عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم: حرکت امام حسین، اعتراضی بود
حجت الاسلام محمود شفیعی، عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم: زمانی که امام حسین(ع) به امامت رسیدند، معیارهای حکمرانی دینی که مبتنی بر کرامت انسانی و دیانت الهی است، عملاً زیرپا گذاشته شده بود و انسان های کرامت یافته تکه پاره شده بودند، به شیوه های مختلف انسان ها دوباره به زنجیر بردگی کشیده شده بودند و انواع ظلم و ستم ها در آن جامعه ظهور پیدا کرده بود
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ حجت الاسلام محمود شفیعی، عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم، بیان کرد: زمانی که امام حسین(ع) به امامت رسیدند، معیارهای حکمرانی دینی که مبتنی بر کرامت انسانی و دیانت الهی است، عملاً زیرپا گذاشته شده بود و انسان های کرامت یافته تکه پاره شده بودند، به شیوه های مختلف انسان ها دوباره به زنجیر بردگی کشیده شده بودند و انواع ظلم و ستم ها در آن جامعه ظهور پیدا کرده بود در چنین شرایطی است که امام حسین(ع) قیام و تلاش می کنند تا با به وجود آوردن یک حکومت مدنی و با تحقق اهداف مختلف دینی و اسلامی، سنت و راه درستی که پیامبر گرامی اسلام آن را عملاً تحقق بخشیده بودند را دوباره برگردانند.
حجت الاسلام شفیعی درخصوص جایگاه و ارزش «کرامت انسانی» در اندیشه و سیره امام حسین(ع) به شفقنا گفت: تکریم انسان از جهت سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر بحث جدیدی است به طوری که گویی در طول تاریخ زندگی انسان ها خیلی مورد توجه نبوده و در تاریخ معاصر و سده های اخیر و در دنیای امروز، بشر به تدریج متوجه شده که انسان موجود متفاوتی است و انسان به ما هو انسان، دارای یک کرامت ذاتی است و برتری نسبت به موجودات دیگر دارد و هر کسی که «انسان» نامیده شود، یک اعتبار مشخصی دارد و تفاوتی نمی کند که از چه جنس و رنگی و در کدام جغرافیا باشد و چه اعتقاد و خصوصیات شخصی داشته باشد، همین که انسان باشد، مورد تکریم است.
وی اضافه کرد: این پدیده ای است که به تدریج به آگاهی بشر در تاریخ معاصر اضافه شده و می توان گفت که از زمان مقدمات انقلاب فرانسه با مطرح شدن این بحث از سوی یکسری فیلسوفان مطرح می شود و همین امر سبب می گردد که در کشورهای اروپایی تحولات بزرگی به وجود بیاید و مساله کرامت انسانی مورد توجه قرار گیرد که تا به امروز هم این بحث مورد توجه همگانی است.
اما اگر این بحث را در چارچوب فکر دینی مورد توجه قرار دهیم و دنبال کنیم، متوجه می شویم که در چارچوب فکر دینی هم بحث کرامت انسانی بسیار بحث جدی بوده به گونه ای که آیات بسیار زیادی در قرآن کریم و روایات وجود دارد که انسان از آن جهت مورد تکریم خداوند قرار گرفته و اساساً دین و پدیده دینداری، پدیده ای متأخر از بحث انسانیت است و به عبارت دیگر می توان گفت که «انسان» ظرفی است برای مظروفی به نام «دین» و اگر انسانیتی وجود نداشته باشد، دین به مثابه مظروف و محتوا جایگاهی نخواهد داشت؛ این امر در چارچوب فکر دینی به خوبی قابل اثبات است.
وی به تکریم انسان در قرآن اشاره و عنوان کرد: در قرآن کریم هم تکریم ذاتی و هم تکریم اکتسابی انسان مورد توجه قرار گرفته است، خداوند در آیه ای از قرآن می فرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیرٍ؛ ما انسان را مورد تکریم قرار دادیم و او را در میان موجودات، برترین موجود قرار دادیم به گونه ای که متفاوت از باقی موجودات این انسان این توانایی را دارد که در عالم ماده تسلط پیدا کند، در زمین، دریا و خشکی، وسایل حرکت را در اختیار او قرار دادیم بنابراین انسان می تواند بر دیگر موجودات خداوندی مسلط باشد.»
