احمدی نژاد: گشت ارشاد کار عبدالله نوری بود/هدف طرح صیانت جلوگیری از قوی شدن مردم است/ به خاطر حضور زنان در ورزشگاه می خواستند فتوا دهند و خونم را حلال کنند
احمدی نژاد:رئیس دولت بهار گفت یک زمانی گفتم ۲۰۰ نفر در کشور هستند، به آنها بگوییم شما بروید به یک شهرکی، ماهی یک میلیارد هم به هر کدام از آنها بدهیم و به آنها بگوییم شما کنار بروید و در کار ملت دخالت نکنید و اجازه بدهید ملت خودش کشور را اداره کند... گشت ارشاد از زمان آقای نوری در سال ۶۸ آغاز شد.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ محمود احمدی نژاد رییس دولت نهم و دهم گفت و گوهای را درباره شرایط کشور، حضور زنان در ورزشگاه گفت و گو کرده است.
کامل مصاحبه گسترش نیوز با دکتر احمدی نژاد بدین شرح است:
خبرنگار: بسم الله الرحمن الرحیم. آقای دکتر احمدی نژاد خیلی ممنونم که این وقت را در اختیار ما قرار دادید. امیدوارم که این گفتگو مفید باشد. خیلی خوشحالیم که در خدمت شما هستیم.
آقای دکتر شما رئیس جمهوری هستید که در ایران همواره مخاطبان خاص خودش را دارد، یعنی یک طیف خاصی هستند که همواره از شما استقبال می کنند و هم اینکه محبوبیت خاص خودتان را دارید و همیشه هم یک طیفی منتظر ورود دوباره شما به عرصه ریاست جمهوری هستند. می خواهم بدانم آیا هنوز هم این قصد را دارید؟ بفرمایید که چه شد تصمیم گرفتید دوباره به انتخابات ورود کنید و آیا این ادامه دار و در راستای اهداف شماست؟
دکتر احمدی نژاد: بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
اجازه بدهید اول سلامی داشته باشم خدمت شما، همکارانتان و همه کسانیکه این گفتگو را خواهند دید، خواهند شنید و یا خواهند خواند. امیدوارم گفتگوی ما برای کشور و جامعه مفید باشد.
تلاش برای اصلاح و بهبود اوضاع، یک امر عمومی و یک وظیفه انسانی در تمام شرایط است. همان طور که یک انسان می خواهد امروزش بهتر از روز قبلش باشد، اگر مشکلاتی داشت، برطرف شود و اهدافی داشت محقق شود. در سطح جامعه هم همین طور است یعنی جامعه هم میل به کمال و بهبود دارد. همانطور که هر فردی در برابر رشد و بهبود شرایط خودش مسئول است، در برابر جامعه هم مسئول است. بنابراین تلاش برای اصلاح، یک امر عمومی و دائمی است. مسئولیتی است که برعهده همه هست از جمله بنده که کوچک همه هستم. سال گذشته که من شرکت کردم، واقعا تقاضای مردمی بود. اقشار گوناگون مردم از سراسر کشور خواستند و در واقع به من دستور دادند، بنده هم در تبعیت از این دستور، رفتم و ثبت نام کردم.
اصولا خود ریاست جمهوری یا پست های سیاسی نمی تواند یک هدف باشد، چون به خودی خود ارزش و اصالتی ندارند، اینها ابزاری برای اصلاح اوضاع هستند. اگر شد، از آن طریق باید برای اصلاحگری تلاش کرد و اگر نشد، راه اصلاحگری منحصر به آن نیست و ادامه دارد.
خبرنگار: آقای دکتر علت این محبوبیت را چه می دانید؟ فکر می کنید چه نقطه عطف و چه خصوصیتی در نوع مدیریت شما یا در شخصیت شما در قامت یک رئیس جمهور وجود دارد که باعث می شود پس از آن ۸ سال و با وجود آمدن یک رئیس جمهور دیگر، هنوز هم مردم بقول خودتان به شما دستور می دهند و از شما می خواهند که وارد عرصه شوید؟
احمدی نژاد: ملت ایران مردم بزرگ و بزرگواری هستند و به خادم خودشان لطف دارند و تاریخ هم نشان داده که اگر فردی، کوچکترین قدمی برای مردم بردارد، مردم همیشه از او به نیکی یاد می کنند و اظهار محبت می کنند اما یک چیز را خودم می فهمم که قلب خودم پر از عشق به مردم است.
