احمد زید آبادی: توافق عراقچی هیچ ارزشی نداشت/ غربیها با برداشتن عنوان تروریست از سپاه مشکلی ندارند
تحلیلگر مسائل سیاسی کشورمان می گوید: از نظر من توافقی که در روزهای پایانی دولت روحانی به دست آمد هیچ ارزشی نداشت، چون اگر بر آن پایه توافق میکردند، همینها میگفتند، دولت قبل برای ما تعهد ایجاد کرده و باز تقصیرها را گردن ظریف و عراقچی میانداختند.
به گزارش دیده بان ایران؛ احمد زیدآبادی، تحلیلگر مسائل سیاسی کشور و منطقه در یک برنامه زنده اینستاگرامی درباره وضعیت مذاکرات هسته ای گفت: بعد از بن بستی که آقای احمدی نژاد در گفتگوها با کشورهای اروپایی به وجود آورد، مردم از طریق انتخابات به حاکمیت گفتند که گفتمان مصالحه و تعامل با دنیا که توسط حسن روحانی در رقابتهای انتخاباتی مطرح شده بود را تایید میکنند، نظام هم این پیام را گرفت و شرایط پیشبرد این استراتژی را در دولت یازدهم فراهم کرد. شخص رئیس جمهور دولت یازدهم به عنوان یک روحانی عملگرا مورد تایید سیستم هم بود و نهایتا امضای برجام در ۱۳۹۴ نشانه همین تعامل و خواستن توافق هم از سوی حاکمیت و هم از سوی مردم بود.
این سیاست نظام امیدهایی را در جامعه هم ایجاد کرد. اما ریاست جمهوری روحانی و فواید برجام به عنوان یک راهبرد، از سوی هسته مرکزی قدرت پذیرفته نشد و فقط به اندازهای که اموراتشان بگذرد و از رهگذر آزاد شدن منابع ایران بتوانند نیات خود را پیش ببرند به آن نگاه شد. در واقع پذیرش برنامه تعاملی روحانی و تن دادن به امضای برجام یک حرکت تاکتیکی برای عبور از فشارها و تحریمها از سوی نظام بود.
اما سنگ اندازیهای سر راه توافق و حتی مانعتراشی گروههای انقلابی برای دولت روحانی سیستم را در بالاترین سطح دچار چالش کرد. ظهور ترامپ نیز این مشکلات را دو چندان کرد و به آن سرعت داد و جناح مخالفان برجام در ایران و آمریکا در قراردادی نانوشته تا نابودی آن پیش رفتند. ترامپ میگفت؛ برجام دست جمهوری اسلامی برای دخالت در منطقه و تقویت نیروهای نیابتیش را باز کرده است.
در داخل هم در طنابکشی بین دو گروه حاکم بر سر برجام، سرانجام طرف ضعیف - که دولت و قوه مجریه بود- بازی را تماما به رقیب باخت و کشور را از نظر اقتصادی و هم از نظر اجتماعی با بحران مواجه کرد. سیستم تلاش داشت که دولت و جناح اصلاحات را بیبرنامه، خودباخته و واداده به غرب معرفی کند، که بگویند با برجام، کشور به آمریکا وابسته میشود و اگر ما قوه مجریه را در دست داشته باشیم و بیاییم، همه چیز را درست میکنیم.
تحریمهایی که توسط ترامپ برگشته بود و بخشهای جدیدی که به آن افزوده شده بود، اثر کرد و بحرانهای قدیم و جدید بر روی هم انباشته شدند. در چنین وضعیتی شاهد یک انتخابات ضعیف در سال ۱۴۰۰ بودیم. دلیل عدم مشارکت مردم هم این بود که مردم به این نتیجه رسیده بودند که امکان اصلاح و نقشآفرینی مردم در تعیین سرنوشت و مشارکت در ترسیم نقشه راه کشور وجود ندارد و انتخابات را نوعی سوء استفاده مقطعی از خود میدانستند. دو ناآرامی شدید در سالهای ۹۶ و ۹۸ نیز در راستای همین ناامیدی مردم از اصلاحات و صندوق رای بود. دولت جدید قرار بود این داستان را به نحوی جمع کند که موفق نشد و ظاهرا مردم به این نتیجه رسیده اند که از خیر برجام بگذرند و این داستان به نحوی دیگر جمع شود که البته مشکل اینجاست که جمع نمیشود، چون ابزار و امکانات آن وجود ندارد. وضعیت کشور مانند مریضی است که روی دستمان مانده و باید راهی برای بهبود آن پیدا کنیم. مریضی که نه میتونیم او را بکُشیم و نه امکان نادیده گرفتنش وجود دارد.
ترامپ قصد داشت با فشار حداکثری در یک بازه زمانی مشخص، استراتژی تسلیم ایران را به نتیجه برساند که رای دهندگان آمریکایی با رای خود به بایدن، این دکترین ترامپ را عقیم گذاشتند و به او مهلت ندادند. در حالی که شرایط فشار اقتصادی و نارضایتی که در ایران وجود دارد ناشی از همان تحریمها و سیاست ترامپ است. این بزرگترین تهدید علیه نظام است و به همین دلیل مجبور است مذاکره و توافق را پیش ببرد.
چرا جناح تندرو که به هیچ مذاکرهای اعتقاد نداشت، مذاکره را برگزیده است؟ چون تحریمهای ترامپی هنوز در حال نقش آفرینی است. ظریف توسط کسانی به مذاکرات اعزام میشد که همانها او را مورد هجمه کلامی و سیاسی قرار میدادند، بنابراین اگر قرار بود مذاکرات به نتیجه قابل اتکایی برسد، باید توسط کسانی انجام میشد که همه چیز را در اختیار دارند. اینکه چرا انقلابیونِ مخالف مذاکره، مذاکره را انتخاب کردند، به این دلیل بود که راهی جز این وجود ندارد.
به حدی اقتصاد ویران و نگاه مردم نسبت به آینده ناامید کننده شده است که حتما به افقگشایی جدید نیازمند هستند. بدون این، فکر میکنم ثبات کشور دچار خدشه میشود؛ لذا دولت جدید هم پای میز رفت و طبیعتا دنبال به دست آوردن چیزهایی هستند که دست آوردهای خود را بیش از دولت روحانی معرفی کنند. شاید دولت بایدن هم بدش نیاید یک امتیازی به اینها بدهد که رضایتشان را جلب کرده و برایشان حفظ آبرو محسوب شود. از نظر من توافقی که در روزهای پایانی دولت روحانی به دست آمد هیچ ارزشی نداشت، چون اگر بر آن پایه توافق میکردند، همینها میگفتند، دولت قبل برای ما تعهد ایجاد کرده و باز تقصیرها را گردن ظریف و عراقچی میانداختند.
این مسائل داشت پیش میرفت که جنگ اوکراین و به دنبال آن گروکشی روسیه از برجام پیش آمد. البته آن مسئله حل شد، ولی فکر میکنم جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که جنگ اوکراین سبب افزایش تقاضای جهانی برای نفت خواهد شد و وقت آن رسیده که از درون برجام معامله چربتری صورت بگیرد. به این معنا که سپاه را به طور کامل از لیست تروریستی خارج کنند. غربیها با برداشتن عنوان تروریست از سپاه مشکلی ندارند، ولی نکتهشان اینجاست که در این فرایند سپاه دخالت خود را در منطقه کاهش دهد، لذا آمریکا این تعهد را از ایران میخواهد. اعتقاد ندارم که مذاکرات به بن بست رسیده است، مگر اینکه آقایان تصمیم به نوعی خودکشی سیاسی برای خود و کشور گرفته باشند.
زیدابادی در پاسخ به این سوال که اختلاف بین امیرعبداللهیان از جنس اصولگرای حاکمیتی و باقری کنی، از جنس پایداری بر چه پایهای است؟ گفت:
اصولگرایان در مقابل اصلاحطلبان و اعتدالگرایان جبهه واحدی هستند، وقتی اینها نباشند، طبیعتا اختلافات به درون جریان اصولگرا نقل مکان میکند. بخشی از آنها از تحریمها سود ایدئولوژیک و منافع مالی میبرند. ولی وقتی در مصدر کار قرار میگیرند کار خودشان گره میخورد و متوجه میشوند تنها راه پیشبرد کارها از مسیر مذاکره میگذرد؛ لذا به طور طبیعی بین طیفهای مختلف درون این جریان شکاف ایجاد میشود، یعنی بین تندروترینها و تندروهایی که به میانه متمایلتر شدهاند. این اتفاق خوبی است اگر تندروهای متمایل به میانه بتوانند تندروهای افراطی را به حاشیه برانند، چون افراطیها، همیشه مانع تحولات در عرصههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده و هستند.
در حال حاضر که مذاکرات متوقف است، بین ایران و آمریکا هماهنگی وجود دارد. غربیها تا همین دو ماه پیش میگفتند زمان رو به پایان است. الان که مذاکرات متوقف است چرا این کلیدواژه محو شده است؟ چون معتقدم همزمان با سکتهای که در مذاکرات ایجاد شده، ایران ضمنی پذیرفته غنای اورانیوم خود را بالا نبرده و در واقع نوعی مذاکره غیر رسمی و توافق بین ایران و آمریکا وجود دارد.
منبع: دیدار