هاشمی گلپایگانی: امام فرموده بود باید یکوزارتخانه مستقلی برای امر به معروف تشکیل شود/ تحریم دبیر ستاد توسط چند کشور غربی نشانه خوبی است
دبیر سابق ستاد امر به معروف میگوید: بررسیهای ما نشان میداد که مشکلات اقتصادی ربطی به بیحجابیها ندارد و بیشترین کشف حجاب در بالای شهر و در میان قشر متمول است. در عین حال در جنوب شهر، بیحجابی بسیار کمتر است. پلیس هم آماری داد که بسیار تکاندهنده بود: ۴۰ درصد افراد بدحجاب کارمند دولت هستند.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ فارس نوشت: حجاب، بحث روز جامعه ماست و ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، یکی از چند نهادی است که این روزها مورد نقدهای مختلف قرار دارد. مخالفان حجاب این نهاد را به تندروی متهم میکنند و قشر مذهبی هم معتقد است، ستاد در عمل به وظایفش درست عمل نکرده که این روزها شاهد هنجارشکنی در جامعه هستیم.
در چنین شرایطی که نوک پیکان انتقادات به سمت ستاد امر به معروف بود، دبیر این ستاد استعفایش را نوشت و مورد موافقت آیتالله صدیقی رئیس ستاد قرار گرفت. این استعفا سبب شد تا بسیاری از انتقادات بیپاسخ بماند. از این رو برای شنیدن پاسخ دبیر سابق ستاد به انتقادات و همچنین اطلاع از عملکردش در این نهاد با سیدمحمدصالح هاشمیگلپایگانی به گفتوگو نشستیم.
شما در ستاد احیای امر به معروف با شعار تحقق عدالت کار را آغاز و اعلام کردید احیای امر به معروف یعنی پیشبردن جامعه به سمت عدالت. عرضههای مختلفی هم برای موضوع امر به معروف و نهی از منکر تعریف کردید. به نظر خودتان، چه میزان در تحقق عدالت در جامعه موفق بودهاید؟
یادمان باشد که معروف اصلی، عدالت است که ذیل توحید تعریف شده و برای رسیدن به توحید باید عدالت داشته باشیم و منکر اصلی هم ظلم است. عدالتی که معروف است، شامل همه عرصهها میشود و اگر میخواهیم امر به معروف کنیم باید در عرصههای مختلف عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی، عدالت آموزشی، عدالت تربیتی، عدالت اخلاقی و... عدالت را محقق کنیم.
عدالت فقط در اقتصاد خلاصه نمیشود
ما حق نداریم عدالت را در اقتصاد خلاصه کنیم، زیرا عدالت باید در همه حوزهها باشد. امروز در کشور ظلمهای آموزشی زیادی رخ میدهد، مثلاً میخواهند سرنوشت نسل آینده کشور را دست کسانی بدهند که به خوبی گزینش نشدهاند. امسال ۲۵ هزار دانشجو معلم طی ۱۸ روز گزینش شدند. این اتفاق در کجای دنیا سابقه دارد، برخی کشورها برای استخدام معلم سابقه رانندگی افراد را هم بررسی میکنند. همچنین بسیاری از درسهای دانشآموزان بیفایده است، دولت برای هر دانشآموز سالانه ۹ میلیون تومان از بیتالمال پول میدهد اما سطح آموزش به بچهها در نازلترین حد ممکن قرار دارد.
ستاد با محوریت تحقق عدالت و مبارزه با ظلم امر به معروف و نهی از منکر را تعریف کرد و همه عرصههای عدالت را در دستور کار قرار داد، البته موضوعی که در جامعه بسیار صدا میکند عفاف و حجاب است و این اتفاق به دلیل برنامهریزی رسانهای است که دشمن انجام داده است. رسانههای خودمان هم به موضوعی مانند حجاب بیشتر اهمیت میدهند. البته رسانههای معاند به دنبال تخریب حجاب هستند. از این رو حساسیت روی اینگونه موضوعات بالا ست. اگر درباره عدالت آموزشی، اقتصادی و... صدها ساعت سخن بگوییم اتفاقی نمیافتد اما کافی است درباره سگگردانی یا حجاب دقایقی حرف بزنیم. از داخل و خارج به ما حمله میشود که آقا چرا مدام از حجاب حرف میزنید؟ مگر کارهای دیگر درست شده؟ مگر همه مشکلات کشور را حل کردهاید که سراغ حجاب و یا سگ آمدهاید؟
خط مقدم و خاکریز جبهه فرهنگی حجاب است
پس به اعتقاد شما برنامهریزی ستاد در همه عرصهها بوده و فقط نگاه یکطرفه به حجاب نداشته است؟
حتماً همینطور است، اما این را هم در نظر داشته باشد که خط مقدم و خاکریز اصلی جبهه فرهنگی امروز موضوع حجاب است و ما هم با وجود فشارها خاکریز و خط مقدم حجاب را هیچگاه رها نکردهایم و حتی در اولویت قرار دادهایم، زیرا اگر موضوع مهمی مانند حجاب را رها کنیم، مانند این است که در میدان جنگ و در اوج درگیری با دشمن یک نفر بگوید فعلاً اینجا را رها کنید برویم در فلان نقطه فلان مشکل را حل کنیم. اگر خط مقدم رها شود حتماً شکست میخوریم، کشته میشویم و سقوط میکنیم.
حجاب در همه دنیا هست، اما حدودش فرق میکند
اهمیت حجاب از آنجایی است که یکی از ارکان اصلی اخلاق حیاست و در روایت داریم کسی که حیا نداشته باشد، دین ندارد، زیرشاخه حیا عفت است؛ مانند عفت در کلام، عفت در رفتار، عفت در پوشش و... حد عفت در پوشش در جامعه ما میشود حجاب کامل که البته در همه کشورها و ادیان حجاب وجود دارد، اما حدودش فرق میکند.
برنامههایی را که از آن سخن میگویید، بیشتر شرح دهید.
اولین کاری که ما کردیم، گفتیم امر به معروف نیاز به آموزش دارد. بعدش، فعالیتهایی را هم تعریف کردیم. شهید مطهری اول انقلاب طرح امر به معروف تخصصی را با تأسیس دانشگاه بزرگ امر به معروف پیگیری کرد. ما هم در حوزه امر به معروف ۱۸ عرصه تخصصی را بررسی و تعریف کردیم. مثل موضوعات اقتصادی بهداشتی، محیط زیست، فرهنگی و سایر عرصههایی که افراد میتوانند به آن ورود کنند.
این ۱۸ عرصه را مبنای مجوز دادن به مجموعههای مردمی قرار دادیم، بعد به سراغ تربیت مربی امر به معروف رفتیم، ۳۰ هزار نفر ثبتنام کردند که هزار نفر از آنها برای آموزش امر به معروف تأیید شدند و کار آموزش آغاز شد. بعد این موضع را تعریف کردیم که پس از آموزش چه کنیم؟ در این راستا راهاندازی گروههای مردمی در دستور کار قرار گرفت زیرا عقیده داشتیم دولتها هیچگاه نمیتوانند به درستی امر به معروف کنند، باید جامعه ایمانی دغدغهمند امر به معروف شوند. پس همه بسترهای امر به معروف به گونهای طراحی شد که مردم خودشان بتوانند کار کنند.
تشکیل شورای امر به معروف در ادارات دولتی
موضوع بعدی ساختارهای حکومتی است که طبق قانون موظفیم در همه ادارات شورای امر به معروف داشته باشیم، البته خیلی از دستگاهها شورای صوری درست کردند و برخی هم از این قانون استنکاف میکردند و اصلاً شورا تشکیل ندادند. این شوراها دو نقش داشتند، اول اینکه مطالبات مردمی را به شورا در آن نهاد وصل کنند و دوم اینکه فعالان مردمی را در دل نهادهای دولتی شناسایی کنند و در واقع کار دولتی را هم به نوعی مردمی کنند.
برنامه بعدی تشکیل شورای امر به معروف در همه شهرستانهاست که باید طی آن در ۴۶۰ شهرستان شورای امر به معروف تشکیل شود که با توابع و بخشها حدود ۹۰۰ نقطه میشود که باید شورا با حضور شهردار، امام جمعه و سایر مسئولان تشکیل شود.
واژه امر به معروف در جامعه تنشزاست
گاهی در جامعه مشاهده میشد که حساسیتها روی برنامههای ستاد و یا موضعگیری علیه مسئولان ستاد بسیار زیاد است و افراد، گروهها و حتی رسانهها روی حرفها و یا کارهایی که در ستاد انجام میشد، مواضع تند میگرفتند. علت این اتفاق چه بود؟
این موضوع برمیگردد به مهندسی فرهنگی و افکار عمومی که در این زمینه کلاً کشور ما ضعیف است، زیرا افکار عمومی بیش از آنکه در داخل کشور کنترل و هدایت شود در بیرون مرزها و با هدایت رسانههای خارجی کنترل میشود. حال در موضوع مهندسی فرهنگی، موضوع امر به معروف و نهی از منکر مورد هجمه و حمله بسیار بیشتری است و حساسیتها روی آن زیاد است. مثلاً شما اگر درباره نماز و ترویج آن در جامعه موضوعاتی را مطرح کنید کسی چندان موضع نمیگیرد و حمله نمیکند، اما اگر بگویید امر به معروف فوراً همه حساس شده و در برابر گفته شما یا مقاومت میکنند و یا میگویند میخواهی در کار ما دخالت کنی یا میگویند به کسی ربطی ندارد و.... خود واژه امر به معروف تنش زاست و خود این کلمه در اذهان جامعه ما معروفسازی و عرفیسازی نشده است.
هر کسی جای من در ستاد بود مورد حمله و هجمه قرار میگرفت
در چنین شرایطی هرکسی در این جایگاه قرار گیرد مورد حمله قرار میگیرد. جز من هر شخص دیگری هم در این جایگاه بود مورد حمله قرار میگرفت. مگر اینکه کسی مسئول شود که فقط برای خوشامد مخالفان به گونهای حرف بزند که آنها خوششان بیاید و اصل امر به معروف را زیر پا بگذارد.
پس کار، یک مهندسی فرهنگی میخواهد که بتوانیم امر به معروف را در جامعه متعارف و نهادینه کنیم تا کسی تا اسم امر به معروف را شنید، موضع نگیرد. متأسفانه امروز یک بمباران شدید کل نظام و جمهوری اسلامی و احکام دین از جمله امر به معروف را فرا گرفته و همه انتظار دارند یک نهاد کوچک با اختیارات محدود مانند ستاد امر به معروف بتواند همه کارها را درست کند.
تحریم دبیر ستاد توسط چند کشور غربی، نشانه انجام کار مفید است
چندی پیش شما به عنوان دبیر ستاد امر به معروف مورد تحریم کشورهای غربی قرار گرفتید، ماجرای تحریمها چه بود؟
اگر دقت کنید همه نهادها و اشخاصی که در کشور کارشان را به درستی انجام میدهند مورد تحریم آمریکا، انگلستان، اتحادیه اروپا و... قرار میگیرند، در سالهای اخیر ستاد امر به معروف کانون توجه رسانههای غربی و معاندان بوده است و بیشترین حمله و هجمه را با ما داشتند، که البته متأسفانه در داخل هم بسیاری افراد تحت تأثیر رسانههای معاند به ما حمله کردند. حتماً عملکرد ما به گونهای بوده که دشمنان نظام را به این واکنشها وا داشته است. همچنین دو سال قبل مراجعه به سایت ستاد در ماه حدود ۳۰ هزار مراجعه بود اما فروردین امسال یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر به سایت ستاد مراجعه کردند. اگر همه اینها را کنار هم بگذارید متوجه میشوید که حتماً کاری انجام شده که مراجعه به سایت این میزان افزایش یافته و دبیر ستاد توسط کانادا، اتحادیه اروپا و انگلستان مورد تحریم قرار گرفته است. البته این اتفاق جای خوشحالی دارد، زیرا اگر غربیها با همراه باشند، باید نگران باشیم.
مایل نیستم بگویم ستاد را بد تحویل گرفتم و خوب تحویل دادم
شما ستاد را در چه شرایطی تحویل گرفتید و با چه شرایطی تحویل دادید؟
خیلی مایل نیستم بگویم بد تحویل گرفتم و خوب تحویل دادم، اما سعی ما این بود که کارها همه جانبه باشد، یعنی به خاطر فرهنگ مسائل اقتصادی را رها کنیم، یا به خاطر مسائل اقتصادی رسانه را رها کنیم. ما به دنبال مشارکت عمومی بودیم. هرجا کسی میگفت در این موضوع مسأله داریم، ابتدا بررسی میکردیم و میگفتیم راهکار بیاور، برنامه بده و حتی برای حل آن مسأله خودت بیا و مشغول کار شو. به نظرم کارها و طرحهای ستاد روی روال استانداردی قرار گرفته، البته التهابات یک سال گذشته بسیاری از کارهای ما را مختل کرد وگرنه برنامهها به خوبی پیش میرفت.
التهابات یک سال اخیر به خاطر کوتاهی ۳۰ نهاد مسئول بود
اگر برنامهها به خوبی پیش میرفت، چرا سبب نشد التهابات یک سال گذشته در جامعه به وجود نیاید؟
این بحث، موضوعی کاملاً متفاوت است. این التهابات پس از فوت مهسا امینی به وجود آمد که ارتباطی با برنامههای ما نداشت و به گشت ارشاد مربوط بود که اتفاقاً ما از ابتدا مخالف گشت ارشاد بودیم و بابت همین مخالفت هم مورد هجمههای زیادی قرار گرفتیم. التهابات یک سال گذشته نتیجه عملکرد همه نهادها و کوتاهی بیش از ۳۰ نهاد کشور آن هم نه یک سال و دو سال بلکه در چند دهه بود و نمیتوان آن را به عملکرد دو سال اخیر نهادی مانند ستاد امر به معروف گره زد.
آمر به معروف، نه تنها حمایت نمیشد بلکه میگفتند چرا دخالت کردی!
در سالهای اخیر شاهد حمله و ضرب و شتم و حتی شهادت آمران به معروف در کشور هستیم. این موضوع در زمان تصدی شما داغ هم شده بود.
