الحیات: ترامپ دنبال دردسر بگردد، ایران، روسیه و چین قتلگاه او می شوند
ساکن جدید کاخ سفید مانند ساکن قبلی نخواهد بود. رئیس جمهور باراک اوباما به بخش اعظم شعارهایی که در مبارزات انتخاباتی اش پیش از رئیس جمهور شدن داده بود وفادار ماند. او از همان ابتدا در زمینه سیاست های داخلی و خارجی شفاف بود. نیازی به برشمردن دستاوردهایش یا تشریح میراثی که برجا گذاشت و در سخنرانی خداحافظی چند روز پیش خود در شیکاگو درباره آن سخن گفت، نیست.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران به نقل از انتخاب؛ الحیات نوشت: ساکن جدید کاخ سفید مانند ساکن قبلی نخواهد بود. رئیس جمهور باراک اوباما به بخش اعظم شعارهایی که در مبارزات انتخاباتی اش پیش از رئیس جمهور شدن داده بود وفادار ماند. او از همان ابتدا در زمینه سیاست های داخلی و خارجی شفاف بود. نیازی به برشمردن دستاوردهایش یا تشریح میراثی که برجا گذاشت و در سخنرانی خداحافظی چند روز پیش خود در شیکاگو درباره آن سخن گفت، نیست.
همچنین به یادآوری ناکامی هایش نیازی نیست که برخی از آنها نتیجه طبیعی سیاست گوشه گیری است که او در پیش گرفت و به گفته رقبایش، موجب تضعیف جایگاه آمریکا شد. این سیاست مشکلاتی در روابط آمریکا با بسیاری از متحدان و شرکای سنتی این کشور در خاورمیانه و همچنین در اروپا ایجاد کرد و موجب احیای بیم و نگرانی آنها شد و ناخرسندی و نارضایتی و نگرانی آنان را به دنبال داشت.
این سیاست همچنین به مفهوم ارزش ها و آزادی ها و حقوق بشر آسیب رساند که آمریکا با صداقت یا به عنوان پوششی برای مداخله ها و توسعه طلبی و محافظت از منافعش مطرح می کرد. نتیجه این سیاست، قدرت گرفتن دیگر قطب ها مثل روسیه و چین و دیگر قدرت های منطقه ای بود. این تحولات، نتیجه درخواست زودهنگام اوباما برای مشارکت داشتن دیگر قدرت های بزرگ در اداره امور این کره خاکی بود تا کشورش به تنهایی بار این مسئولیت را بر عهده نداشته باشد. این تحولات همچنین نتیجه این باور اوباما بود که آمریکا به تنهایی نخواهد توانست این مسائل را مدیریت کند آن هم در شرایطی که در حال خارج شدن از جنگ های «پیشدستانه» ای بود که آن را فرسوده کرد و توان نظامی آن را تحلیل برد و به اقتصادش آسیب رساند.
قاطعانه سخن گفتن درباره سیاستی که رئیس جمهور جدید دونالد ترامپ در پیش خواهد گرفت هنوز زود است. تشکیل دولت جدید چند ماه طول خواهد کشید تا همه سمت ها پر شود به ویژه سمت هایی که نیازی به موافقت کنگره با کسانی که منصوب می شوند ندارد. پی بردن به سیاست ترامپ از روی شعارهایی که سر می دهد دشوار است و برخلاف روسای جمهور پیشین آمریکا، از روی اطلاعات موجود نمی توان به راهبردی که او در پیش خواهد گرفت پی برد. درست است که نامزد پیروز انتخابات آمریکا موضع گیری ها و سخنان و وعده های زیادی در زمان مبارزات انتخاباتی خود و حتی پیش از ورود به کاخ سفید مطرح کرد ولی این نکته نیز درست است که بسیاری از روسای جمهور پیشین از جمله اوباما به همه وعده هایی که داده بودند عمل نکردند. صرفنظر از موج نگرانی و ناخرسندی و دو دستگی که موضع گیری های ترامپ ایجاد کرد و شوکی که پیروزی او در جهان به وجود آورد، پیش بینی شیوه ای که ساکن جدید کاخ سفید برای رهبری آمریکا در پیش خواهد گرفت و نتایج آن در سطح داخلی و خارجی کار آسانی نخواهد بود.
