یک فعال سیاسی: باید زمینه گفتگو در جامعه ایجاد شود/ با یک شکاف عمیق اعتماد در جامعه رو به رو هستیم
امروز با یک شکاف عمیق اعتماد در جامعه رو به رو هستیم و روز به روز این شکاف به شدت تقویت می شود و ممکن است که به شکاف های جنستی و قومیتی منجر شود، یا باید این مسیر را ادامه دهیم که حاصل آن تنازع و تخاصم و کینه و دور شدن و خشونت است و نتیجه آن هم قطعاً هم به لحاظ اعتقادی و دینی و هم به لحاظ ملی و هم به لحاظ تصویری که از جامعه ایرانی با این همه سابقه فرهنگی و تمدنی نشان داده می شود، یک تصویر بد جهانی خواهد بود یا راهی جزء گفت وگو با یکدیگر نداریم.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ غلامرضا ظریفیان فعال و تحلیلگر سیاسی درباره مفهوم و چیستی «گفت وگو»، اظهار کرد: گفت وگو یک تلاش دو سویه با ویژگی هایی مانند آزادانه، آگاهانه و اخلاقی بودن آن است؛ منظور از «اخلاق» این است که از موضع استیلا نباشد چرا که گفت وگو اساساً مفهوم و موضوعی است که انسان ها باید در موقعیت برابر قرار گیرند؛ نه اینکه در میان آنچه که هست، گفت وگویی هم شکل بگیرد، این نوع از غلبه اساساً با چیستی گفت وگو در تعارض است.
گفت وگو باید مسئولانه باشد یعنی اگر من در آن گفت وگو دچار اشتباه، فهم غلط و سوء ظن شدم یا اصلاً مساله را بد فهمیدم، مسئولانه آن را بپذیرم و به مسیر درست برگردم، در واقع گفت وگو راهی برای کشف «حقیقت» و رهایی بخش است. رهایی بخش از این جهت که اگر حقیقت کشف شد و مشخص گردید که با آنچه غیر حقیقت هست در تعارض است یا فاصله یا تفاوت جدی دارد، من آن نگاه یا نگرش را رها می کنم و چون به دنبال حقیقت هستم با یک نگاه رهایی بخش حقیقت را می پذیرم؛ بنابراین یکی از ویژگی های چیستی مهم گفت وگو کشف حقیقت است که باید با ویژگی هایی چون آزادانه، آگاهانه، اخلاقی و مسئولانه همراه باشد.
وی ادامه داد: به دلیل اینکه اساساً انسان موجودی اجتماعی است میتوان گفت که گفتوگو یک برساخته انسانی اجتماعی است و انسان تلاش می کند با مساله گفت وگو طبق گفته سقراط در موقعیت قابله قرار گیرد یعنی همانطور که قابله تمام تلاشش این است زایشی صورت گیرد و این زایش سالم باشد، گفت وگو هم منشأ زایش جدید و حقیقت است. بنابراین هر دو طرف باید تلاش کنند که گفت وگو آغشته به تنازع و جدل و رژیم «حقیقت» تبدیل به رژیم «قدرت» نشود. یعنی من گفت وگو نمی کنم برای اینکه خود را اثبات یا مسلط کنم یا در دهان خصم بزنم و خصم را از میدان به دَر کنم بلکه اساس گفت وگو این است که دو طرف به حقیقتی دست پیدا کنند و وقتی این حقیقت را پذیرفتند، براساس جنبه اخلاقی گفت وگو، متواضعانه و فروتنانه آن را بپذیرند.
وی افزود: یکی از ویژگی های گفت و گو این است که عذرناپذیر نباشیم یعنی اگر بد فهمیدیم یا دچار کلیشه ها و سوء ظن بودیم و اکنون به یک حقیقت دست یافتیم، هم عذر پذیر و متواضع باشیم و هم مسئولانه در پی اشاعه آنچه در اثر این گفت وگو یافتیم، باشیم یا آنچه را که در قبل بد فهمیده بودیم یا دچار سوء ظن شده بودیم را رفع کنیم.
گفت وگو با گفت و شنود تفاوت دارد
وی با بیان اینکه گفت وگو با گفت و شنود تفاوت دارد، گفت: ما بسیاری از اوقات گفت و شنود می کنیم. در موقعیتی که قرار گرفتیم، می گوییم تا دیگران بشنوند در حالی که گفت وگو، مونولوگ و صحبت یک سویه نیست یک صحبت دو سویه است. درست است که یکی از مهم ترین و اصلی ترین ابزار گفت وگو سمع است و در گفت وگو دو طرف باید خوب بشنوند، اما این شنیدن با اینکه کسی بگوید و دیگری موظف باشد بشنوند، فرق میکند. این شنیدن برای این است که فرد با اهتمامی که به شنیدن خوب می کند به گونه ای در گفته دیگری تأمل می کند و آن گفته را کامل درک می کند و متناسب با شنیدن درست، او هم وارد گفتن میشود و مباحثه و مناظره (dialectical) ایجاد می کند.
برای گفت وگو باید یکدیگر را به رسمیت بشناسیم
آقای ظریفیان افزود: از جمله لوازم گفت وگو این است که من دیگری را به رسمیت بشناسم یعنی من هستم و تو هم هستی، پس در میان من و تو گفت وگویی برای کشف حقیقت شکل می گیرد. به عبارتی اگر در گفت وگو یک طرف، طرف دیگر را به رسمیت نشناسد، گفتوگو رخ نمیدهد. تلاش برای فهم دیگری یکی از ویژگی های گفت وگو است. به لحاظ روانشناسی بسیاری از اوقات به دلیل برخوردهای مختلف با یکدیگر دچار کینه و خشم هستیم و زمانی که نسبت به یکدیگر کینه یا خشم داریم گفت وگو شکل نمی گیرد، با کنار گذاشتن پیش فرض ها و کلیشه ها میتوانیم یک گفتوگو شکل دهیم البته در آن ارتباط تلاش می کنیم که زخم ها و کینه هایمان را به گونه ای به اشتراک بگذاریم.
در گفت وگو خودشیفتگی را کنار گذاشته و فروتنانه با مساله رو به رو شویم
وی ادامه داد: قطعاً باید در گفت وگو خودشیفتگی را کنار گذاشته و فروتنانه با مساله رو به رو شویم. اساس گفت وگو هم گشودگی است و هم گشودگی ایجاد می کند. اگر فردی با نگاه بسته وارد گفت وگو شود یعنی دیواره هایی درست کرده که مفاهیم نمی توانند از آن دیواره ها عبور کنند، بنابراین گفت وگو در نمی گیرد. اساساً گفت وگو باید موضوع روشنی داشته باشد و البته هر موضوعی را می توان از زوایای مختلف بررسی کرد. موضوعات تک ساحتی نیستند. انسان هایی که به موضوعات، تک ساحتی نگاه می کنند و برای پدیده ای به شکل کلیشه ای فقط یک ساحت قائل هستند، طبیعتاً می توانند وارد یک گفت وگو شوند.
اگر نقد تنزل پیدا کند، اندیشه و گفت وگو با بن بست رو به رو می شود
آقای ظریفیان با اشاره به اینکه در گفت وگو «نقد» صورت می گیرد و نقد باید بر اندیشه و نه بر شخص صورت گیرد گفت: ما بسیاری از اوقات در گفت وگو شخص را مورد نقد قرار می دهیم در حالی که اندیشه است که باید مورد گفت وگو قرار بگیرد. اگر نقد تنزل پیدا کند، اندیشه و گفت وگو با بن بست رو به رو می شود. واقعیت این است که با وجود اینکه گفت وگو یک امر کاملاً انسانی است و به دلیل مدنی بودن انسان اساساً با هویت و ذات انسان پیوند می خورد، اما خداوند نحوه و روش گفت وگو را به ما می آموزد، در کتب مختلف به خصوص قرآن می بینیم، خداوندی که در موقعیت مطلق برتر و اکبر است، فضا و مکان را برای ملائکه ایجاد می کند که پرسش کنند و در این پرسش حتی نقد کنند که تو انسانی را خلق می کنی که با این ویژگی ها رو به رو است و خداوند به جای اینکه از یک موضع قدرت و برتری با ملائکه برخورد کند، در برابر آنها، حقیقت واقعی انسان را قرار می دهد و می گوید که این ویژگی بخشی از وجود انسان هاست و سپس با روشن شدن حقیقتهای انسان ملائکه با نگاه تک ساحتی و نقدی که داشتند، اقناع می شوند که انسان با حکمت خلق شده است.
وی ادامه داد: به همین دلیل وقتی قرآن بحث گفت وگو را مطرح می کند صراحتاً تأکید می کند که تکیه گاه گفت وگو باید حکمت باشد و می فرماید: «وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ». گفت وگویی که در پی حقیقت است و در عین حال در آن موعظه حسنه است. اینکه ما معمولاً طرف مقابل را نصحیت می کنیم، یکی از موانع گفت گو است. موعظه حسنه یعنی اینکه زمانی رژیم حقیقت شکل می گیرد که تو به خودت بفهمانی برتر از دیگری نیستی، دچار خود حق پنداری و خود شیفتگی نیستی و به همین دلیل هم هست که اساساً در قرآن شیطان به انحراف کشیده می شود که از همان ابتدا وقتی خداوند با او گفت وگو می کند صراحتاً خود را برتر از دیگری می داند و می گوید که من از آتش هستم و اینها از خاک هستند؛ اینجاست که شیطان رانده می شود. در واقع در گفت وگو اگر موقعیت برتری صورت بگیرد اساساً گفت وگو به حاشیه رانده می شود و از موقعیت خود خارج می شود.
آقای ظریفیان افزود: نکته دیگر اینکه هم در منابع دینی و هم در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) که به وجود بسیار ارزشمند و پر برکت امام رضا(ع) در ایران مفتخریم، «گفت وگو» مورد توجه جدی است. به عنوان مثال گفت وگوها و مناظراتی که امام رضا(ع) دارند، از نظر روش و موقعیت گفت وگو بسیار می تواند به ما کمک کند. «گفت وگو» در فرهنگ ملی از جمله ادبیات، هنر، شعر و فلسفه جایگاه ویژه ای دارد و در اثر گفت وگو بود که زایش های بزرگ علمی شکل گرفت، ولی متأسفانه اساساً بنیان تعلیم و تربیت در جامعه ما متکی بر پاسخ است. تعلیم و تربیت ما متأسفانه پرسش محور نیست و اساساً خانواده، پدر و مادر، کلاس درس و معلم از پرسش نوعی ترس دارند و در مقابل پاسخ محور هستیم.
از کودکی آموزش نمی بینیم که اهل نقد و گفت وگو باشیم
وی گفت: از کودکی آموزش نمی بینیم که اهل نقد و گفت وگو باشیم حتی چینش کلاس های درس به گونه ای است که عده ای نشسته اند و یک شخصی ایستاده و از یک موضع استیلا با افراد صحبت می کند. بنابراین یکی از منابع گفت وگو در بسیاری از سطوح جامعه ما، گفت و شنود است؛ کسی می گوید و دیگری می نویسد و املا می کند، کمتر نقد، فن گفت وگو، مهارت گفت وگو، دگر پذیری، کنار گذاشتن کلیشه ها و سوء ظن ها را یاد می گیریم، اساساً گفت وگو می کنیم تا از یک موضع قدرت افراد را اقناع یا ساکت کنیم نه اینکه گفت وگو می کنیم تا یک حقیقت جدیدی روشن شود.
آقای ظریفیان با اشاره به نوع تعلیم و تربیت در زمینه گفتوگو چه در رسانه ملی و چه در میان احزاب مختلف و چه در نهادهای تعلیم و تربیتی سنتی و مدرن بیان کرد: نهادهای سنتی در گذشته سابقه ِگرد نشستن و گفت وگو کردن را داشتند، اما به هر حال گفت وگو به مفهوم دیالوگ دو سویه و خارج از موقعیت استیلا را کمتر می بینیم، به همین دلیل آمادگی کمتری برای گفت وگو با ویژگی های خاص داریم. ما دو راه بیشتر نداریم یا با سوء تفاهم ها و نگرش های بالا به پایین و با نگاه های تک ساحتی مسایل پیچیده جامعه را فقط در یک ساحت های خاص صورت بندی کنیم و سپس در همان صورت های تک ساحتی درمان آن را جست وجو کنیم، یا باید همین مسیر را ادامه دهیم که نتیجه آن وضعیتی می شود که در حال رخ دادن است یعنی ما روز به روز با شکاف های جدی و بنیادین رو به رو می شویم. شکاف سنت و مدرنیته به شدت تقویت می شود در حالی که این دو می توانند با هم گفت وگو کنند و به فهم ها و زایش های جدید برسند تا اینکه سنت و مدرنیته در برابر یکدیگر قرار گیرند و یکی تلاش کند که دیگری را از میدان به در کند.
دچار شکاف و گسست نسلی شدیم
وی ادامه داد: ما دچار شکاف و گسست نسلی شدیم به همین دلیل اکنون می بینیم نسلی در جامعه معترض است و به همین دلیل نتوانستیم با او وارد گفت وگو شویم. ما نسل جدید، نیازها و تغییرات او را نشناخته یا به رسمیت نشناختیم یا اینکه او احساس حقارت کرده است. همواره از موضع نصحیت با او وارد گفت وگو شدیم. چون میان نسل قدیم و جدید گفت وگو صورت نگرفته، نتوانستیم او را بفهمیم و در خودمان یک حقیقت جدیدی را فهم کنیم، همچنین نتوانستیم ارزش های پایدار و اخلاقی خود را به او منتقل کنیم، بنابراین شکافی که بین فقیر و غنی در جامعه رخ می دهد به دلیل گفت وگو نکردن است.
راهی جزء گفت وگو با یکدیگر نداریم
آقای ظریفیان افزود: امروز با یک شکاف عمیق اعتماد در جامعه رو به رو هستیم و روز به روز این شکاف به شدت تقویت می شود و ممکن است که به شکاف های جنستی و قومیتی منجر شود، یا باید این مسیر را ادامه دهیم که حاصل آن تنازع و تخاصم و کینه و دور شدن و خشونت است و نتیجه آن هم قطعاً هم به لحاظ اعتقادی و دینی و هم به لحاظ ملی و هم به لحاظ تصویری که از جامعه ایرانی با این همه سابقه فرهنگی و تمدنی نشان داده می شود، یک تصویر بد جهانی خواهد بود یا راهی جزء گفت وگو با یکدیگر نداریم.
وی با بیان اینکه راهی جزء پذیرش گفتوگو با یکدیگر نداریم و گفت وگو در جهان امروز با همه فناوری های نوین، دنیاهای متنوع و متکثر و نیازهای جدید تنها راه است، در غیر این صورت به سراشیبی خشونت، درگیری، تنازع و فروپاشی های مختلف در عرصه های متعدد منجر می شود، گفت: باید الزامات گفت وگو را در جامعه فراهم کنیم. هم مکان مناسب و هم موقعیت برابر و هم تلاش برای فهم چند ساحتی پدیده هایی که با آن رو به رو هستیم، هم کانون هایی که مربوط به کل ملت می شود مثل رسانه ملی، آن کانون ها باید در موقعیت گفت وگو قرار بگیرند نه اینکه در موقعیت گفت و شنود یا نگاه یک سویه باشند.
آقای ظریفیان ادامه داد: چند مباحثه ای که صورت گرفت، با همه اشکالاتی که داشت، نشان داد که بخشی از جامعه از همین دریچه ها استقبال می کنند؛ جامعه ما علی رغم آسیب های بسیاری که دیده در بطن و متن آن فرهیختگی وجود دارد و اگر اخلاق و برابری مناسب در برابر او قرار گیرد جامعه آنها را به رسمیت می شناسد؛ بنابراین رسانه ها و تریبون های ملی باید به سمت نگاه ملی بروند. باید از برخوردهای کلیشه ای و اطلاعات اشتباه به جامعه دادن و نگاه های سوء ظن به جامعه دست بردارند. نباید گفت وگو را وسیله ای برای حل بحرانهای پیش آمده قرار دهیم و فقط در آن موقعیتها به سراغ کسانی برویم که میتوانند تا حدی گفتوگو کنند و پس از آنکه آن موضوع به هر دلیلی به ظاهر خاتمه پیدا کرد، باز از مسیر گفتوگو دور شویم. گفت وگو باید یک امر مستمر و پیوسته باشد که در آن صورت می تواند تدریجاً منشأ اعتماد شود.
کلمه گفت وگو نباید محملی برای سرگرم کردن جامعه باشد
وی افزود: کلمه گفت وگو نباید محملی برای سرگرم کردن جامعه باشد، بلکه باید جامعه احساس کند که مساله گفت وگو یعنی آن موقعیت دو سویه کشف حقیقت، نه برای اثبات من بلکه برای رسیدن به حقیقت یک امر واقعی و حقیقی است. در عین حال به نظر می رسد که چون ما در تعلیم و تربیت و تاریخ خود کم گفت وگو کردیم نیاز آموزشهای لازم برای کسب مهارتهای گفتوگو و ظرفیتهای مناسب برای شنیدن از حاکمان تا اساتید، روحانیون، جوانان و حتی نوجوانان یک امر ضروری است.
آقای ظریفیان با تأکید دوباره بر امر گفتوگو به عنوان تنها راه برای دست یافتن به حقیقت و ایجاد تغییراتی در شیوهها، روشها، ساختارها و روندها مبتنی بر آن حقایق گفت: یا باید گفتوگو کنیم یا روز به روز بر تنازعات، اختلافات، درگیری ها، سوء تفاهم ها و نگرش های کلیشه ای ما افزوده میشود و در چنین شرایطی کسانی که به منافع و بزرگی و آینده این ملت اعتقادی ندارند، طبیعتاً در میان این تنازعات، درگیری ها و اختلافات نقش خود را ایفا خواهند کرد که در این صورت ممکن است که با بحران های جبران ناپذیر رو به رو شویم؛ آن هم در جامعه ای که محتوا، ظرفیت و صلاحیت لازم را دارد، اما به دلیل اینکه مساله خود را به خصوص در حکمرانی خوب متوجه نمی شوند نهایتاً به جای اینکه به تفاهم و نقاط مشترک و به آرامش و پذیرش یکدیگر برسیم، متأسفانه بر سر مسایل مختلف با یکدیگر درگیر می شویم.
وی افزود: در درگیری های اخیر فضای دانشگاه های ما به جای اینکه در آن گفت وگویی شکل گیرد، شاهد خشونت هایی بود که این خود نشان دهنده این است که با آسیب های جدی در جامعه رو به رو هستیم. بنابراین باز هم تأکید می کنم که راهی جزء گفت وگو نداریم ولی برای گفت وگو باید مقتضیات آن را فراهم کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا تا به امروز گفتوگو در جامعه ما مورد توجه نبوده و ریشه ای عمیق ندارد؟ گفت: یک دلیل عدم شکل گیری گفت وگو در جامعه مربوط به نظام آموزش و پرورش است که به آن اشاره کردم. از کودکی نمی آموزیم که ارزش افزوده گفت وگو است بلکه آنچه می آموزیم حداکثر گفت و شنود یا نصحیت است. نظام معیوب تعلیم و تربیت منجر به این میشود که افرادی چه در نظام حکومتی و بستر تاریخ و چه در سطوح مختلف مدیریتی قرار گیرند که اهل گفت وگو نیستند و در حقیقت نگاه خِرد جامعه گفت وگویی نیست و نهایتاً چون گفت وگو در نمی گیرد، حکومت احساس نیاز به این گفت وگو نمی کند و گمان می کند که او برگزیده و برتر است. حتی ممکن است که با حسن نیت هم باشد، اما هر زمان که مصلحت جامعه را تشخیص دهد، همان را اعمال می کند لذا با جامعه گفت وگو نمی کند و دچار ترس از گفت وگو در سطوح مختلف می شویم و کسانی که اهل نقد و نظر و ایده و فکر هستند، در نظام تعلیم و تربیت و حکمرانی به حاشیه رانده می شوند و در واقع ما با زایش و فهم جدید رو به رو نمی شویم.
آقای ظریفیان ادامه داد: منابع ملی ما در خدمت گفت وگو قرار نمی گیرد بلکه در خدمت توجیه کردن اقداماتی صورت می گیرد که برخاسته از گفت وگو نیست. در چنین فضایی جامعه و ظرفیت ها رشد نمی کنند، با سرکوب ظرفیت ها، جامعه ناتوان و مستضعف می شود یا کسانی که ظرفیت دارند، این احساس را پیدا می کنند که از ظرفیت آنها استفاده نمی شود لذا این ظرفیت به مهاجرت ختم می شود و می رود تا در جای دیگری ظرفیت او به رسمیت شناخته شود. در این چرخه معیوبی که گفت وگو برای حقیقت صورت نمی گیرد، خطا افزایش پیدا می کند. خطا در حکمرانی، تعلیم و تربیت، زندگی زناشویی و فهم نسل جدید، وقتی با گفت وگوی عالمانه خوب فهمیده نشود دچار انباشت می شود و ما با جامعه ای با مساله های حل نشده رو به رو می شویم و لایه به لایه افزایش پیدا کرده و سپس هر از گاهی هم این انباشت های آسیب به شکل انفجاری بیرون زده می شود و سپس در فهم این انفجار ها دچار همان چرخه معیوب می شویم و تک ساحتی می بینیم و گفت وگو شکل نمی گیرد. مساله به شکلی رفع می شود ولی دوره آن تعارض، کوتاه تر و دامنه آن گسترده تر می شود.
وی افزود: این چرخه معیوب که از تعلیم و تربیت شروع می شود تا در سطوح مختلف و زندگی فردی تا حکمرانی ما ادامه پیدا می کند و سپس تبدیل به جامعه ای با مساله های حل نشده میشود و اگر این مساله های حل نشده در هم تنیده شود، جامعه را دچار سکته و بحران های شدید تنفسی و ناکارآمدی و بحران اعتماد می کند، بدن را مستعد ابتلا به ویروس هایی که از بیرون آمادگی ورود و آسیب زدن را دارند، میکند. آنها هم هوشمندانه و هم با استفاده از فناوری های نوین به این بدن آسیب می زنند و حاصل آن این است که دچار یک خسارت ملی می شویم.
آقای ظریفیان درباره پیش نیازهای مهم و ضروری یک گفت و گوی ملی مستمر، هدف دار، موثر و بالنده، گفت: ابتدا باید بپذیریم که راهی جزء گفت وگو نداریم. سپس باید واقعیت ها را بپذیریم؛ اگر نپذیریم که با مشکل و بحران رو به رو هستیم، گفت وگویی در بر نمی گیرد. امروز حتی اگر نخواهیم یک مرتبه جامعه را غرق در گفت وگو کنیم که شدنی هم نیست، باید از یک جایی شروع کنیم. موضوعاتی را باید بپذیریم مثلاً بپذیریم که برای فهم نسل جدید و سبک زندگی جدید، با نسل جدید گفت وگوی جدی داشته باشیم؛ اگر این گفت وگو صورت گرفت و حقیقتی کشف شد، در عمل آن حقیقت منصه ظهور داشته باشد. یعنی برخی از رویه ها، شیوه ها، نگرش ها و ساختارها اصلاح شود.
به نظرم اگر مساله را در همین سطوحِ به شکل کوچک ولی در عین حال موثر و با همان مقتضیات ببینیم، جامعه آرام آرام باور میکند که این گفت وگوها جدی است و مساله در گفت وگو حل می شود، از جزء هایی که متناسب با نیاز جامعه است و به دنبال سرگرم کردن جامعه و توجیه نیست بلکه به دنبال کشف حقیقت و در عین حال مصلحت جامعه است. به نظرم موضوع گفت وگو را باید از مواردی انتخاب کنیم که گروه هدف احساس کند هم میدانی برای شنیدن گفت وگو و هم عرصه ای برای تغییر رخ داده است. در مراحل بعدی می توان موضوعات گفت وگو را گسترش داد و در یک پروسه یک ساله آن را در همه ابعاد جامعه تجربه کرد؛ بنابراین معتقدم که به شکل واقعی و با پذیرش همه اقتضائات در چند حوزه که مورد نیاز جامعه است و ممکن است کلان هم نباشد بلکه خُرد باشد مثلاً در بحث نوع زندگی و خواسته های این نسل، شروع و سپس تعمیم داده شود.
منبع: شفقنا