خسرو معتضد: بنی صدر خائن نبود بلکه پررو بود/ پدر بنی صدر طرفدار رژیم پهلوی بود/ بنی صدر جاسوس نبود
تحلیلگر مسائل تاریخی گفت: بنیصدر آدمی کمسواد و پررویی بود که برای ریاست جمهوری ایران خیلی کوتاهقامت بود. کشورهای دیگر را نگاه کنید. آدمهایی که برای رئیسجمهوری میگذارند، مورد احترام، آدمحسابی و بعضاً سالخورده هستند ولی بنیصدر بدون این شرایط رئیسجمهور شد و بزرگترین اشتباه این بود که وی فرمانده کل قوا هم شد.
به گزارش دیده بان ایران؛ صبح روز شنبه (۱۷ مهرماه) در سن ۸۸ سالگی درگذشت. وی در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ در مدت کمتر از ۲ سال به عنوان نخستین رئیسجمهور ایران فعالیت کرد.
بر همین اساس و برای بررسی عملکرد و فعالیتهای ابولحسن بنیصدر، گفتوگویی با خسرو معتضد، کارشناس تاریخ معاصر انجام دادهایم که در زیر میخوانید:
نظرتان را در خصوص عملکرد بنیصدر در دوران ریاستجمهوریاش فرمایید. به عقیده شما مشکلات در این دوره نتیجه کمکاری و نادانی وی بود یا او به عمد خیانت میکرد؟
معتضد: من نواقص و اشتباهات عملکرد بنیصدر در دوران ریاستجمهوریاش را ناشی از خیانت نمیدانم، بلکه معتقدم این کاستیها نتیجه ندانمکاری وی بوده است. بنیصدر از ابتدا تجربه و سواد لازم برای ریاست جمهوری را نداشت. رعایت سلسه مراتب و آموزش دیدن برای هر مسئولیتی لازم است؛ برای مثال زمانی که یک فرد بخواهد برای تدریس در دانشگاه اقدام کند، حتماً باید کارشناسی، کارشناسیارشد و در سطوح بالاتر مدرک دکتری گرفته باشد، دوره استاژ را باید گذرانده باشد، مدتی دانشیار و استادیار باشد، ولی بنیصدر بدون گذراندن موارد مشابه این مراحل در عالم سیاست، رئیسجمهور ایران شد.
ابوالحسن بنیصدر پسر آیتالله سید نصرالله بنیصدر و از دوستان سرلشکر زاهدی بود. آیتالله بنیصدر تا حدودی از طرفداران رژیم پهلوی بود و عکسهایی از او وجود دارد که در جشنهایی که افسران آمدهاند، برای تکریم از شاه، ایستاده است. ابوالحسن بنیصدر یک دانشجوی مؤسسه مطالعات اجتماعی بود که در حدود سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ شهرتی به دست آورد. در آن دوران وی در دانشگاه به عنوان جبهه ملی فعالیت میکرد و فکر نمیکنم در این مدت زندانی هم شده باشد؛ شاید یک بازداشت کوتاهی داشت، زیرا پدرش در دولت شاهنشاهی ذی نفوذ بود.
بنیصدر در این میان یک آدم معمولی بود. وی کتابی دارد به نام «کیشِ شخصیت»، این کتاب را که خواندم دیدم خیلی سطح پایین است. من یک کتاب را که میخوانم ارزیابی میکنم، این کتاب اگر خوب باشد به کتابخانه من میرود ولی اگر کتابی مانند کتاب «رضاشاه» آقای زیباکلام یا همین کتاب بنیصدر باشد، آن را نگه نمیدارم. بنابراین کتاب «کیش شخصیت» را ارزیابی کردم بسیار کتاب پیشپاافتادهای بود. یک چیزهایی از این کتاب و آن کتاب سرهم کرده بود و به نظرم معلوماتش هم پایین بود.
مدتی قبل از انقلاب اسلامی، افرادی مانند بنیصدر خودشان را به امام خمینی (ره) نزدیک کردند. امام در آن موقع خیلی مورد توجه مردم بود، زیرا جلوی شاه ایستاده بود. نسل امروز نمیدانند که مردم چقدر از شاه بدشان میآمد. بنابراین بنیصدر در چنین جوی خودش را به هواداران امام خمینی (ره) نزدیک کرد. گویا امام (ره) که از کویت به فرانسه میروند، بنیصدر پذیرایی از امام را برعهده میگیرد و یک خانهای میگذارد بعد که خانه نوفل لوشاتو اجاره میشود و امام (ره) به آنجا میرود، از این طریق خودش را به امام نزدیک میکند.
به عقیده شما بنیصدر در آن دوره توانایی و لیاقت رئیسجمهور شدن را داشت؟
معتضد: علت اینکه بنیصدر در اوایل انقلاب جلوه کرد، اختناق آن زمان بود. همه میگفتند دکتر بنیصدر! این فرد چقدر باسواد است! در حالی که او اولین کسی بود که گفت موی خانمها تشعشع دارد! من خودم شاهد صحبت او بودم که وقتی به وزارت بهداری آمده بود از این مزخرفات میگفت. بنیصدر آدمی کمسواد و پررویی بود که برای ریاست جمهوری ایران خیلی کوتاهقامت بود. کشورهای دیگر را نگاه کنید. آدمهایی که برای رئیسجمهوری میگذارند، مورد احترام، آدمحسابی و بعضاً سالخورده هستند ولی بنیصدر بدون این شرایط رئیسجمهور شد و بزرگترین اشتباه این بود که وی فرمانده کل قوا هم شد.
اشتباه بزرگ بنیصدر نزدیک شدن به مجاهدین خلق بود، مجاهدین هم او را طرد کردند و از ایران فراریش دادند؛ در مجموع بنیصدر انسان ندانمکاری بود؛ مثلاً دستورات نظامی صادر میکرد که غلط بود. یک آدم غیرنظامی که حتی در ارتش خدمت وظیفه هم نکرده چطور فرمانده قوا میشود!؟ معتقدم شکستهای ابتدای جنگ به خاطر فرماندهی اشتباه بنیصدر بود! بنیصدر خیلی به ۱۱ میلیون رأی که در انتخابات ریاستجمهوری آورده بود افتخار میکرد، در حالی که در برای کسب این آرا امام خمینی (ره) همراه وی بود و به همین دلیل مردم به بنیصدر اعتماد کردند ولی او پاسخ مناسبی به این اعتماد امام و مردم نداد.
در آن دوره باید یک نفر به بنیصدر میگفت که وقتی نمیتوانی مملکت را اداره کنی، از این سمت برو کنار. من اعتقاد ندارم که بنیصدر برای آمریکاییها جاسوسی میکرده زیرا شخصی که رئیسجمهور باشد، تمام بودجه مملکت دستش باشد، اختیارات تام داشته، بلندترین مقام را داشته باشد، برای چه جاسوسی کند؟ بلکه مشکل اصلی او نادانی و تصمیمگیریهای اشتباهاش بود. اینقدر هم کسی را نداشت، برای اینکه از ایران فرار کند دست به دامن مجاهدین خلق شد که آن موقع امکاناتی در ارتش داشتند، از سالها پیش در ارتش نفوذ پیدا کرده بودند، بعد هم دخترش را به رجوی داد و آن دختر هم طلاقش را گرفت.