خبرنگار: تندروها یا یک طیف خاصی از جامعه که گاها خیلی هم محدود هستند، در سال های اخیر با هدف قرار دادن مشی مردمی بودن شما و صحبت هایی که در این راستا می کردید، صحبت هایی مانند عشق به مردم و خدمتگزار مردم بودن، شعار دولت شما که همیشه عدالت و مردمی بودن بوده، بارها به رئیس دولت های نهم و دهم تاختند. خصوصا زمانی که می خواستید دوباره وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری بشوید، هجمه ها به شکل شدیدی هم به تصمیم و هم به شخص شما وارد شد و اتفاقاتی افتاد که همه ما خاطرمان هست. از دید خودتان این رُک گویی و صراحت شما در سالهای اخیر و پس از دوران مسئولیت تان که شدت گرفته باعث این موضوع شده یا نکات دیگری را در گرو این هجمه ها و حمله ها می دانید؟
احمدی نژاد: شما چند مطلب را مطرح فرمودید که من به آنها اشاره می کنم. اگر یک نفر به انتخاب مردم یا به هر ترتیبی، یک مسئولیتی را در جامعه پذیرفت، آپا پذیرش این مسئولیت، باید در وجود آن فرد هم تغییراتی را بوجود بیاورد؟ خیر! نباید بیاورد. ما همه انسان هستیم و داریم با هم زندگی می کنیم. حالا یک مسئولیتی را بر دوش یک نفر می گذارند، این فرد در واقع بدهکار و مستخدم مردم می شود و تعهد می دهد که بیشتر برای آنها کار کند. این امر، برای او رتبه و ارجحیت و امتیازی نمی آورد بلکه یک مسئولیت می آورد. متاسفانه الان در کل دنیا، کم و بیش، بعضی جاها خیلی زیاد و بعضی جاها کمتر، این پست های سیاسی، کانه یک جایگاه برتری و آقایی بر مردم است. به نظرم هر کس این تلقی را داشته باشد، آن مسئولیت برایش بسیار مضر است چون مسئولیت باید اول برای خود انسان مفید باشد، یعنی انسانیت را در آدمی رشد بدهد. یعنی با بقیه انسان ها بیشتر دوست شود، صمیمی و مهربان باشد. ما در فرهنگ ایرانی خودمان چه بسیار جوانمردهایی داشتیم که در زندگی شان، مشکلات دیگران را حل می کردند. آنها به عنوان اسطوره های تاریخی شناخته می شوند، در حالیکه خودشان حس نمی کردند برتر از مردم هستند یا اینکه انتظار داشته باشند مردم به آنها احترام ویژه ای بگذارند.
من آن زمان گفتم که قبول نمیکنم. گفت آنها فتوا میدهند و خونت را حلال میکنند. گفتم بعید میدانم این کار را بکنند ولی شما یک پیغام برایشان ببرید. گفتم به آنها بگویید منطق شما چیست؟ چه خلاف شرعی اتفاق میافتد؟ گفتند خانمها که به ورزشگاه میروند، بدن ورزشکارها را میبینند، گفتم اتفاقا فوتبال پوشیدهترین است و فقط زانوی بازیکنان پیداست، یعنی یک خانمی بلند میشود و چندهزار تومان هزینه میکند تا برود ورزشگاه و از چندصد متری، زانوی یک آقا را ببیند ؟ فوتبال جاذبه و هیجان دارد.
شما نمیتوانید بگویید خانمها محروم هستند، خانمها هم دوست دارند بروند و ببینند، تازه گفتم وقتی خانمها به ورزشگاه بروند، جو ورزشگاه سالم میشود. تجربه ایران نشان داده که اخلاق ایرانیها بگونهای است که وقتی در یک جمعی دارند جوک میگویند، وقتی یک خانمی وارد میشود، همه مودب میشوند و چارچوبها را رعایت میکنند. این نقش خانمها در ایران است.بعد گفتم چگونه درمورد سینما که چراغ خاموش است، یا در کنسرت که مختلط هم هستند، این اجازه را میدهید بروند و کک شما نمیگزد،یا به دیدن بسکتبال، والیبال و حتی کشتی که تقریبا کشتی گیران برهنه هستند، اجازه دارند بروند ولی فوتبال را اجازه نمیدهید؟ من منطق آن را نمیفهمم. بعدا یکی از آقایان خیلی پافشاری کرد، گفتم از قول من به ایشان بگو من نگران شماها هستم. هر کس در ذهنش بیاید که او دولت نهم را آورده، خدا حالش را میگیرد. خیال نکنید دولت را شما آوردید و حالا هم میتوانید به دولت زور بگویید! من دستور دادم و باید اجرا شود. تا اینکه آن نامه آمد و ما مجبور شدیم کار را متوقف کنیم. هنوز هم منطق آن روشن نیست. واقعا این اتفاقاتی که در مشهد افتاد، سرشکستگی ملی بود. صرف نظر از اینکه چند تا خانم فلفل وارد چشمشان شد و بیحرمتی شد که در جای خودش خیلی چیز بدی است، خیلی کار زشتی است.
حالا ۲ هزار تا خانم هم میرفتند در ورزشگاه مشهد مینشستند و فوتبال میدیدند، برای دین خدا چه اتفاقی میافتاد؟ مگربا رفتن خانمها به ورزشگاه یا کنار رفتن روسری یک خانم، دین نابود میشود، ضمن اینکه زنان ایرانی خودشان پوشش خودشان را انتخاب کردهاند. رضاخان میخواست به زور حجاب را بردارد، ولی نتوانست. این تجربه تاریخی ماست. در طول تاریخ زنان ایرانی با حیا و نجیب بودند، مگر آنکه یک عده آنها را به لج بیاندازند. یعنی آنقدر انگشت در چشم خانمها کنند و زور بگویند و یک عده را به لج بیاندازند والّا اگر لجبازی نباشد شما خواهید دید جامعه ما خیلی معتدل است، اجازه بدهید آزاد باشد.
اشاره به برخی تندروی ها داشتید، می خواهم بپرسم گشت ارشاد از چه زمانی آغاز شد؟
گشت ارشاد از زمان آقای عبدالله نوری و مسئولیت ایشان در وزارت کشور در سال ۶۸ آغاز شد، آقای نوری که اصلاح طلب و آن زمان وزیر کشور بود. سر خیابانها مینی بوس میگذاشت و آرایش خانمها را آن هم با سرباز چک میکرد. ما همان زمان اعتراض میکردیم. طی سالهای ۶۳، ۶۴ و ۶۵ در خیابان ولیعصر هر روز درگیری بود. دختر خانمها و آقایانی که موهای بلندی داشتند یا کراوات میزدند یا خانمها کفش هایی میپوشیدند که چراغ داشت! یک عده موتور سوار میآمدند، کراوات را میبریدند، موها را قیچی میکردند و ما همان زمان معترض بودیم. در زمان آقای هاشمی و آقای خاتمی مقداری بالا و پایین شد. آقای هاشمی در انتخابات آمد و گفت اگر احمدی نژاد بیاید، پیاده روها را دیوارکشی میکند و آسانسورها را جدا میکند، من به تلویزیون رفتم و گفتم چرا اینقدر هجمه میکنید؟ مثل اینکه من وارد محدوده ممنوعه شده ام.
من یک معلم هستم. مگر مشکل کشور ما دو تار موی زن هاست؟ مشکل ما عدالت است، مشکل ما اداره درست کشور است، مشکل اتلاف منابع است، من ۲۰ بار اعلام کردم با گشت ارشاد مخالف هستم؛ در تلویزیون و مصاحبه و سخنرانی گفتم مخالف هستم ولی اینها میرفتند در خیابان زنان و دختران را میزدند و میگفتند رئیسجمهوری گفته است، من باید چه میکردم؟ ۲۰ بار اعلام کردم. آقایان میگفتند فرصت خوبی است که احمدی نژاد را بکوبیم. ما هر چه میگفتیم اصلا نیروی انتظامی دست رئیسجمهوری نیست. مگر رئیسجمهوری میتواند به نیروی انتظامی دستور بدهد؟ من میگفتم اینکار صد در صد ضد خودش نتیجه میدهد، اعلام کردم، بحث کردم ولی میگفتند چیز خوبی برای زدن احمدی نژاد گیر آوردیم!
رقیب انتخاباتی من در انتخابات ۸۸ در مناظره این را به حساب من میگذاشت، گفتم شما نمیدانید کشور چگونه اداره میشود؟ واقعا نمیدانید؟ چرا این حرف را میزنید؟ من فقط میتوانستم مخالفتم را اعلام کنم، کار دیگری نمیتوانستم انجام بدهم. من این نوع برخورد با انسان را قبول ندارم. اینکه برای طرف شانی قائل نباشی، هر طور که دلت میخواهد با او برخورد یا به او تحمیل کنی، این را قبول ندارم. ما به چه حقی باید این کار را بکنیم؟ چه کسی به یک نفر اجازه داده که به خودش حق بدهد، برود به یک نفر دیگر بگوید شما باید آنگونه که من میگویم زندگی کنید؟ این خلاف دین و انسانیت است. رفتار من که با همه معلوم بوده است منتهی انجام میشد و به حساب من میگذاشتند. میگفتند چیز خوبی گیر آوردیم، میزنیم، رسانههای چپ و راست هم که دست خودمان است!
اجازه بدهید یک خاطره دیگر هم برای شما بگویم؛ سال ۸۷ یک گروه کنسرت از اندونزی آمده بود که یک جوان با مادر و خواهرش آن را همراهی میکردند. پدر آنها امریکایی و مادرشان ایرانی بود و خودشان متولد اندونزی بودند، تیپ آنها هم مذهبی بود. کنسرتی هم که اجرا میکردند، همهاش همراه با "لا اله الا الله" " محمد رسول الله " بود و با یک هیجانی آن را میخواندند. آنها از ارشاد مجوز گرفته و سالن وزارت ارشاد را کرایه کرده بودند، بلیت فروخته بودند و روزی که مردم داشتند وارد سالن میشدند، نیروی انتظامی ایستاده بود، بلیت هایشان را میگرفت و پاره میکرد و میگفت بروید، رئیسجمهوری گفته برگزار نشود! حالا من از این قضیه مطلقا خبر نداشتم. یکدفعه زنگ زدند و گفتند اینها اجازه نمیدهند ما وارد سالن بشویم، میگویند رئیسجمهوری گفته است! ما آقای کلهر و آقای شمقدری را صدا زدیم و گفتیم سریع به وزارت کشور بروید و ببینید موضوع چیست؟ آنها رفتند و آمدند و گزارش دادند که یک گروه کنسرت با این خصوصیات و این آلبومها آمده، گروه خوبی هم هست، مجوز هم دارد، کلی هم خرج کردند تا اینجا آمدند، حالا نیروی انتظامی آمده و اجازه نمیدهد! گفتم من که از این کارها نمیکنم.
بالاخره اجازه ندادند برگزار شود ولی برخلاف نظر من در اجرا تصمیم میگرفتند و میگفتند رئیسجمهوری گفته است. دختران مردم را در خیابان کتک زدند. یک بار خیلی عصبانی شدم. به تلویزیون رفتم و خیلی تند اعلام موضع کردم. گفتم یعنی چه که زن و بچهای را که در ماشین نشسته، بیرون میآورند و یک تابلو بالای ماشین میزنند با عنوان متجاهرین به فسق و بعد عکسشان را منتشر میکنند؟ من اصلا نمیفهمم اینها یعنی چه؟ به چه اجازهای یک پاسبان اجازه دارد اینقدر به حقوق مردم تجاوز کند؟ الان هم که دیدهاید شروع کردهاند و میگویند داخل ماشین حریم خصوصی نیست، بزودی میگویند داخل خانه هم حریم خصوصی نیست! اینها را از کجا میآورند؟ ما نمیفهمیم!
یکی از موضوعاتی که الان بین نمایندگان مطرح است طرح صیانت است. شما در این زمینه چه نظری دارید؟
مردم کلا مخالف هستند.آیا طرح صیانت به معنای این است که حکومت باید مراقب ما باشد که خطا نکنیم؟ چه کسی این اجازه را به حکومت داده است؟ آنوقت چه کسی مراقب باشد که آنها خطا نکنند؟ مردمی که باید ارتباطاتشان را قطع کرد و حق اظهارنظر ندارند، چگونه میتوانند مراقب حکومت باشند؟ آیا مردم با اظهارنظر میتوانند مراقب حکومت باشند؟ اینجا بحث طولانی است و من نمیخواهم وارد شوم. ببینید آن چیزی که دین میگوید این است: " فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه " میگوید بشارت بده به بندگانی که همه حرفها را میشنوند و بهترینش را برمی گزینند. اگر شما همه حرفها را نشنوید و انتخاب کنید، میتوانید بگویید بهترین را انتخاب کردم؟ پس نخستین کار این است که جوری رفتار کنیم که همه بتوانند همه حرفها را بشنوند. اگر همه حرفها اجازه انتشار نداشته باشد، میتواند به گوش همه برسد؟ این آیه واقعا پرچم حقیقی آزادی انسان هاست. اگر میخواهید قرآن را عمل کنید بسم الله، هنر شما باید این باشد که کاری کنید همه حرفها به گوش همه برسد. اجازه بدهید همه مردم انتخاب کنند. چرا شما فکر میکنید مردم چیز بد را انتخاب میکنند؟ اگر مردم بد را انتخاب میکنند، آن روزی که شما را انتخاب کردند هم بد بوده است، خب چرا آنجا خوب است اما در زندگی شخصی شان شما باید مراقبشان باشید؟ چه کسی این اجازه را به شما داده است؟ این فساد است، ضد دین است.
موضوع کسب و کارهای مجازی هم وجود دارد.
من میخواهم از شما خواهش کنم بحث فضای مجازی را به موضوع درآمدزایی تقلیل ندهید. اگر اینگونه سراغ آن برویم، اصل مطلب کوچک میشود، حرف شما درست است، یک عده زیادی دارند درآمد کسب میکنند، اصلا شغلها روی آن رفته است. الان کارها با آن ارتباط دارد.
پس معتقدید اشاره به ابعاد دیگری از طرح صیانت به جز بعدآسیب به آزادی بیان، میزان خسارت آن را کمتر میکند؟
در گذشته چند تا رسانه در خدمت حکومتها بود که میگفتند چه خبری مهم است و مردم باید آن را مهم بپندارند؟ یا اینکه امروز راجع به چه چیزی فکر کنیم؟ اما امروز تک تک مردم یک رسانه شدهاند. این بهترین چیز و مطلوبترین نقطه است. همه انسانها میتوانند حرف بزنند، مقاله بدهند، نظر بدهند، خبر تولید کنند. بله در آن اشتباه هم هست. مگر در رسانههای حکومتی دروغ و کلک نیست؟ در آنها هم بوده و هست. رسانههای حکومتی در دنیا کم دروغ به خورد ملتها داده اند؟ حالا یک درصدی از مردم هم خطا کنند، خیلی مهم است؟ استدلال آنها غلط است ولی چرا با فضای مجازی مخالف هستند؟ این را باید خوب بفهمیم. بنظرم فضای مجازی هیمنه حکومتها را کلا در هم میشکند، مردم را در اداره جهان قوی، صاحب نظر و موثر میکند. اگر فضای مجازی نبود، آقای پوتین الان قهرمان بود. چون رسانههای رسمی جرات نمیکردند علیه او حرفی بزنند.
وقتی مردم به میدان بیایند، آنها که تعهدی به کسی ندارند نه به امریکا، روسیه ،چین و نه به هیچ قدرت دیگری، میگویند برای چه دارید جنایت میکنید؟ این توجیهات را قبول نمیکنند. با این توجیهات، هر کس میتواند به همسایهاش حمله کند ؛ در اوکراین به نظرم هزاران نفر کشته شدهاند ولی چون دسترسی ندارند، هنوز نتوانستهاند کشف کنند. چرا؟ برای اینکه آن آقا هوس کرده شوروی را بازسازی کند و بگوید من قهرمان هستم.
در ایران هم از این نگرانی دارند که مردم قوی شوند، اطلاعات کسب کنند، تحلیل بدهند و تحلیلشان با تحلیل بعضی ها متفاوت باشد و به تعبیر شما با آزادی بیان مخالف هستند. حالا چند نفر رفتند در مجلس نشستهاند، شما نماینده مردم هستید؟ همین را بیایید رفراندوم کنید. ببینید مردم چه میگویند؟ ببینید مردم میخواهند یا نمیخواهند،اصلا شما چند درصد ملت هستید؟ که حالا نشستهاید و برای ملت تصمیم میگیرید؟ من قبلا هم گفته ام که اینها قادر به انجام این کار نیستند. خیالتان راحت باشد. آنها امکان اجرا ندارند. فقط آبروی کسانیکه دنبال این هستند، خواهد رفت و در آینده مورد حسابرسی قرار خواهند گرفت، آنها به جد میخواهند کنترل کنند ولی نخواهند توانست، کار سخت است و در آینده، این موارد در پرونده افرادی که الان دارند این کار را دنبال میکنند، ثبت خواهد شد.
منبع: گسترش نیوز