یگانه دوران
۲۹ آذرماه، سالگرد درگذشت رادمردی است که نماد واقعی خدا جویی و انساندوستی بود. خبر فقدان آیتالله حسینعلی منتظری، در روز ۲۹ آذر ۱۳۸۸، برای ما غیر قابل تحمل و باور ناپذیر بود. نمیخواستیم باور کنیم که او را برای همیشه از دست دادهایم و آن خانه بی تکلف و ریا که با ورود به آن دلآرام میشدیم و ملجأ و پناهمان بود، دیگر نیست. چرا که او سنگ صبور دلهای دردمند بود. به درگاه خدا ناله میکردیم این چه تقدیر است که در این سال باید از وجودش محروم شویم؟!
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ محمدجواد مظفر مدیر نشر کویر در یاداشتی نوشت: ۲۹ آذرماه، سالگرد درگذشت رادمردی است که نماد واقعی خدا جویی و انساندوستی بود. خبر فقدان آیتالله حسینعلی منتظری، در روز ۲۹ آذر ۱۳۸۸، برای ما غیر قابل تحمل و باور ناپذیر بود. نمیخواستیم باور کنیم که او را برای همیشه از دست دادهایم و آن خانه بی تکلف و ریا که با ورود به آن دلآرام میشدیم و ملجأ و پناهمان بود، دیگر نیست. چرا که او سنگ صبور دلهای دردمند بود. به درگاه خدا ناله میکردیم این چه تقدیر است که در این سال باید از وجودش محروم شویم؟!
علاقه و دلبستگی من و در نتیجه خانوادهام به ایشان، به دهها سال قبل باز میگشت؛ چرا که او را عالمی یافته بودم که صداقت، پاکی، خدا جویی و انساندوستی در وجودش نهادینه بود و بی تردید میتوانست الگوی زیست مسلمانی باشد.
او بر خلاف برخی از هم لباسان خود، که در تمامی این سالها با اعمال و رفتار و نظراتشان، موجبات دین گریزی نسل جوان را فراهم کردهاند، از آنجا که تراز مکتب بود، میتوانست سببساز دلبستگی اقشار وسیعی از مردم، خصوصاً دختران و پسران تحصیلکرده به دین و آموزههای اسلام شود.
در دهمین سالگرد انقلاب، درحالی که هنوز در کسوت قائم مقام رهبری بود، در قالب ۱۰ پرسش چالش برانگیز، با ایشان به گفتگو نشستم که حاصل آن پاسخهای صریح، دلسوزانه و دردمندانه و گرهگشا بود.
بهتر دیدم مقدمهای را که آن سال در وصف ایشان، برای آن گفتگو نوشتهام، در اینجا بیاورم. تا خوانندگان خصوصاً جوانان بدانند که او که بود و نگاه من، نه اکنون، که ۳۳ سال قبل به ایشان چگونه بوده است.
«رحمت و رضوان الهی بر او باد که پاک زیست و سربلند در جوار رحمت حق آرام گرفت.»
«در چشمانش فروغ ایمان و در نگاهش یک دنیا عاطفه؛ در کلامش همه اخلاص، در فریادش دردمندی و در قلبش عشق به خدا و مردم؛ نگران انقلاب و آینده آن، نگران سرنوشت دین خدا. او از تبار صدیقین است و از سلسله آن خروشندگان علیه ظلم و بیداد، رفتارش درس اخلاق است. سنگ صبور دل های دردمند است. تواضع ذاتی اش به انسان شجاعت و جسارت می دهد که بگوید و بشنود از او؛ خانه اش پناه درماندگان است. چه باشکوه است وقتی می بینی آن روستایی، آن مرد ساده کوچه و بازار و آن صاحب مقام هر دو به یک جور به آن خانه راه دارند که شاید اولی سادهتر که او از میان مردم برخاسته، از میان آن سخت کوش مردمی که با دستهای پینه بسته شان نان مردم را از دل خاک بیرون میکشند.
در هر دیدار و با هرکس او شروع می کند. در اولین برخورد کاری می کند که فاصله بزرگی و کوچکی درهم ریزد. با کلامی دوستانه یا طنزآمیز به ملاقات کننده جرأت سخن گفتن می دهد. این کار از هر کس برنمی آید. او از یگانه فرزانگانی است که اخلاص در وجودش متبلور شده و ذاتی او.
قائم مقام رهبری است و فقیهی عالیقدر؛ عمری را بر سر آرمان خود گذاشته، به عهدی که با خدا بسته وفادار مانده و به راهی که پیموده و باید بپیماید، ایمانی شگرف دارد.
ارزشها برایش از همه چیز والاترند و دنیا همانند اسوه و الگوهایش، محمد صلى الله علیه و آله و على صلوات الله وسلامه علیه در نزدش بی مقدار. درد تازیانه حکومت غذار را بر پشت دارد و طعم تلخ محبوس بودن در سیاهچال ستم شاهی را در ذائقه . او آگاه به زمان است و شکافنده احکام خدا، که او فقیه زمان خویش است.
متواضع، ساده، بی ریا، همه عشق و اخلاص و ... بدین سان است که جرأت می کنیم بپرسیم و او پاسخ می دهد. سؤال هایمان را که سؤال های نسل امروز است می خوانیم و از دیدگاه ها و نظرات ایشان که راهگشا و گرمی بخش است آگاهی می یابیم. بخوانیم حرف های او را که از انقلاب سخن می گوید و از لزوم تحول در اندیشه راهنما، از نیاز به تزکیه صاحبان مقام و منزلت و از ...»
کتاب یادواره فجر، به کوشش محمدجواد مظفر، بهمن ماه ۱۳۶۷، انتشارات ستاد دهه فجر_