کد خبر: 132721
A

گزارشی درباره همسر یهودی مرحوم نادر طالب زاده + اسناد

رضا گلپور در یادداشت 20 اردیبهشت 1401 خود در سایت دیده بان (خلاصه در پیوست) ؛ که مستند به کامنت ها و پستهای خانواده مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی تهیه شده بود و بویژه پس از واکنش خانم رَندی هافمن ( Randi Hoffman ) همسر یهودی نادر طالب زاده به درگذشت آن مرحوم ؛ مختصراً به بررسی دلایل نهان روشی و پنهان نمودن هویت و سوابق این خانم که امروزه بیشتر از نام مستعار زیگموندین استفاده می کند پرداخت.

گزارشی درباره همسر یهودی مرحوم نادر طالب زاده + اسناد

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ رضا گلپور در یادداشت 20 اردیبهشت 1401 خود در سایت دیده بان (خلاصه در پیوست) ؛ که مستند به کامنت ها و پستهای خانواده مرحوم نادر طالب زاده  اردوبادی تهیه شده بود و بویژه پس از واکنش خانم رَندی هافمن ( Randi Hoffman  ) همسر یهودی نادر طالب زاده به درگذشت آن مرحوم ؛ مختصراً به بررسی دلایل نهان روشی و پنهان نمودن هویت و سوابق این خانم که امروزه بیشتر از نام مستعار زیگموندین استفاده می کند پرداخت.

photo_2022-05-26_19-29-51

گلپور در تکمیل یادداشت قبلی نوشته بود : در جستجوی تکمیلی منابع آشکار پژوهشی در باره همسر یهودی آمریکایی مرحوم نادر طالب زاده موارد ذیل نیز محل دقت و بررسی دارد.

A1

رندی هافمن که در مزرعه اسب والدینش در ناپرویل Naperville ، ایلینویز Illinois بزرگ شده بود، برای شرکت در دانشگاه کلمبیا Columbia University به شهر نیویورک آمد و پس از فارغ التحصیلی ماند.

قبل از اینکه مدرک کارشناسی ارشد خود را با درجه ممتاز از کالج طب سوزنی Tri-State بگیرد، سال ها به عنوان معلم، استاد و فیلمساز کار کرد.

رندی هافمن از ژوئن 2011 مجوز تمرین در نیویورک را دریافت کرده است. قبل از طب سوزنی، رندی به نوجوانان روانپزشکی و آسیب دیده نحوه نوشتن و ساختن فیلم های خود را در مرکز پزشکی وستچستر در والهالا Valhalla و مدرسه سدار نولز اچ اس Cedar Knolls HS و لیندن هیل Linden Hill  در هاثورن ، نیویورک آموزش داد. او به دانش‌آموزان بسیاری در چندین مدرسه هنر داستان‌سرایی، داستان‌نویسی و فیلم‌سازی را آموزش داد. رندی که استاد بود، تدوین و تولید را در کالج هانتر Hunter College و مدرسه هنرهای تجسمی در شهر نیویورک تدریس کرد و سال ها به عنوان عکاس، مستندساز و کارگردان برنده جایزه در ایالات متحده، ایران، آلمان و اتریش کار کرد.

A2

او یک عکاس خبری Photojournalist  شد و 15 ماه خطرناک را در ایران گذراند و برای UPI (یونایتدپرس اینترنشنال ) کار کرد. او به ساخت فیلم پرداخت و مستندهایش در تلویزیون و تئاتر نمایش داده شد. فیلم های کوتاهی که او کارگردانی کرد در جشنواره های فیلم برلین و مونیخ به نمایش درآمد.

اما وقتی خواهرش در سن 48 سالگی درگذشت، هافمن زندگی او را دوباره ارزیابی کرد و تصمیم گرفت حرفه جدیدی را دنبال کند. این کار آسانی نبود زیرا در همان زمان او سه پسر خود و دو پسر خواهرش را بزرگ می کرد.

هافمن بیش از 12 سال با نوجوانان روانپزشکی و آسیب دیده (psychiatric and traumatized teenagers)

در مرکز پزشکی وستچستر( Westchester Medical Center)  و سدار نولز-لیندن هیل ( Knolls–Linden Hill Cedar) در هاثورن(  Hawthorne ) نیویورک کار کرد و از ویدئو و هنر به عنوان ابزار درمانی استفاده کرد.

 مرکز طب سوزنی ریوِرتاون ( Rivertown Acupuncture) را  در دابز فری( Dobbs Ferry ) افتتاح و مدیریت کرده است.

A3

پیش از آن  18 سال ساکن آردسلی( Ardsley  ) بود و طب سوزنی خود را در خانه اش انجام میداد.

او دارای مدارک رسمی :

 لیسانس علوم از دانشگاه نورث وسترن در اوانستون، ایلینویز،

( Bachelor of Science degree from Northwestern University in Evanston )

کارشناسی ارشد هنرهای زیبا از دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک

 (a Masters of Fine Arts Degree from Columbia University in the City of NewYork )

 گواهی مطالعات گیاهی از دانشکده گیاه‌شناسی فلین

 ( a Certificate of Herbal Studies from Flynn's School of Herbology ) 

در شهر نیویورک و یک مدرک کارشناسی ارشد علوم است.

مدرک طب سوزنی اش از کالج سه ایالتی طب سوزنی در شهر نیویورک

 (a Masters of Science degree in Acupuncture from the Tri-State College of Acupuncture in New York City) 

 است و او همچنین یک کارآموز طب سوزنی در گروه پزشکی مجتمع در شهر نیویورک بود.

 

عنوان و تبلیغ کلینیک طب سوزنی ریوِرتاون با مدیریت رندی هافمن (زیگموندین)همسر یهودی  مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی

پس از فارغ التحصیلی از دانشکده طب سوزنی، رندی موارد زیر را نزد استاد جفری یوئن Jeffrey Yuen ، معلم مشهور طب کلاسیک چینی آموخت: رژیم درمانی چینی، طب سوزنی کلاسیک چینی و طب سنگ و سنگ چینی. بسیاری از تمرینات فعلی رندی از سبک ملایم آموزش داده شده توسط Tsuyoshi   Shimamura Sensei، و ترکیب سوتای در درمان مطلع شده است. طب سوزنی باطنی، یک سیستم شفابخش چاکرا که توسط دکتر میکیو سانکی Mikio Sankey آموزش داده شده است، یک پشتیبان فوق‌العاده برای کسانی است که به دنبال رشد و شفای معنوی هستند، و جزئی از تمرین رندی است.

جلسات درمانی رندی هافمن با مراجعه کنندگان برای برآوردن نیازها و اهداف خاص ایشان تنظیم شده است و ممکن است شامل یک یا چند مورد از موارد زیر باشد:

• طب سوزنی       Acupuncture

• تکنیک سوزن خشک نقطه ماشه و/یا تحریک الکتریکی

                    Trigger point dry needle technique and/or electric stimulation

• تویینا  Tuina

• Moxibustion

• گواشا و حجامت Guasha and cupping

• زنجیر دیود نقره ای سبک ژاپنی KM، حلقه های دیود و آهنربا KM Japanese style silver diode chains, diode rings and magnets

• کابل های یونی و سه گانه بای پس سبک ژاپنی    KM Japanese style ion and triple bypass cords

• هیدروسل ها و اسانس ها   Hydrosols and essential oils

• سوتای Sotai

آقای جری ایمبیندر Jerry Eimbinder  در مقاله

Former Photojournalist Founds Acupuncture Practice in Dobbs Ferry  منتشره در 19 مارس 2012 پیرامون روش های سنتی درمان رندی هافمن توضیح داده است :

طب سوزنی ریورتاون به چندین روش طب سوزنی و تکنیک های درمانی متکی است و بسته به شرایط تحت درمان، ممکن است آنها را ادغام کند.

از هزاران سال پیش در چینی طب سوزنی به طرق مختلف در کشورهای مختلف انجام شده است. در روش ابتکاری طب سوزنیِ ریوِرتاون(  Rivertown ) ، رندی هافمن مبتکر  و بنیانگذار ؛ به ترکیب روش‌های معمول طب سوزنی مانند طب فیزیکی ، طب سوزنی، کیکو ماتسوموتو و مریدین ژاپنی، طب سوزنی باطنی و طب سنتی چینی متکی است و اغلب آنها را ادغام می‌کند.

هافمن طیف گسترده ای از بیماری ها را درمان می کند  از جمله: سیاتیک، کمر و سایر دردهای عضلانی، مشکلات گوارشی و احساس اضطراب و استرس. او همچنین به عنوان یک پزشک برای تکنیک‌های طب سوزنی جوان‌سازی صورت که توسط ویرجینیا دوران  Virginia Doran ، پیشگام در این زمینه توسعه یافته است، گواهینامه دریافت کرده است.

طب سوزنی جوانسازی صورت یک تکنیک زیبایی برای از بین بردن ظاهر افراد است. به عنوان جایگزینی برای جراحی پلاستیک ارائه می شود.

درمان طب سوزنی معمولاً 60 تا 90 دقیقه بسته به اختلال تحت درمان است.

هافمن گفت: "ابزارهای زیادی در جعبه ابزارمان وجود دارد." من علاوه بر سوزن، از حلقه های دیود برای تحریک الکتریکی، آهنربا، چنگال تنظیم، لرزش و صدا برای آرامش استفاده می کنم...

قم 1358-خانم رندی هافمن ( زیگموندین ) کنار همسرش مرحوم نادر طالب زاده در حال تهیه گزارش تلویزیونی

A6

صاحب عکس فوق و اکانت موسوم به THEE Sigmundine  ( و البته چند اکانت مشابه آن ) خانمی شبح گون و معمولاً ساکن در نیویورک آمریکاست که سالها در فضای مجازی ،  تنها با نام یهودی و مونث زیگموندین“  - البته باز با ترکیبات مختلفش – مشغول فعالیت بوده و از یاوران رسانه ای دموکراتهایی نظیر خانم نانسی پلوسی ، هیلاری کلینتون و خانم  کامالا هاریس - معاون اوّل فعلی رئیس جمهور آمریکا – به شمار می آید فوت مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی را بدون ذکر نام متوفی ، اینگونه پوشش داد :

{ ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " همسر سابق دوست داشتنی دیوانه من ، ساعت 10 صبح به وقت من و ساعت 6 عصر به وقت او فوت کرد. او 68 سال جوانی(عُمر) کرد. من در اینجا یک نشانگر تنظیم می کنم. سفرت مبارک عزیز من. تا اینکه دوباره همدیگر را ببینیم."

روز بعد هم عکسی قدیمی از نادر طالب زاده اردوبادی که دستمال سفیدی به دور گردن دارد بدون کپشن منتشر نمود.

چهار روز بعد نیز ”زیگموندین“ شبح گون اینگونه نوشت : { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " همسر سابق 68 ساله من به تازگی فوت کرد، او هم باید بازنشسته می شد. فرصت او به وضوح سر رسیده بود."

هر چند او خود را در کامنتهای فوق ، همسرِ سابق و جدا شده از متوفای صاحب عکس {بدون اشاره به هویت او یعنی نادر طالب زاده اردوبادی } معرفی می کند ، اما برای نمونه حتی تا چندی قبل هم با متوفّی در ارتباط صمیمی بوده است!  مثلا در کامنت روز 21 فوریه 2021 ( 5 دی ماه 1400 ) تصریح می کند :{ ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " من با همسر سابقم دوست (صمیمی) هستم و با خواهرش خیلی دوست (صمیمی ) هستم."

خانم ”زیگموندین“  (این دوست صمیمی آقای نادر و خواهرش (خانم نی نی) ؛ فرزندان سرلشگر منصور طالب زاده اردوبادی آجودان ویژه محمدرضا پهلوی ) اما در پست های روز 8 سپتامبر 2019   ( 17 شهریور1399) راجع به یهودی بودنش تصریحاً اینگونه اعتراف می کند :

{ ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " زمانی که من یک زن جوان بودم، با پسری جنوبی آشنا شدم که از نداشتن شاخ در سرم ابراز شوکه شدن کرد . واقعاً جداً.خوب این ، پنجاه سال پیش بود، من 16 ساله بودم. این تأثیر عمیقی بر من گذاشت، زیرا از حماقت شگفت زده شده بودم. حتی در آن زمان هم نادان بود، اما این چیزی بود که کلیسای (مسیحی) بنیادگرای او به او القا کرده بود، که یهودیان شیطان هستند و اگر درست نگاه کنید می توانید شاخهای کوچک در سرشان را ببینید!"

در پست 23 جون 2021 (2 تیر 1400 ) ”زیگموندین“  از حلقه ازدواجش ( انگشتری با الماسی روسی) می نویسد :

{ عین ترجمه کلمات ”زیگموندین“ :} "من این انگشتر را 40 سال پیش از بازار تهران خریدم. از طرف UPI {خبرگزاری یونایتد پرس اینترنشنال  در ایران } به دلار آمریکا حقوق می گرفتم و می دانستم که نمی توانم با آن {دلارها }  کشور (ایران ) را ترک کنم. بنابراین من یک حلقه الماس دارخریدم (تقریباً مربوط به تولید 1840 روسیه) آن را روی انگشت حلقه ام گذاشتم و به خودم قول دادم که با خودم صادق باشم. این واقعاً حلقه نامزدی خودم است و به ندرت آن را برمی دارم . من 40 سال است که آن را می پوشم."...

در پست روز 4 سپتامبر 2021    ( 13 شهریور1399)  ”زیگموندین“  می نویسد { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " هفته گذشته به دیدار خواهر ایرانی ام رفتم و همین الان یک زوج جوان ایرانی دوست داشتنی شب را اقامت کردند. من ایرانی ها را دوست دارم. البته مردم همه جا مردم هستند، اما ایران برای من خیلی خاص بود و فرهنگ های آن  را دوست دارم. مردمی سخاوتمند، گشاده رو و شاعر مسلک "

سرکار خانم ”زیگموندین“  رازآلود در 22 نوامبر 2018 ( 1 آذر 1398) نوشته است :  { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " من با شما موافقم، اما عده  بسیاری از ملحدان وجود دارند که از پس زمینه های مسیحی سکولار آمده اند و با شما هم موافق هستند." و شاهد مثال خود را ازدواج رسمی اش با یک ایرانی مسلمان از این طیف سکولار و زندگی اش در تهران با او اینگونه می آورد : { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " خودِ من با یک مسلمان ایرانی ازدواج کرده بودم. من در زمان زندگی ام در تهران بسیاری از افراد در ظاهر خوب را که ملاقات می کردم که {در باطن} مسیحیان ارمنی را نجس می دانستند ، یهودیان را به خاطر قبیله ای بودنشان مورد انتقاد قرار می دادند و به نظر نمی رسید قتل بهاییان برایشان اهمیتی داشته باشد. افراطگرایی  دینی قهقرایی است."

سرکار خانم ”زیگموندین“  نهان روش! حدود یک ماه و نیم بعد یعنی در 4 فوریه 2019 ( 15 بهمن 1398) در توئیتی بار دیگر ناخودآگاه لو می رود ، آنجا که می نویسد : { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " بسیاری از یهودیان متدین وجود دارند که با این اشغال موافق نیستند. «چراغی برای ملت‌ها» بودن ، جوهر یهودیتی  بود که به من آموخته شد ، داشتن یک زندگی اخلاقی و توجه به خدا بوده است ."

و در پاسخ به اشکال صهیونیست متعصب ، می نویسد : { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} "من بسیاری از اسرائیلی ها را می شناسم که دیدگاه متفاوت تری نسبت به شما دارند . من دیگر چیزی برای گفتن با شما ندارم."

اوج نهان روشی و پیچیده زندگی کردن سرکار خانم ”زیگموندین“  را چه بسا در پُستش در تاریخ 27 مه 2021 (6 خرداد 1400) در معرفی " گردنبند پروانه ای" همکیشانش بتوان مورد دقت قرار داد :

{ ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} "در اینجا آویزی را به اشتراک می گذارم که دوست صمیمی ام  که لهستانی اما از نسل یهودیان سفاردی است آن را می آویزد. این یک تبدیل شونده است که در فرم علنی به شکلی { لوزی} پوشیده می شود ، اما در خلوت می تواند با تبدیل به ستاره داود { نماد مقدس 6 پر یهودیان }پوشیده شود. اجداد او آن را زیر بینی مقامات قدرتمند {ضد یهود} می پوشیدند. نیاز، مادر اختراع است." و سپس می نویسد :{ ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} "فقط از طرف یک دو نفر به من گفته شد که به اینها گردنبند پروانه ای می گویند."

در پست 4 جولای 2018 ( 13 تیر 1397 ) تصریحاً می نویسد { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} "واقعیت این است که، مهم نیست که من چقدر سوسیال دموکراسی را دوست دارم، و می دانم که چون در یک سوسیال دموکراسی زندگی می کردم، از من در برابر نژادپرستی محافظت نکرد، جایی که هم به عنوان یهودی و هم ترک مورد آزار و اذیت قرار گرفتم، زیرا ... موهایم و چشمهایم سیاه و  پوستم هم زیتونی است."

اعجاب بیشتر آنجاست  که در سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (بر خلاف روایت مرحوم نادر طالب زاده و دوستان ساده لوحش )”زیگموندین“  مدتها در ایران زندگی کرده بود !  برای مثال در پُست 27 اوت 2021 ( 5 شهریور 1400) او در توضیح عکس محجبه به چادر خودش نگاشته { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " من .   41 سال پیش در ابیانه ایران کار می کردم." و در پاسخ به کامنتی که "آیا هر زنی باید چنین بپوشد؟ " پاسخ می دهد : { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:}   " تغییرات وجود دارد، اما، بله. این یک مبارزه دائمی است اما آخوندها همچنان قدرت دارند."

در تکمیل الگوی گردنبند پروانه ای می توان  به پُست 22 اوت 2021 (31 مرداد 1400) زیگموندین اشاره نمود که مینویسد {عین ترجمه کلمات ”زیگموندین“ :}  "ساختار چادری ها دقیقاً به همان شکلی است که در عادات راهبه ها وجود دارد. زمانی که در ایران زندگی می کردم متوجه آن شدم. سرپوشی مانند لباس که با گِرِهی در پشت بسته می شود و سپس پارچه گشاد روی آن گذاشته می شود."

زیگموندین“ در اشاره ای دیگر به زندگی اش در ایران سالهای انقلاب اسلامی در پُست 21 اوت 2021 (30 مرداد 1400 )  می گوید : { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} "این نزدیکترین مقایسه است من در آن زمان در ایران بودم و برای UPITN کار می کردم. این شبکه ها متخاصم و از نظر رتبه بندی با یکدیگر بسیار رقابتی بودند. آن جنون رسانه ای به دنبال نیکسون آمد و کارتر را به یک رئیس جمهور یک دوره ای تبدیل کرد."

 “زیگموندین“  مرموز در 16 اوت 2021 ( 25 مرداد 1400) در پاسخ به سوال مطروحه "خطرناک ترین جایی که تا به حال بوده اید کجاست؟"می نویسد  { عین ترجمه کلمات ”زیگموندین“ :} " مرز ایران و عراق در زمانی  که  جنگ داشت شروع می شد."

”زیگموندین“  مرموز در 17 اوت 2021 ( 26 مرداد 1400) در قالب اعتراض خود به مدیران رسانه های آمریکایی در ایران ناخواسته اقرار دارد. {عین ترجمه کلمات ”زیگموندین“:}"40 سال پیش یک کار گروهی داشتم که برای شبکه NBC در ایران کار می کردم. متوجه شدم این یک ژورنالیسم  ساختگی است. داستان اصلی توسط تهیه کنندگان پیش از موعد ساخته شد و سپس آنها خدمه خود را برای گرفتن عکس های مورد نیاز خود فرستادند. آنها هرگز نپرسیدند که چه کسی؟ چه زمانی؟ کجا؟ چگونه؟ آنها بیش از حد مشغول پیشبرد داستان (از پیش نوشته ) خود بودند."

”زیگموندین“  در تکمیل نظر اکانتی در تاریخ 2 سپتامبر 2021 ( 11 شهریور 1400)  اعتراف می کند که { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " اگر می توانید ناامیدی من در 41 سال پیش از پوشش رسانه ای ایران را تصور کنید. من آنجا بودم و دیدم که گزارشها  چقدر کج است. من اساسا به توییتر آمدم تا اخبار را در محل دریافت کنم."

”زیگموندین“  اسرارآمیز در پاسخ به طرح بحث اکانتی نوشته { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " {در سال 1979 (1357)}... من در ایران انقلاب را پوشش {رسانه ای } می دادم. "... من 27 ساله بودم و آن چند سال بسیار زیبا، هیجان انگیز و خطرناک بود."

{و در کامنتی در پاسخ به سوال "چه تجربه باورنکردنی! آیا کتابی در مورد تجربه خود منتشر کرده اید؟ کجا می توانم کار شما را بخوانم؟" پاسخ نوشت { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} " نه، اما من تعداد زیادی عکس دارم و این پروژه ای است که باید انجام دهم. من در خیلی جاها تنها زن و تنها آمریکایی حاضر(در میدان) بودم. "

در پُست 4 مارس 2022 (13 اسفند 1400) سرکار خانم ”زیگموندین“  در کادر عکسی قرار دارد  که آقای شیخ صادق گیوی خلخالی در مرکز آن دیده می شود . زیگموندین“  در  توضیحات عکس می نویسد { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} "42 سال پیش در قم، ایران، من تنها زن و تنها آمریکایی حاضر در آنجا بودم که البته  این واقعیت  اغلب اتفاق می افتاد. بیچاره هایی که نشسته بودند قرار بود به دستور خلخالی، « قاضی خون » اعدام شوند. به هر حال، من با انقلاب و جنگ بیگانه نیستم، هر دو جنایت{! توصیفزیگموندین“ ! } بیهوده خونین علیه قلب بشریت " ... " من چهره ای هستم که در عکس در سمت راست ایستاده است. خلخالی ملایی است که عمامه و عبای سفید بر تن دارد." ... "  نگرانی به عنوان یک فیلمساز روزنامه نگار در جوانی، در مورد آن حرفه بسیار مایوس کننده بود. این عکس در یک کتاب منتشر شد و برای من ارسال شد، اما این پروژه بعدی من است که عکس‌هایم را از آن زمان جمع آوری کنم.

اینجا حکایت یک جلاد {مجری احکام انقلابی} هم بود که آن روز برای من جالب آمد ، او به معنای واقعی کلمه گریه کرد و گفت که همسرش او را ترک می کند. خانمش نمی خواست دستان "پر از خون" شوهرش را لمس کنند. من درد و انسانیت او را دیدم، حتی زمانی که او می خواست همه آن مردان عمدتاً بی گناه را اعدام کند."

در پُست 17 آوریل 2022 (28 فروردین 1401) ”زیگموندین“  مرموز آشکار می کند که { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:}   "زمانی که در ایران زندگی می‌کردم، مدتی در کنار خانواده‌ای ماندم که در زمینی زندگی می‌کردند که صاحب 300 روستا بود. آنها در اوقات فراغت خود آب را از رودخانه ای فرسنگ ها دورتر می بردند و آجرها را از فضولات بز می ساختند. مردم (آمریکا) متوجه نمی شوند"

”زیگموندین“  شبح گون در توئیت 2 جون 2021 (12 خرداد1400) در مورد فیلم واقعیت دیگر ( پیرامون بحران درگیری دانشجویان پیرو خط امام و اعضای سفارت آمریکا که به مرکز توطئه و جاسوسی آمریکائیها علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود) که مرحوم طالب زاده معمولا در خاطرات و مصاحبه هایش ساخت آن را بعنوان دفاع از انقلاب اسلامی از افتخارات اصلی خود برمی شمرد ( و یکی از اصلی ترین عوامل اعتماد سازی مسئولان نظام نوپای اسلامی به آن مرحوم و نردبان میدانی ترقی اش گردیده بود ) می نویسد : { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:}  "در سال 1980 فیلمی به نام «واقعیت دیگر» ساختم که در مورد این بود که چگونه رسانه ها با یک روایت، یک واقعیت بدلی خلق می کنند و در نتیجه رویدادها را دستکاری می کنند. فیلم من بر رسانه‌هایی متمرکز بود که به «بحران گروگان‌ها» در ایران دامن زدند. رسانه ها هستند که هیولا می آفرینند و مسئول ایجاد ترامپ  هستند.

در اواخر انقلاب ایران، من و شریکم {نامزدم} به عنوان استرینگرها توسط یک شبکه بزرگ استخدام شدیم. استرینگرها اخبار را ضبط می کنند و آنها را به دفتر مرکزی می فرستند و جایگزین دفاتر گران قیمت بزرگ می شوند، اما وقتی گروگان ها را گرفتند ما به سختی شروع کرده بودیم.

دفاتر با خدمه خود و افراد استرینگر هجوم آوردند و در هتل اینترکانتیننتال اقامت گزیدند. یکی از اولین چیزهایی که مشاهده کردم این بود که داستان توسط تهیه کنندگانی که در هتل مستقر شده بودند نوشته شد، سپس گروه فیلمبرداری برای جمع آوری فیلم مورد نیاز اعزام شدند.

به عبارت دیگر، روایت قبل از جمع آوری حقایق در زمین ایجاد می شود. مشاهده کردم که چگونه تظاهرکنندگانی که شعار مرگ بر شاه، مرگ بر آمریکا سر می دادند، همان گروه متفرقه ای بودند که هر روز در مقابل سفارت تجمع می کردند.

 رسانه ها با سفت کردن شات، آن را شبیه تظاهرات بزرگ جلوه دادند. در واقع یک بلوک شهری کوتاه را پوشش می داد. رسانه‌ها با استفاده مکرر از شلیک‌ها اینطور به نظر می‌رسند که تهران درگیر احساسات ضد آمریکایی است، اما در واقعیت ، زندگی در جریان بود و مردم در تقلا بودند تا با زندگی پس از انقلاب سازگار شوند. در این میان شاهد بودم که مردم به فرمان بدستان ایرانی میمون می گویند. زمانی که به نژادپرستی و تحریف آشکار اعتراض کردم، متهم به «جین فوندا» بودن شدم

نظر من درباره اخبار آمریکا از آرمان و تحسین به انزجار تبدیل شد. و فقط بدتر شده است. دیگر حتی حضور عینی وجود ندارد. حالا شاهد باشید که چگونه کلینتون بر اساس یک رویداد غیرواقعی شیطانی شد و ترامپ جنایتکار به پوتوس تبدیل شد. تظاهر "

برای رمزگشایی از پشت پرده هویت حقیقی این خانم یهودی شبح گون ظاهرا آمریکایی که همسر اصلی و پشتیبانی کننده محوری مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی بویژه در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی بوده  است آنچه در توان داشتم در روزهای پس از فوت  مرحوم نادر در فضای مجازی به کار گرفتم و نتیجه اینها شد :

 “زیگموندین“  مرموز متولد 7 ماه مه 1953 ( تصادفاً سال انجام عملیات سرّی موسوم به تی پی آژاکس ) می باشد .

معدود عکس های منتشره از این پیربانوی یهودی دارای استایل نژادی ایتالیایی که در دسترس عموم است مربوط به 3 یا 4 سال اخیر است آنهم صرفاً با نام “زیگموندین” !

لکن سرکار خانم ”زیگموندین“  مرموز در اینستاگرام خانم نی نی طالب زاده اردوبادی ( خواهر مرحوم نادر )  ذیل عکس مرحوم تیمسار سرلشگر منصور طالب زاده اردوبادی ( آجودان مخصوص محمدرضا پهلوی ) یعنی یک عکس یادگاری خانوادگی :

در دو کامنت عکس نوشته است {عین ترجمه کلمات ”زیگموندین“  :} "نی نی لطفا این عکس رو برایم بفرست. عشق ..."

و همچنین  مراتب بندگی ”زیگموندین“  این پیربانوی یهودی نسبت به آجودان محمدرضا پهلوی ( سرلشگر منصور طالب زاده اردوبادی ) در دل دادن و قلوه گرفتن اش در کامنتهای عکس پُست نی نی  قابل دقت جدی است ، آنجا که در مورد پدر مرحوم نادر میگوید: { ترجمه عین کلمات ”زیگموندین“:} "مواجه شدن با این عکس به قلب من یک همدلی داد. او ارشد زندگی من بود."

با تعقیب این اکانت به عکس شبح گون اکانت ”زیگموندین“  این پیربانوی یهودی آمریکایی مرموز داستان زندگی مرحوم نادر طالب زاده بر می خوریم که در آینه اندرونی منزل برداشته شده است مراجعه کنندگان را به اکانتی می رساند که بسیار خصوصی است.

تنها فرق این اکانت با سایر اکانت های “زیگموندین“  ، وجود نام سهواً غیر محذوف  "رَندی هافمن"  Randi Hoffman در شناسنامه این اکانت تعقیبی از کامنت عکس سرلشگر اردوبادی و خانواده اش (در پُست خانم نی نی ) می باشد! که قابل مقارنه با  یکی از عکسهای “زیگموندین“  است .

از سویی دیگر در سال 2019 جان گفنی ( John Gaffney ) یکی از دانشجویان دانشگاه کلمبیا ( دانشگاهی که در خاطرات مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی و در پُست های ”زیگموندین“  شبح گون محل دریافت مدرکشان معرفی گردیده است ) کتابی با نام دام دلباختگی (The Trap of Love) منتشر کرد که با آدرس ذیل در فضای مجازی عمومی با مشخصات ذیل قابل دسترسی و مطالعه است :

https://www.scribd.com/book/484665005/The-Trap-of-Love

در مقدمه فصل نخست کتاب جان گفنی جملات ذیل قابل دریافت و مطالعه است :

During this time, my best buds at the Columbia University Film Division were an Iranian, Nader Ordoubadi, and his beautiful, partially deaf girlfriend from Chicago, Randi Hoffman. They were more than just my friends ; …

در این مدت، بهترین رفقای من در بخش فیلم دانشگاه کلمبیا یک ایرانی به نام نادر اردوبادی و دوست دختر زیبا و نیمه ناشنوایش از شیکاگو، رندی هافمن بودند. آنها بیشتر از دوستان من بودند

حال که می بینیم ”زیگموندین“  این پیربانوی یهودی آمریکایی پنهانکار و نهان روش  همان رَندی هافمن همسر آمریکایی مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی و نردبان ترقی او در سالهای پیروزی انقلاب است به دوباره خوانی متن گفتگوی آن مرحوم   ( نادر طالب زاده اردوبادی ) با باشگاه خبرنگاران ( ۱۵ فروردین ۱۳۹۴ ) می پردازیم :

A9

مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی در پاسخ به سوال

... شما در چند سالگی و به چه منظور به آمریکا مهاجرت کردید؟ ... پاسخ داده بود :

از 16 تا 26 سالگی در آمریکا زندگی کردم، من در آمریکا مشاهداتی داشتم که بعدها خیلی به دردم خورد، پدر و مادر من علاقه‌ی زیادی به ادامه تحصیل من داشتند، خصوصاً مرحومه مادرم که زبان انگلیسی را نیز او به من آموخت.

... مادرتان ایرانی بود؟

بله، مادر من سیده وحیده امیر ملوک شرفی نوه‌ی آیت الله شرف العالی اصفهانی { ؟!}  است و من کاملاً برای همین خاک و بوم هستم و اینکه مادر من آمریکایی است، شایعات برآمده از صدای آمریکا است. من تا قبل از انقلاب اسلامی در آمریکا بودم و تجربیات خوبی از آنجا کسب کردم.

... از زندگی خودتان بگویید و اینکه چطور ازدواج کردید؟ از فرزندانتان بگویید.

من در فاصله‌ی آمدن از ایالت متحده آمریکا تا ایران ازدواج کردم و 4 فرزند، 1 پسر و 3 دختر دارم که یکی در ابتدای دانشگاه، یکی دانشگاهی و دوتای دیگر هم در بازار کار هستند و الحمدالله مسیر کار خود را به خوبی ادامه می‌دهند...

اکنون آنچه واضح است اینکه  همسر ایرانی نخست رسمی مرحوم طالب زاده (که مادر خوزستانی سه فرزند او به نامهای علی اکبر ، یاسمن و مریم می باشد) و بعدها از آن مرحوم جدا گردیده است  و همچنین سایر همسران بعدی آن مرحوم (بویژه خانم ... افشاری که ازدواج و طلاق بسیار پرحاشیه ای برای آن مرحوم گردید) و حتی این آخرین بیوه آن مرحوم (خانم زینب مُهَنّا ) از آن مرحوم فرزندی نداشته است که دانشگاهی بوده یا در بازار کار مشغول باشد. پس اشاره آن مرحوم در پاسخ به خبرنگار باشگاه خبرنگاران به عنوان 4 فرزند به کیست؟ یعنی آیا چهارمین فرزند مورد اشاره آن مرحوم از رندی هافمن ( یا همین ”زیگموندین“  ) است یا خیر ؟!

نکته آنجاست که تحفظ و پنهانکاری ”زیگموندین“ همسر یهودی مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی در باره فرزندانش بسیار بالاست . برای نمونه حتی در وصف حال شاد خود از مراسم رسمی سوگند ریاست جمهوری معاون اول جو بایدن ( کامالا هاریس ) در پست 20 ژانویه 2022 (30 دی 1401) می نویسد:

{عین ترجمه کلمات “زیگموندین“ :} "یک سال پیش، من کل مراسم افتتاحیه را تماشا کردم. کلمات نمی توانند شادی و قدردانی من را در آن روز بیان کنند. سپس پسرم مرا به بیمارستان کوه سینا برد تا اولین واکسن کووید را بزنم. روز مبارک!"

به کامالا هاریس اشاره شد. نی نی طالب زاده اردوبادی صاحب برخی برَندهای چای ؛ یک چایی ابداع کرده و به افتخار کامالا هریس  نام «کامالا چایی» را آنهم با نماد  همسای یهودی روی آن گذاشته است:

اینجا بد نیست با کسب اجازه از ”زیگموندین“ !  علاقه نی نی طالب زاده اردوبادی به نماد های یهودی را در اینستاگرام خودش (که البته در روزهای اخیر و پس از نشر مقاله قبلی در سایت دیده بان ؛ روی ساکنان ایران زمین مسدود شده است! ) مختصرا مرور کنیم :

‌در فیلم ضمیمه هم همانگونه که مشاهده می فرمائید خانم نی نی  اردوبادی در مصاحبه اش میگوید "این امر برای من همانطور که یهودیان میگویند، همچون میتصوا {یک فرمان توراتی} است که از مهمانانم درست پذیرایی کنم . من با پول کاری ندارم، با میتصوا کار دارم."  معمولاً مسلمان یا حتی انگلیسی زبان غیریهودی از این الفاظ استفاده نمیکند.

در همین فیلم زمانیکه که نی نی اروبادی در مصاحبه بعدی به کلمه دین اشاره میکند، بلافاصله تصویر روی نماد همسا میرود. در عکسهای اینستاگرامی او نمادهایی نظیر خمسه یهودی  (همسا) بارها نشان داده شده است.

‌و اساساً اطلاعات موجود در اینستاگرام نی نی طالب زاده (صاحب چند برند از جمله کامالا چای! ) نشان میدهد که نه تنها هیچ علامتی از نسبت ایشان با اسلام وجود ندارد ، بلکه موارد متعددی از علائم یهودی در طراحی داخلی خانه ایشان وجود دارد.حتی در بیرون خانه و محل کارش او کلاً به نمادهای یهودی علاقه دارند.

علاوه بر ابهامات جدی در سوابق خاندانی مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی ، حتی نمونه پُست های سیاسی خانم نی نی طالب زاده اردوبادی (دوست صمیمی و یاور بانو ”زیگموندین“ که هر دو از یاوران خانم نانسی پلوسی رئیس کنگره ، خانم کامالا هاریس  ، وایس پرزیدنت فعلی ایالات متحده آمریکا و هیلاری کلینتون از رئوس دموکراتها هستند! ) نشان از همگرایی آنها با خطّ براندازان آشوب طلبی خیابانی ضدّ جمهوری اسلامی دارد. به وفور نمونه کامنت ها  و پست های موید  در اکانت های  آنها قابل مشاهده است.

نکته بسیار شک برانگیز اینجاست که چرا مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی ، دخترش یاسمن خانم را (که فرزند دهه های بعد از انقلاب بوده است و در ویراستاری آثار نویسندگان دفاع مقدس {نظیر سردار گلعلی بابایی و یا صاحب هویتی پوششی معروف به حسین بهزاد (مغز منفصل آن مرحوم و سردار سعید قاسمی لنگرودی (که در مراسم تشییع  مرحوم نادر ، کنار پیکرش و در حضور بیوه لبنانی اش ! قول داده ترتیب بنده را پس از دستگیری در اوین بدهد! و دهانم را آسفالت کند! و لِه ام کند و این نوع خزعبلات !  ) } را به کشور عمه نی نی و خاله ! ”زیگموندین“  یعنی ایالت متحده آمریکا فرستاد تا در فضای قیمومیت و توجه و ولایت آنها زندگی و رشد فرماید ؟

 تناقض این سبک زندگی (لایف استایل) تبلیغی مقابل دوربین آن مرحوم با سبک واقعی و پشت دوربین را چگونه می توان توجیه نمود؟

نکته جالب توجه دیگر اینکه آنتونی چِیس ( Anthony Chase ) همسر نی نی اردوبادی ، صفحه اینستاگرام خود را به کل از دسترس خارج کرده است . این در حالیست که تا فردای فوت عشق دیرین ”زیگموندین“  (مرحوم نادر ) این صفحه در دسترس بود.

اینجانب رضا گلپور چمرکوهی که هنوز نفهمیدم مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی با وجودی که مقام معظم رهبری از کلمه درگذشت برای تسلیت فوت او ( ناشی از نارسائی قلبی )  استفاده فرمودند؛ چگونه توسط مدعیان ولایت فقیه محوری ، در قطعه شهدای بهشت زهرا (س) و آن هم در کنار سید شهیدان اهل قلم به خاک سپرده شد ؟! و آیا با فرض بر صحت احتمال شهادت ، بهتر نبود دوستان آن مرحوم ، به جای آنکه خط شهید ساختن از او را در تریبونهای نامرتبط با این موضوع (که شائبه برانگیز است ) تعقیب کنند ؛ ساز و کارهای قانونی تحت مسئولیت مقام معظم رهبری را توجیه و اقناع می نمودند؟!

علی ایّحال شادی روح آن مرحوم رحم الله من یقرء الفاتحه مع الصلوات .

 

 

 

بعدالتحریرنخست ! :

آقای سردار مهندس استاد دانشگاه جناب سعید قاسمی لنگرودی! تهدید کننده ی نازنین و عزیزم به شکنجه،تجاوز و قتل !

 با سلام و احترام معروض می دارد که وظیفه ذاتی خبرنگاری ؛ تلاش در مسیر تنویر افکار عمومی است.

بعد از اتمام تهدیدات اوباش گونه و ارضاء لات بازی های چاله میدانی و یادآور چارپاداران دور از آئین علیه اینجانب در تریبونهای عمومی ، در خلوتی ولو چند لحظه ، باخودت بیندیش که آیا رضا گلپور لااقل ذیل محتوای این مقاله درست نگفته است که:

  1. انسان ها (چه در دایره دوستان و چه در دایره دشمنان ) لزوماً سیاه یا سفید و صفر یا صد نیستند.
  2. به مبنای قرآنی  "وَلا تَزِروا وازِرتاً وِزرَ اُخری" اساساً کسی مسئول اختیار بینش ، مَنش  و کُنش خیر و شر در عملکرد دیگران (ولو اعضای خانواده خودش)  نیست بلکه مسئول و پاسخگو به گفتار و رفتار خودش در تعریف نسبت عملی با در نظر گرفتن دو مبنای تولّی و تبرّی با ایشان است.
  3. اینکه همسر یهودی آقای نادر طالب زاده یا همسر یهودی برادرش ناصر یا همسر یهودی خواهرش نی نی چه اعمالی داشته اند که ربطی به مرحوم نادر نداشته است ، اما تداوم ارتباط آن مرحوم با این افراد در زمینه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و ... و حتی تربیتی فرزندان آن مرحوم با چنین خانواده ای در آمریکا برای آن مرحوم، عادی و مناسب نبوده است.
  4. اینکه آن مرحوم در زمینه ساخت مستندهای تلویزیونی ، فرد پرکاری بوده و به خوبی از فرصتهای موجود در این زمینه استفاده می نموده و با شعارهای پرشور و هیجان ( که گاهی عقلا هم با تریبون دادن به عناصر مبتلا به نظریه توهم توطئه دانستن همه امور ، شک برانگیز هم می گردید ) هرگز در قاموس عقلا به معنی عصمت و نقدناپذیری آن مرحوم نمی گردد.
  5. از باب مشت نمونه خروار در داستان واقعی کیس کاترین پرز شکدام ( که آن مرحوم همانند شما  هیچ شکّی به دام ! بودنش نداشت ) بدون ساپورت آن مرحوم به جایگاههایی نظیر مصاحبه با آقای رئیسی دسترسی پیدا می کرد؟
  6. بر خلاف روایت دوستان آن مرحوم به استناد نقل قولهای خودش  که نادر زن و زندگی خود را در آمریکا  به عشق امام در آنجا رها کرده و به ایران آمده ؛ آن مرحوم به دلیل کار و اقامت همسر یهودی آمریکائی (مسیحی نمایَش یعنی بانو زیگموندین یا همان رندی هافمن)  در دوران انقلاب در ایران به تهران باز گشته بود و حتی فیلم مستند واقعیتی دیگر را در مورد جریان اشغال لانه جاسوسی آمریکا ، مرحوم نادر برای این خانم یهودی ساخته بوده است.

بعدالتحریر دوّم :

در یادداشت منتشره 8 اردیبهشت امسال در همین سایت دیده بان پرسیده بودم : نوآ  مَک‌کِی(Noah Mckay)  نامی آمریکایی یهودی است که برادر مرحومتان ناصر طالب زاده اردوبادی در آمریکا برای خود انتخاب کرده بود. کمی عجیب نیست که نوآ مک کی (ناصر) با یک خانم یهودی به نام کیم ساپونار (Kim Sapunar) در آمریکا ازدواج کرده بود و صاحب پسری به نام زاخاری(Zachary) و دختری با نام زایرا(Zaira) بود. بعبارت روشنتر چرا فرزندان ناصر طالب زاده که از یک مادر یهودی به دنیا آمده اند نیز مانند خود ناصر طالب زاده دارای اسامی عِبری بودند ؟

 

در فضای توئیتر نگاهی به پستهای خانم زایرا فرزند مرحوم ناصر (نوآ مک کی ) ( که در ایران زهرا صدایش می کنند) که ساکن لس آنجلس کالیفرنیاست انداختم که جالب توجه است :

در 3 جولای 2017 ( 12 تیر ماه 1396) در مورد همیشه راز داربودن همیشگی اش در زندگی  سخن می گوید.

من قبلاً در مورد زندگی ام خیلی رازدار بودم، اما اکنون می گویم "فدرال رزرو پدرم را به زندان انداخته اند، من یک شهروند ایرانی هستم و من یک لئو هستم؟"…

در 10 دسامبر 2017 ( 19 آذر ماه 1396) در مورد پاسخش به خانم دکتری که از مذهبی بودن او سوال کرده روایت می کند :

"خُب پدرم مسلمان بوده و مادرم مسیحی طبیعتاً من یک ملحد ( آته ایست) ام."

در 12 سپتامبر 2016 ( 21 شهریور ماه 1395) در مورد چند اسمه بودنش توجیه می کند :

"گزاره نه چندان جالب : من بعد از 11 سپتامبر از زهرا اردوبادی به زایرا مک کی تبدیل شدم . سه سالم بوده..."

در 1 مه 2022 (11 اردیبهشت 1401) در مورد بیمارستانی بودن عمویش در تهران (نادر طالب زاده اردوبادی) و عدم دریافت به موقع مدارک از کنسولی جمهوری اسلامی ایران در آمریکا برای عمه اش (نی نی) و دختر عمویش (یاسمن) تا بتوانند قبل از مرگ آن مرحوم برسند شاکی است:

" من بسیار عصبانی ام .من متنفرم که رژیم (جمهوری اسلامی ) دورهم بودن اعضای خانواده را از آمریکا اینقدر سخت کرده است. من خیلی متاسفم عمو نادر. من عاشقتم."

در 8 جون 2016 ( 18 خرداد ماه 1395) در مورد عکسهای برادرش زاخاری (Zachary)و مادرش که برایش ارسال شده  کامنت گذاشته و با همه رازداریش ! نام مادرش (Kim Sapunar  ) که تلاش زیادی برای پنهان ماندن هویتش ( همانند خاله زیگموندین ) دارد، لو می رود:

و اما توییت بسیار عجیبترین پُست اش :

تایید میکند که عمه یا خاله بزرگش و عمو یا داییش از اعضای فرقه رانجیشی (همون اوشو ) هستند. از عمه ترزا نام میبرد که بسیار قدرتمند بوده و  میتوند شما را ظرف سی دقیقه وادار کند که لباس نارنجی (مخصوص این فرقه) را بپوشید و اسم خود را تغییر دهید.

(راجنیش چاندرا موهان جین) ( ۱۹۹۰ - ۱۹۳۱  ) شناخته شده به آچاریا راجنیش و باگوان شری راجنیش و در اواخر عمر  اُشو؛ رهبر جنبش راجنیش بود. اشو روش‌های گوناگونی از مدیتیشن، همانند مدیتیشن پویا را به وجود آورد که به گفته او گونه‌ای تمرین مناسب برای انسان مدرن است. راجنیش از منتقدان جدی کمونیسم و بنیادگرایی مذهبی در هند بود. در پی سفر اشو به آمریکا در سال ۱۹۸۱، بیشتر تلاش شد تا فعالیت پیروانش در آنجا متمرکز شود و راجنیش در مکانی معروف به نام «راجنیش پورام» در شهرستان واسکو از ایالت اورگن ساکن شد. بلافاصله ساکنین منطقه و حکومت ایالتی با جنبش او وارد تعارض شدند .

بعدالتحریر سوّم :

رندنمایان آگاه ! بدانند : فراماسون بودن و در زمره جناح انگلو فیل بودن میرمحمدحسین امیرشرفی بدر  پدربزرگ‌ مادری مرحوم نادر طالب زاده اردوبادی هم طبق مستندات غیرقابل انکار است و بیهوده تلاش برای نادیده انگاشتنش نفرمایند!

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر