مروری بر روزنامه های سه شنبه سیزدهم بهمن ماه
موضوع مرگ غم انگیز کوله برها به تدریج جایگزین حادثه پلاسکو می شود. در همین زمینه روزنامه ها سعی کرده اند به علل و دلایل کوله بری و خطرات آن بپردازند. این در حالی است که سفر وزیر خارجه فرانسه به ایران و تبعات اقدامات اخیر ترامپ از دیگر موضوعات مهم امروز است.
موضوع مرگ غم انگیز کوله برها به تدریج جایگزین حادثه پلاسکو می شود. در همین زمینه روزنامه ها سعی کرده اند به علل و دلایل کوله بری و خطرات آن بپردازند. این در حالی است که سفر وزیر خارجه فرانسه به ایران و تبعات اقدامات اخیر ترامپ از دیگر موضوعات مهم امروز است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، تبعات اقدام ترامپ در لغو ویزا برای شهروندان 7 کشور همچنان در کانون توجه قرار دارد.
روزنامه جوان در گزارشی متفاوت با عنوان«ویزا فرع ماجراست، ما باز هم محور شرارت نامیده شدیم! » به دو اشتباه در نقد قانون ممنوعیت صدور ویزای امریکا برای ایرانیان پرداخته و می نویسد:« دغدغه صدور ویزای امریکا دغدغه درجه اولی برای مردم ایران نیست. همانقدر که سه سال پیش (مهر 92) تیتر یک رسانههای اصلاحطلب از دستور روحانی برای برقراری خط پروازی مستقیم بین ایران و امریکا از شدت بیربطی، مخاطب امریکاشناس را از ذوقزدگی نو دولتمردان یازدهم به خنده (خنده تلخ) وا میداشت، همین قدر هم بها دادن زیاده از حد به مشکلات رفتوآمد ایرانیان به امریکا میتواند ما را از اصل ماجرا دور کند. اگر مشکل صرفاً رفت و آمد ایرانیان مقیم امریکا یا هنرمندان و ورزشکاران ایرانی به آنجا بود، لاجرم با لابیهایی شاید میشد وضع را به سابق برگرداند و امتیازاتی برای صدور ویزا برای افراد خاص دریافت کرد اما اصل ماجرا اتفاق دیگری است؛ اتفاقی که حتی اگر همین الان ترامپ دستور لغو قانون مذکور را بدهد، همچنان حل نشده باقی میماند.
اصل ماجرا تصویری است که این قانون و قرار گرفتن نام ایران در کنار کشورهای جنگزدهای چون سومالی، سودان، لیبی و... از ایران در جهان به تصویر میکشد. حتماً مقامات امریکایی میدانند ایران تروریست به امریکا نفرستاده، حتماً میدانند ایران کشوری جنگزده و بیسر و سامان نیست، حتماً میدانند ایرانیان مقیم امریکا اگر سودی برای دولت امریکا نداشته باشند، ضرری نخواهند داشت اما چرا نام ایران را در لیست کشورهایی قرار میدهند که ممکن است برای امریکا مخاطرهآمیز باشد؟ یک بازی سیاسی که سالهاست ما آن را با عنوان «ایرانهراسی» میشناسیم. این قانون به مردم دنیا میگوید که ایران در ردیف همین کشورهای جنگزده است و مسلمانان ایرانی را از مسلمانان سلفی و تکفیری و تروریست جدا نمیکند. اصل ماجرا این است که ایران در دولت یازدهم همانند دوران اصلاحات محور شرارت و تروریسم نام گرفته است. در حالی که تروریستهای اصلی در عربستان و بخشی از سوریه و عراق تحت حمایت دولت امریکا هستند، بنابراین اگر مشکل صدور ویزای امریکا برای ایرانیان همین امروز هم حل شود، این تصویرسازی از بین نمیرود. همان طور که تصویری که جرج بوش از ایران ساخت، محور شرارت بود و باقی ماند، تصویر ترامپ از ایران هم کشوری تروریستپرور و خطرآفرین و به هم ریخته است که اگر تلاش برای ایستادگی مقابل انتشار این تصویر نکنیم، در اذهان باقی خواهد ماند. سال 2001 در کنار کره شمالی و عراق محور شرارت نامیده شدیم و در 2017 در کنار سومالی، لیبی و سودان و... کشورهای پرمخاطره برای امریکا قرار داده شدیم.»
طرح از روزنامه قانون
آیدین سیار سریع در مطلب طنزی در روزنامه شهروند نوشت:« سیزدهم بهمن ٩٥ را درحالی شروع میکنیم که ترامپ تلاش بیوقفهای درجهت منفورشدن دارد. این بزرگوار در آخرین اقدام خود سرپرست وزارت دادگستری را که با دستور ممنوعیت سفر مخالفت کرده بود برکنار کرد. مقامات دولت آمریکا گفتهاند که ترامپ برای اعلام خبر برکناری با خانم بیتس گفتوگوی تلفنی نداشت، بلکه او ازطریق یک نامه با دستخط از برکناریاش آگاه شد. با توجه به تجربیات ما در زمینه داشتن رئیسجمهوری احساساتی وظیفه خودمان میدانیم که به مردم آمریکا یک آمادگی ذهنی بدهیم تا فردا که ترامپ با روشهای دیگری اقدام به عزل مقامات کرد، تعجب نکنند. یک روش مرسوم درجهان برای عزل مقامات مخصوصا وزرا روش عزل غیابی است. یعنی مقام کشور شما برای مذاکره و صحبت و چاق سلامتی به یک کشور بیگانه میرود و با وزیر، نخستوزیر یا رئیسجمهوری دیدار میکند. بعد شما پنهانی به مقام کشور بیگانه زنگ میزنید و با اشاره به وزیر میگویید این عزلشدهها! به حرفاش گوش ندین. بعد مقامات کشور بیگانه از شما تشکر میکنند و میروند پیش وزیر و میگویند: چرا وقتی عزل شدی خودسرانه سفر کاری میکنی؟ مگه ما علاف توییم؟ وزیر هم هاج و واج میماند و تا میخواهد توضیح بدهد، مقامات امنیتی کشور بیگانه میاندازندش بیرون. از این شیوه عزل میتوانید بهعنوان سورپرایز تولد وزیر مورد نظر هم استفاده کنید. مطمئنا خوشحال میشود.»
طرح از روزنامه شهروند
پوریا عالمی نیز در مطلب طنزی در روزنامه شرق در این باره نوشت:« محمود احمدینژاد دیروز به من گفت: من از خود ترامپ ناراحتم. ترامپ از رو دست کی برداشته؟ هان؟ من الان میفهمم چرا هر سال من را آمریکا دعوت میکردند. اینها برنامه بود. وقتی من توی شهر آمریکا بودم، آمریکا اول به من پیشنهاداتی داد که من قبول نکردم مدیریت آمریکا را برعهده بگیرم و گفتم هنوز کارهای زیادی مانده که در ایران بکنم. اوباما خودش به من توی راهرو گفت این کار رو با ما نکن محمود. خود آمریکاییها توی چشم من گفتند تو خودت گفتی میخواهی جهان را مدیریت کنی و بیا این هم جهان. منتها من چون اینجا در ایران باید ساعت کار میزدم، نتوانستم در آمریکا هم بروم سر کار و جهان را مدیریت کنم. بههمیندلیل آمریکاییها خیلی ناراحت شدند و به کشورهای دیگر حمله کردند. بعد که دیدند نمیتوانند محمود را به دست بیاورند گفتند محمود را میدزدیم که موفق نشدند چون مشایی همیشه همراه من بود. آنها گفتند حالا که محمود را نمیشود دزدید، باید تفکر محمود را دزدید. شما ببینید چقدر رسانههای آمریکا با من مصاحبه کردند. کجا توی ایران با من مصاحبه شد؟ (البته ما خودمان بهعنوان رئیسجمهور توی ایران با کسی مصاحبه نمیکنیم چون رسانهها را فقط دم انتخابات لازم داریم که بن بهشان بدهیم، نهاینکه بهشان جواب بدهیم). خلاصه اینها با این دوربینهای جدید من را کاوشیدند. حتی به اسم پرژکتور من را در هالهای از نور و هالهای از ابهام فرو میبردند تا من دچار خلسه شوم و آنها من را تخلیه اطلاعاتی کنند. شما فکر میکنید ترامپ از توی لپلپ بیرون آمده؟ مگر الکی است؟ ترامپ چهار سال است که کلاس فشرده براش گذاشتند که احمدینژاد شود. البته از لحاظ تئوری انصافا موفق بود و شبیه من شد، اما از لحاظ خانواده و این مسائل، من اصلا نمیتوانم او را تأیید کنم و فقط به او توصیه میکنم هی رفیق، چرا زن و بچهرو با خودت میاری بیرون؟ اون هم با لباس خونه؟ نکن مرد. اما درکل من از ترامپ ناراحتم چون اینها برداشتند از روی من ترامپ زدند. ما ایرانیها غریبهپرستیم. همین کسانی که به ترامپ نامه نوشتند و ازش تشکر کردند، آیا به من نامه نوشتند؟ حیف من. بد بود شما به من رأی میدادید؟»
حضور وزیر خارجه فرانسه در تهران
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان«دفاع اقتصادی- سیاسی از برجام » به سفر وزیر خارجه فرانسه به تهران اشاره می کند. این روزنامه در بخشی از این گزارش می نویسد:« اروپاییها عزم خود را برای حفظ توافق هستهای با ایران به کار گرفتهاند. اگر تا چهار سال پیش این رییسجمهور ایالات متحده بود که برای تشدید تحریمهای ایران اجماع جهانی را به دست آورده بود اینبار این اروپاییها هستند که برای حفظ توافق هستهای با ایران در کنار روسیه و چین بر حجم رفت و آمدهای خود به تهران افزودهاند و اجماعی را علیه رییسجمهور جدید در کاخ سفید نشسته شکل دادهاند. هنوز ١٠ روز از عمر دولت دونالد ترامپ نگذشته است اما خطرات ناشی از تصمیمگیریهای بیپایه و اساس او اندک نظم موجود را بر هم زده است. رییسجمهور جدید امریکا برجام را از سلف خود به ارث برده و البته که رابطه خوبی هم با آن ندارد. در چندماه گذشته یا از برهم زدن توافق هستهای سخن گفته یا مساله مذاکره مجدد بر سر آن را مطرح کرده است یا در عقبنشینیهای محسوس اعلام کرده که به اجرای سختگیرانه آن تن خواهد داد. برهم زدن برجام و مذاکره مجدد درباره آن در قاموس ایران و ٥ کشور دیگری که در سه سال گذشته تمام تلاش خود را برای اجرای توافق هستهای متمرکز کرده بودند، معنای اجرایی ندارد. در چنین شرایطی اروپاییها یک به یک از هر فرصتی برای سخن گفتن از توافق هستهای استفاده میکنند. از نخستوزیر بریتانیا که در جایگاه نخستین مهمان دونالد ترامپ در کاخ سفید تاکید بر حفظ برجام دارد تا نخستوزیر فرانسه که در تماس تلفنی با رییسجمهور امریکا تاکید میکند که توافق هستهای با تهران باید حفظ شود و تا وزیر امور خارجه سابق آلمان که به کرات زیرپا گذاشته شدن برجام را صفر دانسته بود. در چنین فضایی، ژان مارک آیرو، وزیر امور خارجه فرانسه صبح روز گذشته مهمان محمدجواد ظریف در محل وزارت امور خارجه بود. سفری با پیام سیاسی خاص و دستور کارهای اقتصادی که نخستین کمیسیون مشترک ایران و فرانسه پس از ١٧ سال را در دل خود جا داده بود. وزیر امور خارجه فرانسه را در این سفر، هیاتی عالیرتبه متشکل از مسوولان ۶۰ شرکت فرانسوی همراهی میکردند. نخستین برنامه کاری آیرو در پایتخت ایران هم حضور همزمان با محمدجواد ظریف در اتاق بازرگانی ایران بود. در این جلسه بر توسعه روابط اقتصادی و بازرگانی تاکید شد و تجار همتراز دو کشور فرصتهای همکاری را بررسی کردند. آیرو در نخستین روز از حضور خود علاوه بر دیدار با همتای ایرانی با دبیر شورای عالی امنیت ملی و رییسجمهوری نیز دیدار کرد.»
کوله بری و دردهای پررنج
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان« کولبری کیلویی پنجهزار تومان » نوشت:« برف و کولاک راه رفتن را هم برایشان سخت کرده بود اما باید پیش میرفتند. پاهایشان تا زانو در برف فرو میرود مجبورند قدمهایشان را بلندتر بردارند. سعی میکنند آرام حرکت کنند. زوزه باد در کوه میپیچد و سرمایش تن مردان ده را در آغوش میکشد و سوزش را به مغز استخوانشان فرو میکند. آرام در برفها راه میروند آنقدر آرام که در صدای هیاهوی باد گم میشود. ناگهان بهمن میآید و آنها زیر تلی از برف گرفتار میشوند. 90 درصدشان بیکارند و شغلی ندارند. هیچ کس دوست ندارد که در این کولاک، برف و بهمن در شب تاریک از خانهاش بیرون برود برای کولبری. کاش خیلیها بودند و میدیدند که بدن کولبرها چطور زیر برفها یخزده بود.
این روزنامه در گفت و گو با یکی از کوله برها می گوید:« سفره دل حمزه باز میشود و میگوید: «خلاصه این کولبری کار نیست، شغل نیست از روی اجبار، بیکاری و بینانی است. مردانی که به آخر خط رسیدهاند کولبری میکنند. اگر کار کوچکی باشد هیچ کس کولبری نمیکند چون کار آدمها نیست. در کتابهای اول دبستان مینویسند بابا نان داد اما اینجا میگویند بابا به خاطر نان جان داد. ما در جنگ دوشادوش نیروهای سپاه، انتظامیو نظامیجنگیدیم و برای دفاع از میهمانمان شهید دادیم. آن روزها دو تا روستا رو میزد تا بتواند یک پایگاه نظامیرا بزند. حالا ما فقط کار میخواهیم. اگر کولبری برای یک نفر روزی 150 تا 200 هزار تومان هم درآمد داشته باشد، باز هم حاضر است با 40-50 هزار تومان در روستا کار کنند. یعنی اگر کاری با درآمد روزی 40-50 هزار تومان باشد، هیچ کس کولبری نمیکند. از مردم اینجا شاید 10 درصدشان وضعیت خوبی داشته باشند. 90 درصدشان بیکارند و شغلی ندارند. هیچ کس دوست ندارد که در این کولاک، برف و بهمن در شب تاریک از خانهاش بیرون برود برای کولبری. کاش خیلیها بودند و میدیدند که بدن کولبرها چطور زیر برفها یخزده بود»
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان« مرگ، مزد کولبرها» نوشت:« «یالله» مردی با صدای بلند فریاد میزند. بیلی با دسته قرمز در میان برفها خودنمایی میکند. چندین مرد در حال کندن برفی هستند که ارتفاعش از نیم متر تجاوز میکند. دستی از زیر برف بیرون میآید و دستهای دیگر به یاری میروند. برفها کنار زده میشود و جسد کولبر جوانی که هنوز طناب کولبریاش را به دوش دارد بیرون کشیده میشود.
در حالی که سنگینی اندوه و ماتم مرگ مظلومانه آتشنشانان در میان شعلههای آتش و آهن گداخته پلاسکو بر دلهای خانوادههای ایرانی مانده خبر مرگ غریبانه مردان کولبر در زیر آوار بهمنهای فروریخته در پرتگاههای کوهستانی در مرز ایران و عراق داغی مضاعف بر دلها مینشاند.
هر روز کولبرانی که در میان آنان مردان سالخورده ۷۰-۶۰ ساله هم وجود دارد برای تأمین هزینههای زندگی مختصر خانواده، در منطقه مرزی به صف میایستند که کارتن یخچالی سنگین یا چندین حلقه لاستیک چرخ تریلیهای غولپیکر را بر کمر خمیدهشان بار کنند تا راه پر پیچ و خم کوهستانی پیرانشهر و سردشت را نفسزنان در پیش بگیرند و مسافتی چند کیلومتری را طی کنند. اگر کمرها نشکند و زانوها یاری کند تازه هیولای سفید بهمن زمستان ها در کمین آنان است که مدام خبراز کوهستان میرسد آوار برفی بر سر قطاری از کولبران ریخته و چند کولبر زیر بهمن مدفون شدهاند.
بهگزارش خبرنگاران «ایران» پریشب نیز چهار کولبر در کولاک شدید کوهستان پیرانشهر گرفتار شدند و زیر آوار بهمن ماندند.این کولبرها در ارتفاعات آذربایجان غربی گرفتار سقوط بهمن شده بودند که به گفته معاون امداد و نجات جمعیت هلالاحمر استان نیروهای امداد پایگاه کوهستان پیرانشهر برای نجاتشان راهی کوهستان شدند. یکی از این کولبرها که جوانی ۱۹ ساله و اهل اشنویه بود به علت سرما زدگی جان سپرده است.همچنین طی حادثه تلخی که شنبه شب در منطقه کوهستانی سردشت اتفاق افتاد ساعت ۹ شب ۱۶ نفر از مردان گرفتار بهمن شدند که باحضور نیروهای امدادی تعدادی از آنها از زیر برف نجات یافتند.
انتقاد به موضع وزیر نفت
رضا زندی در یادداتشی در روزنامه شرق با عنوان«آقای زنگنه لطفا تغییر موضع دهید » نوشت:« اعلام موضع وزیر نفت درباره «محدودیت قائلنشدن برای شرکتهای نفتی آمریکایی»، آن هم در شرایطی که رئیسجمهور جدید ایالات متحده، «ایرانیان را در لیست سیاه ورود به آمریکا قرار داده»، بدسلیقگی و موضع غلطی بود. مادامی که فرمان دونالد ترامپ برای جلوگیری از ورود ایرانیان به خاک آمریکا اعتبار دارد و تا زمانی که حقوق اولیه ایرانیانی که به هر دلیل به آمریکا سفر میکنند، رعایت نشود، دولت ایران نهتنها نباید از حضور شرکتهای نفتی آمریکایی در ایران استقبال کند که باید برای ورود آمریکاییها به ایران محدودیت قائل شود. هر چند شرکتهای نفتی آمریکایی، به خاطر قوانین این کشور، همین حالا هم نمیتوانند به طور مستقیم در صنعت نفت ایران حضور داشته باشند. آقای ترامپ! شما خاطرهای بد در ذهن تمام ایرانیان وطنپرست ثبت کردهاید. فارغ از هر دیدگاه و مذهبی. ایرانیان خاطرهبازان خوبی هستند. مگر آنها خاطره تلخ دخالت کشور شما را در کودتای ٢٨ مرداد که منجر به سقوط دولت قانونیشان شد، از یاد بردهاند؟ پیشنهاد میکنم زنگنه موضع خود را تغییر دهد و در اقدامی متقابل اعلام کند وقتی ترامپ چنین محدودیتهای غیرمعقولی را برای ایرانیان وضع کرده است، وزارت نفت هم برای حضور شرکتهای نفتی آمریکایی محدودیت قائل خواهد شد. موضعی که وزارت امور خارجه بهدرستی با عنوان «عمل متقابل» برای ویزاندادن به آمریکاییها اعلام کرده است. معاون امور بینالملل وزارت نفت هم میتواند تغییر موضع آشکار وزارت نفت را (با توجه به فرمان ترامپ) از طریق همان رسانه آمریکایی که پیش از این با آن مصاحبه کرده بود، به گوش رئیسجمهور تازهوارد ایالات متحده برساند.»