چرا شهید بهشتی نام تفسیر خود را «در مکتب قرآن» گذاشت؟
علیرضا بهشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در جواب این سؤال که چرا شهید بهشتی اسم تفسیر خود را «در مکتب قرآن» گذاشت، توضیح داد: برای اینکه هم نشانههایی برای کسانی داشته باشد که میخواهند آدرس آنجا را پیدا کنند و هم حساسیت ساواک کاهش یابد، عنوان هیئت مکتب قرآن را در نزدیکی خیابان ایران کنونی برای این جلسات در نظر گرفتند.
به گزارش سایت دده بان ایران؛ مراسم گرامیداشت شهادت مظلومانه آیتالله بهشتی و ۷۲ تن از یاران ایشان، امروز چهارشنبه ۸ تیرماه از سوی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی برگزار شد. علیرضا بهشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و فرزند ایشان در این مراسم به سخنرانی پرداخت که در ادامه سخنان وی را میخوانید؛
در این ایام با سؤالاتی از جانب نسل جدید انقلاب مواجهه هستیم و شاید مهمترین سؤال این است که ما چه نیازی داریم با اندیشه و عمل بنیانگذاران این نظام و انقلاب آشنا شویم چون آنها کار خودشان را کردهاند و رفتهاند. کسانیکه با نظریات، مطالعات و پژوهشهایی که در زمینه انقلابهای جهان، انجام شده آشنایی دارند چنین سؤالی را مطرح نمیکنند چون درست است که پیدایش هر نهضت و انقلابی حاصل تلاش همه مشارکتکنندگان و مردم در صفوف آن نهضت است اما به هرحال رهبران، فعالان و کنشگرانی در هر نهضت نقشی تأثیرگذارتر دارند و به همین دلیل در هر انقلابی، صرفنظر از ارزشگذاری آن، برای شناخت صحیح چنین انقلابی باید سراغ سیره عملی و تفکر نظری آنها برویم.
اهمیت شناخت رویکرد تفسیری شهید بهشتی
ما مثلا برای شناخت صحیح از انقلاب آمریکا سراغ نامههای فدرالیستها و همچنین مکاتبات و سخنرانیهای بنیانگذاران ایالات متحده میرویم. در مورد انقلاب فرانسه هم سراغ دیدگاه اندیشمندانی میرویم که در ایام انقلاب حضور داشته و افکار کسانی همانند ژان ژاک روسو و مونتسکیو را مورد مطالعه و تحقیق قرار میدهیم. در مورد نهضتها هم شرایط همینگونه است و مثلا درباره تحولات در آفریقای جنوبی سراغ زندگینامه و مکاتبات نلسون ماندلا میرویم. درباره انقلاب پیامبر گرامی اسلام هم چنین کاری را انجام میدهیم و اهمیت تاریخ صدر اسلام برای ما از همین جهت است چراکه میخواهیم بدانیم پیامبر و یاران ایشان چگونه میاندیشیدند و صدر اسلام برای ما به عنوان مسلمان، یک معیار است و به همین دلیل برای شاخت صدر اسلام، تلاش کرده و احادیث، روایات و منابع تاریخی را زیر و رو میکنیم و بیش از هر چیزی به قرآن مراجعه میکنیم.
در این ایام شاهد رونمایی از تفسیر شش جلدی «در مکتب قرآن» از شهید بهشتی بودیم لذا بنده میخواهم به رویکرد تفسیری شهید بهشتی اشارهای داشته باشم و امیدوارم این تفسیر، هم برای شناخت رویکرد تفسیری شهید بهشتی و هم برای شناخت اندیشههای یکی از معماران این نظام مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد. برای ما، صدرِ هر انقلاب و نهضت، یک معیار است و از جمله صدر انقلاب اسلامی نیز یک معیار است و معتقدم جفاهایی که در داخل و خارج کشور علیه سران این انقلاب صورت میگیرد به خاطر عدم شناخت دقیق از افکار و اندیشههای آنان است. برخی از این داوریها نیز به خاطر ناآشنایی با تاریخ است و برای همین است که رشتههایی همانند تاریخ انقلاب و جامعهشناسی انقلاب، اهمیت بسیار زیادی دارد.
مخاطبان تفسیر قرآن شهید بهشتی
تفسیری که از شهید بهشتی باقی مانده را میتوان در زمره تفسیرهای اجتماعی شمرد که از دو بخش تشکیل شده که بخش اول به تفسیر آیاتی مربوط میشود که در طول اقامت شهید بهشتی در هامبورگ به عنوان رئیس مرکز اسلامی هامبورک ایراد شده و متأسفانه بخشهای بزرگی از آن اسناد و نوارهای صوتی در اختیار ما نیست که جلدهای پنج و ششم مجموعه را تشکیل میدهد. جلدهای اول تا چهارم به خرداد ۱۳۴۹ و بعد مربوط است که ما از آلمان برگشتیم و بعد متوجه شدیم پدر ممنوع الخروج هستند لذا شبهای یکشنبه در خانههای مختلف جلسات تفسیر قرآن برگزار کرده و این روند تا سال ۱۳۵۴ ادامه داشت که جلسه اول به دلایل فنی قابل دسترسی نیست اما بخشهای قابل توجه جلسات بعدی در دسترس است و تا پایان سوره آل عمران که بحث امر به معروف و نهی از منکر است ادامه پیدا کرد و به دلیل مخالفت ساواک ادامه این جلسات برگزار نشد.
مخاطبان این تفسیر از گروههای مختلف اجتماعی همانند طلاب، دانشجویان، فعالان سیاسی و اجتماعی و بازاریان متعهد و مبارز بودند. این جلسات به صورت درس گفتار و کلاس بود چراکه شهید بهشتی تا آخر عمر به عنوان معلم باقی ماند و همیشه بخشی از کلاس را برای جواب به سؤالات باقی میگذاشت. اما چرا اسم این تفسیر را «در مکتب قرآن» گذاشتند؟ برای اینکه این جلسات هم نشانههایی برای کسانی داشته باشند که میخواهند آدرس آنجا را پیدا کنند و هم اینکه برای کاهش حساسیت ساواک، عنوان هیئت مکتب قرآن را در نزدیکی خیابان ایران کنونی در نظر گرفتند.
اهمیت فهم معاصران وحی
برای شهید بهشتی آنچه مهم است این است که قرآن مجموعه راهنماییهایی است که برای یک نهضت فروفرستاده شده و در واقع یک نهضتنامه و راهنمای جنبشی است که پیامبر اسلام و یاران ایشان آغاز کردند. در هر مرحله باید راه، چه به پیامبر و چه به پیروان او و چه در مکه و چه مدینه نشان داده شود. بنابراین سؤال این است که امروزه وقتی میخواهیم با این متن برخورد داشته باشیم برخورد ما چگونه باید باشد؟ ما باید بتوانیم فهم معاصران وحی را درک کنیم و در این راستا باید تاریخ، طبقات اجتماعی، روابط اجتماعی، سیاست خارجی، روابط اقتصادی، مسائل فرهنگی، ارزشها و هنجارهای رایج در شبه جزیه عربستان و مخصوصا منطقه حجاز و در همسایگی آنها را به خوبی درک کنیم. این کار بسیار دشوار است و حتی میتواند منجر به کج فهمی شود و این کج فهمی را در آثار بسیاری از مستشرقانی که در زمینه قرآن کار کردهاند میتواند یافت.
شهید بهشتی کتاب «تاریخ قرآن» نولدکه را هم از آلمانی ترجمه کردند و امیدواریم شرایط چاپ آن فراهم شود. نکته قابل توجه این است که یک مستشرق با وجود همه تلاشها، در زمینه بستر تاریخی دارای ضعف است. از سوی دیگر طبیعی است که امثال شهید بهشتی، شهید مطهری و آیتالله طالقانی به مباحث بانکداری، مسائل اجتماعی و ... ورود داشته باشند وگرنه این اتهام وارد میشود که قرآن نمیتواند خود را با تحولات زمانی وفق دهد.
ادامه راه شهید بهشتی
حجتالاسلام والمسلمین احمد قلیزاده، رئیس پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی نیز در ابتدای این نشست اظهار کرد: اگر به زندگی بزرگان نگاه کنید آنها خطی را ترسیم کرده و در نهایت به نتیجه و هدفشان میرسند. شهید بهشتی اسلام را در سطح عالی درک کرد و قرآن و دنیای آن روز را به خوبی فهمید و هدف را به خوبی تشخیص داد. وی رنجها و ملالتها را به خوبی میدانست و رنج زیادی هم کشید تا جایی که امام خمینی(ره) گفت شهادت در مقابل مظلومیت بهشتی چیزی نیست. بنده زندگی شهید بهشتی را خوب مطالعه کردهام و هنوز هم سخنان ایشان را که گوش میدهم حس میکنم در مقابل من ایستاده و مسیر را برای من توضیح میدهد.
وی افزود: بنده حدود ده صفحه، فقط شامل نکات فوقالعاده عالی درباره درست زندگی در نوشتههای ایشان دیدم. شهید بهشتی رفت اما آرمان ایشان هست. ما در این پژوهشکده وظایف متعددی را بر عهده داریم و یکی از وظایف ما ادامه راه امام و یاران ایشان با کار و قلممان است.