پروژه آشتی ملی و رویکرد قهرآمیز تندروها نسبت به آن / هراس "نواصولگرایان" از تقریب اصلاح طلبان به رهبری
در کشور ما یک جناح سیاسی با انحصار طلبی تمام سعی در بیرون راندن جناح مقابل از ساختار حاکمیت دارد؛ اعضای این جناح از راس تا بدنه همگی با رقابت سیاسی مسالمت آمیز بیگانهاند و رقابت قهرآمیز را ترجیح میدهند و نتیجتا جامعه سیاسی چندپاره میشود و اجماع به امری محال تبدیل میگردد؛ این موضوع موجد بحرانهای فزآیندهای برای جامعه در شوون مختلف خواهد بود؛ مضاف بر اینکه اگر آن جامعه از بیرون نیز مورد تهدید باشد، شرایط به غایت سخت تر خواهد شد و هر لحظه احتمال از هم گسستن پیوندهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه مزبور و فروپاشی و اضمحلال آن میرود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، دکتر حسین بشیریه در کتاب «موانع توسعه سیاسی»، به سه مولفه اشاره میکند؛ کنترل متمرکز بر منابع قدرت سیاسی، فرهنگ سیاسی رقابت ستیز نخبگان و چندپارگیهای جامعه سیاسی که در فرآیند اجماع اخلال ایجاد میکند؛ اگر این نظریه دکتر بشریه را ملاک ارزیابی قرار دهیم باید تصریح کرد که در شرایط فعلی هر سه مولفه به قدرتمند ترین شکل ممکن در جامعه سیاسی ما رخ نمایی میکند.
در کشور ما یک جناح سیاسی با انحصار طلبی تمام سعی در بیرون راندن جناح مقابل از ساختار حاکمیت دارد؛ اعضای این جناح از راس تا بدنه همگی با رقابت سیاسی مسالمت آمیز بیگانهاند و رقابت قهرآمیز را ترجیح میدهند و نتیجتا جامعه سیاسی چندپاره میشود و اجماع به امری محال تبدیل میگردد؛ این موضوع موجد بحرانهای فزآیندهای برای جامعه در شوون مختلف خواهد بود؛ مضاف بر اینکه اگر آن جامعه از بیرون نیز مورد تهدید باشد، شرایط به غایت سخت تر خواهد شد و هر لحظه احتمال از هم گسستن پیوندهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه مزبور و فروپاشی و اضمحلال آن میرود.
*ادله وجوبی پروژه آشتی ملی
در روزهای اخیر بویژه با نزدیک شدن به روز ملی 22 بهمن، کنشگران و نخبگان رفرمیست و اصلاح گرای سپهر سیاسی کشور، طی سخنرانیها و مقالاتی از ضرورت آشتی ملی سخن گفتند و آنرا نسخهای برای بهبود واگراییهای روزافزون سیاسی در ایران قلمداد کردند؛ این مهم از دومنظر ارزشی بیشتر مییابد؛ نخست آنکه در اردیبهشت ماه پیشرو دو انتخابات حساس در کشور برگزار خواهد شد و اتمسفر حاکم بر فضای سیاسی ایران شاید ظرفیت لازم برای تحمل هیجانات و رقابتهای طبیعی این انتخابات را نداشته باشد و نتیجتا امور از رقابتی سالم، برابر و مسالمتآمیز به رقابتی قهرآمیز و اصطلاحا آنتاگونیستی گرایش یابد.
نکته دوم که شاید مهم تر مینماید بحث تهدیدات خارجی بویژه از ناحیه آمریکا و رئیس جمهور جدید آن است؛ فردی که غیرقابل پیش بینی است و هر لحظه امکان بروز حماقتی از او وجود دارد؛ در چنین شرایطی اجماع و همبستگی آحاد جامعه بویژه نخبگان تاثیراتش از ابزار آلات دفاعی و نظامی و موشکی بیشتر است؛ اگر چه آنها نیز در جای خود پر اهمیت هستند.
اکنون، رئیس دولت اصلاحات پیشگام درابلاغ پروژه آشتی ملی شده است و کنشگران جناحها و طیفهای مختلف را به سمت آن دعوت گردانیده است؛ البته همانطور که مصطفی تاجزاده به تشریح ابلاغیه رئیس دولت اصلاحات پرداخته است، تنزل آشتی ملی به مباحثی نظیر ندامت یک طیف سیاسی از نگرش و پیشینه اش، خطایی راهبردی است که از همان فرهنگ سیاسی رقابت ستیزِ نهادینه شده در کنشگران جناح راست نشات می گیرد؛ آشتی ملی ظرفی است که مظروفش تسامح و رواداری سیاسی و سر تسلیم فرودآوردن به تکثر و تنوع نگرش سیاسی است؛ حلقه وصل هم چیزی نیست جزء منافع ملی و مصالح عمومی در این آشفته بازار منطقه و جهان.
*کام تلخ نواصولگرایان از ایده آشتی ملی
البته پروژه آشتی ملی به مذاق برخی محافظه کاران خوش نخواهد آمد؛ چه آنکه این خوش نیامدن در سخنانی که در راهپیمایی دیروز از زبان برخی خارج شد، نمود داشت؛ عزت الله ضرغامی که در قم سخنرانی می کرد، به مانند رویه مالوف و مانوس همقطارانش زبان به اتهام زنی چرخاند و در سخنانی تعجب برانگیز، مبلغان پروژه آشتی ملی را در سودای براندازی دانست! گوینده این سخنان فردی است که 10 سال ریاست عمومیترین تریبون مملکت یعنی صداوسیما را عهدهدار بود و شاید اکنون صحت کلام مرحوم آیتالله هاشمی را دریابیم که در سال 94 طی مصاحبهای با نشریه "طلوع صبح" گفت «احمدینژاد از گروه ایثارگران بیرون آمد و عضو آنجا بود؛ رئیس سابق صداوسیما هم عضو آنجا بود. اینها با هم پیمان داشتند و در صداوسیما هم هرچه میخواستند، انجام میدادند».
البته برخی از کنشگران جناح راست نیز نظیر محمدرضا باهنر که قطعا وزن و نفوذ بیشتری نسبت به ضرغامی در این جناح دارند، از فعالیت سیاسی مجدد شخصیتهایی نظیر رئیس دولت اصلاحات که میتواند مطلع پروژه آشتی ملی باشد، استقبال کردهاند؛ اما به طور کلی فضای حاکم بر جناح راست بویژه نوراستگرایان، اتخاذ رویکردی قهرآمیز و تخاصم گرایانه در برابر پروژه آشتی ملی است.
در این میان، تکلیف و مسئولیت اصلاح طلبان دو چندان است؛ آنها باید با افزودن به دغدغهمندی همیشگی خود برای اعتلای ایران، مسیرهای مختلف نیل به آشتی ملی را بیازمایند و در این راه از نهیب کنشگران جناح مقابل نهراسند؛ اصلاح طلبان باید ثابت کنند که اولویت اول و آخرشان منافع ملی است و برخلاف برخی طیفهای دیگر که کرسی قدرت را به هر چیز دیگری ترجیح میدهند صرفا دغدغهمند مصالح و منافع مردم و انقلاباند؛ شاید یکی از کارویژهها در این پروژه همان سعی بر تقریب به شخص اول نظام باشد؛ اصلاح طلبان باید به صورت مستقیم و بدون واسطه با مقام معظم رهبری که عمود خیمه نظام هستند ارتباط برقرار کنند و در این مسیر عنودان و حسودان تنگ نظر را کنار بزنند؛ قطعا برای رهبری فرزانه انقلاب نیز هیچکدام از جناحها و طیفهای سیاسی به دیگری ارجحیت ندارد بنابراین این اصلاح طلبان هستند که باید از ظرفیت و امکان موجود بهره کافی و وافی را ببرند.
گزارش از نیما صداقت