حمله ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه به سید محمد خاتمی: گشت ارشاد نگرانش کرده اما «زن، زندگی، آزادی» موجب نگرانیاش نشده
ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه نوشت: محمد خاتمی گشتهای فراجا را در تذکر لسانی به افراد با پوشش ناهنجار، خودبراندازی خوانده است. او در سخنانی که مطابق خبر سایت جماران در جمع مشاورانش بیان کرده، گفته است: «مکرراً نسبت به خطر خودبراندازى و فروپاشى اجتماعى توجه دادهایم، ولى گویا گوش شنوایى وجود ندارد. به نظر مىرسد خطر خودبراندازى که بارها از آن سخن گفته شده است با بازگشت مجدد فعالیت گشت ارشاد و نیز برخوردهاى پلیسی، امنیتى و احکام قضایى نامتعارف نسبت به مسائل اجتماعى خصوصاً با بانوان، بیش از پیش خودنمایى مىکند.»
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه نوشت: بیبیسی فارسی و دیگر رسانههای فارسیزبان غربی، سخنان خاتمی را گسترده و با ادبیاتی تأییدآمیز پوشش دادند، این در حالی است که اصلاحطلبان معتقدند همواره بیش از هر جریان سیاسی دیگری در داخل کشور، مورد هجمه از سوی اپوزیسیون هستند.
در مورد سخنان محمد خاتمی و هشدار مجدد او چند نکته قابل بیان است:
محمد خاتمی یک روحانی و دانشآموخته حوزه و آیتاللهزاده و از خانواده روحانیت است. او تجربه گذشته گشت ارشاد را تلخ و با هزینههای سنگین برای جامعه دانسته که «لطماتى به حیثیت اسلام» وارد کرده است. از این منظر، او جایگاهی بیش از یک لیدر سیاسی یا مسئول سابق برای اظهارنظر پیرامون موضوعات مرتبط با دین اسلام دارد و باید دغدغه او برای آسیب ندیدن حیثیت اسلام را درک کرد، اما چرا خدشه بر احکام اسلامی، قیام علیه حکم خدا و تبلیغات ضددینی به نام «زن، زندگی، آزادی» موجب نگرانی محمد خاتمی نشده و نمیشود و ذرهای از شدت حمایتش از این جریان آشوب فکری و خیابانی برنمیدارد؟! چرا یک کلمه در مورد حکم الهی بودن حجاب و وجوب آن بر مسلمانان و راهکاری برای حفظ جامعه از ناهنجاریهای مربوط به نوع پوشش، از این روحانی آیتاللهزاده نمیشنویم که دغدغه او برای لطمه بر حیثیت اسلام باورپذیر باشد؟!
دوم آنکه، تذکر لسانی برخورد پلیسی و انتظامی نیست. گرچه پلیس آخرین ایستگاه برخورد با ناهنجاریهای مربوط به پوشش یا هر نوع تخلف دیگری است، اما آنچه اکنون قرار است اتفاق بیفتد، صرف تذکر لسانی است، آن هم نسبت به کسانی که حداقلهای حکم اسلامی را هم رعایت نمیکنند. توضیحات مسئولان امر و آنچه در عمل اتفاق میافتد، نشان میدهد روال سابقی که گشت ارشاد داشت، تغییر کرده است. نادیده گرفتن این تغییر و یکسره بر طبل آزادی مطلق برای ناهنجاریها کوفتن، نشان میدهد قرار نیست منطق اسلامی مورد توجه قرار بگیرد.
سوم آنکه محمد خاتمی یک اپوزیسیون دور از حاکمیت و بیپست و مقام در ۴۵ سال گذشته نیست. او حدود ۱۰ سال وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همین کشور و همین نظام بوده و از قضا یکی از افرادی است که در موضوعات فرهنگی کلان کشور از جمله وضعیت پوشش مردم باید مورد بازخواست و سؤال قرار بگیرد. از آبان ۶۱ تا تیر ۷۱ او وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سه دولت متوالی بوده است، لذا او گرچه میتواند پرسشگر و منتقد سیاستهای کنونی باشد، اما خود مبری از توضیح دادن نیست و اویی که اقدام پلیسی در این امر را تخطئه میکند و لابد منظورش انجام اقدامات فرهنگی است، باید برای اقدامات و عملکردش در ۱۰ سال تکیه زدن بر کرسی مدیریت فرهنگی کشور توضیح دهد. او عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا هم بوده است.
چهارم آنکه خاتمی هشت سال رئیسجمهور بود و خود و دولتمردانش در حالی که در دل حکومت حضور داشتند و قوه مجریه به طور کامل در اختیارشان بود، دست از موضعگیریهای اپوزیسیونی برنداشتند و همواره به نوعی حرف زدند که گویی خارج از حاکمیت بودهاند و با دستانی کوتاه از قدرت و محروم از سیاستگذاری و تصمیمگیری و اجرا، مجبور شدهاند دیگران را نقد کنند!
از دل آن رسانهها که با حمایت دولت اصلاحات سربرآوردند، خبرنگارانی به غرب پناهنده شدند که امروزه رسانههای برانداز را میگردانند و از دل دولت خاتمی، فتنههای براندازانه کوی دانشگاه و ۸۸ سربرآوردند. خودبراندازی، وجود دولتی در دل یک نظام است که بیش از پاسخگویی در مورد عملکرد خود و بیش از مسئولیتپذیری اقداماتش و بیش از پذیرش سهم خویش در وضع موجود، دنبال فرافکنی و متهم کردن دیگران و همراهی با براندازان باشد. خودبراندازی اصلاحاتچیهایی بودند که از یک سو، برای رسیدن به قدرت همه کاری کردند و در دل نظام بودند و از سویی همراه اپوزیسیون میشدند، گویی تیشه برداشته و شاخهای را که خود بر سر آن نشسته بودند، میبریدند. نه رومیروم بودند، نه زنگیزنگ. این خودبراندازی حتماً خطرناک است؛ امری که از دولت اصلاحات شروع شد!