کارشناس افغانستان: ایرانیها از پاکستانی ها بازی خوردند/پاکستان و عربستان سعودی برنده اصلی و ایران و هند بازنده اصلی
بخش مهمی از نیروهای طالبان با القاعده و داعش کار می کنند. طالبان تمامی قدرت را می خواهد.همکاری با طالبان برای آینده ایران مشکل ساز است. پیرمحمد ملازهی گفت: من فکر می کنم همکاری ایران با طالبان برای آینده ایران مشکل ساز است. یعنی با جریانی وارد معامله شده اید که در بلند مدت هیچ سودی برای شما نخواهد داشت. شاید ایرانی ها در میدان پاکستان بازی کردند و حتی اگر صادقانه تر موضوع را ببینیم از پاکستانی ها بازی خوردند. به نظرم اگر برنده و بازنده برای جنگ افغانستان متصور باشیم، پاکستان و عربستان سعودی برنده اصلی و ایران و هند بازنده اصلی قضیه خواهند بود. بیشتر کسانی که مناطق مرزی ایران و افغانستان را به تصرف خودشان در آورده اند نیروهای ضد ایرانی هستند. ایران این را چه طور می خواهد توجیه کند؟! نیروهای جندالله و جیش العدل دارند با داعش کار می کنند و اینها نیمروز را گرفته اند و الآن نیمروز دست اینها است.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ یک کارشناس مسائل افغانستان با اشاره به نقش کشورهایی مثل آمریکا، عربستان سعودی و قطر و همچنین گروه هایی نظیر القاعده و داعش در اوضاع فعلی افغانستان، کار دولت اشرف غنی را تمام شده ارزیابی کرد و همچنین در خصوص مذاکره عبدالله عبدالله با طالبان نیز گفت: واقعیت این است که ساختار قدرتی که بقیه قومیت ها هم حضور مؤثر دارند و مدعی شراکت هستند برای طالبان قابل قبول نیست. به نظرم عبدالله هم در این زمینه واقع بین تر از این حرف ها است که فکر کند قدرت را به دست او می دهند. اگر دولت موقت تشکیل شود قطعا طالبان رهبری آن دولت موقت را هم بر عهده خواهد داشت.
آنچه در ادامه می آید مشروح کامل با پیرمحمد ملازهی است:
با توجه به سقوط هرات، از نظر شما اوضاع افغانستان چه طور پیش می رود و مردم و دولت این کشور در چه وضعیتی هستند؟
واقعیت این است که در یک هفته اخیر فشار نظامی طالبان باعث شده که چند مرکز مهم از جمله هرات، قندهار، لشکرگاه که مرکز هیرمند است، سرپل و جاهای مختلف سقوط کند ولی بسیاری از این جاها سقوط تنها تحت فشار نظامی طالبان نبوده بلکه به نظر می رسد یک نوع توافقات پشت پرده هم وجود دارد که به توافق ملا برادر و خلیل زاد در دوحه بر می گردد. البته هیچ چیز قطعی نیست ولی می شود فکر کرد آنچه الآن در افغانستان می گذرد بخشی از توافق پنهانی است که در دوحه بین آمریکایی ها و طالبان به اضافه پاکستان و عربستان سعودی پیش آمده و دارند افغانستان را به مسیری می برند که برای کشورهای رقیب آمریکا احتمالا در آینده خیلی مطلوب نخواهد بود
ممکن است این جریان مشکلاتی را برای این کشورها به وجود بیاورد. به ویژه که نشانه هایی وجود دارد که بخش مهمی از نیروهای عمل کننده طالبان هم نظامیان پاکستان و هم گروه های قومی هستند که با سازمان القاعده و داعش کار می کنند. مثل اویغورها، نهضت اسلامی ترکستان شرقی اهل چین که در سین کیانگ برای استقلال آنجا می جنگند یا حزب التحریر و نهضت اسلامی ازبکستان و امثال گروه انشعابی از جریان اسلامی در تاجیکستان یا چچن ها و گروه های مختلفی که مربوط هستند به جماعت های اسلامی اندونزی، مالزی، بنگلادش، هند و پاکستان مثل حزب محمد کشمیری همه الآن در کنار طالبان می جنگند.