حمایت از آمران به معروف پس از شهادت یکی از عزیزان در ستاد به صورت جدی دنبال شد. البته در این زمینه مشکلات زیادی داشتیم، اول اینکه آمران به معروف آموزش ندیده بودند و همین آموزش ندیدن در خیلی صحنهها سبب تنش و درگیری میشد، اما با این حال ما بر خود واجب دانستیم که به کمک و حمایت از آمران به معروف برویم، اما مشکل به همین جا ختم نمیشد. امر به معروف در کشور ما به قدری مهجور است و علیه آن هجمه میکنند که آمر به معروف به محض اینکه به دادگاه میرود جای اینکه قاضی و رئیس دادگاه از او حمایت کند، بلافاصله میگوید: به تو چه ربطی داشت، که دخالت کردی؟ مگر مملکت قانون ندارد و با آمر برخورد میکند.
متأسفانه قاضی یا دادیار یا هر کسی که در دادگاه هست هنوز نمیداند امر به معروف یعنی چه؟ در وقوع درگیری به خاطر امر به معروف پلیس، اول به آمر گیر میدهد که تو چه کارهای که به مردم حرف زدی. مشکل اصلی اینهاست که گویا پلیس، دادگاه و دیگر اشخاصی که باید از آمر حمایت کنند، اطلاعی از وجوب آن ندارند و در همان برخورد اول آمر به معروف را محکوم میکنند.
طرح عفاف و حجاب ستاد امر به معروف، تجربه ۴۰ ساله نظام درباره حجاب بود
ستاد امر به معروف چند سال قبل طرحی را با عنوان طرح جامع عفاف و حجاب تدوین کرد و تبلیغ زیادی هم روی آن کرد. حتی ساز و کارهایی هم برای اجرای آن اندیشیده بود، اما هیچ وقت اجرای آن را ندیدیم. چه شد که طرح تدوین کردید و چرا اجرا نشد؟
یکی از زیرمجموعههای ستاد امر به معروف، اداره عفاف و حجاب است که سال ۱۴۰۰ طرح جامع عفاف و حجاب با حضور کارشناسان و اساتید این حوزه در این اداره نوشته شد. ضرورت نگارش طرح جامع عفاف و حجاب به امروز و دیروز مربوط نیست. شهید مطهری شبی که شهید شد قرار بود فردایش خدمت امام برسد و مطالبی را مطرح کند که شامل آموزش جوانان بالای ۱۸ سال، راهاندازی نماز جمعه، حفاظت از شخصیتها و طرح حجاب بود. او در همان سه ماه اول پیروزی انقلاب برای حجاب طرح داشت و بعد از او کار رها شد تا اینکه بدحجابی و بیحجابی رواج یافت و اینگونه مسئولان به فکر افتادند که باید برای حجاب کاری کرد. کارهایی هم به صورت جزیرهای اجرا شد اما اثری نداشت. ما آمدیم تجربه ۴۰ ساله درباره حجاب را در طرحی نگارش کردیم که طی آن شأن افراد حفظ شود و ضمانت اجرایی هم برای قوانین به وجود بیاید.
در این طرح همه جوانب دیده شد، مثلاً بررسیهای ما نشان داد که مشکلات اقتصادی ربطی به بیحجابیها ندارد، زیرا بیشترین کشف حجاب در بالای شهر و در میان قشر متمول است و در عین حال در جنوب شهر و میان قشر مستضعف بیحجابی بسیار کمتر است. در این میان پلیس آماری ارائه کرد که بسیار تکاندهنده بود، ۴۰ درصد افراد بدحجاب کارمند دولت هستند.
با قانون قبلی حجاب ۷۰ درصد خانمها باید بازداشت و مجازات میشدند
ما دیدیم بزرگترین مشکل بیحجابی قانون حجاب است، قانونگذار تعریف کرده حجاب یعنی حجاب شرعی، یعنی یک تار مو هم نباید بیرون باشد. بعد میگوید اینها همه مجرم هستند و باید دستگیر شوند، برای آنها پرونده تشکیل شود و بعد با زندان، شلاق یا جریمه و... مجازات شوند. اما سؤال اینجا بود که این قانون چقدر اجرا میشود؟ امروز حدود ۷۰ درصد افراد حداقل چند تار مویشان ممکن است بیرون باشد، حال ما با این قانون ۷۰ درصد جامعه را مجرم کردهایم و برای آنها مجازات هم تعیین کردهایم، هیچ کدام هم اجرا نمیشود و قابل اجرا هم نیست.
همه مباحث عفاف و حجاب را در ۱۱ عرصه استخراج کردیم و با دولت هم کار را شروع کردیم، یعنی گفتیم اول باید نهادها و دستگاههای دولتی اصلاح شوند بعد به سراغ عموم مردم برویم، نمیشود به مردم برای بدحجابی خرده گرفت اما همان مردم به ادارات دولتی بروند و با کارمندان بدحجاب مواجه شوند. نمیشود مردم را برای بدحجابی بازداشت کنیم بعد در دادگاه منشی دادگاه بد حجاب باشد. پس کار را باید از نهادهای دولتی و حکومتی شروع کرد. به جز نهادهای دولتی عرصههای دیگری مانند فضای مجازی، موضوعات اقتصادی، سگ گردانی، گشت و ارشاد مسئولان و سلبریتیها و... تدوین شد.
طرح عفاف و حجاب اول یقه مسئولان را میگرفت، اینگونه هجمهها آغاز شد
به نظر میرسید پس از تدوین طرح هجمهها به ستاد بالا گرفت و بسیاری از افراد و گروهها اعتقاد داشتند شما باید از مسئولیت ستاد امر به معروف کنار بکشید، علت چه بود و چه اتفاقی رخ داد که شما مسئولیت دبیری ستاد را واگذار کردید؟
فشارها درست از همین جا شروع شد، زیرا ما به سراغ مسئولان رفته بودیم. البته تا قبل از ماجرای مهسا امینی در برابر فشارها ایستاده بودیم و کارمان را با قوت پیش میبردیم و اجرای طرح در نهادهای دولتی آغاز شده بود، تا اینکه بعد از فوت مهسا امینی فشارها روی ستاد بسیار زیاد شد، تا جایی که برخی مسئولان به آقای صدیقی نامه نوشتند که دبیر ستاد را برکنار کن. در این بین تیم رسانهای مجلس بیشترین فشار و هجمه را علیه من وارد کردند، در حالی که ما حرف نامربوطی نزده بودیم، ما فقط گفتیم اگر میخواهید جامعه را اصلاح کنید باید اول مسئولان و خانواده آنها اصلاح شوند. اینگونه مردم وقتی ببینند حکومت از خودش شروع کرده، آنها هم حتماً همکاری میکنند. تخلفات افراد و نهادها را هم رک و بی پرده به آنها گفتیم.
طرح ستاد کاملاً کارشناسی بود اما همه نهادها به هم پاس میدادند
ما طرح را نوشتیم، آن را آسیبشناسی کردیم، اصلاحاتی که نیاز بود را انجام دادیم و نهایتاً آن را هم به مجلس و هم به دولت و هم به قوه قضاییه دادیم که تصویب و اجرا کنند، برای همه نمایندهها هم فرستادیم، اما متأسفانه همه قوا به هم حواله دادند و هیچ کدام دغدغهای برای تصویب و اجرای آن را نداشتند. حتی در شورای عالی امنیت ملی هم رفت آنجا هم اتفاقی نیفتاد، همه به هم پاس میدادند.
اغلب نمایندهها و مسئولان میگفتند که ما برای حجاب قانون داریم چرا همان را اجرا نمیکنید، یکی از سختیهای ما این بود که مسئولان و نمایندهها را قانع کنیم که قانون موجود اصلاً قابل اجرا نیست و اگر بخواهد اجرا شود باید میلیونها نفر از زنان کشور بازداشت، محاکمه و مجازات شوند. اما نه تنها حرف ما را گوش ندادند بلکه فشارها علیه ستاد و شخص من آغاز شد، زیرا وقتی مفاد طرح را خواندند، گویا خوششان نیامد و خیلی رک به ما میگفتند، طرح نوشتهاید که به نهادهای دولتی و حکومتی گیر بدهید.
بعد از ماجرای مهسا امینی همه نهادهای مسئول حتی رسانهها کار را زمین گذاشتند
بعد از ماجرای مهسا امینی و درست زمانی که جامعه دچار کشف حجابهای علنی شد و نیاز بود بیشتر کار کنید، به نظر میرسید که ستاد کار را رها کرده و به زمین گذاشته، علت این اتفاق چه بود؟
این موضوع فقط شامل ستاد امر به معروف نبود، بلکه همه نهادها کار را زمین گذاشتند، آن زمان نامهای از یکی از نهادهای امنیتی به ما رسید، مفاد این نامه مبهم بود، اما کلیاتش این بود که فعلاً کاری نکنید، گمانه زنی نکنید، حرفی نزنید و ساکت باشید، تا جایی که اطلاع دارم این نامه برای نهادهای دیگری هم رفته بود. حتی رسانهها هم تا مدتی ساکت بودند و حرفی درباره موضوع حجاب نمیزدند.
قبل از ماجرای مهسا امینی جز ما هیچ نهادی کار نمیکرد، فقط به ما حمله میکردند
بعد از ماجرای مهسا امینی مدتی همه ساکت بودند، اما به ناگاه همه فعال شدند و جلسات و صحبتها و مصوبات دوباره شروع شد، اما در این میان چندان نامی از ستاد امر به معروف به گوش نمیرسید و انگار نقشی برای ستاد در این فعالیتها دیده نشده بود و شما را کنار گذاشته بودند، آیا این موضوع صحیح است؟
خوشبختانه وزیر کشور برای مبارزه با بدحجابی و بیحجابیها بسیار انگیزه داشت و بعد از این جریانات کار را آغاز کرد و نهادهای مختلف را فراخواند تا برای وضع موجود فکری کنند. ما هم در جلسات حضور داشتیم و نظراتمان را در برنامهها اعلام میکردیم، اما اینکه ما دیده نمیشدیم دلیلش این بود که تا قبل از فوت مهسا امینی هیچ گروه و نهادی در حوزه عفاف و حجاب فعال نبود و فقط ما کار میکردیم، به همین خاطر هم دیده میشدیم و هم نوک پیکان حملات بودیم، اما بعد از اغتشاشات و ناآرامیها همه پای کار آمدند و فعال شدند، اینگونه کارهای ما کمتر دیده میشد. در کل ما از برنامهها کنار گذاشته نشدیم.
درباره فعالیت وزیر این نکته را هم بگویم که اتفاق خوبی بود که وزیر کشور انگیزه داشت، اما نباید کار وابسته به دولتها باشد، زیرا ممکن بود وزیری در رأس کار باشد که دغدغهای برای موضوع نداشته و کاری هم نکند، اینگونه کشور آسیب میبیند.
همکاری نهادهای مذهبی با ستاد امر به معروف بیشتر در حد تفاهمنامه بود
ستاد، کارهای مختلفی را برای خود چیده، آموزش، گشت و ارشاد مدیران، تشکیل شورای امر به معروف، طرح عفاف و حجاب و... اما توان، نیرو و بودجه اجرای این همه برنامه را ندارد. از طرفی نهادهای مذهبی مانند سازمان تبلیغات، حوزههای علمیه، وزارت ارشاد و... که وظیفه تبلیغ دارند، در موضوع امر به معروف مسئولیتی برای خود قائل نیستند، زیرا یک ستاد در این بین وجود دارد، آیا بهتر نبود ستاد به جای اینکه این همه بار را به دوش بکشد و به دلیل سنگینی نتواند بخشی از آن را به مقصد برساند، این نهادها را مجاب کند و پای کار بیاورد که بخشی از برنامههای امر به معروف را اجرا کند؟
این حرف درست است، ستاد واقعاً نمیتواند همه بار را تنهایی بر دوش بکشد، اما مسئولان زیاد به دنبال کار نیستند، نهایتاً یک تفاهمنامهای امضا میشود و یا کار آغاز نمیشود و یا به سرانجام نمیرسد، البته در این میان برخی کارها با مشارکت دیگر نهادها انجام میشد، اما زیاد محسوس نبود، در جلسات مدیران بسیار انقلابی و پای کار هستند، اما در اجرا پای کار نیستند، ما میگشتیم مسئولانی که همراه بودند را پیدا کنیم، ما به همه نهادها، وزارتخانهها، ریاست جمهوری، صدا و سیما و... نامه نوشتیم اما اتفاقی نیفتاد، البته رئیس جمهور یا وزیر و یا دیگر مسئول بالا دستی دستور پیگیری میدادند، اما در بدنه موضوع گم میشد، حال ستاد چقدر باید بدود تا بتواند دیگران را قانع کند که بیایند و کار کنند. ما باید مشکل را شناسایی کنیم، برای آن کار کارشناسی انجام دهیم و راهکار و برنامه استخراج کنیم، بعد آن را به دیگر نهادها بدهیم تا آنها اجرا کنند، آنها هم کار را اجرا نمیکنند، ما هم قدرتی نداریم که آنها را مجاب کنیم که باید و حتماً کار کنند و برنامهها را اجرا کنند.
ساختار ستاد امر به معروف نیاز به اصلاح و بازبینی دارد
اگر ستاد قدرت ندارد که دیگر نهادها را برای کار مجاب کند، نوشتن طرح و برنامه چه فایدهای دارد و اصلاً فلسفه تشکیل ستاد چیست؟
مهمترین مشکل ستاد امر به معروف ساختار آن است، مجلس برای تشکیل ستاد قانونی تصویب کرده که یکی از ائمه موقت جمعه تهران رئیس ستاد باشد، ائمه جمعه استانها و شهرستانها هم رئیس ستادهای استانی و شهرستانی باشند، البته این ستاد ۱۹ عضو دارد که ۶ نفر از آنها وزیر هستند، اما در قانون ساز و کاری طراحی نشده که ۶ وزیر زا ملزم کند که پای کار باشند و مصوبات را اجرا کنند، وزرای عضو ستاد حتی در جلسات هم شرکت نمیکردند چه رسد ملزم به اجرای قوانین و مصوبات باشند، گاهی غیبت اعضای ستاد به قدری زیاد بود که جلسهها لغو میشد.
