واکنش روزنامه اطلاعات به «عقب نشینی» ایران در برابر آژانس/ نه خجالت دارد، نه شماتت!
روزنامه تحت مدیریت محمود دعایی نوشت: درک مصلحت نظام و مردم و حتی تغییر موضع و عملکرد در هنگامهها و وقایعی که برای کمک به رفع مشکلات مردم و کشور ضروری مینمایند، نه خجلت دارد و نه شماتت. ایستادن بر سر موضع و حتی لجاج برای نشاندن حرف خود به کرسی با وجود ایجاد هزینههای غیرقابل جبران برای نظام و کشور، عین بیتدبیری و بیمنطقی است و خوشبختانه رئیسجمهوری نشان داده است که حاضر به پرداخت چنین هزینههایی نیست یا حداقل تا به حال چنین نشان داده است؛ حتی اگر برخی آنرا نشانه عقبنشینی بدانند.
به گزارش دیده بان ایران؛ روزنامه اطلاعات نوشت: سفر رافائل گروسی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران و دستیابی به توافقی که مانع از تشدید اختلافات ایران و آژانس شد، بازتابهای زیادی داشت.
از جمله برخی این توافق را مورد نقد قرار دادند که به چه دلیل برخورد تندتر و قاطعانهتری صورت نگرفت؟ چرا دولت جدید که قاعدتاً مخالف روندهای گذشته در تعامل با نهادهای بینالمللی بود و آنرا وادادگی سیاسی میخواند، وقتی خود به قدرت رسید در همین ابتدای کار سیاست میانهروی در پیش گرفت؟ چرا حالا حضرات در مجلس و دولت برجام را پاره نمیکنند یا به مأموریت بازرسان آژانس پایان نمیدهند؟ این گلایه هم از سوی معدودی اصولگرایان و هم از سوی برخی اصلاحطلبان مطرح میشود و رئیسجمهوری و دولت را مورد خطاب انتقادی قرار میدهند. درک مصلحت نظام و مردم و حتی تغییر موضع و عملکرد در هنگامهها و وقایعی که برای کمک به رفع مشکلات مردم و کشور ضروری مینمایند، نه خجلت دارد و نه شماتت. ایستادن بر سر موضع و حتی لجاج برای نشاندن حرف خود به کرسی با وجود ایجاد هزینههای غیرقابل جبران برای نظام و کشور، عین بیتدبیری و بیمنطقی است و خوشبختانه رئیسجمهوری نشان داده است که حاضر به پرداخت چنین هزینههایی نیست یا حداقل تا به حال چنین نشان داده است؛ حتی اگر برخی آنرا نشانه عقبنشینی بدانند.
نکته اینجاست که کنشگران سیاسی و نمایندگان و سران جریانها و تشکلها، آرمانها و ایدهها و اندیشههایی دارند که بعضاً در جای خود بسیار خوب، انقلابی، ارزشی و قابل دفاع مینماید و از همین منظر اصحاب دولت و قدرت را مورد نقد و عتاب قرار میدهند اما واقعیت این است که در مقام اجرا و عمل بسیاری از ایدهها صورت دیگری پیدا میکنند.
رویارویی با مشکلات فراوان اداره کشور و مصلحت مردم از نزدیک و در مقام کارگزار سبب میشود تا از منظر و دریچه تازهای به مسائل نگریست و اگر در این موضع و مقام مصالح جامعه و کشور را مقدم بر مصالح خود و حزب و گروه و اندیشه و جریان و حتی آبروی خود بدانیم، قدر مسلم بیخجلت و لجاج راه صحیح برمیگزینیم حتی اگر در تنافر با اندیشه و تصور قبلیمان باشد.
فرقی نمیکند این جناح بر سر کار است یا آن جناح، حتی اینکه قبلاً چه فکر میکردیم و حال باید چه فکری کرد که در تعارض با آن نباشد هم مهم نیست؛ مهم این است که حال چه باید کرد تا بیشترین صلاح ملک و ملت در آن باشد. برخی میگویند حالا که دولت با سایر قوا هماهنگ شده، خواهید دید که توافقها و مصالحهها برای برداشتن تحریمها سریعتر اتفاق خواهد افتاد، فقط مسأله این بود که قبلیها چنین نکنند. حتی اگر این باشد هم باز خوب است. چه اشکالی دارد؟ تا به حال مگر کم هزینه دادهایم به خاطر اصرار بر مواضع غلط و لجاج بر سر روندها و موضعگیریها و تصمیماتی که برای کشور نه تنها فایدهای نداشتند بلکه هزینههای هنگفتی را نیز تحمیل کردند؟
اصولاً همینکه رئیس جمهوری برخلاف گذشته به جای اینکه هر شب در سیما یا در هر سخنرانی از دولت قبل بد بگوید و از خرابهها و خرابیها و آوارهای به جای مانده و خیانتها و خباثتها و کوتاهیها و غفلتها سخن براند (با وجودی که میدانیم کشور و بهویژه اقتصاد کشور را در چه شرایطی تحویل گرفته است) از اقدام و عمل و خدمت و کار برای مردم و لزوم رفع مشکلات صحبت میکند و مرتب به گذشته نقب نمیزند و غیبت این و آن نمیکند خوب است و هیچ اشکالی ندارد اگر به این تصمیم رسید که مثلاً عملکرد و تیم هستهای کشور با توجه به اقتضائات خوب و قابل دفاع بوده و باید به مذاکرات ادامه داد و از ظرفیتهای برجام استفاده کرد و از مرگ آن جلو گرفت یا به عنوان مثالی دیگر مسأله FATF را حل کرد؛ برای حفظ منافع ملک و ملّت، چنین کند و واهمهای از گلایهها و هجمهها به خود راه ندهد. مردم کاری ندارند که این جناح بر سر کار است یا آن جریان. مردم عملکرد کارگزاران و مقامات نظام را به حساب کارآمدی یا ناکارآمدی آن میگذارند و منتظرند تا دریابند بالاخره چگونه مشکلات ریز و درشتشان سامانی میگیرد و لختی آب خوش از گلویشان پایین میرود.
حال دورانی نیست که با درآمدهای سرشار نفتی بتوان هزینههای هنگفت آمال و آرزوهای حزبی و جناحی و تصمیمات کارشناسی نشده و لجاجهای پرهزینه را پوشش داد و چند صباحی اسب مراد خویش راند.