آقای شفیعی اضافه کرد: انسان موجود برتری است که می تواند بر همه مخلوقات دیگر تسلط پیدا کند و از جهت برخورداری فیزیولوژیک هم این انسان به گونه ای توانمند آفریده شده که می تواند بهترین و پاک ترین تغذیه را داشته باشد برخلاف دیگر موجودات و براساس این توانمندی ها یک قاعده کلی را خداوند مطرح می فرمایند که انسان برترین موجود عالم هستی است و بر دیگر موجودات عالم برتری پیدا کرده است بنابراین در چارچوب فکری، دینی انسان یک اعتبار ماقبل دینی دارد، انسان از این جهت که انسان هست، دارای تکریم است و اعتبار کرامت او مربوط به دیانت او نیست بلکه مربوط به انسانیت اوست. این یک واقعیتی است که در قرآن به عنوان یک کرامت ذاتی مطرح شده البته آیات دیگری هم وجود دارد که کرامت اکتسابی را هم مطرح می کند به این معنا که انسان می تواند این اعتبار ذاتی که در متن خلقت به انسان داده شده، انسان می تواند این وضعیت را ارتقا ببخشد به این معنا که انسان با پرهیزکاری و انجام اعمال نیک و خدمت به خلق و انجام وظایف ذاتی از قبیل عبادات و… می تواند وضعیت کرامت ذاتی خود را ارتقا ببخشد. مثلاً آیه ای که می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ» در این آیه هم خداوند در عین حال که می گوید همه انسان ها مساوی خلق شدند و نژادها، طوایف و قبیله های گوناگون هیچکدام عامل برتری انسان نیست و همه انسان ها برتر هستند، ولی در عین حال انسانی که متقی و پرهیزگار باشد و در مدار الهی حرکت کند، کرامت او افزون تر خواهد شد.
وی گفت: یک کرامت ذاتی برای همه انسان ها مطرح شده، ولی در عین حال این کرامت به شکل اکتسابی قابل ارتقاست یعنی با نعمت آزادی که در انسان وجود دارد و می تواند بهترین ها را اختیار کند و با این اختیار بتواند کرامت خود را افزایش دهد، این نوع کرامت هم به عنوان کرامت ثانوی در کتاب خداوند مطرح شده است.
انسان می تواند کرامت خود را به دست خود نابود کند!
وی بیان کرد: با توجه به اینکه انسان می تواند کرامت خود را در چارچوب فکر دینی افزایش دهد، براساس آیات قرآن همین انسان می تواند کرامت خود را به دست خود نابود کند و به یک موجود خطرناکی تبدیل شود و به تعبیر قرآن حتی ممکن است از چهارپایان و حیوانات هم مقام خود را فرو بیاورد. این امر نشان می دهد که انسان اولاً کرامت ذاتی دارد و می تواند آن را ارتقا ببخشد ولی ممکن است که انسان با همان اختیار و آزادی خود، جنبه های برتری خود را به دست فراموشی بسپارد و خود را به بدترین موجود تبدیل کند.
آقای شفیعی در ادامه به نقش و عملکرد امام حسین(ع) در احیای کرامت انسانی اشاره و خاطرنشان کرد: عده ای پس از وفات پیامبر(ص) شرایط جامعه را به گونه ای کرده بودند که با اهداف الهی که با ظهور پیامبر گرامی اسلام و بعثت مطرح شده بود، هیچ تناسبی نداشت به گونه ای که پس از وفات پیامبر(ص) وضعیتی که در جهان اسلام به وجود آمد، یک نوع جاهلیت جدیدی به جامعه آن روز بازگشت و متأسفانه شرایط از هر جهت تغییر پیدا کرد.
معیارهای حکمرانی دینی که مبتنی بر کرامت انسانی و دیانت الهی است، عملاً زیرپا گذاشته شده بود
وی تصریح کرد: زمانی که امام حسین(ع) به امامت رسیدند، شرایطی است که صلح نامه ای که بین امام حسن(ع) و معاویه منعقد شده بود، محتوای آن صلح نامه عملاً به وسیله معاویه زیرپا گذاشته شده بود و معیارهای حکمرانی دینی که مبتنی بر کرامت انسانی و دیانت الهی است، عملاً زیرپا گذاشته شده بود و انسان های کرامت یافته عملاً تکه پاره شده بودند، به شیوه های مختلف انسان ها دوباره به زنجیر بردگی کشیده شده بودند و انواع ظلم و ستم ها در آن جامعه ظهور پیدا کرده بود، صاحبان ثروت و قدرت آنگونه که در دوره جاهلیت انسان ها را به استثمار در آورده بودند، متأسفانه چنین شرایطی دوباره به جامعه جزیرة العرب برگشته بود و کسانی که دنبال قدرت و ثروت بودند، موفق شده بودند کلیدهای حکومت را به دست بگیرند و دوباره جامعه آزاد شده از انواع مختلف ظلم ها و ستم ها را به انواع ظلم ها و ستم ها آلوده کنند و آنها را دوباره به استثمار بکشند. در چنین شرایطی است که امام حسین(ع) قیام و تلاش می کنند، با به وجود آوردن یک حکومت مدنی و با تحقق اهداف مختلف دینی و اسلامی، سنت و راه درستی که پیامبر گرامی اسلام آن را عملاً تحقق بخشیده بودند را دوباره برگردانند.
