نماینده ادوار مجلس: جریانی که سه قوه را دست گرفته در توجیه «انتصاب های فامیلی» که زمانی وعده برخورد با آن را می داد مانده است!
جریانی که قدرت را در هر سه قوه به دست گرفته است جامعه را به سطحی رسانده و آنقدر با بحث و بزرگنمایی تبعیض، بیعدالتی و فاصله طبقاتی و... دیگران را تخریب کردهاند، حتی اگر بخواهند کسی را که نسبت فامیلی دارد و در عین حال شایستگی هم دارد را انتصاب کنند، افکار عمومی از خودشان هم نمیپذیرد و در توجیه موضوع ماندهاند. مشکل اساسی و خطر اصلی این است که طیفهای سیاسی ما بدون معیار و شاخصها به موضوعات ورود میکنند.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ جلال میرزایی نماینده ادوار مجلس به موضوع عدم پایبندی مجلس یازدهم به موضوع عدم پایبندی مجلس به شعار شفافیت پرداخت.
بنابر گزارش دیده بان ایران؛ مشروح گفت و گوی جلال میرزایی نماینده مجلس دهم با آرمان را در ذیل میخوانید.
روز گذشته در مجلس کلیات طرح اصلاح و الحاق موادی به قانون نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان مطرح شد و در نهایت نمایندگان با کلیات این طرح مخالفت کردند؛ با توجه به سابقه نمایندگی شما در مجلس این داستان تا کجا ادامه خواهد داشت؟
در بحث شفافیت آرا؛ بهرغم این جریان که اکثریت مجلس را در اختیار دارند وعده داده بودند قبل از افتتاح مجلس یازدهم، در ماه اول تشکیل مجلس، طرح شفافیت آرا را تصویب میکنند اما الان میبینیم در حالی که یک سال و شش ماه از عمر مجلس یازدهم گذشته است، هنوز این اتفاق رخ نداده است. من این مسأله را از زاویه دیگری میبینم و نه با رویکردی که برخی از دوستان خودمان به آن ورود میکنند. کلا با شفافیت آرا موافق نیستم و آن را ابزاری در دست برخی میدانم برای محدود کردن و اعمال فشار به نمایندگان، این جریانی که اکثریت مجلس را داشته است وعده تصویب داده بود و نتوانسته است و این به خاطر این بود که وعدههای بدون پشتوانه و بدون کار کارشناسی بسیار داده شده است. وقتی در مواجهه با مباحث و نظریات دیگر قرار میگیرند متوجه میشوند که این کاری که وعده دادهاند با اشکالات و موانع جدی مواجه است و اجرایی شدن آن احتمالا ممکن است تبعات و عوارضی داشته باشد و این تاخیرها پیش میآید. معتقد هستم که تصویب نکردن بهتر از تصویب کردن است.
مجلس یازدهم با شعار رفع مشکلات اقتصادی شروع به کار کرد ولی در حال حاضر مهمترین دغدغه آن طرح صیانت از فضای مجازی است، ارزیابی شما چیست؟
این موضوع که تجربیات کشورهایی مانند روسیه و چین را پیش میکشند، استناد میکنند و الگوی خودشان قرار میدهند. البته روسیه نتوانست کار خاصی انجام بدهد اما چین شاید کارهایی صورت داده باشد اما باید توجه کرد که چین از لحاظ دانش و سطح فناوری خیلی جلوتر از ماست و آنچه چینیها انجام داهاند،آن چیزی نیست که ما به دنبال اجرای آن هستیم. من جزء کارهایی میدانم که اگر هم تصویب بشود فکر نکنم که در اجرا بشود کاری از پیش برد.
با روی کار آمدن دولــت سیزدهم شاهد تغییرات در سطح مدیران هستیم که برخی از انتصابها فامیلی است، با این انتصابها آیا دولت عملکرد موفقی خواهد داشت؟
جریانی که قدرت را در هر سه قوه به دست گرفته است جامعه را به سطحی رسانده و آنقدر با بحث و بزرگنمایی تبعیض، بیعدالتی و فاصله طبقاتی و... دیگران را تخریب کردهاند، حتی اگر بخواهند کسی را که نسبت فامیلی دارد و در عین حال شایستگی هم دارد را انتصاب کنند، افکار عمومی از خودشان هم نمیپذیرد و در توجیه موضوع ماندهاند. مشکل اساسی و خطر اصلی این است که طیفهای سیاسی ما بدون معیار و شاخصها به موضوعات ورود میکنند. در این مورد نظر من این است که جریان منتقد دولت فعلی باید بر اساس شاخص شایستهسالاری به این موضوع ورود کند، یعنی در جایی اگر ملاحظه میکنند یکی از اقوام منتصب شده اگر شایستگی نداشت نقد کنند نه فقط به خاطر انتصاب فامیلی این را زیر سوال ببرند.
یکی از تکالیف دولت سیزدهم تدوین و ارائه برنامه هفتم توسعه است، به نظر شما در بخش انرژی و نیروگاهی چه مسائلی را باید مدنظر قرار دهد؟
سروسامان دادن به نیروگاههای فعلی و ایجاد نیروگاههای جدید، هم نیازمند فناوری است و هم نیازمند سرمایه؛ شرکت مپنا ادعا میکند که فناوری دارد ولی این فناوری جدید نیست که راندمان بالایی داشته باشد، نسل جدید نیروگاهها هم ساخته شده و در کشورهای دیگر استفاده میشود. با فرض بهروزرسانی نیروگاههای فعلی و ایجاد نیروگاههای جدید نیازمند سرمایه و فناوری هستیم. در حال حاضر سرمایه خارجی نیست و وارد کشور نمیشود، سرمایه داخلی هم قبلا از طریق فروش نفت یا بخشی از فروش نفت که به صندوق توسعه ملی واریز میشد، با استفاده از منابع صندوق و تسهیلات آن برخی از شرکتها استفاده میکردند برای ایجاد نیروگاه که الان این هم اتفاق نمیافتد و صندوق توسعهملی خیلی هنر کند ارز مورد نیاز کالاهای اساسی را تامین کند. بنابراین باید دید از کجا میشود منابع ساخت و توسعه نیروگاهها را تامین کرد؟ این پرسشی است که باید پاسخی برای آن پیدا کرد در آن صورت میشود امیدوار بشویم که قدمهایی برداشته شود.
این روزها زمزمه حذف ارز ترجیحی و افزایش قیمت بنزین مطرح است، آیا جامعه حاضر به پذیرش این تصمیم است؟
دو بار در مجلس دهم عضو کمیسیون تلفیق بودم، این درخواست که ارز4200 برای کالاها داده میشود اما بخشی از این کالاها در حوزه توزیع درست، با قیمت تمام شده و به دست مصرفکننده واقعی نمیرسد، خیلی بحث شد. آن زمان کارشناسان سازمان مدیریت و برنامهریزی این ایرادات را قبول داشتند و رد نمیکردند اما تحلیل آنها این بود که حذف این ارز باعث افزایش تصاعدی قیمت برخی از کالاهای وارداتی میشود و این میتواند روی همین کالاها و کالاهای دیگر تاثیر منفی بگذارد و فشار مضاعفی بر مصرفکننده بهخصوص در طبقات پایین جامعه وارد کند. در نهایت کمیسیون به جمعبندی نرسید و نظر این بود که همان روال سابق ادامه پیدا کند. حالا این ارز 4200 حذف شود چگونه میخواهند مدیریت کنند و تبعات آن را کنترل کنند، من نمیدانم . یا دولت این بحث را در بودجه سال 1401 بیاورد و یا لایحه جدید برای اصلاح بودجه 1400 بدهد، به نظرم بحث به اندازه کافی در این مورد نشده که اگر حذف بشود چه تبعاتی میتواند داشته باشد و کسانی که دغدغه حمایت از اقشار ضعیف و آسیبپذیر را دارند آیا با این کار زندگی آنها را بیشتر تحتفشار قرار نمیدهند و این پرسشی است که باید به آن پاسخ داده شود.