مروری بر روزنامه های سهشنبه ۲۷ دی ماه
شاید مهمترین موضوع مشترک روزنامههای صبح امروز، حضور یک کوادکوپتر در منطقه ممنوعه پروازی تهران و شلیک ضدهواییها در مرکز پایتخت بود که واکنشهای فراوانی به همراه داشت. علاوه بر این موضوع، سخنان رئیس دستگاه قضا، حمله به ناطق نوری پس از نطق معروفش در شب هفت آیتالله هاشمی و ادامه بحثهای مربوط به برجام در یک سالگی اجرایی شدن آن، از موضوعات مهم صفحات روزنامههای امروز بود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ شاید مهمترین موضوع مشترک روزنامههای صبح امروز حضور یک کوادکوپتر در منطقه ممنوعه پروازی تهران و شلیک ضدهواییها در مرکز پایتخت بود که واکنشهای فراوانی را به همراه داشت. نکته جالب اما در این خصوص ثبت تصاویری بود که مردم کمی تا قسمتی بدون ترس و در حد یک سرگرمی در حال تماشای اتفاقات آن چند دقیقه بودند؛ موضوعی که در صفحه نخست روزنامههای امروز هم بازتاب داشت. علاوه بر این موضوع سخنان رئیس دستگاه قضا، حمله به ناطق نوری پس از نطق معروفش در شب هفت آیتالله هاشمی و ادامه بحثهای مربوط به برجام در یک سالگی اجرایی شدن آن، از موضوعات مهم صفحات روزنامههای امروز بود.
در ادامه تیترهای صفحه نخست برخی از روزنامهها را میخوانیم؛
تماشاگران امروز: آسمان تهران دوباره تپید/هجوم به ناطق نوری پس از تخریب هاشمی
جمهوری اسلامی: برجام در یکسالگی؛ دستاوردهای دولت و گشایش اقتصادی و سیاسی
جوان: تخلیه گاوصندوق شبکه بانکی در گاوبندی ابر بدهکاران و مدیران/جیغ جنگ با جهان
خراسان: لبخند آرامش به امنیت آسمان/ثروت 8 نفر معادل 3.6 میلیارد نفر
رسالت: فاجعهای بزرگ در راه است به داد کودکان برسید/سکوت مجامع بینالملل در برابر توحش آلسعود
شرق:اروپا پای برجام ایستاده/آملی لاریجانی: اعتنایی به فضاسازی رسانهها نداشته باشید
شهروند: جای خالی آقای سرلیست/پایمردی در مسیر انقلاب ویژگی بارز آیتالله هاشمی بود
قانون: شلیک دیوار آتش به ریز پرنده/تنور داغ مصر برای نفت ایران
کیهان: آقای رئیسجمهور لطفا به 12 سؤال پاسخ دهید/چه کسانی در لیست ترور نرم هستند؟
وطن امروز: مراقب حرفزدنت باش!/بسیج عمومی در بحرین
روزنامه کیهان در آستانه کنفرانس خبری امروز رئیسجمهور 12 سؤال مطرح کرده و از رئیسجمهور خواسته تا در نشست خبری خود به این 122 سؤال پاسخ گوید که البته در اینجا تنها سه سؤال از سؤالهای کیهان را میخوانیم:
در حاشیه نخستین سفر خود به آمریکا، باراک اوباما رئیسجمهور آن کشور را فردی باهوش و مودب توصیف کردید! آیا همچنان بر این نظر هستید؟ جهت کمک به شما یادآوری میشود که وی در طول دوره مذاکرات و نیز ایام پسابرجام، بیش از ده بار کشورمان را تهدید به حمله نظامی کرد، همه تحریمهایی که رؤسای جمهور پیشین وضع کرده بودند تمدید کرد، تحریمهای تازه زیادی علیه کشورمان وضع نمود و در واپسین روزهای ریاستش، افزون بر عدم وتوی تمدید تحریمهای موسوم به آیسا، وضعیت فوقالعاده علیه کشورمان را هم تمدید کرد! آیا به نظر شما، او هنوز هم فردی مودب است!؟ و اگر پاسخ مثبت است، اگر چه کار کند، مودب نخواهد بود؟!
خوب است به موضوع صنعت هستهای هم توجهی بفرمایید. بالاخره در آغاز کار شما قریب 20 هزار سانتریفیوژ در کشور کار میکرد که حالا حدود 5 هزار تا بیشتر نیست! آن روز اورانیوم را تا 20 درصد غنی میکردیم و حالا حدود 3 درصد! آن روز قریب ده تن اورانیوم غنیسازی شده داشتیم و حالا 300 کیلو (که ظاهرا و پنهانی توافق شده 200 کیلو بشود!) آن روز سی تن آب سنگین داشتیم و امروز...!؟ آن روز راکتور اراک داشتیم و امروز یک حفره پراز بتن! آقای روحانی! واقعا با صنعت هستهای چه کردید!؟ و آیا باز هم معتقدید چرخ آنها میچرخد!؟ لطفا خروج اجباری و تحمیلی آب سنگین و اورانیوم غنیشده را به حساب ورودمان به باشگاه صادرکنندهها نگذارید که بیش از خندهدار بودن، گریهدار و رنجآور و نماد واقعی توهین به شعور ملت است.
جناب رئیسجمهور! شما در آخرین برنامه تلویزیونی با افتخار از افزایش چشمگیر فروش نفت به عنوان دستاورد مهم دیپلماسی دولت یازدهم نام بردید و آن را سند موثر و موفق بودن برجام دانستید. فرض هم بر این است که اساسا خامفروشی اشکالی ندارد و همه باید از اینکه بعد از صد سال از کشف نفت در ایران، باز هم نفت خام میفروشیم خوشحال باشیم. فقط یک اشکال کوچک میماند! الان بر خلاف دوران دولت قبل، تحریمها برداشته شده، نفت بیشتری میفروشیم، پول نفت به ایران میآید با این حال چرا بر اساس اعلام منابع بانکی کشور، درآمد ما از محل فروش نفت 18 درصد کاهش پیدا کرده است!!؟ آن هم در شرایطی که قیمت نفت بالاتر هم رفته! آیا باز هم چیز محرمانهای وجود دارد که ما نباید از آن خبر داشته باشیم؟!
شرق امروز در ادامه سلسله گفتوگوهای هر روزهاش در خصوص آیتالله هاشمی به سراغ سید حسین موسویان رفته و از نقش آیتالله هاشمی در دوران جنگ و بعد از آن خصوصا در حوزه دیپلماسی پرسیده است. موسویان در این گفتوگو در پاسخ به سؤال «بعد از روی کارآمدن دولت سازندگی، اولویتهای ایشان در سیاست خارجی ارتباط با شرق بود یا غرب؟ به ظرفیت غیرمتعهدها و روسها و چین توجه داشت یا اروپا و آمریکا؟» گفت: تقریبا یک سال بعد از ریاستجمهوری آیتالله هاشمی، شورای معاونین وزارت خارجه مأموریت چین یا آلمان را برای من تصویب کرد و تصمیم را به اختیار خودم گذاشت. من برای مشورت نزد آیتالله هاشمی رفتم. ایشان به من فرمودند رابطه با هر دو کشور برای ما بسیار مهم و کلیدی است، اما شما به آلمان بروید چون مسیر توسعه روابط با چین هموار است، ولی مسیر توسعه روابط با اروپا ناهموار و سخت است؛ بهویژه اینکه تصمیم نظام هم برمبنای توسعه روابط با اروپای منهای آمریکاست. در سال ٧٢ یا ٧٣ در جلسه سمینار سفرا در مشهد مقدس پیشنهاد اتحاد و پیمان همکاری مشترکی را بین روسیه، چین، هند و ایران دادم. در جلسه سفرا از این پیشنهاد استقبال نشد. چند روز بعد وقتی خدمت آیتالله هاشمی رسیدم، پیشنهاد را مطرح کردم که بسیار استقبال کردند. بعدا به من فرمودند در سفر به پکن هم آن را مطرح کردند. آیتالله هاشمی معتقد به بالانس در روابط جمهوری اسلامی با جهان شرق و غرب بود. بیش از این دو، روابط با کشورهای همسایه برایش اهمیت داشت. دوستان وزارت خارجه میدانند ایشان چقدر برای توسعه روابط با کشورهای آسیای میانه و قفقاز و ترکیه و کشورهای حاشیه خلیجفارس زحمت کشیدند. با سران برخی از این کشورها روابط شخصی بسیار دوستانه و حتی روابط خانوادگی برقرار کرد. این نوع روابط به اندازه روابط رسمی دیپلماتیک در بهبود روابط مهم و تأثیرگذار بود.