این نشان می دهد فضای جدیدی دارد در افغانستان حاکم می شود که آن فضا احتمالا در راستای اهداف استراتژیک تری است از آن چیزی که در ظاهر امر به نظر می رسد. واقعیت این است که خیلی جاها شایعاتی وجود دارد که مثلا در قندهار داشت مقاومت شکل می گرفت اما آقای محق از کابل با مقامات قندهار تماس می گیرد که مقاومت نکنند و خودشان را کنار بکشند و بعد به راحتی طالبان می آید و آنجا را می گیرد. اگر این شایعات درست باشد به نظر می رسد بخشی از حاکمیت کابل هم در این ماجرا دست دارد.
به نوعی شاید بشود گفت از دید قومیت پشتون تقویت پشتون مدنظر هست که اگر در قالب لیبرال دموکرات نشد در قالب طالبان عملیاتی می شود. ولی اگر از دید بقیه قومیت ها نگاه کنید، مانع حذف قومیت های دیگر در ساختار دولت آینده خواهد بود؛ هرچند که ممکن است در متن توافقات به نوعی وجود داشته باشد که قومیت ها را هم تا حدی به عنوان کارگزار، نه تصمیم گیر، در ساختار قدرت بپذیرند.
حتی بعضی ها این احتمال را مطرح کرده اند که ممکن است به زودی طالبان به کابل بروند و کابل را هم تصرف کنند مگر اینکه پیشنهادی که در قطر به عبدالله داده شده و گفته اند اگر اشرف غنی کنار برود ما حاضر هستیم توافق کنیم.
از یک طرف طالبانی ها مدعی هستند که با کابل کار ندارند و از طرف دیگر آمریکایی ها پیشنهاد می دهند که اشرف غنی کنار برود. تحلیل شما از این رفتار دوگانه چیست؟
واقعیت این است که در توافقی که بخش محرمانه آن انتشار نیافت، همین چیزی است که دارد عملیاتی می شود. آقای خلیل زاد فقط جمله کوتاهی در مصاحبه ای گفته بود که باید یک دولت موقت تشکیل شود و دولت فعلی کنار برود و آن دولت موقت که طالبان هم در آن حضور دارد و دولت فعلی هم حضور دارد، قانون اساسی جدیدی تهیه و یا قانون اساسی جدید را به گونه ای اصلاح کنند که گنجایش حضور طالبان و بقیه گروه ها را هم داشته باشد. این حرفی است که خلیل زاد در روز اول توافق با ملا برادر زد ولی دیگر خیلی روی این مسأله مانور ندادند.
الآن به نظر می رسد پیشنهادی که در مذاکرات سه روز اخیر دوحه به عبدالله داده اند این را به صراحت گفته اند که شما آقای غنی را قانع کن که کنار برود و دولت موقت به وجود بیاید. احتمالا در دولت موقت عبدالله عبدالله را می پذیرند. به این دلیل که عبدالله پشتوانه قومی دارد و اشرف غنی پشتوانه قومی ندارد و نیروی لیبرالی بود که از غرب آمده و کل تعداد آنها هم از 300 نفر بیشتر نیست که دولت را در دست گرفته اند. در واقع حالتی مثل دولت کمونیستی پیدا کرد که سوار بر تانک روسی قدرت را گرفت، ایشان هم سوار هواپیمای آمریکایی شد و آمد و قدرت را گرفت.
بنابر این به نظر من دوران آقای اشرف غنی تمام شده است ولی بازیگری است که امتیاز می خواهد. آدم لجوج و بازیگر ماهری هم هست و واقعیت این است که تا اینجا برای حفظ خودش خوب بازی کرده و اینکه چه بر سر مملکت می آید برای او خیلی مهم نیست.
با توجه به اینکه چندین سال است عبدالله عبدالله تلاش می کند دولت افغانستان را در دست بگیرد و همواره رقیب جدی رئیس جمهورهای اخیر این کشور بوده است، اگر بر سر به قدرت رسیدن او توافق شود و یا دولت موقت را به او بسپارند، همه این اقدامات به نوعی توطئه عبدالله برای رسیدن به قدرت تلقی نمی شود؟
این طوری نیست که طالبان قدرت را به عبدالله بدهند؛ عبدالله را می پذیرند که در کنار آنها باشد. قدرت اصلی را طالبان خواهند گرفت و این طوری نیست که او را در قدرت شریک کنند. به عنوان ابزار کار به او نیاز دارند نه اینکه قدرت را به او بدهند.
یعنی طالبان دارد عبدالله را هم بازی می دهد؟
به نظرم این طوری می آید. یعنی اصلا این طوری نیست که قدرت را به دست عبدالله بدهند و خودشان کنار بکشند. عبدالله را به عنوان یک ابزار کار مناسب در این شرایط تشخیص می دهند و در شرایط بعد هم او را حذف می کنند. طالب تمامی قدرت را می خواهد. طالب از دو زاویه انحصارطلب است؛ هم به لحاظ ایدئولوژیک هیچ ایدئولوژی دیگری جز برداشت خودش از اسلام را قبول ندارد و دوم به لحاظ قومی است؛ تجربه تاریخی 300 ساله افغان ها که همیشه قدرت دست پشتون ها بوده را هم دنبال می کنند.
واقعیت این است که ساختار قدرتی که بقیه قومیت ها هم حضور مؤثر دارند و مدعی شراکت هستند برای طالبان قابل قبول نیست. به نظرم عبدالله هم در این زمینه واقع بین تر از این حرف ها است که فکر کند قدرت را به دست او می دهند. اگر دولت موقت تشکیل شود قطعا طالبان رهبری آن دولت موقت را هم بر عهده خواهد داشت.
طالبان در چند روز اخیر به مرزهای ایران نزدیک تر شده است. در چند سال اخیر عملا کنترل چندانی بر رفت و آمد افغان ها از این مرزها صورت نمی گرفته ولی بعد از تحولات اخیر در افغانستان دولت ایران اعلام کرده مرز با افغانستان را می بندد. به نظر شما بستن مرز ایران و افغانستان امکان پذیر هست؟ دوم اینکه با توجه به پناه آوردن مردم افغانستان به ایران، به نظر شما این بستن مرز چه قدر کار درستی است؟
برداشت شخصی من این است که بستن مرز ایران و افغانستان اصلا امکان پذیر نیست و جز اینکه اعتبار ایران را مخدوش کند چیزی برای ایران نخواهد داشت. می تواند جاهای قابل کنترل را ببندد ولی ما نزدیک هزار کیلومتر مرز داریم که همه جای آن قابل عبور است و یعنی این طور نیست که کسی بخواهد ببندد. به اضافه اینکه وقتی جمعیت زیادی زن و مرد تشنه و گرسنه کنار مرز بیاید ایران تا چه زمانی می تواند این مرز را ببندد؟
دو راه حل وجود دارد؛ یکی اینکه ایران کمک کند و از سازمان های بین المللی هم کمک بگیرد در داخل افغانستان، لب مرز اردوگاه بزند و اینها را آنجا مستقر و هزینه را خودش یا سازمان ملل تقبل کند و امنیتشان را ایرانی ها بر عهده بگیرند تا طالبان به آنها حمله نکند. راه دیگر این است که مرز را باز بگذارند؛ چون به هر حال فشار می آید به خصوص که اگر طالبان به طرف تضاد شیعه و سنّی برود که خود طالب و شورای کویته در این زمینه کمتر انگیزه دارد ولی داعشی ها انگیزه دارند، در این صورت اکثر شیعیان افغانستان به طرف مرز ایران می آیند. ایران آن موقع چه طوری می تواند توجیه کند که مرز را ببندد و اینها را راه ندهد؟!