نخستین شعار بزرگ رئیس جمهور ترامپ، تلاش برای احیای عظمت و ابهت آمریکا است. ولی نخستین شرط تحقق بخشیدن به این شعار، متحد کردن کشور و پر کردن شکاف هایی است که موضع گیری های توهین آمیز و نژادپرستانه او علیه قشر گسترده ای از شهروندان آمریکایی ایجاد کرد. همچنین اشاره او به لغو یا تغییر ریشه ای طرح بیمه درمانی «اوباما کر» که بزرگترین دستاورد داخلی رئیس جمهور کنونی در بخش بهداشت و درمان به شمار می رود، تشدید دو دستگی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. احیای وحدت و همبستگی اقدامی دشوار است در حالی که موج اعتراض به رئیس جمهور شدن او آرام نگرفته است. حتی در این باره اتفاق نظر وجود دارد که رئیس جمهور شدن مجدد ترامپ بعید به نظر می رسد البته در صورتی که بتواند دور نخست ریاست جمهوری را به سلامت به پایان برساند!
او اهداف زیادی را اعلام کرد و وعده تلاش جدی داد ولی مشخص نکرد که چگونه می خواهد به این اهداف جامه عمل بپوشاند. او بارها بر احیای ساختار نظامی و نوسازی آن و ایجاد اقتصادی قدرتمند و ایجاد میلیون ها فرصت شغلی و فاصله گرفتن از سیاست جبهه بندی ها یا مداخله برای سرنگون کردن رژیم ها تاکید کرد ولی مشخص نکرد که چگونه می خواهد این مقدار فرصت شغلی ایجاد کند. او وعده احیای نقش رهبری آمریکا را در جهان داد در حالی که برخی مقامات دولت او با او یا با یکدیگر هم عقیده نیستند. این خوب است که ترامپ دولتمردانش را تشویق به بیان دیدگاه هایشان می کند بجای این که فقط با دیدگاه های او موافقت کنند یا از دیدگاه های او کپی برداری کنند ولی همکاری در دولت نیازمند ارائه برنامه و خط مشیی از جانب رئیس جمهور است که وزیران و مشاوران و کارمندان ارشد به آن پایبند باشند. اداره کشور صرفا یک جشنواره یا کنفرانس نیست که در آن گزینه ها بررسی و دیدگاه ها مطرح شود. ترامپ دو روز پیش به روسیه قول داد تحریم هایی را که دولت اوباما علیه این کشور وضع کرده است لغو می کند در حالی که جیمز ماتیس و مایک پمپئو که ترامپ آنان را برای تصدی وزارت دفاع و ریاست «سی آی ای» در نظر گرفته است مواضع تندی اتخاذ کردند که با مواضع ترامپ درباره نقش دستگاه اطلاعاتی و سیاست ترامپ در قبال مسکو همسو نیست!
تقریبا همه تصمیم گیری های مهم در دولت آمریکا برعهده رئیس جمهور اوباما بود ولی آیا دعوت ترامپ از اعضای دولت و مشاوران خود برای بیان دیدگاه هایشان به تمرکز قدرت در دست رئیس جمهور پایان خواهد داد؟ یا این که ترامپ با توجه به تناقض گویی ها و اقدامات غیرمنتظره ای که مردم از زمان مبارزات انتخاباتی او تا پیش از برعهده گرفتن سمتش شاهد آن بوده اند، لجبازی خواهد کرد و در نهایت آنچه را خودش مناسب می داند اجرا خواهد کرد؟
اما احیای عظمت آمریکا در خارج کار آسانی نیست. جهان تغییر کرده است. جهانی سازی و انقلاب فناوری و اطلاعات و رسانه های ارتباط اجتماعی موجب شکل گیری قدرت ها و سازمان ها و نهادهای مدنی و غیرمدنی شده که امکان بستن دست و پای آنها یا ایستادن در برابر آنها وجود ندارد. قدرت این نهادها از قدرت دولت ها و نهادهای رسمی فراتر رفته است و علاوه بر آن قدرت های بزرگ منطقه ای شکل گرفته اند که دیگر مانند زمان جهان دوقطبی آمریکا و اتحاد شوروی، به سیاست های کشورهای بزرگ متعهد نیستند. همچنین اقتصاد که مرکز ثقل آن در حال انتقال به آسیا است به بزرگترین موتور پیش برنده سیاست ها و روابط و نیرویی موازی با نیروی نظامی تبدیل شده است که تاکنون به طور سنتی تعیین کننده اهمیت کشورها و نقش آنها بوده است.
تا به امروز دونالد ترامپ برای دستیابی به تفاهم با روسیه اشتیاق نشان می دهد و در این مسیر با خط مشی رئیس جمهور پیش از خود تفاوتی ندارد. ولی مشکل در واشنگتن نیست بلکه در مسکو است. ممکن است جنگ سرد بین غرب و شرق به دوره پیش از فروپاشی دیوار برلین باز نگردد. قوانین و ابزارها تغییر کرده است و علاوه بر آن روسیه ممکن است نتواند هماورد آمریکا در عرصه نظامی و اقتصادی باشد. ولی رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین که در کشورش از محبوبیت گسترده ای برخوردار است امتیازات مهمی از آمریکا گرفته است و همچنان به این روند ادامه می دهد. او از بازسازی میراث اتحاد شوروی یا به عبارت بهتر روسیه تزاری خسته نمی شود. ارزش هایی که پوتین ترویج می کند کاملا با ارزش های غربی تفاوت دارد و رسانه هایش همواره از انحطاط تمدن غرب مشخصا آمریکا سخن می گویند. این جنگ جدید عقیدتی بین دو کشور است.
پوتین نگران است که مقامات دولت جدید آمریکا روسیه را در فهرست کشورهایی قرار دهند که منافع و امنیت آمریکا را تهدید می کند. او از خواندن این مطلب نگران می شود که ٨٢ درصد آمریکایی ها روسیه را تهدیدی برای کشورشان می دانند. از این رو اطمینان خاطر پیدا کردن از نیات همتای آمریکایی جدیدش برای او کافی نیست. پوتین با جدیت به ایجاد پایگاه های نظامی و برقراری روابط راهبردی از سوریه تا مصر و لیبی و سپس عراق و ایران و ترکیه ادامه می دهد. او تاکنون برگه های زیادی را به هم ریخته است تا واقعیت هایی را تحمیل کند که دولت جدید آمریکا نتواند آنها را نادیده بگیرد.
پوتین دولت جدید آمریکا را به گفتگو و چانه زنی مجبور خواهد کرد. نظام جدید بین المللی به شکل دلخواه رئیس جمهور ترامپ نخواهد بود تا بتواند «عظمت آمریکا» را احیا کند. رئیس جمهور روسیه تقریبا چارچوب نظام منطقه ای جدید در خاورمیانه را ترسیم کرده یا خطوط اصلی آن را ترسیم کرده است. او حتی به دنبال به چالش کشیدن اروپا و آمریکا و ناتو در اوکراین و شاید هم در آینده در کشورهای حوزه بالتیک و کشورهای نگران اروپای شرقی است. درست است که ناتو حضور خود را در لهستان افزایش می دهد تا جبهه شرقی خود را تقویت کند ولی در برابر آنچه در جبهه جنوبی خود یعنی ترکیه می گذرد دست بسته مانده است. حتی مقامات قاره کهن (اروپا) هر روز از احتمال فروپاشی اتحادیه اروپا به علت بحران های شناخته شده مثل قدرت گرفتن راستگرایان تندرو و پیامدهای هرج و مرج زیانبار در خاورمیانه و شمال آفریقا ابراز نگرانی می کنند. در این میان، تفاهم آینده بین پوتین و ترامپ بر نگرانی اروپایی ها می افزاید.
اما چین که رئیس جمهور جدید آمریکا آن را تهدید می کند، سیطره خود را بر مسیرهای کشتیرانی بین المللی در دریاهایش تقویت کرده و به اعتراضات دیگر شرکا از ژاپن و کره جنوبی گرفته تا ویتنام و فیلیپین که رئیس جمهور آن مشتاق تقویت روابط نظامی با روسیه به عنوان جایگزین حمایت تاریخی آمریکا از فیلیپین است، توجهی ندارد. پکن در واکنشی سریع هشدار داد اگر آمریکا در دریای چین جنوبی در برابرش بایستد، رویارویی ویرانگری اتفاق خواهد افتاد از این رو گزینه نظامی در منطقه اقیانوس آرام و جنوب شرق آسیا دیگر مطرح نیست. پکن تصمیم نهایی را در این منطقه گرفته است. چین همچنین جای پای خود را در آفریقا تقویت کرده و کالاهایش به اکثر قاره ها راه پیدا کرده است. در شرایط جدید بین المللی، رویارویی نظامی صرفا با انگیزه اقتصادی قابل توجیه نیست مانع تراشی در برابر فعالیت های تجاری چین برای واشنگتن کار آسانی نخواهد بود.
همینطور ایران نیز که از هم نوایی کنونی بین ترامپ و پوتین احساس نگرانی می کند به آسانی از دستاوردهای دو دهه اخیر خود صرفا بخاطر تهدیدات آمریکا دست نخواهد کشید بلکه به توسعه زرادخانه موشکی و مدرنیزه کردن سلاح های خود ادامه خواهد داد. ایران الگویی برای کشورهایی است که برخلاف دوره جنگ سرد، در برابر ارعاب قدرت های بزرگ تسلیم نشده اند.
روسیه و چین و ایران تنها چالش برای رئیس جمهور جدید آمریکا محسوب نمی شوند. درخواست برخی شخصیت های ارشد دولت ترامپ و مشاوران او برای ترمیم روابط آمریکا با متحدان قدیمی این کشور در منطقه کشورهای عربی، در صورتی که او به وعده خود برای انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس عمل کند، دور از دسترس خواهد بود. نخستین هشدار از سوی محمود عباس (رئیس تشکیلات خودگردان) مطرح شد که تهدید کرد به رسمیت شناختن اسرائیل را پس خواهد گرفت. در کنفرانس پاریس نیز بر تشکیل دو کشور به عنوان تنها راه حل مناقشه در منطقه تاکید شد. انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس ممکن است کل جهان عرب و جهان اسلام را به قیام وادارد و جوانان بیشتری را به دامن «داعش» و همتایانش سوق دهد.
در خصوص اولویت داشتن مبارزه با تروریسم اختلافی وجود ندارد. این اولویتی است که ایجاب می کند رئیس جمهور ترامپ با روسیه و دیگران به تفاهم دست یابد. همچنین ترامپ برای احیای «عظمت آمریکا» نیاز به چانه زنی و امتیاز دادن دارد نه مبارزه و تهدیداتی که ممکن است به جنگ های ویرانگر منجر شود. در غیر این صورت، روسیه و چین و ایران به «قتلگاه» رئیس جمهور جدید آمریکا تبدیل خواهند شد. همچنین تقویت اقتصاد آمریکا از طریق اتخاذ سیاست تک قطبی و اداره بلامنازع امور جهان امکان پذیر نیست بلکه از طریق سیاست چند قطبی و شراکت امکان پذیر است به طوری که همه طرف ها با هم بار حل مشکلات جهان و بحران ها و جنگ های آن را بر دوش بکشند. زیاد طول نخواهد کشید که ترامپ با واقعیت های داخلی تلخ آمریکا و مقاومت رهبرانی حتی از داخل حزب جمهوری خواه و تغییرات ایجاد شده در نقشه بین المللی از دریای چین گرفته تا خاورمیانه و شمال آفریقا و مرکز اروپا مواجه خواهد شد. آیا در چنین شرایطی ترامپ به سرعت تغییر موضع خواهد داد و ماجراجویی نخواهد کرد؟ چقدر طول خواهد کشید تا زمان حسرت خوردن بخاطر رفتن اوباما فرا برسد؟
رئیس جمهور ترامپ قول داد نهادهای نظامی آمریکا را بازسازی و ترمیم کند و دولت خود را از ژنرال هایی که موضع گیری های تندی در قبال روسیه و ایران و چین دارند، پر کرده است. چین اخیرا به آمریکا درباره رویارویی ویرانگر در صورتی که واشنگتن بخواهد در برابر پکن در دریای چین جنوبی بایستد هشدار داد. چین در این دریا جزایر مصنوعی ساخته و آنها را به پایگاه های نظامی تبدیل کرده است تا مالکیت خود را بر این دریا اثبات کند. پکن در این مسیر دو شریک دیگر در این دریا یعنی ویتنام و فیلیپین را نادیده گرفته است و مقامات این دو کشور نیز دست به دامان کاخ سفید شده اند و چین را بزرگترین چالش برای کشورهایشان می دانند.