کد خبر: 129534
A
یک روزنامه نگار علوم انسانی:

حجت الاسلام کاشانی می خواهد دل پامنبری های جریان متحجر را به دست بیاورد

سید علی سیدان، روزنامه‌نگار فرهنگ و علوم انسانی، در یادداشتی در اینستاگرام درباره‌ی کنار گذاشتن حامد کاشانی از برنامه‌ی سحرگاه تلویزیون نوشت : آقای کاشانی ذکر فضائل امیرالمومنین علیه السلام می‌کرده و این صداوسیمای فلان فلان شده جلوی او را گرفته و در منبرش را تخته کرده! ببینید چقدر این جمهوری اسلامی بد است که حتی نمی‌توان از امیرالمومنین در آن سخن گفت؟!

حجت الاسلام کاشانی می خواهد دل پامنبری های جریان متحجر را به دست بیاورد

به گزارش دیده بان ایران؛ سید علی سیدان، روزنامه‌نگار فرهنگ و علوم انسانی، در یادداشتی در اینستاگرام درباره‌ی کنار گذاشتن حامد کاشانی از برنامه‌ی سحرگاه تلویزیون نوشت:

دیگر نمی‌خواستم درباره آقای کاشانی چیزی بنویسم. اما پست اخیر او و مظلوم‌نمایی رسانه‌ای‌اش و کناره‌گیری‌اش از منبر سحر تلویزیون و کامنت‌ها و لایک‌ها پای پستش و اینکه خود را «غرق در کرامات حضرات معصومین» معرفی می‌کند، مرا بر آن داشت تا دوباره کارنامه‌اش را مرور کنم و درباره پروژه رسانه‌ایش چند جمله بگویم تا یادمان نرود.

می‌گویند: آقای کاشانی ذکر فضائل امیرالمومنین علیه السلام می‌کرده و این صداوسیمای فلان فلان شده جلوی او را گرفته و در منبرش را تخته کرده! ببینید چقدر این جمهوری اسلامی بد است که حتی نمی‌توان از امیرالمومنین در آن سخن گفت؟!

در این پست می‌خواهم به این حرف پاسخ بدهم.

مهم ترین پروژه رسانه‌ای حامد کاشانی حداکثرسازی تمایز و شکاف بین تشیع و تسنن بود؛ او مدام روی مرزهای اختلافی راه می رفت و در موارد بسیاری هم از این مرز بیرون می زد. بحث فقط این نیست که محتوای حرف های او درست بود یا غلط. بحث این است که او به سوژه هایی ضریب می‌داد که اولویت وحدت و تقریب و تعایش (و هر عنوان دیگری که بتوانیم بر این اولویت بگذاریم) را از اولویت می انداخت. او این کار را با شعار «بیان فضائل امیرالمومنین علیه السلام» و با سرقت کلیدواژه های رهبری مانند «جنگ روایت ها» و «جهاد تبیین» انجام می داد. حال آنکه هم گفته های او صرفا بیان فضایل نبود و هم کلیدواژه های رهبری را از موضع خود منحرف می کرد. در استوری های بعد با ذکر مصادیق میگویم که حامد کاشانی به واقع چه کرد و چگونه به نام ذکر فضائل پروژه دیگری را پیش می برد.

– بیان حرف‌های ناتمام و کنایه آمیز و آتش افروز

یکی از شب‌ها آقای کاشانی ناگهان گفت: «توحید بدون ولایت توهم است». جمله ای که اگر چه ممکن است با تبیین و توضیح بشود آن را مطرح کرد، اما پرتاب ناگهانی آن در یک سخنرانی و متوهم نامیدن چند صد میلیون نفر اهل سنت، توهین آشکار به آنها بود.

– لعن در لفافه

یکی از شب ها او در پاسخ به سوالی که خود مطرح کرد که «چرا بعد از رسول الله خلافت به امیرالمومنین نرسید؟ این آیه را خواند و تلویحا لعن کرد: إن الذین یکثفون ما أنزلنا من البیئات والهدئ من بغیر ما بیناة الناس فی الکتاب أولئک یلقهم الله فی «یلقنهم اللاعنون».

– دست گذاشتن روی نقاط اختلافی و کم اهمیت تاریخی

یکی از شب‌ها منبر کامل آقای کاشانی در سحر ماه رمضان به حضرت ابوطالب و اثبات ایمان و ذکر مناقب او اختصاص داشت.

صرف نظر از اینکه این موضوع چقدر اولویت دارد که سحر پرمخاطب ترین شبکه تلویزیون را به آن اختصاص دهیم و چه دردی را از مخاطبان درمان می کند، تاکید عجیب روی این موضوع فقط به یک دلیل رخ میدهد و آن هم حداکثرسازی تمایز با اهل سنت به واسطه هر سوژه ای است که به دستمان می رسد. از این نمونه‌ها در سخنان آقای کاشانی فراوان است.

طعنه به خلفا و اعتقادات اهل سنت

آقای کاشانی صرفا ذکر خوبی ها و فضائل امیرالمومنین علیه السلام نمی کرد. او مدام تاکید داشت که حضرت اصلا با «دیگران» قابل مقایسه نبود و «دیگران» به گرد پای او نمی رسند و «هیچ کس» جرئت فلان کار را نداشت و …. از این دست تعابیر که با الحنی تمسخرآمیز و کنایه آمیز گفته می شد فراوان است و این متن شاید نتواند لحن او را منتقل کند و باید سخنرانی ها را شنید.

– حمایت از طعنه زنی، خارج از صداوسیما

ماجرای بنرهای شهر گنبد را حتما یادتان هست. شهری که بیش از نیمی از مردمش اهل سنت هستند. در این شهر بنرهایی در ایام عید غدیر نصب شد و صفاتی که در عرف اهل سنت و تاریخ اسلامی به خلفای بعد از پیامبر نسبت داده شده است، به حضرت امیر نسبت داده شد. مثلا نوشته بودند «صدیق اکبر» امیرالمومنین است یا «فاروق اعظم» امیرالمومنین است. این طعنه زنی آشکار آن هم در یک شهر سنی نشین مورد حمایت آقای کاشانی قرار گرفت.

– دمیدن در آتش اختلاف اجتماعی شیعه و سنی در ماجرای سخنرانی آقای گرگیج، امام جمعه آزادشهر، آقای کاشانی از هر گونه ابزار رسانه ای برای برجسته کردن این مسئله استفاده کرد و حتی کار را به نامه سرگشاده زدن به دادستان و رییس قوه قضاییه برای برخورد حقوقی کشاندند. کاری که به مخاطرات امنیتی هم کشیده شد و در نهایت رهبر انقلاب مستقیما واکنش نشان داد و در حالی که هر روز آقای کاشانی داشت این ماجرا را برجسته می کرد و ادامه می داد، رهبری گفت نباید این مسائل را ادامه داد. البته آقای کاشانی بلافاصله لبیک گفت اما نه لبیکی که منجر به تجدیدنظر در پروژه رسانه ای او شود. او صرفا همین مورد را مسکوت گذاشت.

– تلقی غلط و عجیب از مسئله وحدت و تقدم شیعه سازی اعتقادی بر وحدت اسلامی

تلقى آقای کاشانی از مسئله وحدت که آن را به صراحت بیان کرده این است که هر وقت اهل سنت ولایت و خلافت بلافصل امیرالمومنین را پذیرفتند آن وقت وحدت حاصل می شود و پیش از این ما صرفا همزیستی مسالمت آمیز داریم نه وحدت. عمده تلاش رسانه ای آقای کاشانی هم معطوف به همین پروژه است. در حالی که امام و رهبری بارها وحدت را منوط به تغییر اعتقادات طرف مقابل نکرده اند.

– لولوسازی از رسانه ها و مبلغان وهابی

همانطور که لولوسازی از رسانه های بیگانه مدرن، منجر به تولیدات رسانه ای التقاطی در تلویزیون ایران شده است، جریان متحجر هم همواره با لولوسازی از چند شبکه و مبلغ وهابی که مخاطبان بسیار ناچیزی دارند، پروژه رسانه ای پاسخ به شبهات آنها را در پیش گرفته است. آقای کاشانی هم در واقع در دل همین پروژه رسانه ای تعریف می شود. او فقط ذکر فضائل امیرالمومنین نمی کند. او یک دعوای رسانه ای موهوم و منفعلانه به راه می اندازد.

– سودای جذب پامنبری های متحجران

نکته دیگری که باید درباره پروژه رسانه ای آقای کاشانی به آن اشاره کرد این است که او مخاطب مفروض خاصی را برای بیاناتش برگزیده است که این مخاطب شناسی ناشی از مسئله شناسی غلط اوست. در یک کلام، او می خواهد دل پامنبریهای جریان متحجر در حوزه علمیه را به دست بیاورد. (البته این برداشت خوش بینانه ترین برداشت ممکن است. او در جایی صراحتا میگوید (نقل مضمون): جوانانی که مثلا جذب صادق شیرازی و شیعیان انگلیسی می شوند، به این دلیل است که حرف های آنها را از منبرهای انقلابیون نشنیده اند. او در واقع میخواهد با زدن این حرف ها از میان پامنبری های متحجران برای انقلاب اسلامی یارگیری کند. حال آنکه معنای گزاره‌ها از پیش در دل گفتمان‌ها معین شده اند. بر این مبنا، ذکر فضائل امیرالمومنین فرع بر گفتمانی است که آقای کاشانی در دل آن سخن میگفت. گو اینکه به هیچ وجه او در تک تک گزاره هایش، صرفا فضیلت و منقبت نمیگفت که به بعضی از آنها اشاره شد. تاثیر این مخاطب شناسی غلط را می توان از کامنت هایی که پای پست های او گذاشته می شود دید.

قطعا آقای کاشانی برای تک تک این گزین گویه هایی که مطرح شده پاسخی دارد و احتمالا با خواندن این جملات خواهد گفت من در فلان منبر، دفع دخل مقدر کرده ام و تبصره هایی را ذکر کرده ام. اما مسئله این است که چه گفتمانی در سخنان آقای کاشانی غالب است و سمت و سوی عمده گزاره ها به کدام طرف است و به چه پروژه ای سرویس می دهد. به همین دلیل است که من درباره «پروژه رسانه ای» آقای کاشانی حرف زدم؛ نه درباره صحت و سقم و سندیت تک تک گزاره های آقای کاشانی.

در آخر؛ بارها دیده ام که مسئله وحدت از میان همه معارف انقلاب اسلامی و اسلام ناب و مکتب امام، غریب ترین و ناشناخته‌ترین معرفت‌هاست.

بسیاری از افرادی که خود را انقلابی می دانند، درک چندانی از این بحث ندارند و لذا نتوانسته اند تکلیف خود را با این بحث روشن کنند.

خود امام خمینی در پیامی که به مناسبت شهادت شهید عارف الحسینی صادر کردند، به همین موضوع اشاره می کنند:

راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین «اسلام آمریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و اسلام پابرهنگان و محرومان و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بیدرد، کاملا مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی است، که اگر این کار توسط حوزه های علمیه صورت پذیرفته بود، به احتمال بسیار زیاد سید عزیز ما، عارف حسین، در میان ما بود.

==

یادداشت حامد کاشانی

حجت الاسلام حامد کاشانی روز قبل در یادداشتی اینستاگرامی نوشته بود:

بسم الله الرحمن الرحیم

همواره یکی از آرزوهای حقیر بیان فضائل امیرالمومنین علیه السلام بوده است.

از چهار سال پیش که در برنامه سحر شبکه سه توفیق بیان این فضایل را داشتم، خود را غرق در کرامت صاحب سفره حضرت رضا علیه السلام می‌دیدم. این مسیر مشکلات بسیاری داشت که به عشق حضرت ندید می‌گرفتم و عهدشکنی‌ها، فشارها، تغییرات ناگهانی و… را به جان می‌خریدم.

در سالهای اخیر و هربار در روزهای نزدیک به ماه مبارک رمضان، فشارها و تغییراتی تحمیل می‌شد که به خاطر شیعیان حضرت دم‌ فرو‌ می‌بستیم. اما امروز علی رغم این که حدود ۱۰۰ روز است که به صورت تیمی مشغول کار و تولید محتوای برنامه سحر بودیم، مجددا فشارها و اتفاقاتی رخ داد که بنده را به این نتیجه رساند که با تأسی به سیره امیرالمومنین سلام الله علیه و برای اعلام و اعلان رفتارهای غلط و خلاف مروّت مردان‌سایه و تأثیر تخریبی رفتارهایشان بر همه جا از جمله رسانه ملی، با عرض پوزش فراوان از مردم عزیز ایران، از حضور در برنامه‌های سحر رسانه ملی استعفا داده و در عرصه‌های دیگر خدمتگزاری خواهم کرد.

خاک پای محبان امیرالمومنین علیه السلام

حامد کاشانی

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر