مطهرنیا: تهدیدها علیه تهران از فاز سیاسی در حال تبدیل شدن به فاز نظامی است
تحلیلگر مسائل سیاسی کشور گفت: در این بین تهدیدها علیه تهران از سوی فرماندهان سنتکام از فاز سیاسی در حال تبدیل شدن به فاز نظامی است که تمام این مؤلفهها از تونل امنیتی اسراییل میگذرد. تحرکات تلآویو مدام آشکارتر از گذشته میشود و در باب مسایل منطقهای همانگونه که مشخص است میتواند اوضاع را به سمت برخورد سوق دهد. این در حالی است که مسأله انرژی هم در این بین مطرح است و در مجموع سیگنالهای مخابره شده نشان دهنده وقوع یک درگیری نظامی از «منطقه امکان» به «منطقه احتمال» است. در حوزه انرژی هم از سال ۱۹۹۵ آمریکاییها به دنبال آن بودند که با توجه به تجربههای زیسته شده در گذشته، جایگزینی برای انرژیهای فسیلی داشته باشند. از این رو آنها سعی کردند که نیاز خود به نفت خاورمیانه، را کم کنند.
به گزارش دیده بان ایران؛ «مهدی مطهرنیا» کارشناس ارشد مسائل آمریکا در تشریح دلایل و ابعاد سفر رئیسجمهوری ایالاتمتحده به عربستان اظهار کرد: نکتهای که در سفر آتی رییسجمهوری آمریکا به عربستان سعودی مطرح است، پرونده قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد سعودی است. همه معتقدند که ایالات متحده و شخص بایدن با سفر به عربستان به نوعی چشم خود را بر روی این پرونده بسته است اما باید توجه داشت که این پرونده بیش از آنکه چالش مربوط به ریاض باشد، در بخشی خود را تعریف کرده که تمام پیامدهای آن متوجه محمد بن سلمان ولیعهد این کشور خواهد بود. به عبارت دیگر، یک خطای بزرگ شخصی از سوی بن سلمان در نبرد قدرت برای آینده عربستان شکل گرفته است. به همین جهت این یک پرونده خطرناک نزد آمریکا به حساب میآید؛ پروندهای که چالش عربستان نخواهد بود بلکه چالش شخص ولیعهد به حساب میآید.
وی ادامه داد: به همین دلیل آمریکاییها سعی دارند لبههای این چالش را برای محمد بن سلمان تیزتر کنند و اساساً آنها از این پرونده در ارتباط با عربستان به نفع خود استفاده میکنند. این یک تهدید برای عربستان یا اختلال معنادار و موثر بر سیاستهای آمریکا در قبال سعودیها به حساب نمیآید. لذا پرونده خاشقجی از این جهت اهمیت پیدا میکند که آمریکاییها هرگاه بتوانند، از این پرونده به نفع خود بهره میبرند و هرگاه عربستان بخواهد آن را نادیده بگیرد مجددا انگشت خود را بر این پرونده فشار میدهند. به صورت کلی این پرونده بر مجموع ارتباط کلان آمریکا و عربستان تاثیر استراتژیک نخواهد گذاشت. آنها هم این مساله را بارها مطرح کردند اما خودشان چندان به این پرونده توجه ندارند؛ چراکه اساساً نتیجه مهم است و نتیجه هم در ارتباط یک دولت با دولت دیگر معنا پیدا میکند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: از سوی دیگر سفر جو بایدن به عربستان که گفته میشود در ماه جولای انجام خواهد شد در بطن خود بحث حل مشکلات اعراب و اسراییل از طریق مجاری معنادار و استراتژیک را در بر خواهد گرفت. مؤثرترین مؤلفه در این ارتباط ریاض است و بنابراین سفر بایدن به عربستان و تلاش او در نزدیک کردن سعودیها به اسراییل یک امری جدی تلقی میشود. از حیث دیگر پیامدهای این رفت و آمدها و اثر عملیاتی آن متوجه تهران خواهد بود که در آن رهبری ایالات متحده کاملاً آشکار است. بحث دیگر این است که مدیریت تلآویو و پشتیبانی عربستان برای محاصره تهران وکاهش همکاری بینالمللی با ایران در کنار رهبری آمریکایی قرار میگیرد و یک مجموعه ضدایرانی را تشکیل خواهد داد. از سوی دیگر گفته شده در سفر آتی بایدن به عربستان قرار است نشست شورای همکاری خلیج فارس برگزار شود که اگر این اتفاق رخ دهد، رسماً شکلگیری یک نظام منطقهای علیه تهران را شاهد خواهیم بود.
مطهرنیا افزود: در این بین تهدیدها علیه تهران از سوی فرماندهان سنتکام از فاز سیاسی در حال تبدیل شدن به فاز نظامی است که تمام این مؤلفهها از تونل امنیتی اسراییل میگذرد. تحرکات تلآویو مدام آشکارتر از گذشته میشود و در باب مسایل منطقهای همانگونه که مشخص است میتواند اوضاع را به سمت برخورد سوق دهد. این در حالی است که مسأله انرژی هم در این بین مطرح است و در مجموع سیگنالهای مخابره شده نشان دهنده وقوع یک درگیری نظامی از «منطقه امکان» به «منطقه احتمال» است. در حوزه انرژی هم از سال ۱۹۹۵ آمریکاییها به دنبال آن بودند که با توجه به تجربههای زیسته شده در گذشته، جایگزینی برای انرژیهای فسیلی داشته باشند. از این رو آنها سعی کردند که نیاز خود به نفت خاورمیانه، را کم کنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: ممکن است آمریکاییها نتوانند نیاز خود به نفت اعراب را کاهش دهند اما همواره به دنبال تمرکز بر این منطقه و هدایت دولتهای آن علیه رقبای خود هستند. در این میان باید توجه کرد که هزینه تولید نفت در آمریکا و همچنین افزایش قیمت بنزین در این کشور که به بالاترین نرخ در ۵۰ سال اخیر رسیده، باعث شده که آمریکا سیاستهای خود در حوزه انرژی را کمی تغییر دهد ولی در نهایت باید توجه داشت که ایالات متحده کشورِ اجرای ریسکهای بزرگ است و در حال آمادهسازی خود برای آینده خواهد بود. به همین جهت از نظر منطق گذار، همکاری کشورهای عربی تولید کننده نفت با واشنگتن مهم است و بخشی از سفر پیش روی باید به عربستان هم در همین راستا معنا پیدا میکند.