کد خبر: 163837
A

دبیر شورای انقلاب فرهنگی:الزامی کردن حجاب مصلحت اسلام و مسلمین است و حاکم اسلامی باید آن را الزام کند

عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای انقلاب فرهنگی: الزامی نکردن حجاب اتفاقاً خلاف مصلحت اسلام و مسلمین است. به این اعتبار، معتقدم مصلحت اسلام و مسلمین اقتضا می‌کند، الزام حجاب از سوی حاکم اسلامی صورت گیرد. اینها نکاتی است که فضلا و اهالی فکر و فرهنگ باید به آن اهتمام داشته و ورود دشمن را به ساحت‌های فرهنگی هموار نکنند.

دبیر شورای انقلاب فرهنگی:الزامی کردن حجاب مصلحت اسلام و مسلمین است و حاکم اسلامی باید آن را الزام کند

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای انقلاب فرهنگی درباره اجرای قانون حجاب و برخورد با زنان و دختران  با ارگان مطبوعاتی رسمی دولت(ایران) گفت و گو کرده است. متن آن را می خوانیم

جناب دکتر خسروپناه، این روزها ادعاهایی از برخی محققان و عالمان دینی درباره الزامی نبودن حجاب شنیده می‌شود. این اظهارنظرها چقدر منطبق با دین و شرع و قانون ماست؟

این روزها برخی هم‌لباسی‌های بنده مدعی شده‌اند که ما هیچ دلیل شرعی بر الزام حجاب نداریم! این در حالی است که وجوب شرعی حجاب محرز است و این ادعا واضح‌البطلان است چراکه ما 24 آیه در خصوص اهمیت حجاب در قرآن داریم. لذا، حجاب یکی از ضروریات دین است‌ و انکار آن، انکاری جاهلانه است.

دوم اینکه، گفته می‌شود حاکمیت، حق الزام حجاب را ندارد چرا که هیچ دلیلی در فقه وجود ندارد که حاکم می‌تواند حجاب را ملزم کند. این حرف هم یک اشکال جدی دارد و آن، این است که اگر حاکمیت امری را که به مصلحت جامعه است، نتواند الزام کند، حاکمیت نیست و یک پارادوکس ایجاد می‌کند. حاکمیت یعنی الزام کردن؛ به عنوان مثال حاکمیت الزام می‌کند قوانین راهنمایی و رانندگی، قوانین بهداشتی و... اجرا شود؛ قوانین فرهنگی هم از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین، نفی الزام مقوله‌ها، به معنای نفی حاکمیت است و به آنارشیسم اجتماعی منجر می‌شود.

گفته می‌شود که در حکومت اسلامی، حاکم اسلامی حق الزام ندارد؛ چون دلیلی نداریم. در حالی که دلیلش «ولایت فقیه» است. وقتی مشروعیت حاکم اسلامی ثابت شد، حق الزام هم برایش ثابت می‌شود؛ ملاک الزام هم مصلحت نظام و مسلمین است. حال اگر کسی در بحث مبنایی اصل ولایت فقیه شبهه دارد، بحث دیگری است و ربطی به الزام حجاب ندارد.

دسته سوم گروهی هستند که معتقدند حاکمیت حق الزام دارد، حاکم اسلامی هم بر اساس مشروعیت ولایت فقیه، حق الزام قوانین و احکام را دارد، اما چون ملاک الزام حاکم اسلامی «مصلحت اسلام و مسلمین» است در شرایط حاضر مصلحت اسلام و مسلمین اقتضا می‌کند که حکم حجاب الزامی نشود. در پاسخ به این افراد هم باید گفت که وقتی یک حمله و جنگ ترکیبی-شناختی از سوی دشمن برای کشف حجاب و ایجاد ابتذال و نفی عفاف و غیرت شکل گرفته است و الزام به حجاب می‌تواند در اکنون و امروز جامعه ایرانی، این جنس تهاجمات را پس بزند، الزامی نکردن حجاب اتفاقاً خلاف مصلحت اسلام و مسلمین است. به این اعتبار، معتقدم مصلحت اسلام و مسلمین اقتضا می‌کند، الزام حجاب از سوی حاکم اسلامی صورت گیرد. اینها نکاتی است که فضلا و اهالی فکر و فرهنگ باید به آن اهتمام داشته و ورود دشمن را به ساحت‌های فرهنگی هموار نکنند.

 «مواجهه فرهنگی با مقوله حجاب» به چه معناست؟

«مواجهه فرهنگی با مقوله حجاب» یک مقوله علمی و جامعه‌شناختی است و همچون یک مسأله پزشکی، نظامی و... نیازمند یک مواجهه کاملاً تخصصی است و این‌گونه نیست که هرکس که دغدغه فرهنگی داشت، بتواند به این حوزه ورود کند و درباره آن نسخه بنویسد.

فرهنگ سه لایه «بینشی»، «منشی» و «کنشی» دارد. برخی ممکن است از ضعف بینشی در امر حجاب رنج ببرند، برخی هم ممکن است ضعف منشی و یا کنشی و رفتاری در امر حجاب داشته باشند. بنابراین برای اینکه بتوانیم فرهنگ حجاب را در هر سه ساحت بینشی، منشی و کنشی در جامعه ارتقا بخشیم، باید از ابزارهای فرهنگی مختلف مثل فیلم، سریال، انیمیشن، رمان یا آموزش حکمت حجاب در مدارس و مهدکودک‌ها و... استفاده کنیم.

 برای ارتقای فرهنگ حجاب در جامعه، آیا تنها «سیاستگذاری فرهنگی» کفایت می‌کند؟

حجاب، ساحت‌ها و لایه‌های مختلف حقوقی، فقهی، سیاسی، اجتماعی، روانشناختی، فلسفی و... دارد و تنها یک لایه آن، لایه فرهنگی است. بنابراین تنها نباید به لایه فرهنگی حجاب بسنده کرد و از دیگر ابعاد آن غافل شد. باید با امر حجاب مواجهه ترکیبی داشته باشیم.

این خطاست که چون دشمن با حجاب، سیاسی-امنیتی برخورد می‌‌کند، پس ما هم باید با همه افرادی که گرفتار کم‌حجابی شده‌اند، مواجهه سیاسی-امنیتی داشته باشیم. مواجهه سیاسی و امنیتی ما باید متوجه دشمن و افراد اجیرشده از سوی دشمن باشد و حساب دیگر افراد کم‌حجاب را از آنان جدا کنیم و سعی کنیم ضعف‌شناختی و فقر معرفتی آنان نسبت به حجاب را برطرف کنیم. جمع قابل‌توجهی از افراد کم‌حجاب ارتباطی با آن بُعد سیاسی و امنیتی بی‌حجابی ندارند، بلکه مسأله‌شان شناختی و فرهنگی است چون متأسفانه، ما نتوانستیم برای آنان فلسفه حجاب را تبیین کنیم. گاه آنان در خانواده‌هایی تربیت شده‌اند که فرهنگ حجاب، تفکر اسلامی و کنش اسلامی به‌درستی برایشان تعریف نشده است؛ حتی در مدارس هم اهمیت حجاب برایشان تبیین نشده است. در این فضا، طبیعتاً ما با قشری مواجه هستیم که از فقرشناختی و ضعف‌معرفتی نسبت به حکمت حجاب رنج می‌برند. بنابراین باید برای این قشر، مواجهه فرهنگی و شناختی در مورد حجاب را در اولویت و در دستورکار بگذاریم.

در «سیاست‌های فرهنگی حجاب» تا کنون چه گام‌های اشتباهی برداشته‌ایم که خروجی مورد انتظار را نداشته‌ایم؟

وقتی مجموعه سیاست‌هایی را که شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده، بررسی می‌کنم، انصافاً سیاست‌ها جامع دیده شده ‌است. اینکه برخی مسئولان ترک‌فعل کرده‌اند یا «سیاستگذاری» به «تنظیم‌گری» و سپس به «تصدی‌گری» بدل ‌نشده است، اشکال دیگری است. از این رو، اشتباه و خطایی در سیاست‌های فرهنگی و همه‌جانبه حجاب نمی‌بینم. اگر ضعفی هست که البته هست، به حوزه اجرای این سیاست‌ها برمی‌گردد و در این زمینه کوتاهی‌هایی صورت گرفته که قرار است در لایحه حجاب این ضعف برطرف شود و برای نخستین‌بار سیاست‌های حجاب در لایحه حجاب و تحکیم خانواده به مرحله «تنظیم‌گری» وارد‌ شود.

 چرا و چطور بازی سیاسی در زمین فرهنگی حجاب اتفاق افتاد؟

چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، اجرایی کردن مصوبات مربوط به حجاب را به وزارت کشور واگذار کرد. پیش از این، اجرایی کردن این مصوبات، زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود اما چون موفق نبود، بیش از ده سال است که به وزارت کشور سپرده شده است.‌ وزارت کشور هم یک نهاد سیاسی است و قوام آن هم، به امور سیاسی و امنیتی است. بنابراین طبیعی است که این نهاد، نیروی انتظامی و امنیتی را بیشتر درگیر امر حجاب کند.

از دیگر دلایلی که باعث شد بازی‌های سیاسی به زمین فرهنگی حجاب ورود کند، سرمایه‌گذاری دشمن در بحث حجاب بود، به گونه‌ای که تمام همت خود را به‌کار گرفت تا قشر کم‌حجاب‌ در ایران فعال شوند. از این حیث، دیگر نمی‌توان حجاب را صرفاً امری فرهنگی دید و به لایه فرهنگی حجاب بسنده‌ کرد. قطعاً از این حیث، حجاب یک بحث سیاسی و امنیتی است. مضاف بر اینکه، فرهنگ ‌اسلامی و نمادهای اسلامی، یکی از شاخصه‌های قوام‌بخش جمهوری اسلامی ایران است و یکی از این نمادهای مهم هم «حجاب» است. بنابراین، نمی‌توان مقوله حجاب را صرفاً از منظر فقهی، حقوقی یا فرهنگی دید، از این منظر، برخورد سیاسی را هم می‌طلبد.

البته به تازگی یک قرارگاه فرهنگی در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل گرفته است تا در حوزه فرهنگی حجاب، کارهایی انجام شود. کاش پیش از این، ستاد مستقلی برای مسأله حجاب و عفاف شکل می‌گرفت تا همه ابعاد عفاف و حجاب را متخصصان بررسی می‌کردند که مداخله نسبت به حجاب تنها مداخله حقوقی، قضایی و انتظامی نباشد و مداخله فرهنگی، شناختی و روانشناختی، جامعه‌شناختی و... هم صورت گیرد.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر