ارگان رسانه ای نزدیک به سپاه: دخترها برای اعتراض می آیند و پسرها برای دخترها! / شعار زن زندگی آزادی شما چه رهاوردی برایمان دارد؟!
ارگان رسانه ای نزدیک به سپاه نوشت: خانواده هایی که امروز فرزندانشان شعار آزادی سر می دهند، واقعا چقدر به عواقب این آزادی فکر کرده اند؟ اگر روزی دختر نوجوانان شان را در یک پارتی شبانه یا یک رابطه نامشروع ببینند آنوقت چه واکنشی خواهند داشت؟ این هم بخشی از همان آزادی است که با تحقق شعار زن زندگی آزادی بخشی از حقوق فرزندان ما می شود
به گزارش سایت دیده بان ایران ارگان رسانه ای نزدیک به سپاه نوشت: خانواده هایی که امروز فرزندانشان شعار آزادی سر می دهند، واقعا چقدر به عواقب این آزادی فکر کرده اند؟ اگر روزی دختر نوجوانان شان را در یک پارتی شبانه یا یک رابطه نامشروع ببینند آنوقت چه واکنشی خواهند داشت؟ این هم بخشی از همان آزادی است که با تحقق شعار زن زندگی آزادی بخشی از حقوق فرزندان ما می شود
بیایید کمی بی پرده باهم حرف بزنیم و واقع بینانه شعار زن زندگی آزادی را در چند نما باهم مرور کنیم. شاید تعبیری که این روزها برخی از زنان و حتی مردان جامعه ما از زن زندگی آزادی دارند خیلی با تعریف واقعی این چند واژه همخوانی نداشته باشد اما به هرحال می خواهیم به آن مضمونی اتکا کنیم که در ذهن طرفداران این شعار میگذرد، یعنی همانجایی که خبری از حجاب نیست و خیلی چیزهای دیگر تحت تاثیر قرار می گیرد. بیایید ذهنتان را به سمتی ببرید که برفرض این شعار با همان مطالبات پشت سرش تحقق پیدا کرده و حالا ما مانده ایم با اتفاقات پیش رو؛ زنان جامعه با پوششی کاملا باز در جامعه تردد میکنند، رسانه های تصویری محدودیتی برای ممیزی ها ندارند و روابط بین فرزندانمان چیزی فراتر از یک روابط عادی است! البته این ها فقط بخشی از ره آورد این شعار است و تصاویر متعدد دیگری را هم میشود در پس این شعار متصور شد. اما سوال اینجاست که واقعا چنددرصد از مدافعان شعار زن زندگی آزادی موافق این تصاویر هستند و واقعا دلشان میخواهد جامعه به این سمت حرکت کند؟ فقط بیایید با خودمان صادق باشیم و پاسخی احساسی به این سوال ندهیم.
مای اول
بفرمایید شما آزادید به تماشای برهنگی در رسانه!
هفته پیش که اخبار بیست و سی تصاویری از زنان برهنه را بدون سانسور و سپس سانسور حداقلی مهمان ناخوانده خانه هایمان کرد، خیلی ها در جمعی خانوادگی نشسته بودند و با آن صحنه ها حسابی شوکه و خجالت زده شدند. نه اینکه همه آن ها خانواده هایی صددرصد مذهبی باشند اما به هرحال برای خود حریم هایی دارند که دلشان نمیخواهد آن ها را بشکنند و باب بی حیایی را در میان خود بازکنند، حریمهایی مثل همه مردم دنیا، حتی آن هایی که مسلمان و پایبند به دستورات دینی اسلام نیستند!
خانمی از اقوام میگفت:« لحظه ای که تصاویر آن زنان معترض روی قاب تلویزیون نشست، پسر ۴ ساله ام به سمتم آمد و با همان لحن کودکانه اش پرسید: مامان چرا این خانما لباس تنشون نبود، چرا خصوصی هاشون رو نپوشونده بودن؟ نمیدانستم بهترین جواب برای او چیست و ناچارا به همین یک جمله که پسرم او کار اشتباهی انجام داده، بسنده کردم اما این موضوع تاچندروز ذهنم را درگیر کرده بود که مثلا اگر قرار باشد رسانه های ما کاملا بی پرده بسیاری از تصاویر و فیلم ها را پخش کننند، چه می شود و چه بلایی سر فرزندانمان می آید؟»هرچندکه برخیها به این اعتقاد دارند اگر فرزندانشان چنین تصاویری را به شکل مداوم ببینند چشمشان به همه چیز عادت می کند اما واقعا در چنین شرایطی چشم فرزندانمان قرار است به چه چیزی عادت کند؟ به تصاویر برهنه، فیلم های ناهنجار یا چه؟ آیا واقعا همه ما راضی به این حد از آزادی در بستر خانواده های خود هستیم و حاضریم چشم فرزندانمان را به این چیزها عادت دهیم؟ جالب است که تقریبا همه خانواده ها حتی آن هایی که همین حالا مدافع شعار زن زندگی آزادی هستند هم با این نوع آزادی مخالفند و دلشان نمی خواهد فرزندانشان این حد از آزادی را تجربه کنند.تازه این فقط یک آزادی بصری است!
نمای دوم
حاضرید آزادی را با حرمت و امنیت تاخت بزنید!؟
گرچه امروز خیلی از زنان جامعه ما فریاد آزادی سر داده اند و برخی ها بدون آنکه تصور درستی از آزادی داشته باشند، این شعار را مغلطه زبانشان کرده اند اما آیا میدانند که واقعا درقبال این آزادی چه چیزهایی را قرار است از دست بدهند؟ امروز در یکی از واگن های بانوان مترو، یک نزاع حسابی مرا به فکر فرو برد. چنددخترخانم که اتفاقا حجاب چندانی هم نداشتند، (البته نمی دانم چقدر مدافع یا مخالف شعار زن زندگی آزادی بودند) وقتی با چند آقا که سهوا یا شاید هم عمدا به واگن خانم ها آمده بودند روبه رو شدند، بلوایی به راه انداختند که جمع کردنش کار راحتی نبود. آن ها و خانم های دیگری که به حمایت از خانم های اول درآمدند، اعتراض داشتند که چرا مردها وارد واگن خانم ها می شوند و حد خودشان را نمیدانند؟ در همان حال به این فکر می کردم که جامعه اسلامی ما در فضاهای متعددی از جمله وسایل نقلیه، مراکز تفریحی و ورزشی و هرجایی که بحث کرامت زن ایرانی مطرح بوده، برای بانوان خود حرمت قائل شده و آرامش و امنیت را در بستر جامعه ای اسلامی برایشان فراهم کرده و حالا چطور برخی ها می خواهند زیر همه چیز بزنیم و جامعه دیگری را برای خود دست و پاکنیم؟
تازه این فقط یک نمونه کوچک از اعتباری است که جامعه به زنانش بخشیده و شاید اینجا مجال برای بازگو کردنش نباشد اما همین بس که زنان جامعه ما برخلاف بسیاری از سیاه بازی دلسوزان آن ور آبی، از اعتبار، حرمت و امنیت خاصی در جامعه و خانواده برخوردارند و حتی طرفداران شعار زن زندگی آزادی هم نمی توانند منکر این امر شوند که اگر این چنین باشد قطعا بی انصافی کرده اند. تغییر قوانینی که زنان امروز خواستار آنند، شاید یکسری آزادی های ظاهری یا همان بی حجابی مدنظر را به آن ها بدهد اما قطعا درمقابل چیزهای زیادی را از آن ها خواهد گرفت که شاید امنیت مهمترین آن باشد.
نمای سوم
آیا به عاقبت آزادی بی قید و شرط دختران و پسرانمان فکر می کنیم؟
یکی از ماموران نیروی انتظامی که اتفاقا اصلا عقاید بسته ای ندارد و مثل اکثر ما در خانواده ای معمولی زندگی می کند، از تجربه چند هفته ای خود در جریان اعتراضات می گفت و افسوس می خورد که چرا خانواده ها بدون هیچ نظارتی فرزندان شان را رهاکرده و خبر ندارند که بر آن ها چه می گذرد. او میگفت:« ما میگوییم اما خانواده ها باور نمیکنند که اگر باور کنند برای حفاظت از فرزندانشان بیکار نمیمانند. متاسفانه این اعتراض ها پرشده از فسادهایی که ما با چشم میبینیم و برای جوان هایمان افسوس می خوریم. دخترها برای اعتراض می آیند و پسرها برای دخترها!» حرف هایش مرا یاد دوستی انداخت که می گفت:«خود من بچه نوجوان و جوان دارم و از عاقبت کار و آزادی مدنظر این دسته از مردم می ترسم.»بی ربط هم نمیگفت. بیایید باهم پیش برویم. فکر کنید شعار زن زندگی آزادی محقق شده، حجاب ها کنار رفته و هر فردی با هرپوششی می تواند در جامعه حاضر شود. خب این فقط اول داستان آزادی مدعیان امروزی است. مساله زمانی بغرنج می شود که نوجوان و جوان ما از این پس خود را محق هرگونه آزادی میداند و دیگر ما به عنوان خانواده حقی برای مخالفت نداریم و با نگاهی غربی باید به آزادی همه جانبه فرزندانمان تن بدهیم! چراکه آزادی برای طیف وسیعی از معترضان امروز صرفا به برداشتن روسری خلاصه نمی شود و دنباله وسیعی دارد اما آیا فرهنگ خانواده های ایرانی می تواند پذیرای این نوع آزادی باشد؟ خانواده هایی که امروز فرزندانشان شعار آزادی سر می دهند، واقعا چقدر به عواقب این آزادی فکر کرده اند؟ اگر روزی دختر نوجوانان شان را در یک پارتی شبانه یا یک رابطه نامشروع ببینند آنوقت چه واکنشی خواهند داشت؟ این هم بخشی از همان آزادی است که با تحقق شعار زن زندگی آزادی بخشی از حقوق فرزندان ما می شود اما آیا به عنوان والدین با آن پیشینه مذهبی یا نه اصلا بهتر است بگوییم فرهنگی، حاضریم به آن تن بدهیم؟ در یک پرسش و پاسخ میدانی، این سوال را از خانواده های بسیاری که خواهان آزادی پوشش هستند، پرسیدم اما از هیچ کدام نه تنها پاسخ مثبت نشنیدم بلکه به پاسخ هایی پر از شک و تردید برخوردم که با اما و اگرهای بسیاری همراه بود. پس چه خوب می شود که فارغ از واکنش های احساسی، کمی منطقی به مطالباتمان فکر کرده و ذهن فرزندانمان را برای مطالبه ای درست روشن کنیم.
همانطور که در ابتدا هم گفتیم ابعاد این آزادی آنقدر وسیع است که در اینجا مجال گفتن نباشد اما همین چند پرده از آزادی را برایتان بازگو کردیم تا کمی بیشتر در بطن شعار زن زندگی آزادی فرو رویم، تفکر کنیم ...