی شگفت‌انگیز درباره زندگی و تباهی که نمایانگر شجاعت و فداکاری بی‌نظیر زنان است. تشکر ویژه از کارگردان فیلم، سعید روستایی و از گروه بازیگران فوق‌العاده‌اش.»

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر