پاسخ محمدعلی ابطحی به یک اینکه «چرا انقلاب کردید؟»
دلیل دیگر این سوال و این مد، دفاع بد رسانههای رسمی و خصوصا صدا و سیما از انقلاب است. در تلویزیون رسمی به جای اینکه انقلاب را و دلایل آن را توضیح دهند و شرایط جامعه را همچنان که هست توضیح دهند، بسیار بد دفاع از انقلاب میکنند. مرحوم دکتر شریعتی جمله معروفی داشت که میگفت برای خراب کردن هر چیزی بهترین راه بد دفاع کردن از آن است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ البته این مد دلایل مختلفی دارد. یکی اینکه مشکلات این روزهای جامعه فراوان شده است. مشکلات سیاسی، اخلاقی، اقتصادی. همه اینها گفته میشود به دلیل انقلاب بوده است. جوان امروز هم دوست دارد زندگی کند. این مشکلات زندگیاش را تخریب میکند. وقتی به او گفته میشود به خاطر انقلاب است، طبعا بلافاصله میپرسد، چرا انقلاب کردید؟ دلیل دومش وجود رسانههای فراگیر است. همه میتوانند حرف بزنند. این اتفاق مهم این سالهای جهان است. در مورد انقلاب اسلامی ۵۷ هم همه میتوانند صحبت کنند.
موافق و مخالف. ازمخالفان انقلاب که طبعا توقع دفاع یا توضیح منطقی وجود ندارد. علاوه بر آنکه همین گستردگی رسانهها به آنها کمک کرده است که خوبیهای دوران قبل انقلاب را به تناسب نیازهای جوانی نسل موجود پر رنگ کنند و از تونل زمان آن را بگذرانند و به من و تو انتقال دهند. و از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی چیزی نگویند. در این روایتها فقط جنبههای شیرین و مثبت دوران پهلوی نقل میشود. طبعا سوال بعدی این خواهد شد که چرا انقلاب کردید؟
دلیل دیگر این سوال و این مد، دفاع بد رسانههای رسمی و خصوصا صدا و سیما از انقلاب است. در تلویزیون رسمی به جای اینکه انقلاب را و دلایل آن را توضیح دهند و شرایط جامعه را همچنان که هست توضیح دهند، بسیار بد دفاع از انقلاب میکنند. مرحوم دکتر شریعتی جمله معروفی داشت که میگفت برای خراب کردن هر چیزی بهترین راه بد دفاع کردن از آن است. نیازهای حکومتی در هر سال تطبیق داده میشود با انقلاب ۵۷. مردم و به خصوص جوانها تصور میکنند که در وقت انقلاب هم مردم چنین آرمانهایی داشتهاند. پریروزها تلویزیون را میدیدم. یکی از آرمانهای امام دفاع میکرد. اصرار داشت بگوید امام مهربان نبوده است و بسیار هم خشونتطلب بوده است. دیگری در همین تلویزیون رسمی اصرار داشت انقلابیون و امام و رهبری را سمبل افراطیها معرفی کند.
این دفاع بد مسیری جلوی راه جوانی که از خشونت و افراطیگری بیزار است نمیگذارد جز آنکه بگوید چرا انقلاب کردید؟ اینها واقعیتها نیست.
این دفاع بد دلیل دیگری است که مد شده بپرسند چرا انقلاب کردید. از سوی دیگر به جای هرکسی از ظن خود، هرکسی از لج خود که در مقطعی به حق یا ناحق از رفتار مسوولان پس از انقلاب آسیب دیده است، به جای اینکه آن رفتار را نقد کند، فوری این را میگوید که این رفتارها نتیجه اصل انقلاب است. در حالی که خود آنان در زمان انقلاب از انقلابیون بودهاند. تقریبا اکثر طیفهایی که در برابر انقلاب شناخته میشوند - به جز سلطنتطلبان - در روزهای انقلاب ایران جزو حامیان انقلاب بوده و در انقلاب ۵۷ سهیم بودهاند. همین اکثریت ملی نشانه آن است که انقلاب یک ضرورت آن دوران بوده است و رفتارهای بعد انقلاب نمیتواند باعث شود که اصل انقلاب مورد سوال قرار گیرد.
این را برای نسل جوان امروز که دچار مد چرا انقلاب کردید شدهاند، باید بیرودربایستی گفت که انقلاب اسلامی در سال ۵۷ یکی از موارد نادری در تاریخ است که اکثریت قاطع مردم به تصمیم واحدی رسیدند. بسیاری از مردم قبل از رهبران حزبی آن روزها وارد معرکه و موج انقلابی شدند. همه گروههای سیاسی آن روزها که بعدها حتی سلاح در روی انقلاب کشیدند آن روزها انقلابی بودند. در آن سالها نمیشد کسی انقلابی نباشد.
حداقل در آن فاصله نیمه ۵۷ تا نیمه ۵۸ حتی یک شعر، رمان، فیلمی که در آن به انقلاب نقد داشته باشد، وجود ندارد. با اینکه روشنفکران و شاعران معمولا منتقد هستند، ولی یک اثر کوچک در مخالفت با انقلاب یا امام در آن تاریخها وجود ندارد. خیلیها یادشان نیست که آن روزها دوران جنگ سرد و رویارویی شرق و غرب بود. رژیم ایران غربی بود. مستشاران امریکایی مقرشان در ایران بود. حداقل شوروی حاضر بود سلاح در اختیار انقلابیون ایران قرار دهد. بعضی انقلابیون چپ هم اصرار داشتند وارد فاز نظامی شوند اما امامخمینی نپذیرفت که وارد فاز مسلحانه شود. و انقلابی با حداقل خونریزی انجام شد. تازه یک باره هم این اتفاق نیفتاد. هم نیروهای مذهبی و هم نیروهای انقلابی چپ و هم روحانیت سالها به رژیم پهلوی نظرات اصلاحی خود را عرضه میکردند.
امام خمینی در سال ۴۲ شاه را با عنوان آقای شاه نصیحت میکرد. گروههای سیاسی مسلحانه و غیرمسلحانه نسبت بهسانسور، شکنجه، خفقان، وابستگی سیاسی، بیتوجهی به آرمانهای دینی و اسلامی سالها تذکر دادند. اما هیچ صدایی از سوی حکومت شنیده نمیشد. وقتی همه این مراحل طی شد، یک تصمیم جمعی در جامعه شکل گرفت که خواستار سقوط شاه شد. در آن دوران یک ملت تصمیم گرفت. نمیشود بیتوجه به واقعیت آن دوران، مردم را نادیده گرفت و با یک کلمه پرسید چرا انقلاب کردید؟ مسیر طبیعی جامعه بود.
گرچه میشود مسیر و روند رفتارهای بعد انقلاب را نقد کرد و قبول نداشت و به آن اعتراض داشت اما اصل انقلاب آن سال را که محصول رفتار یک ملت به صورت دستهجمعی بود، نمیشود نادیده گرفت. آن دوران جامعه نمیتوانست انقلاب نکند. به جای استفاده از مد چرا انقلاب کردید از تلاش برای بازگشت به آرمانهای اصلی انقلاب البته متناسب با شرایط دوران فعلی باید گفت.