فریدون مجلسی: باید به مردم حق داد نارضایتی شان را آشکار کنند/ مردم فشار زیادی را تحمل می کنند اما متاسفانه انگار قرار نیست چیزی درست شود
تحلیلگر مسائل سیاسی کشور و منطقه گفت: وقتی کشوری بنا را بر تجادل با نظام بین الملل می گذارد و در مواجهه با هر تعامل و مذاکره ای از خود سرسختی نشان می دهد، طبیعی است آن کشور نمی تواند در تجارت جهانی سهمی داشته باشد و در نتیجه، اقتصاد روز به روز با گره های بیشتری روبرو می شود و این مردم هستند که گرفتاری را با پوست و استخوان تجربه می کنند. به همین دلیل باید به مردم حق داد، نارضایتی شان را آشکار کنند و از مسئولین بخواهند فکری عاجل برای گره گشایی داشته باشند. اما مشاهدات متاسفانه به ما این پیام را می دهد که قرار نیست چیزی درست شود!
به گزارش دیده بان ایران؛ کشور شرایط فوق العاده پیچیده ای را در حال تجربه کردن است. از سویی کور شدن روز به روز گره های اقتصادی که معیشت را برای مردم بغرنج کرده است، از سوی دیگر به محاق رفتن مذاکرات هسته ای که باطبع امیدها را برای ترمیم فضای کدر موجود به کمترین حالت ممکن خود رسانده است و همچنین دولتی که از همین سال اول نشان داد، از تجربه و تخصص لازم برای کارآمدی محروم است. این موارد وضعیت سختی را تحمیل کرده است. آنهم در شرایطی که افکار عمومی کمترین امیدی برای گذر از این مقطع نافرجام ندارد.
فریدون مجلسی، دیپلمات بازنشته و تحلیلگر مسایل بین الملل به بررسی چرایی خودنمایی این شرایط نگران کننده پرداخته است:
*سئوال این است. می توان ریشه مشکلات اقتصادی را در نوع سیاست ورزی حاکم بر حاکمیت دانست؟
بله! حتما همینطور است. وقتی کشوری بنا را بر تجادل با نظام بین الملل می گذارد و در مواجهه با هر تعامل و مذاکره ای از خود سرسختی نشان می دهد، طبیعی است آن کشور نمی تواند در تجارت جهانی سهمی داشته باشد و در نتیجه، اقتصاد روز به روز با گره های بیشتری روبرو می شود و این مردم هستند که گرفتاری را با پوست و استخوان تجربه می کنند. به همین دلیل باید به مردم حق داد، نارضایتی شان را آشکار کنند و از مسئولین بخواهند فکری عاجل برای گره گشایی داشته باشند. اما مشاهدات متاسفانه به ما این پیام را می دهد که قرار نیست چیزی درست شود!
*« قرار نیست چیزی درست شود» توضیح می دهید؟
وقتی دست اندرکاران به شیوه و منش خود اصرار دارند، وقتی با هر پیشنهادی برای توافق و تفاهم مخالفت می شود، وقتی مردم اساسا در نظر برخی بی اهمیت می شوند چطور می توانیم به «تغییر» امید داشته باشیم؟ عده ای در سال 1400 با تخریب دولت وقت و با شعار گره گشایی و اینکه قرار است همه مشکلات مردم حل شوند، از مردم رای گرفتند. اما وقتی کارشان شروع شد، فهمیدیم کشور به دست کسانی افتاده است که در مخالفت با برجام سینه چاک می کردند و با دیدی غلط هرگونه همصدایی با غرب را تابو می دانند. شما می بینید که در چند ماه اخیر طوری رفتار شده است که اساسا گویی موضوعی به نام توافق هسته ای وجود خارجی نداشته است.
*این یعنی ناامیدی نسبت به بهبودی شرایط؟
دقیقا! مردم ایران این روزها فشار زیادی را تحمل می کنند که این حالت ضرورت «ضرورت تغییر در سیاست خارجی» را بیش از پیش عیان می کند. نظام جمهوری اسلامی از همان سال های ابتدایی، نگاهی خاص به منطقه و همچنین به رابطه با غرب داشت. با این توضیح که جامعه جهانی با این نوع نگاه به هیچ وجه کنار نمی آید. این درست است که هر سیستمی برای خود نقشه راهی تایین کرده و بر اساس آن نقشه سیاست ورزی می کند. اما سئوال من و خیلی از مردم این است، چه هدفی مهمتر از آسایش مردم و رضایت مندی عمومی وجود دارد؟ پاسخ قطعا «هیچ» است. دولت آقای رییسی نزدیک به یکسال است کارش را شروع کرده و به قاعده نباید به چیزی جز کاهش دغدغه های مردم فکر کند. با نگاهی به افزایش قیمت ها، می بینیم که همه چیز چند برابر گران شده است و مردم به « چه کنم چه کنم» افتاده اند. ای کاش آقایان برای یکبار به این فکر بیفتند که منطق مداری لازم است و تصمیم به تعامل با دنیا بگیرند.
*البته نظام بین الملل هم باید در مذاکرات منطقی عمل کند.
هیچ کس از نظام این توقع را ندارد که چشم و گوش بسته پای میز مذاکره بنشینند و هر چه آنها گفتند «چشم» بگویند. حرف من یا بهتر است بگویم دغدغه من اصرار بیش از حد به موضوع هایی است که با منافع ملی در تضاد است.
*به نظر شما حضور مردم در پای صندوق رای می تواند راه گشا باشد؟
اینکه رای مردم همیشه و در هر شرایطی مهم است، امری طبیعی است. اما مساله این است، حاکمیت باید ساز و کاری در نظر بگیرد که همه سلیقه ها انگیزه رای دادن داشته باشند. دولت آقای رییسی در شرایطی کمتر از یکسال پیش روی کار آمد که همه می دانند در انتخاباتی بی رقیب و با رای حداقلی برنده شد. معلوم است، این دولت نمی تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. در واقع دولت ها زمانی می توانند فعالیتی توام با کارآمدی داشته باشند که هم در رقابتی جدی باشند و هم رای اکثریت مطلق مردم را از آن خود ببینند.
*انتخابات تک قطبی نوعی بی توجهی به مردم و ترویج بی اعتمادی است.
به نکته خوبی اشاره کردید. مردم صاحبان اصلی کشور هستند و دقیقا به همین دلیل در همه کنش های سیاسی، اجتماعی و ... باید نظرات شان جدی گرفته شود. بر همین اساس قویا معتقدم انتخاباتی تک بعدی که با رای های بسیار پایین قطع به یقین نمی تواند دردی از مردم و کشور را درمان کند. حاکمیت باید این را در نظر بگیرد، با بی توجهی به افکار عمومی به هر دلیلی که صورت بگیرد، مسیر فعالیت را صعب العبور می کند. همچنین این توضیح را لازم می دانم که گروه های سیاسی یک روز در صحنه هستند و روز دیگری محکوم به حاشیه نشینی خواهند شد. پس زمانی که در بطن امور قرار دارند، باید اهداف و غرایض سیاسی را کنار گذاشته و همه هم و غم شان را به کار بگیرند تا بتوانند با بهره گیری از پتانسیل های موجود در کشور، مقدمات برداشتن مانع های ریز و درشت را فراهم کنند. این که سیاسیون به هنگام زمام داری خود را مالک کشور و مردم می بینند و به خود اجازه هر فعالیتی می دهند، به مثابه سمی کشنده است که همه چیز را خراب می کند.
منبع: نواندیش