اقدامات امام حسین(ع) برای بازگشت کرامت انسانی به جامعه
وی درخصوص اقدامات امام حسین(ع) برای بازگشت کرامت انسانی به جامعه، گفت: در آن زمان معاویه با توجه به خصوصیاتی که داشت، حداقل ظاهری را حفظ می کرد و به عنوان حاکم اسلامی تلاش می کرد که لااقل ظواهر اسلامی در جامعه اسلامی حفظ شود، ولی در عین حال تلاش می کرد که با زر، زور و تزویر به هر شکلی که هست، حکومت انسانی، نبوی و علوی کنار گذاشته شود و علایق قومی و طایفه ای برگردد و آن را در قالب تلاش های چند ساله ای که دنبال گرفتن بیعت برای یزید بود به منصه ظهور رساند.
در سال 60 که معاویه درگذشت و یزید روی کار آمد، فشارهای حکومتی و سیاسی و استفاده از زر، زور و تزویر و تهدیدهای گوناگون در ایالت های مختلف صورت گرفت مبنی بر اینکه باید با یزید بیعت صورت بگیرد، بیعتی که باید نشانه آزادی اختیار مردم باشد به یک ظاهرسازی تبدیل شده بود و این اتفاق در زمان یزید به اوج می رسد و یک حکومت بسیار ستمگرانه که در زمان معاویه تثبیت شده بود، با روی کار آمدن یزید این ظلم ها و ستم ها به شکل علنی ادامه پیدا می کند و در آن 6 ماه که یزید با زور و تزویر، قدرت را به دست می گیرد، امام حسین(ع) برای احیای سنت دینی، انسانی که پیامبر گرامی اسلام آن را بنا نهاده بود و حضرت علی(ع) عملاً در سال های حکومت خود آن درخت را آبیاری کرده بود و همه رویه های اسلامی و انسانی در حاشیه قرار گرفته بود، حرکت خودشان را شروع می کنند. درباره اینکه امام حسین(ع) ادامه دهنده راه پیامبر(ص)، امام علی(ع) و امام حسن(ع) بودند، نشانه ها و گفتارهای بسیاری وجود دارد.
امام حسین(ع) به هیچ وجه از چارچوب های انسانی و دینی خارج نشدند
وی به نمونه هایی از سیره امام حسین(ع) در بحث کرامت انسانی اشاره و خاطرنشان کرد: امام حسین(ع) در همین مدت 6 ماه که در تقابل با فشارهای حکومت اموی و فشارهای نمایندگان یزید در مدینه قرار دارند، نشان می دهد که حضرت به هیچ وجه آماده نیستند که از چارچوب های انسانی و دینی خارج شوند.
«دیانت، انسانیت، تحقق عدالت، صلح و آزادی» از اهداف امام حسین(ع) بوده است
آقای شفیعی اشاره کرد: امام حسین(ع) در سال 60 خطبه ای در منا ایراد می کنند. حضرت دستور می دهند که بهترین صحابه و تابعین و نخبگان فکری، سیاسی و اجتماعی جامعه آن روز جمع شوند تا امام برای آنها سخنرانی کنند. حضرت با صدای بلند علما را مورد نقد قرار می دهند. مهم ترین نقد امام(ع) این است که شما باید پاس انسان ها را داشته باشید، دنبال حقوق کسانی باشید که تحت ظلم و ستم هستند، اما عملاً شما وظیفه دینی و انسانی خود را انجام ندادید، بسیار سکوت کردید و خودتان را به مراکز قدرت و ثروت نزدیک کردید، تا این ظلم ها و ستم ها در جامعه امروز به وسیله معاویه و طرفداران معاویه گسترش پیدا کرده است. حضرت اشاره می کنند که اگر جماعت روحانی و منتسب به مذهب و دین کوتاه بیایند، مورد لعن و نفرین خدا هستند. بنابراین از جمله اهداف امام حسین(ع) بی تردید «دیانت، انسانیت، تحقق عدالت، صلح و آزادی» بوده است.
وی در ادامه به یک خطای تاریخی در تحلیل قیام امام حسین(ع) اشاره و عنوان کرد: برخی از تحلیلگران که تلاش می کنند با منطق حاکم بر جهان امروز تحولات سیاسی اجتماعی دوره امام حسین(ع) را تحلیل کنند، به خطا از یک تعبیری استفاده می کنند مبنی بر انقلاب امام حسین(ع) که به نظرم این تعبیر کاملاً نادرست است. در انقلاب ها اهداف انسانی وجود دارد، همه انقلاب ها برای آزادی، تحقق عدالت، برادری و برابری انسانی است. در همه انقلاب ها اهداف نیک و انسانی مندرج است، اما در همه انقلاب ها روش های غیر انسانی اتخاذ می شود تا ما بتوانیم به اهداف خود برسیم. مصادره اموال، کشتن های بدون حساب و کتاب، تهدید و انواع مختلف روش های غیر انسانی به کار گرفته می شود تا اهدافی که انقلاب ها دنبال می کنند، به دست آید در حالی که ما در سیره امام حسین(ع) به تبعیت از سیره پیامبر گرامی اسلام و حضرت علی(ع) و حضرت حسن(ع) چنین چیزی به هیچ وجه وجود ندارد.
امام حسین(ع) بیعت تحمیلی را به عنوان یک امر غیر انسانی و غیر اسلامی رد کردند
وی ادامه داد: امام حسین(ع) در مدتی که در تقابل با حکومت یزید است، تمام تلاشش این است که یک تحمیل سیاسی را رد کند، ولی در کنش هایی که از خودشان نشان می دهند به هیچ وجه کارهای غیرانسانی و غیر اسلامی انجام نمی دهند و تلاش می کنند که فقط به شکل زبانی، آگاهی سازی صورت بگیرد. تلاش می کنند بیعت تحمیلی را به عنوان یک امر غیر انسانی و غیر اسلامی رد کنند و به هیچ وجه امام(ع) آماده نیستند که در آن مدت از چارچوب های انسانی و اسلامی خارج شوند. نشان به آن نشان که وقتی فشار بر امام(ع) افزود می شود، به جای اینکه خدم و حشم خود را در مدینه جمع کنند و جنگی به راه بیاندازند، به هیچ وجه این کار را انجام نمی دهند و با خاندان خود از مدینه خارج می شوند و به یک مکان امن یعنی مکه می روند و در مکه هم وقتی می بینند که فشارها بر حضرت زیاد است و امکان دارد که قداست خانه خدا شکسته شود و خونریزی در مکه رخ دهد، امام مکه را نیز ترک کردند.
حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه کاملاً در چارچوب یک حرکت «اسلامی و انسانی» است
وی گفت: حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه نیز کاملاً در چارچوب یک حرکت اسلامی و انسانی است. امام(ع) از این جهت که شایسته حکمرانی است به هیچ وجه آماده نیست بدون رضایت و خواست مردم این کار را انجام دهند بنابراین امام وقتی از مکه خارج می شوند، به سمتی حرکت می کنند که قبل از حرکتشان هزاران نامه از مردم آن دیار به دستشان رسیده بود که ما خواستار این هستیم که شما در اینجا حکومتی تشکیل دهید و ما بتوانیم از ظلم و ستمی که روا داشته می شود، رها شویم.
وی تصریح کرد: تمام حرکت های امام حسین(ع) در آن دوران 6 ماه، یک حرکت اعتراضی کاملاً انسانی است و حضرت در این مدت به هیچ وجه از روش های غیر انسانی، خدعه و تهدید کردن ها یا کارهای پنهانی یا استفاده از ترور و امثالهم استفاده نکردند. به عبارت دیگر، امام(ع) اعتراض می کنند ولی اعتراض ایشان کاملاً در چارچوب های اخلاقی، انسانی، صلح آمیز و عادلانه است و در راستای آموزه های دینی و در چارچوب سنت نبوی و علوی پیش می رود.
آقای شفیعی توضیح داد: در منازل گوناگونی که امام(ع) از مکه تا کربلا حرکت می کنند، با افراد گوناگونی ملاقات هایی صورت می گیرد که در آن ملاقات یک دعوت کاملاً انسانی و بدون هیچ اجباری صورت می گیرد در حقیقت حضرت آگاهی بخشی را در اولویت قرار می دهند و وضعیت تیره و تاری که وجود دارد را توصیف می کنند و اعلام می کنند که حرکتی را برای رها شدن از این تاریکی ها شروع کرده اند و از دیگران هم دعوت می کنند که در این چارچوب قرار بگیرند.
وقتی شب عاشورا فرا می رسد، جمع کوچکی در اطراف امام حسین(ع) هستند، وقتی امام می گویند من بیعت خودم را برمی دارم، برای اینکه بودن یا نبودن شما تفاوتی ندارد و ما به مرحله ای رسیدیم که باید جنگی برپا شود و هدف از این جنگ هم این است که من کشته شوم و هیچ لزومی ندارد که شما با من باشید، وقت شب هست از من جدا شوید، من به تنهایی در این محل و مکان آماده هستم که با اینها رو به رو شوم و جانم را در این راه از دست بدهم. یاران امام(ع) با عشق بسیار، وفاداری خود را ابراز می کنند. این افراد آماده هستند که جانشان را به خاطر امام حسین(ع) فدا کنند چرا که شناخت عمیقی از رفتار و گفتار امام حسین(ع) به دست آوردند و او را مرکز دیانت و انسانیت تشخیص دادند و این عشق شعله ور شده و آنها آماده هستند که صدها بار کشته شوند، ولی از امام جدا نشوند. در حالی که طرف مقابل در شرایطی افراد را جمع کرده که برای جذب کردن آنان، چانه زنی های زیادی داشته تا پول و مقام بگیرند و حاضر شوند برای یزید بجنگند.
وی با تأکید بر اینکه امام حسین(ع) مرکز انسانیت است و کسانی که با او هستند فقط به عشق انسانیت و دیانت با حضرت بودند، گفت: امام حسین(ع) در روز عاشورا خطاب به لشکر دشمن می فرماید: «اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا اَحْراراً فی دُنْیاکُمْ»؛ اگر دین ندارید، انسان آزادی باشید. انسانیت خود را نابود نکنید و براساس انسانیت حرکت کنید و اصول انسانی را زیر پا نگذارید. این تأکید حضرت نشان می دهد که حرکت امام(ع)، حرکتی دینی و قبل از حرکت دینی، یک حرکت انسانی بوده و این را در عمل به نمایش گذاشته بود. سیره، رفتار و گفتار انسانی و دینی امام حسین(ع) همانند و برگرفته از سیره و روش امام حسن(ع)، سیره امام حسن(ع) نیز همان راهی بود که امام علی(ع) در عهدنامه به مالک اشتر فرمودند و خود حضرت نیز همه ابعاد دیانت و انسانیت را در عمل به منصه ظهور گذاشتند و همان سنتی بود که پیامبر گرامی اسلام آن را تأسیس کرده بود.
وی در پاسخ به این پرسش که اگر امروز حفظ کرامت انسانی در جامه بشری و حاکمیت سیاسی مورد توجه قرار نگیرد، چه عواقبی را به دنبال خواهد داشت؟ گفت: در شرایط امروز کشور و وضعیتی که حتی در دنیا و جهان اسلام و در روابط بین الملل وجود دارد، برگشت به سیره امام حسین(ع) و برگشت به تاریخ شکوهمند صدر اسلام به عنوان یک سرمایه بزرگ اسلامی و انسانی بسیار ضروری است. معتقدم علی رغم اینکه یک انقلابی را به نام دین انجام دادیم، اما هنوز پرونده سیاسی دین عملاً باز نشده و آموزه های بسیار ارزشمندی که در راستای انسان سازی سیاست و حکومت در آموزه های دینی و در سیره امام حسین(ع) و سیره حضرت علی(ع) و پیامبر گرامی اسلام وجود دارد، بسیار ضروری است.
وی با تأکید بر اینکه باید تحولات سیاسی اساسی در راستای انسان سازی سیاست اتفاق بیفتد، گفت: مساله انتخابات یکی از میراث بسیار ارزشمند دینی است، قبل از اینکه ما انتخابات را یک امر جدید بدانیم که البته جدید هم هست، ولی ما می توانیم معنای عمیق انتخابات را در سیره ائمه(ع)، امام حسین(ع)، امام حسن و امام علی(ع) و شخص پیامبر(ص) مورد ردیابی قرار دهیم.
«رضایت و خواست مردم» معیار یک حکمرانی صحیح و درست است
آقای شفیعی اضافه کرد: معتقدم شیعه همانطور که به دلیل اعتقاد به ولایت و عصمت امامان علیه السلام مذهب خود را از دیگران جدا و به آن افتخار می کند، از جهت مساله انتخابات و رضایت و خواست مردم به معنای واقعی کلمه معیار یک حکمرانی صحیح و درست است. باید دقت کرد که موضوع مهم انسانیت و حقوق انسان ها، امر مشترک انسانی است و مادامی که حقوق مشترک انسانی برآورده نشود، حکومت مشروعیت نخواهد داشت.
وی عنوان کرد: انتخابات یکی از ابزارهای لازم برای مشروع سازی حکومت دینی است و به نظر من باید کمیت و کیفیت انتخابات برای حکمرانی صحیح جدی گرفته شود. شفافیت در حکمرانی و سیاست ورزی باید به یک اصل اساسی باشد و به هیچ وجه نباید فاصله بین حاکمان و مردم وجود داشته باشد. این موارد از جمله آموزه های امام حسین(ع)، امام علی(ع) و پیامبر اسلام(ص) است، ولی متأسفانه این فاصله ها در شرایط جدید بسیار افزایش یافته و علی رغم اینکه نام حکومت دینی را یدک می کشیم، بسیار با معیارهای حکومت دینی فاصله داریم.
استقلال حوزه «دین و دیانت» از حکومت ضروری است
وی برای گسترش اخلاقیات و اولویت قرار گرفتن کرامت انسانی، به ارایه راهکاری پرداخت و گفت: یکی از اقدامات مهم، استقلال حوزه دین و دیانت از حکومت است. حکومت یکی از کانون های فساد در طول تاریخ بوده و در قرآن نیز گزارش مفصلی آمده که حکومت سرمنشأ بسیاری از فسادهاست. پیامبران گرامی در طول تاریخ همگی در یک نوع تقابل با صاحبان قدرت و ثروت بودند. نمرودها و فرعون ها باعث شدند که پیامبرانی مبعوث شوند و در تقابل با آنها قرار بگیرند بنابراین حکومت در عین حال که ضروری است، ولی یک پدیده پیچیده ای است که گرایشات ضد انسانی و ضد عدالت در آن بسیار زیاد است چرا که انسان ها وقتی به قدرت می رسند در حقیقت به ثروت عظیم و شوکت بی حدی می رسند و همه منابع قدرت مانند سلاح و بیت المال در اختیار آنها قرار می گیرد بنابراین دولت همیشه در معرض فساد است. لذا در چنین جوامعی که دولت و حکومت بنا نهاد شده باید کنترل و نظارت بر عملکرد دولت و حکومت نیز اصل قرار گیرد؛ اگر دولت و حکومت کنترل نشود، انسانیت، کرامت و عدالت نیز در جامعه گسترش پیدا نمی کند.
وی به منظور تحقق انسانیت، کرامت و عدالت در جامعه به نقش نهادهای دینی، فکری و علمی اشاره و بیان کرد: این نوع نهادها که با فرهنگ جامعه و با روح و روان مردم سر و کار دارند، بایستی بتوانند فاصله خودشان را با حکومت مشخص و تعیین کنند به تعبیر دیگر در عین حال که در تعامل با حکومت هستند، نباید در حکومت ادغام شوند و باید مستقل از حکومت باشند تا بتوانند از طریق نظارت و کنترل همه جانبه بر حکومت، مفاسد حکومت را به حداقل برسانند و فضایل حکومت را حداکثری کنند. این امر وسیله ای است که موجب می شود در جامعه عدالت، صلح، برادری، برابری و انسانیت گسترش پیدا کند.
آقای شفیعی در پایان تأکید کرد: دولت اگر اسلامی است، باید مراقب باشد که در حوزه های مربوط به نهادها دخالت نکند بلکه در چارچوب قانون حرکت کند تا نهادهای دیگر که کار ویژه آنها گسترش مدنیّت، انسانیت و دیانت در جامعه است، با حفظ استقلال، اقدامات خود را پیش ببرند.
منبع: شفقنا