به هر حال در داخل هم ایرانی ها حداقل نسبت به شیعه ها احساس همگرایی دارند. به اضافه اینکه فارسی زبانان هم در حوزه تمدنی ایران هستند و از ایران انتظار دارند. ایران با توجه به شعارهایی که در گذشته داده اگر در این زمینه یک نقش منفی ایفا کند به نظرم می آید که بازنده خواهد بود. اما این جوری نیست. به نظرم تا جایی که فشار خیلی زیاد نباشد می شود مرزها را کنترل کرد و البته این طور نیست که ایران اگر مرز را کنترل کرد از ورود افغان ها جلوگیری کند؛ افغان ها از جاهای مختلف می توانند وارد ایران شوند. ما نزدیک هزار کیلومتر مرز داریم و زمانی که اوضاع به این شکل نبود هم افغان ها از روزنه ها می آمدند و به ترکیه می رفتند و الآن هم همین طور است.
بنابر این کسانی که برنامه ریزی کرده اند مرز را ببندند خیلی شناخت واقعی نه از مرز و نه از شرایط افغانستان دارند. تصمیمی گرفته شده مبنی بر اینکه فعلا منافع ملی ما در این است که اجازه ندهیم اینها بیایند چون ممکن است در میان آنها آدم هایی باشند که در آینده برای ایران مشکلاتی ایجاد کنند. ولی در هر حال واقعیت این است که نمی شود این کار را کرد.
طور تحلیل کرد که ایران تهدید به بستن مرزها می کند تا سازمان های بین المللی هوشیارتر شوند و برای کمک به مردم افغانستان به یاری ایران بیایند؟
ایران می تواند با اینها وارد مذاکره شود و مسأله را طوری پیش ببرد که بشود داخل خاک ایران یا افغانستان یک اردوگاه زد و امنیت آنها را حفظ کرد. می شود این کار را کرد و اصلا وظیفه کمیساریای عالی سازمان ملل این است و جاهای دیگر همین کار را می کند. الآن پاکستان همین کار را دارد می کند. یعنی لب مرز امنیت آنها را ارتش پاکستان بر عهده می گیرد و در مناطق مرزی اردوگاه می زنند. به سازمان ملل هم می گویند غذا و بهداشت اینها را بر عهده بگیرید تا وضعیتشان مشخص شود.
به نظر من ایران می تواند همین کار را بکند. ولی بحث امنیت اینها است که به شدت از طالبان ترسیده اند و رفتار طالبان هم خیلی معقول نیست. مثلا من کلیپ پیرزنی از منطقه هیرمند را دیدم که می گفت شب آمده اند دخترها را به زور از خانه گرفته اند و عقد کرده اند. طبق برداشتی که آنها از اسلام دارند یا غنیمت است و یا خیلی عترت را رعایت و دختر مردم را به زور عقد می کند.
علی رغم جنایاتی که اعضای طالبان مرتکب شده اند، تا چند وقت پیش عده ای در ایران سعی داشتند القا کنند که طلبان تغییر کرده و حتی به نظر می رسید که برای همکاری ایران با این گروه زمینه سازی می کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من فکر می کنم همکاری ایران با طالبان برای آینده ایران مشکل ساز است. یعنی با جریانی وارد معامله شده اید که در بلند مدت هیچ سودی برای شما نخواهد داشت. شاید ایرانی ها در میدان پاکستان بازی کردند و حتی اگر صادقانه تر موضوع را ببینیم از پاکستانی ها بازی خوردند. به نظرم اگر برنده و بازنده برای جنگ افغانستان متصور باشیم، پاکستان و عربستان سعودی برنده اصلی و ایران و هند بازنده اصلی قضیه خواهند بود.
این در صورتی است که وارد بازی تعامل با طالبان شوند؟
ایران وارد تعامل شده ولی طبیعتا این تعامل پاسخ مناسب برای ایران ندارد. وقتی رقابت های ایدئولوژیک بین ایران و عربستان و روابط سیاسی ایران و پاکستان را در نظر بگیرید ممکن است در کوتاه مدت تأثیری داشته باشد و حداقل اطمینانی به ایران بدهند که مرزهای شرقی ایران را آنها کاری نخواهند داشت ولی بیشتر کسانی که مناطق مرزی ایران و افغانستان را به تصرف خودشان در آورده اند نیروهای ضد ایرانی هستند. ایران این را چه طور می خواهد توجیه کند؟! نیروهای جندالله او جیش العدل دارند با داعش کار می کنند و اینها نیمروز را گرفته اند و الآن نیمروز دست اینها است.