باید ستاد زیر نظر رهبر یا مجلس خبرگان اداره شود
با این صحبتها نیاز است برای ستاد طرحی نو در انداخته شود و ساختار و اساسنامه آن اصلاح شود. شما برای تقویت ستاد طرحی دارید؟
ساختار ستاد نیاز به اصلاح دارد و برای این کار من سه پیشنهاد دارم. مرحوم امام خمینی(ره) همان سالهای اول انقلاب متنی به شورای انقلاب نوشت که باید ادارهای با عنوان امر به معروف مستقل از دولت تشکیل شود و در همه استانها و شهرستانها در آن عضو باشند و اگر رهبر هم مرتکب خطایی شد با او برخورد کنند. امام همچنین فرمود: باید یک وزارتخانه مستقلی هم برای امر به معروف تشکیل شود.
به نظر من برای اینکه ستاد قدرت اجرایی داشته باشد، بهتر است که ریاست ستاد بر عهده خود رهبر معظم انقلاب باشد، اگر این شدنی نیست باید مجلس خبرگان مسئول ستاد شوند. اگر یکی از اینها رخ دهد علاج است وگرنه دولت نمیتواند کاری کند.
ستاد امر به معروف استقلال مالی ندارد
موضوع بعدی استقلال مالی ستاد است، ستاد امر به معروف نباید از دولت بودجه بگیرد زیرا در این صورت نمیتواند دولت را امر به معروف کند. این گونه فرمان ستاد کاملاً بی اثر میشود و مردم هم نظرشان نسبت آن امیدوارانه نیست. حتی میگویند، اگر ستاد نباشد، چه اتفاقی میافتد؟ مشکل ما فراتر اینها است، الان بودجه ستاد را بردهاند ذیل سازمان تبلیغات اسلامی، آن هم به قدری محدود است که به امور جاری ستاد هم نمیرسد، همه بودجه ما از خرده پولهایی که مسیح علینژاد میگیرد، بسیار کمتر است، نیروهای ستاد با کمترین دستمزد کار میکنند، آن وقت این همه حمله و هجمه به ستاد وارد میشود و انتظار دارند یک نهاد کوچک و محدود به نام ستاد امر به معروف همه آسیبها و معضلات جامعه را رفع کند.
یکی از ابزارهایی که میتوانست در قالب آمر به معروف به ستاد کمک کند، رسانه بود، اما ستاد از این اتفاق استقبال نکرد، جوانان ما تحت بمباران شهید رسانهای غرب قرار دارند، اما خود ما از محدود رسانههایی هم که داریم اصلاً استفاده نمیکنیم. این نقد جدی است به ستاد که چرا از ابزار رسانه به عنوان یک آمر به معروف استفاده نکرد.
این نقد شما به ستاد کاملاً وارد است، اما ما آدم رسانهای به اندازه کافی نداریم که بیایند و تولید محتوا کنند. ما چندین نفر را برای کار رسانهای آوردیم، اما آنچه را میخواستیم نشد و کسی که بتواند رسانههای همسو را دور هم جمع کند و پای کار بیاورد نداشتیم. ما معاونت مهندسی فرهنگی و رسانه داشتیم که رسانه را آمر به معروف ببینیم، اتفاقاً ابزار رسانه برای اینکه مسئولان پای کار بیایند بسیار مؤثر است زیرا هرگاه موضوعی رسانهای میشد، فوراً پاسخ ما را میدادند و مشکل را حل میکردند، اما در مجموع قبول دارم که از ابزار رسانه آنگونه که باید استفاده نکردیم و باید برای این امر بهتر برنامهریزی میکردیم.
فشارها روی من به قدری بود که به تهمت روی آوردند
در اوج شرایط بحرانی در حوزه عفاف و حجاب و مشاهده ناهنجاریها در جامعه خصوصاً پس از ماجرای مهسا امینی به ناگاه دبیر ستاد امر به معروف تغییر کرد. آیا الان زمان مناسبی برای این کار بود؟
چارهای جز این تغییر نبود، زیرا فشارها روی ستاد امر به معروف، آقای صدیقی و من به قدری بود که ادامه همکاری امکان نداشت، علت اصلی آن هم این بود که ما گفتیم برای حل آسیبها، ناهنجاریها و... باید از مسئولان شروع کنیم، مشکل اینجا بود که ما برای مشکلات اقتصادی، سیاسی و... مسئولان را امر به معروف میکردیم، ما برای مشکلات اقتصادی به آقای محسن رضایی معاون سابق اقتصادی رئیس جمهور نامه زدیم که مگر شما نگفتید برای حل مشکلات اقتصادی برنامه دارید و راه حل آن را میدانید، پس چرا کاری نمیکنید، به آموزش و پرورش بابت جذب بیرویه و بدون قاعده معلمان و همچنین مشکلات سیستم آموزشی نامه زدیم، با حوزههای علمیه مکاتبه داشتیم، با نهادهای دولتی، سازمانها و وزارتخانهها و... رک و بیپرده تماس میگرفتیم و اشتباهاتشان را گوشزد میکردیم و آنها را امر به معروف میکردیم، اما همه این کارها سبب شد جای اصلاح کار با ما مقابله کنند.
فشارها به حدی بود که حتی به دروغپراکنی هم روی آورده بودند، مثلاً در فضای مجازی پخش کردند که دختر من در بلژیک زندگی میکند، نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که ادامه همکاری مقدور نیست چون آقای صدیقی هم طاقت فشارها را نداشت و دست آخر در روز ۳ خرداد که دومین سالگرد انتصاب من بود، استعفای خود را نوشتم و آقای صدیقی هم با آن موافقت کرد.
مرجعیت تقلید باید برابر با نیازهای روز تخصصی باشد
از مکاتبه با حوزه سخن گفتید، نکاتی که با حوزه علمیه مطرح کردید چه بود؟
به حوزههای علمیه نامه نوشتیم که مرجعیت با توجه به شرایط امروز باید تخصصی باشد، مانند پزشکی که کارها جزء به جزء تفکیک شده و تخصصی است، این حرف ما نبود، حرف مرحوم آیتالله عبدالکریم حائری یزدی بنیانگذار حوزه علمیه قم بود، شهید مطهری هم چنین نظری داشت، که مرجعیت باید تخصصی باشد، مرجع تقلید امر به معروف، مرجع تقلید فرهنگ و هنر، مرجع تقلید اقتصاد، مرجع تقلید خانم برای خانمها، مرجع تقلید بانکداری و...
همچنین گفتیم درسهای الان حوزه با ۲۰۰ سال قبل زیاد تفاوت ندارد، در حالی که جامعه تغییر کرده و باید حوزه علمیه بروز شود، کار تبلیغ نیاز به تحول اساس دارد. گفتن این نکات وظیفه ماست. ما ستاد امر به معروفیم و باید اول نهادها و سازمانها را امر به معروف و نهی از منکر کنیم، اما آنها بر نمیتابیدند و ما را مورد فشار و هجمه قرار میدادند.
لایحه عفاف و حجاب قوه قضائیه ترکمنچای فرهنگی است
قوه قضائیه لایحهای را با عنوان عفاف و حجاب ارائه کرد که مورد انتقادات زیادی بود، شما درباره این لایحه حرفی دارید؟
لایحه عفاف و حجاب قوه قضاییه عجیب است، بعد از این همه حرف و نقل و طرح و این همه حقوقدان و... این لایحه با ایرادات فاحش باید نوشته شود، در این لایحه جامعه به برهنه و نیمه برهنه، کشف حجاب و بدننمایی تقسیمبندی شده، حجاب قاعدهای کلی دارد و آن هم پوشش کامل بدن زن است و هیچ مرزبندی هم نمیشود برای آن گذاشت، حال ما آمدهایم جریمههایی را هم برای اینها در نظر گرفته این که اصلاً ارتباطی با احکام الهی ندارد، مثلاً اگر کسی برهنه شود این قدر جریمه میشود.
با اینگونه قوانین در واقع مرزها را داریم واگذار میکنیم و اینجا مرزهای فرهنگی ما در حال واگذاری است، این همه شهید رفته برای این حریمها، اما با این لایحه مرزهای فرهنگی به دست دشمن سپرده میشود. این لایحه ترکمنچای فرهنگی است و مبانی شرعی آن مبهم است.
رانندگان اسنپ میتوانند آمر به معروف شوند!
به عنوان سؤال آخر یکی از موضوعاتی که شما مطرح کردید و جنجال زیادی به پا کرد، موضوع اعمال جریمه برای رانندگان اسنپی بود که در خودروی آنها کشف حجاب شود، تا راننده مجبور شود به افراد بیحجاب تذکر بدهد. چرا در آن شرایط بحرانی، چنین سخنانی را مطرح کردید؟
این موضوع را من گفتم، هنوز هم میگویم، اما مشکل آنجا بود که جزئیات آن منتشر نشد و مورد حمله قرار گرفت. ما برای این کار تحقیقاتی انجام دادیم. بسیاری از رانندگان تاکسی میگفتند، ما اگر به مسافر بگوییم حجابت را رعایت کن، به حمله میکنند، اما وقتی میگوییم اگر شما حجابت را رعایت نکنی من را جریمه میکنند، فوراً گوش میدهند و حجابشان را درست میکنند، حال ما گفتیم اگر این اتفاق رخ دهد خود به خود بیش از ۴ میلیون راننده اسنپ آمر به معروف میشوند و مسافر هم وقتی بداند به دلیل کشف حجابش راننده بینوا جریمه میشود حتماً رعایت میکند.
اغلب طرحهای ما با کار و تحقیقات میدانی نگارش شده بود، مثلاً ما در محلات معتمدانی را شناسایی کردیم که در محل مظاهر فساد را شناسایی کنند و اگر نیاز به تذکر است، تذکر دهند وگرنه به ما معرفی کنند. اما هرچه ما نوشتیم و طرح کردیم به آن حمله شد و گفتند، دخالت میکنید و به شما ربطی ندارد و ...