ریش سفیدی به نام "شیخ نور" / چپ و راست ملتمسانه "ناطق" را صدا میزنند
استنکاف و اجتناب ناطق از رجعت به مجامع اصولگرایی، برخی اصلاح طلبان را به این تکاپو انداخت که این وزنه سیاسی ارزنده را مصادره کنند؛ چه اینکه مواضع ناطق در سالهای اخیر اشتراکاتی نیز با اصلاح طلبان پیدا کرده بود؛ سودای اصلاح طلب کردن ناطق خواب و خوراک را از کنشگران این جناح ربوده بود تا اینکه عباس عبدی یکی از استراتژیست هایشان به آنها نهیب زد که « اصلاح طلب شدن ناطق فی النفسه ارزشی ندارد؛ ناطق باید در سمت اصولگرایان خوب بازی کند»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، دو روز پیش که خبر بستری شدن ناطق نوری به سبب عارضه قلبی مخابره شد، طیف کثیری از کنشگران سیاسی و هواخواهان گفتمان میانهروی و اعتدال آشفته و مضطرب شدند؛ او اگر چه سالهاست برای سیاستورزی احساس تکلیف نمیکند اما صرف حضورش تاثیرگذار و آرامش بخش است؛ بویژه آنکه بزرگ پرچمدار اعتدال و میانهروی آیتالله هاشمی رفسنجانی هم به تازگی از دنیا رخت بربسته است.
حجتالاسلام علیاکبر جمشیدی معروف به ناطق نوری، از همان آغاز ملبسشدن به خلعت سیاست با تندروی و افراطیگری میانهای نداشت و آن را همچون سم مهلک میپنداشت؛ هنوز ماجرای گشتهای موسوم به «القارعه» در اوایل دهه 60 و اهتمام ناطق نوری به عنوان وزیر کشور وقت برای جمع کردن بساط شان در اذهان زنده است. با این همه، نمیتوان انکار کرد که شیخ نور با عیان و ملموسشدن تقسیم بندیهای جناحی چپ و راست در ساختار جمهوری اسلامی، در زمره زعمای راست قرار گرفت و برچسب محافظه کاری بر پیشانی سیاسی او چسپاندند.
*انصاف در کرسی ریاست پارلمان
ناطق تا مجلس سوم به عنوان یکی از ستونهای جناح راست، یک نماینده فعال محسوب میشد؛ در همان مجلس سوم که اکثریت با چپها بود نیز نطقها و مواضعش برای راستها دلگرمی و استظهار بود؛ از مجلس چهارم به بعد که سُنبه راستها پرزورتر شد و اکثریت پارلمان را تصاحب کردند، ناطق نیز بر صدر مجلس جلوس کرد؛ در مجلس پنجم هم که چپ ها یک اقلیت قدرتمند بودند، ناطق راستگرا با 11 رای بیشتر نسبت به عبدالله نوری، رییس مجلس شد.
در دوران ریاست ناطق نوری برنهاد پارلمان یک وجهه بارز خودنمایی میکرد؛ علیرغم غلبه و رجحان کمی و کیفی راستها در مجالسی که ناطق رییسش بود اما هیچگاه عدالت پارلمانی مذبوح و مخدوش نگشت؛ عدالت و انصاف ناطق راستگرا در دوران ریاستش بر قوه مقننه در مجالس چهارم و پنجم به قدری برجسته بود که هم قطاران و همفکرانش به طعنه خطاب به او می گفتند «آقای ناطق شما وقتی این پایین، روی صندلی نمایندگان مینشینی اصولگرایی اما وقتی به بالا میروی و روی صندلی ریاست مینشینی؛ کانه اصلاح طلبی» این تعریض و کنایه هم طیفان ناطق اشارهای بود به اینکه ناطق حتی در تخصیص وقت به نمایندگان برای نطق هم از جانب انصاف عدول نمیکرد و اجازه نمیداد همفکرانش بیش از مخالفانش نطق کنند؛ البته این انصاف و میانهروی بعضا به مذاق برخی نمایندگان جناح راست خوش نمیآمد؛ تا آنجا که حمیدرضا ترقی عضو برجسته حزب موتلفه و از نمایندگان جناح راست در مجلس پنجم معتقد است، «ناطق حق اصولگرایان مجلس پنجم را ضایع می کرد»!
*آخرین انتخابات ناطق
به گزارش دیده بان ایران؛ ناطق نوری در سال 76 در جریان انتخابات ریاست جمهوری هفتم برای آخرین بار خود را در مظان رای مردم قرار داد؛ انتخاباتی که ظهور کشاکش چپ و راست به عیان ترین شکل ممکن بود؛ چپهایی که بعدها اصلاح طلب خوانده شدند در سال 76 پس از قطع امید از کاندیداتوری میرحسین موسوی، به سراغ سید محمد خاتمی چهره میانهروی مجمع روحانیون رفته بودند؛ خاتمی کاندیداتوری را پذیرفت اما صرفا برای دستگرمی و معتقد بود حداکثر 5 میلیون رای دارد؛ درمقابل ناطق راستگرا یا اصولگرایی قرار داشت که همه مقدمات برای رفتنش از ساختمان مجلس به ساختمان ریاست جمهوری مهیا بود؛ انتخابات دوم خرداد 76 برگزار شد و خاتمی در غیرمنتظرهترین حالت ممکن با 20 میلیون رای روانه پاستور شد و رئیس دولت اصلاحات نام گرفت.
پیرامون شکست ناطق در آن انتخابات اقوال زیادی مطرح است؛ برخی همچون محمدرضا باهنر رئیس ستاد انتخابات ناطق در سال 76، علت را خطبه معروف هاشمی می دانند که پیش از انتخابات از تریبون نماز جمعه گفته بود« مراقب باشیم تقلب نشود»؛ جملهای که باعث شد به اذهان عمومی چنین القاء شود «می نویسیم خاتمی، می خوانند ناطق».
برخی نیز به تیتری اشاره میکنند که چند روز مانده به انتخابات دوم خرداد، روزنامه ابرار به نقل از مهدوی کنی رئیس جامعه روحانیت برجسته کرده بود؛ تیتری که فحوایش این بود« نظر حاکمیت، ناطق است».
خودِ ناطق البته به برخی اشتباهات تاکتیکی اشاره میکند و آنها را مسبب در شکست سال 76میداند؛ برای مثال، وی چند سال پس از انتخابات دوم خرداد 76 طی مصاحبه ای گفت: «ما خیلی توجه به جو جامعه و جوانان و اینطور مسائل نداشتیم، مثلا در میزگرد انتخاباتی تلویزیون از من سؤال شد در مجلس برای بخش فرهنگ چه کاری کردید؟ من به قانون منع استفاده از تجهیزات ماهواره اشاره کردم و این را از افتخارات خود میدانم، خب این حرف که رأی نمیآورد، این حرف رأی آدم را خراب میکند».
به هر ترتیب ناطقنوری در میان بهت همگان، انتخابات ریاست جمهوری هفتم را به رقیب اصلاح طلبش واگذار کرد؛ سنگین بودن این شکست برای ناطق را نمیتوان کتمان کرد؛ این سنگینی تا حدی بود که ناطق دیگر حاضر نشد در هیچ انتخاباتی کاندیدا شود؛ اما این سنگینی و ثقل شکست منجر نشد تا ناطق فتوت و جوانمردی سیاسی را که با او عجین گشته طرد کند؛ بر همین اساس بلافاصله پس از مسجل شدن نتایج آن انتخابات، طی پیامی به رقیبش تبریک گفت و برای او آرزوی موفقیت کرد.
*اولین علائم واگرایی ناطق از اصولگرایان
در مجلس ششم در سال 78 اصولگرایان بار دیگر به سراغ ناطق رفتند تا سرلیستش کنند؛ اما او استنکاف کرد و عطای کاندیداتوری و ریاست مجدد بر پارلمان را به لقایش بخشید؛ سال 84 موعد انتخابات ریاست جمهوری دهم که سررسید، ناطق به عنوان رئیس شورای هماهنگی نیروهای انقلاب وظیفه خطیر به اجماع رساندن اصولگرایان را عهده دار شد؛ البته وی پیش از پذیرش مسئولیت سامان بخشی به اصولگرایان در سال 84، به سراغ مراد سیاسیاش، آیت الله هاشمی رفته بود تا از آمدن یا نیامدن او مطمئن شود که ظاهرا آیت الله هاشمی به ناطق گفته بود « نمیآیم».
ناطق در آن سال(84) همه اصولگرایان را به دور خود جمع کرد تا اجماع را میسر گرداند؛ از احمدینژاد نوسبیل در عالم سیاست تا لاریجانیِ تعقل گرایِ سنت مدار و قالیبافِ جاه طلب. خروجی تلاش ناطق و تیمش در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، کسی نبود جزء علی لاریجانی. اما تقریبا هیچکدام از اصولگرایان از این خروجی و از این نظر جمعی تبعیت نکردند و راه خود را پیمودند؛ احمدی نژاد که ناطق نظراتش را فضایی خوانده بود با مساعدت و معاضدت هم طیف ایثارگرانیاش یعنی ضرغامی که در آن زمان نخستین ماههای ریاستش بر صدا و سیما را تجربه میکرد، گوی سبقت را از سایر اصولگرایان خاطی و خودسر ربود و رئیس جمهور نهم لقب گرفت.
*سکوتی که ناطق را مکدر کرد
موعد انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 88 که سررسید، گویی همه چیز دست به دست هم داد تا واگرایی ناطق از اصولگرایان فزونی یابد؛ علائم شکاف و افتراق ناطق با خاستگاه حزبیاش یعنی جامعه روحانیت در همان سال 84 که مهدوی کنی برخلاف نظر ناطق از کاندیداتوری ولایتی حمایت کرده بود، بروز یافته بود اما در سال 88 دیگر این شکاف و افتراق به قهر و تکدر خاطر تبدیل شد؛ آنجایی که احمدی نژاد در مناظره معروفش، ناطق را با الفاظ و اتهاماتی درشت و عَنیف نواخت و نه تنها اصولگرایان و جامعه روحانیتیها به محکوم کردن او مبادرت نورزیدند که حتی او را حمایت هم کردند.
حالا ناطق دیگر نمیخواهد به مجامع و محافل اصولگرایی بازگردد؛ محمدرضا باهنر چهره سرشناس جریان راست به دیده بان ایران میگوید: «ناطق حق دارد از اصولگرایان مکدر باشد؛ شاید در برابر هجمهها و حملات کلامی احمدی نژاد علیه ناطق باید موضع گیری مناسب تری انجام میدادیم».
باهنر پیش و پس از انتخابات 92، تلاش زیادی به خرج داد که ردای زعامت اصولگرایی را بر تن ناطق کند ؛ اما هر بار با دست رد ناطق مواجه شد؛ او در مرداد 92 ناطق را به ضیافت افطار تشکل متبوعش یعنی جامعه مدرسین دعوت کرد که ناطق نپذیرفت و بهانه آورد؛ پس از آن اعضای جامعه روحانیت نیز جسته و گریخته در محافل خصوصی و عمومی پیغام هایی را برای ناطق فرستادند که کرسی ات در جلسات جامعه خالی است اما ناطق اعتنایی نکرد.
*سودای اصلاح طلبان برای جذب شیخ نور
استنکاف و اجتناب ناطق از رجعت به مجامع اصولگرایی، برخی اصلاح طلبان را به این تکاپو انداخت که این وزنه سیاسی ارزنده را مصادره کنند؛ چه اینکه مواضع ناطق در سالهای اخیر اشتراکاتی نیز با اصلاح طلبان پیدا کرده بود؛ سودای اصلاح طلب کردن ناطق خواب و خوراک را از کنشگران این جناح ربوده بود تا اینکه عباس عبدی یکی از استراتژیست هایشان به آنها نهیب زد که « اصلاح طلب شدن ناطق فی النفسه ارزشی ندارد؛ ناطق باید در سمت اصولگرایان خوب بازی کند»؛ باهنر نیز به موازات کشاکش اصلاح طلبان در الصاق ناطق به جناح شان، قاطعانه به آنها گفت: « ناطق حتی اگر به ما اصولگرایان هم نپیوندد، هیچگاه اصلاح طلب نخواهد شد».
اما فارغ از این مجادلات حزبی و جناحی، آنچیزی که این روزها برای عرصه سیاسی کشور تسکین است؛ عرض اندام یک حلقه وصل است؛ فردی که مقبول و محبوب دو جناح شاخص کشور باشد و اصطلاحا چپ و راست، حرفش را بخرند؛ فردی که همچون مرحوم آیت الله هاشمی، مرضی الطرفین و مصلح باشد و به چیزی غیر از منافع ملی و مصالح عمومی اعتنا نکند؛ کنشگران اصولگرا و اصلاح طلب متفقالقولاند که هیچ فردی همچون ناطق شاخصه فوق الذکر را ندارد؛ امید که شیخ نور مجدانه به عرصه سیاست بازگردد و خلاء نماینده قوه عاقله نظام را پر کند...
گزارش از حسین سلمانی