سفیر پیشین ایران در افغانستان: هیچ وجه تمایزی میان داعش و طالبان وجود ندارد
ظهره وند گفت: اسنادی وجود دارد که نشان میدهد القاعده حلقه وصل طالبان و داعش به حساب میآید و اینکه گفته می شود تمایز مشخصی میان داعش و طالبان وجود دارد به نظرم درست نیست.
به گزارش دیده بان ایران؛ «ابوالفضل ظهرهوند» سفیر پیشین ایران در افغانستان با اشاره به ادعای روسیه در خصوص اینکه حضور طالبان مانع از قدرت گرفتن داعش در افغانستان میشود، اظهار کرد: در دوران فعلی که طالبان نسبت به گذشته تهاجمیتر رفتار میکند گمانهزنیهایی مطرح شده مبنی بر اینکه گفته میشود این جریان میتواند در مقابل داعش قرار بگیرد و از افغانستان و سایر مرزهای مشترک با این کشور دفاع کند. به نظرم این تحلیل کاملاً اشتباه است؛ چراکه اوضاع و احوال میدانی و مولفههای سیاسی - امنیتی دقیقاً بر خلاف این ادعا را ثابت میکنند. عدهای معتقدند طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده است اما نمیگویند که این تغییر در کدام فاز و چگونه انجام شده است. واقعیت این است که طالبان در عرصه سیاسی و همچنین مذاکرات دیپلماتیک تغییر کرده است و اساساً تیمی که بیرون از افغانستان در دوحه مستقر هستند، ادبیات دیپلماتیک را به کار میبرند که این را میتوان یک تفاوت نسبت به گذشته دانست.
وی ادامه داد: از منظر ماهیتی و محتوایی هیچ مولفه وجود ندارد که بگوییم طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده است. وضعیت فعلی نشان میدهد آنها همچنان رفتار دهههای اخیر خود را پیگیری میکنند و من به یاد اقدامات آنها در دهه ۷۰ میافتم. به عنوان مثال در شهر لشکرگاه دیده شده که طالبان از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده میکند و در نقاط دیگر هم بر اساس گزارش سازمان ملل، این جریان دست به کشتار جمعی شهروندان افغانستان از قومیتهای مختلف زده است. در این میان روسها معتقدند که طالبان امروز میتواند با استقرار در مرزهای منتهی به جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق، امنیت آسیای میانه را تامین کند اما به نظرم مسکو دچار خطای فاحش تحلیلی شده است. مسأله اصلی این است که ادعای روسها در مورد تقابل طالبان با داعش یک مسأله اثباتشده به حساب نمیآید و باید توجه داشت که پتانسیل جذب نیرو توسط داعش به هیچ وجه با طالبان قابل مقایسه نیست.
این تحلیلگر مسائل جنوبشرق آسیا تصریح کرد: داعش دارای یک شبکه گسترده جذب عناصر در سراسر جهان است اما طالبان صرفاً در افغانستان و نهایتاً در پاکستان نفوذ دارد. این مسأله میتواند برای افغانستان و همچنین کشورهای منطقه به علاوه روسیه مسألهساز شود. کاملاً قابل پیشبینی است که جریانهای رادیکال حاضر در آسیای مرکزی میتوانند در این منطقه خود را تجمع کنند. از طالبان و داعش گرفته تا القاعده، نهضت اسلامی ترکستان شرقی، جیش محمد، حزب التحریر ازبکستان و حتی طیف اویغورهای ساکن چین میتوانند به هم پیوند بخورند و یک پتانسیل عجیب رادیکال را خلق کنند. این در حالی است که بهرغم تکذیب طالبان، گفته میشود که این جریان همچنان با القاعده در ارتباط است. توجه داشته باشید که اسنادی وجود دارد که نشان میدهد القاعده حلقه وصل طالبان و داعش به حساب میآید و اینکه گفته می شود تمایز مشخصی میان داعش و طالبان وجود دارد به نظرم درست نیست.
ظهرهوند افزود: معتقدم که طالبان یک متغیر وابسته است؛ به گونهای که لجستیک آنها را پاکستان تامین میکند و از منظر ایدئولوژیک به بسیاری از کشورهای منطقه وابسته است. در این میان آنچه که به صورت ویترین در این دوره دیده می شود، صرفاً یک تیم سیاسی در حال مذاکره با تمامی کشورها و طرفهای دخیل در پرونده افغانستان هستند اما آنچه که در میدان دیده میشود صرفاً یک طالبان رادیکال را به نمایش میگذارد. از سوی دیگر ما یک جریان سومی به اسم طالبان محلی را شاهد هستیم. این جریان سوم اساساً کار خود را انجام میدهند و در کل هر سه جریان مذکور به هیچ وجه با یکدیگر یکی و هماهنگ نیستند. بر همین اساس است که میگویم طالبان یک متغیر وابسته به حساب میآید؛ چراکه از ترکیه، پاکستان و عربستان تا امارات قطر و غربیها در حال هدایت این جریان هستند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: معتقدم که پیچیدگیهای مذکور میتواند اوضاع را غیر قابل تحلیل جلوه دهد. به همین دلیل است که نمیتوانیم بگوییم طالبان به صورت علنی علیه داعش دست به کار می شود. بنابراین اظهارات اخیر مسکو و همچنین نماینده ویژه پوتین در امور افغانستان را اساساً یک تحلیل غلط و خطای محاسباتی میدانم. از سوی دیگر احتمال دارد ماهها و حتی هفتههای آینده شاهد تعمیق اختلاف میانه روسیه با چین یا هند، ایران و پاکستان باشیم. این در حالی است که آمریکاییها هم در حال مشاهده این وضعیت هستند. به نظرم تمام بازیگران حاضر در افغانستان در تباهی روزگار مردم این کشور دخیل هستند و شک نکنید که این یک بازی بسیار خطرناک است که میتواند تاثیرات به شدت منفی بر جغرافیای جنوب شرق آسیا و آسیای میانه داشته باشد. بر این اساس احتمال دارد که باز هم شاهد تکرار وقایع دهه ۷۰ در افغانستان باشیم.