روزنامه جوان هم امروز گزارشی در خصوص سرطانزا بودن یا نبودن پارازیتها دارد و در بخشی از گزارش زهرا چیذری به عنوان «پارازیت معاون تحقیقات وزارت بهداشت روی اعصاب مردم!» میخوانیم: «امواج تلفن همراه، وای فای و سیگنالهای ماهوارهای که در طیف گستردهای هر روز و هر لحظه ما را احاطه کردهاند و ما هیچکدام از آنها را نمیبینیم، درست از جنس همین آنتیسیگنالهای ماهوارهای هستند که آنها را به نام پارازیت میشناسیم. گورانی با بیان این مطلب به «جوان» میگوید: در واقع باید بگوییم که ابتدا سیگنالی تولید شده که حالا آنتیسیگنالها یا همان پارازیت برای تداخل درآن تولید میشود. وی تصریح میکند: پارازیتها دقیقاً همان مشخصات سیگنالهای ماهوارهای را دارند با یک اختلاف جزئی در انرژی. از سوی دیگر در برابر طیف بسیار گستردهای از امواج ماهوارهای که آنها را در قالب دهها هزار شبکه ماهوارهای مشاهده میکنیم، آنتی سیگنالها یا همان پارازیتها در برابر تعداد محدودی از این سیگنالها تولید میشوند پس در صورت اثبات سرطانزایی این امواج متهمان ردیف اول چنین قصهای سیگنالهای ماهوارهای و تمامی امواج رادیویی هستند نه آنتیسیگنالها و در این صورت باید از تمامی امواج رادیویی چشمپوشی کنیم از ماکروویو گرفته تا تلفن همراه و بیسیمهای مختلفی که از آنها استفاده میکنیم. این در حالی است که هیچکس به خود امواج ماهوارهای توجهی ندارد و همه حساسیتها روی پارازیتها متمرکز شده است. رئیس اداره بهداشت پرتوهای وزارت تأکید میکند: برابر استاندارد ایران، انرژی میدان الکتریکی این پرتوها هیچگاه نباید بیش از 61 ولت بر سانتیمتر به مردم برسد. اکنون همه سیستمهای رادیویی ما در محدوده قانونی قرار دارد و پارازیتها در ایران در محدوده استاندارد قرار گرفته و به ندرت انرژی میدان الکتریکی آنها که یکی از معیارهای جهانی برای سنجش سلامت اینگونه انرژیهاست از 15 بیشتر میشود. وی درباره محدوده انرژی پارازیتها میگوید: ماهوارههای تجاری روی فرکانس 10 تا 12 گیگ هستند و آنتیسیگنالهای آنها هم در همین محدودهاند. با وجود این برخی افراد به گونهای با پارازیتها برخورد میکنند که انگار این امواج بمبی جداگانه هستند، در حالی که این امواج هم همان مشخصات دیگر امواج الکترو مغناطیس را دارند. وی درباره فیلمهایی که در این باره از سوی شبکههای ماهوارهای تولید شده و در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد نیز تصریح میکند:در این کلیپها غلطهای محرز علمی وجود دارد. گورانی با اشاره به دیشهای ماهوارهای درباره امواجی که این دیشها به خود جذب میکنند نیز میگوید: تمام انرژیای که در سطح دیش جمع میشود، روی کانون آن یعنی جایی که ال ام بیقرار دارد، متمرکز میشود اما در این حالت هم اگر آشکارسازی را در مقابل این دیشها قرار دهیم، میزان امواج آن از حد استاندارد سلامت بیشتر نیست. به گفته گورانی طبق اعلام مرکز تحقیقات سرطان وابسته به سازمان جهانی خطرات پرتوهای رادیوفرکانسها در دسته «احتمالاً سرطانزا» قرار دارند. وی در عین حال تصریح میکند: یک اصلی در دنیا وجود دارد به نام «آلارا»، به این معنی که تا جایی که امکان دارد، پرتوها را باید کاهش داد.»
بنفشه سامگیس امروز در صفحه اجتماعی روزنامه اعتماد گزارش خواندنی دارد از وضعیت اسفبار زندگی مردم در دهستان «مارز» از شهرستان قلعهگنج در جنوب کرمان که به دلیل فقر شدید اهالی اش این روزها بسیار مورد توجه روزنامهنگارها قرار گرفته است. در بخشی از گزارش سامگیس گفتوگوی او را با خیری یکی از اهالی این روستا میخوانیم: «اینجا گوشت میخورین؟
- (میخندد) گوشت چیه؟
از داخل دره که بالا را نگاه کنی، جاده را نمیبینی. دره آفتاب نمیگیرد. داخل کپرها سرد است و بوی نا و خاک میدهد.
وسایل خودت کجاست؟
- وسایل چیه؟
بالاخره هر زنی برای خودش یه وسایلی داره. لباسات، کفش، روسری؟
- (میخندد) ما اینجا هیچی نداریم.
هیچی یعنی چی؟ شما مهمونی نمیرین؟ لباس نمیخرین؟ برای عید و سال نو؟
- (میخندد. اینبار این خنده، خنده تمسخر است.) مهمونی یعنی چی؟ عید چیه؟ من که بدبختم، چه فرقی میکنه عید باشه یا یک روز دیگه؟
کل دارایی شوهر خیری ١٥ راس گوسفند است و دو کپر. وضعیت تمام ساکنان ماه مانک مثل خانواده خیری است. پای گوشت و خیلی چیزهای سادهتر از گوشت به این روستا نمیرسد. تمام اهالی، با یارانه زندگی میکنند. چند راس دام نحیف و رو به موت، تمام سرمایه خانوادههاست. روستا آب لوله کشی ندارد و زنهای روستا، برای شستن ظرف و لباس باید بروند کنار رودخانه پشت کوه. از آب همان رودخانه هم ظرفهایشان را پر میکنند برای خوردن و غذا پختن. روستا حمام ندارد و اهالی روستا، برای حمام میروند کنار همان رودخانه پشت کوه. روستا دستشویی ندارد و اهالی روستا برای قضای حاجت باید بروند... میروند پشت کوه، گوشه زمین را چال میکنند، زیر سقف آسمان ادرار و مدفوع میکنند بدون آنکه آبی برای شست و شو داشته باشند. اگر در طول روز، یا شب و دیر وقت، مریض بشوند و دردی بگیرند، هیچ کس باخبر نمیشود. مگر اینکه خودشان را تا بالای جاده بکشند تا اگر ماشینی رد شد، آنها را به نزدیکترین خانه بهداشت روستایی برساند. نزدیکترین خانه بهداشت، ٢٥ کیلومتر دورتر است. نزدیکترین بیمارستان، ١٥٠ کیلومتر دورتر. «هر وقت یارانه بدن، ما هم میریم شهر. (شهر، یعنی قلعهگنج. خیری تا به حال دورتر از قلعهگنج نرفته.) وقتی میریم شهر، پیش همون یارو که یارانه مان میده، گاهی ماست میخریم. ماست تنها چیزیه که غیر از عدس و سیبزمینی میخوریم...»
منبع: تابناک