چرا «محمود» نمیخواهد «ابراهیم» باشد؟/ دولت سیزدهم همان دولت نهم و دهم است
احمدینژاد برخلاف همه شواهد که نشان میدهد ابراهیم رئیسی و کابینهاش بیشترین شباهت را به دولت او دارد و اتفاقاً خاستگاهشان با دولت مهرورز یکی است، چندان تمایلی ندارد این شباهتها در ذهن مردم جایگاه و پایگاهی پیدا کند و با وجود آنکه دست محمود احمدینژاد برای حضور پررنگتر و ادامه فعالیتهایش در این دولت بیشتر شده، تمام تلاش خود را به کار بسته تا با چنگ زدن به هر تریبونی بگوید با ابراهیم رئیسی تفاوت زمین تا آسمان دارد.
به گزارش دیده بان ایران؛ معلوم نیست احساس خودیتر با دولت جدید میکند یا سَر و سِرّ دیگری در میان است که محمود احمدینژاد با شروع بهکار ابراهیم رئیسی پر و بال بیشتری گرفته و اگر تا پیش از این دولت، امورات رئیس دولت بهار به سخنرانیها و نهایتاً اعتراض برای محکومیت خط قرمزهایش پیش میرفت حالا پا فراتر از این سخنرانیها گذاشته و به سفرهای استانی و حتی خارجی و البته نامهنگاریهایی که قبلاً هم مسبوق به سابقه بوده، رسیده است.
با وجود باز شدن فضا برای رئیسجمهور سابق، احمدینژاد که در ماههای ابتدایی دولت رئیسی سکوت نصفه و نیمهای را در پیش گرفته بود این روزها اما انتقادات تند و تیزی را روانه دولتی میکند که سیاستهایش تا حد زیادی یادآور اقدامات خود او در چهار سال اول سکانداریاش بر قوه مجریه است؛ موضوعی که جالب و کمی رمزآلود به نظر میرسد.
انتقاد از پرداخت یارانه
از روش و منش رئیسجمهور گرفته تا سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، همهچیز یادآور دولت و رئیسجمهوری است که شانزده سال پیش به خیابان پاستور آمد و سکان قوه مجریه را به دست گرفت. رفتوآمدها میان مردم و صحبتهای چهره به چهره، وعده احقاق عدالت و حالا هم یارانهها همه چیز پلیبکی است به آن روزها و برای همین است که میتوان کابینه رئیسی را یکی از شبیهترین دولتها به دولت محمود احمدینژاد دانست و حتی حضور برخی وزرای دولت نهم و دهم در کابینه رئیسی باعث شده تا برخی این دولت را شعبهای از همان دولت احمدینژاد بدانند.
موضوع توزیع پول در میان مردم و اجرای سیاست هدفمندی یارانهها از همان دست اقداماتی است که برای اولینبار در دولت محمود احمدینژاد انجام شد و حالا در دولت ابراهیم رئیسی اصلاح و بازتعریف میشود؛ اما همین اقدام که سمبل اجرایش رئیس دولت نهم و دهم بوده باز مبنای یکی از انتقادات جدی احمدینژاد به رئیسی میشود. او درباره مبلغ یارانهها میگوید: «آن زمانی که ما آن مبلغ را دادیم، نزدیک بیش از چهل دلار بود. الان هم باید همان را به مردم بدهیم. اگر صد درصد اجرا میکردیم، با قیمتهای امروز، ۲.۵ میلیون تومان در ماه به هر ایرانی میرسید.»
انتقادات احمدینژاد به دولت رئیسی به پرداخت یارانهها ختم نشد و ماجرای حذف ارز ترجیحی که اتفاقاً از مواردی بود که خود او زمانی در دولتش از لزوم اجرایی شدن آن سخن به میان میآورد حالا یکی از منتقدان آن شده و در جریان سفر استانی که به شهرهای جنوبی کشور داشت در جمع هوادارانش گفت: «شما نمیتوانید بگویید چون ما رئیسیم هر کاری دلمان بخواهد میکنیم! نخیر؛ ملت ایران به هیچکس اجازه نداده است بدون نظر مردم هر کاری دلش میخواهد کند!»
او ادامه میدهد: «چون گران کردید بعد دلیلی میآورید که به شخصیت ملت توهین میشود؛ آقایی آمده میگوید یک کشور همسایه ما سه میلیون تن گندم کم داشته و میخواست از ایران قاچاق کند. برای اینکه از قاچاق جلوگیری کنیم گندم را گران کردیم! حساب کردم برای این مقدار روزانه باید هشتصد کامیون از مرز عبور کند! مگر میشود؟!»
هشدار احمدینژاد از پارکینگ
هفته پیش بود که وبسایت دولت بهار نوشت به دلیل «تهدید» برگزارکنندگان مراسم سخنرانی احمدینژاد در بوشهر از سوی «نهادهای امنیتی» این مراسم در پارکینگ منزل یک شهروند بوشهری برگزار شد. احمدینژاد در این سخنرانی باز مخاطبش را دولتی قرار داد که بیشترین شباهت را به خودش داشت و گفت: «وقتی وضع موجود را به صورت مستدل نفی کردیم باید معلوم باشد که طرح جایگزین چیست تا بتوانیم بر اجرای دقیق و درست آن نظارت داشته باشیم و هدفهای نجاتبخش آن را محقق کنیم.»
احمدینژاد اصلاحگری را یک امر مستمر، بلندمدت و واقعی توصیف کرد و افزود: «باید باورها تغییر کند و همه بدانند که به کجا میرویم. اگر مردم آگاه و مسئولیتشناس باشند، قرار دادن عناصر ضعیف و ناتوان در مصادر امور غیرممکن خواهد شد.»
او توضیح، تبیین و آگاهیبخشی را مهمترین وظیفه همگانی برشمرد و گفت: «سیل انسانی در کل دنیا و در ایران بهطور خاص دارد میآید و گام اول آن نارضایتی عمومی است؛ بنابراین برای جایگزینی شرایط، باید حرف درست و منطقی داشته باشیم.»
سیاست خارجی رئیسی در سیبل انتقادات احمدینژاد
انتقادات محمود احمدینژاد به ابراهیم رئیسی و دولتش تنها محدود به سیاستهای داخلی نمیشود و موضوع سیاست خارجی نیز یکی از مواردی است که رئیس دولت نهم و دهم به آن نقد جدی وارد میکند. یکی از این موارد سیاست ایران در قبال طالبان بود. احمدینژاد که چند ماه پیش طالبان را به عنوان یک گروه تروریستی و تهدید برای جهان معرفی کرده بود در پیامی ویدئویی با انتقاد از سیاست خارجی ایران گفت: «ملت ایران از وضعی که در افغانستان میگذرد، ناراحت است و غمخوار ملت افغانستان است. اظهارنظرها و دخالتهایی میکنند که ربطی به ملت ایران ندارد. ملت ایران راضی نیست و اینجا بگویم که هیچ احدی حق ندارد، حیثیت ملت ایران را ببرد و در این رقابتهای قدرت که پشتسر آن، شیاطین و سلطهگران جهانی قرار دارند، هزینه کند.»
احمدینژاد در آخرین اظهارنظرهایش در جمع فعالان سیاسی جنوب کشور باز هم نوک پیکان انتقاداتش را به سمت سیاست خارجی دولت رئیسی گرفت و گفت: «به چه حقی و بدون نظر، خواست و اراده مردم، از استقرار طالبان در افغانستان و از حمله روسیه به اوکراین حمایت کردید؟ این امر بیانگر آن است که نفس تمرکز قدرت بر کنار زدن مردم تأکید دارد. قدرت باید دست همه مردم باشد تا هیچکس نتواند سلطهگری و چپاول را پیشه خود کند!»
در امتداد نامهنگاریها
دست به قلم شدن احمدینژاد نه تازگی دارد و نه برای اولینبار است؛ قبلاً هم برای جورج بوش، اوباما، آنگلا مرکل، سارکوزی و پاپ بندیکت نامههایی هرچند بدون جواب ارسال کرده بود. در عرصه داخلی هم چند باری نامههای بدون جواب به رهبری نوشته بود و خلاصه در این عرصه دستی بر آتش دارد. او در این یکی دو سال هم بیکار ننشست و بار دیگر قلم و کاغذ را مهیا کرد تا سلسله نامهنگاریهایش را تکمیل کند.
روزهای پایانی سال 1400 بود که خبر نامه احمدینژاد به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه بر صدر اخبار نشست. او در این نامه به پوتین هشدار داده بود که طولانی شدن دوره ریاستجمهوریاش منجر به ایجاد دیکتاتوری میشود و این روند به نفع کشورش نیست.
هرچند نامه به پوتین آخرین نامه خارجی او در قرن چهاردهم بود اما پایان نامهنگاریهایش نبود و در سال جدید هم بار دیگر دست به قلم شد و این بار مخاطبش را زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین قرار داد؛ آنطور که وبسایت دولت بهار نوشته است مضمون این نامه تحلیلی از وضع موجود و اهمیت مقاومت مؤثر و تعیینکننده مردم اوکراین در ساخت نظام آینده بینالملل به نفع آزادی، عدالت و صلح است.
چرا احمدینژاد نمیخواهد رئیسی باشد؟
همه انتقادات محمود احمدینژاد به دولت سیزدهم را لیست کردیم تا بگوییم احمدینژاد برخلاف همه شواهد که نشان میدهد ابراهیم رئیسی و کابینهاش بیشترین شباهت را به دولت او دارد و اتفاقاً خاستگاهشان با دولت مهرورز یکی است، چندان تمایلی ندارد این شباهتها در ذهن مردم جایگاه و پایگاهی پیدا کند و با وجود آنکه دست محمود احمدینژاد برای حضور پررنگتر و ادامه فعالیتهایش در این دولت بیشتر شده، تمام تلاش خود را به کار بسته تا با چنگ زدن به هر تریبونی بگوید با ابراهیم رئیسی تفاوت زمین تا آسمان دارد.
در حقیقت احمدینژاد که در این سالهای دور از قدرت به واسطه مخالفتهایش با سیاستهای دولتی و حاکمیتی خود را به یک اپوزیسیون تبدیل کرده و ازاینطریق هوادارانی جذب کرده، میخواهد این چهرهی اپوزیسیون را حفظ کند و طبیعی است شباهتها با دولت رئیسی و قرار دادن این دو در کنار هم میتواند به این چهره ساخته و پرداخته احمدینژاد لطمه بزند.
منبع: قرن نو