احمد صادقی: ما باید تلاش کنیم که تهران را با منابع خودش اداره کنیم/ تهرانِ امروز نه ایرانی است و نه اسلامی/ تهران باید یک سیستم هشدار سریع زلزله داشته باشد
منتخب شورای شهر ششم تهران گفت: ما باید اگر باور داریم که تهران پایتخت جمهوری اسلامی ایران است، ایران ام القری جهان اسلام هست؛ اگر به این باور داریم، باید به سمتی برویم که این هویت را در پایتخت کشورمان مشاهده کنیم، یعنی به سمتی برویم که تهران نماد تمدن ایرانی - اسلامی بشود. اگر نماد تمدن ایرانی - اسلامی بشود، به هر حال جاذبه پیدا میکند برای حوزه گردشگری، جاذبه پیدا میکند.
به گزارش دیده بان ایران؛ کمتر از دو ماه دیگر تا آغاز شورای شهر ششم باقی مانده و در این بین اصولگرایان با تشکیل جلسات مستمر سعی دارند که ضمن شناسایی اولویت های شورای جدید تکلیف شهردار بعدی تهران را نیز هر چه زودتر مشخص نمایند. آنها در لیست اولیه خود نام 41 نفررا جای داده بودند که پس از بررسی های موردنظر حالا 11 تن دیگر قرار است برای تکیه زدن بر صندلی شهردار تهران، در جلب نظر اعضای شورای ششم با یکدیگر رقابت خواهند کرد. احمد صادقی منتخب مردم تهران در شورای شهر ششم درباره همین مطلب و همچنین نحوه مدیریت شهری جدید و منابع تامین اداره پایتخت با خبرنگار دیده بان ایران به گفت وگو نشسته است که مشروح آنرا در ادامه می خوانیم.
- برنامه کلی شما برای چهار سال دوره آینده شورای شهر چیست؟ چه چیزی را میخواهید به شهر تهران اضافه کنید؟
بعد از گذشت 40 سال از انقلاب شکوهمند اسلامی یک سند پیش بینی توسط رهبری انقلاب به نام سند گام دوم ابلاغ شد که به منزله چشم انداز و مشخصکننده مسیر در 40 سال دوم انقلاب است. اما با توجه به ظرفیت بالای این سند ارزشمند کمتر کسی جهت احصا موارد مرتبط با موضوع مدیریت شهری اقدام کرده است.لذا بنده به دنبال این موضوع هستم که فضای مدیریتی و اجرایی حوزه شهری را منطبق با این سند پایهریزی کنم. در این سند سه واژه پرکاربرد وجود دارد بحث جوانگرایی به کنار. واژه خودسازی، واژه جامعهپذیری و واژه تمدنسازی. این سه واژه، کلیدواژههای اقدام ما درشورا منطبق با سند گام دوم خواهد بود. خودسازی یعنی شهر خودساز؛ شهر خودساز شهری است که بتواند با منابع خودش، خودش را اداره کند و وابسته به منابع بیرونی نباشد و اگر به منابعش آسیب وارد شود، بتواند در فرصت بسیار اندکی به حالت اولیه خودش برگردد و در حوزه اقتصادی تابآوری داشته باشد. امروز شهر تهران اینطور نیست، شهر ما منابعش وابسته به منابع خارج از خودش است. چه خارج از شهر تهران، حتی منابع مثلا وابسته به خیلی از مسائل در خارج از کشور هم هست که اینها در مدیریت شهر تهران تاثیرگذار است. ما باید در شورای ششم تلاش کنیم که تهران را با منابع خودش اداره کنیم؛ چه منابع موجود و چه منابع بالقوه ای که باید شناسایی شود و همچنین میبایست خلق منابع جدید داشته باشیم. ما باید بتوانیم تهران را از این وابستگی به منابع خارجی رها کرده و شرایط را برای اداره شهر توسط منابع خود هدایت کنیم، این کار بسیار بزرگی است که بر اساس سند چشمانداز پیشبینی میکنیم.
واژه خودسازی شهری هم یکی از شاخصههای شهرهای پیشرفته دنیاست، یعنی شهرهای پیشرفته دنیا هم بر اساس همین واژه خودسازی شهری، دارند خودشان خودشان را اداره میکنند. حالا اینکه چه کارهای میشود انجام داد، خیلی مباحث هست. تهران منابع خیلی زیادی دارد که این منابع شناسایی نشدهاند. از این منابع هست که تهران میتواند خودش را اداره کند و استفاده از این منابع هم صرفا منابع مثلا عوارض شهری نیست که بارش روی دوش مردم و شهروندان قرار بگیرد. باید شهروندان احساس کنند هزینههای اداره شهر از جایی غیر از جیب مردم تامین میشود ،شهر ما اینقدر ظرفیت دارد که این ظرفیت ناشناخته قرار گرفته و از این ظرفیت باید استفاده کنیم. یکسری ظرفیتها موجود است و ظرفیت قانونی دارد و باید از آنها استفاده شودو ما باید زیرساختهای قانونی را جهت استفاده فراهم کنیم.
میخواهم بگویم شهر تهران باید دارای این ویژگی باشد. این هم که میگوییم باید روی پای خود باشد، در همه عرصهها، یعنی نه فقط در عرصه اقتصادی. در عرصه فرهنگی باید به منابع خودش رجوع کند، در عرصه زیست محیطی باید به منابع خودش رجوع کند، در حوزه اجتماعی همینطور و در همه موضوعات باید از ظرفیتهای خودش به هر حال استفاده کند برای بحث اداره خودش. این بحث بحثِ بسیار مهمی است که باید شورای ششم خیلی روی این توجه کند و بنده هم تلاش میکنم این اتفاق بیفتد.
نکته بعدی موضوع جامعهمحوری یا جامعهپذیری است. برای اداره شهر باید زیرساختهایش فراهم شود که همه شهروندان تهران در اداره شهر خودشان را سهیم بدانند و بتوانند در اداره شهر شرکت کنند. شهر ما باید شهر مشارکتپذیر باشد. این مشارکتپذیری را باید در همه عرصهها، یعنی در عرصه اقتصادی حتی یک نفر با پرداخت هزار تومان احساس کند میتواند در اداره شهرش سهیم باشد. در حوزه فرهنگی، در حوزه اجتماعی، در حوزه آسیبهای اجتماعی این ساختار را باید شورای شهر فراهم کند. متاسفانه این زیرساخت فراهم نیست، یعنی نه اشخاص حقیقی بهعنوان شهروند، نه اشخاص حقوقی ،مثلا سازمان های مردمنهاد، موسسات فرهنگی، موسسات اجتماعی، خیریهها و... اینها نمیدانند چطور در اداره شهر میتوانند سهیم باشند. ما این فرایندها و این زیرساختها را فراهم کنیم
- الان نقش خیریهها در تهران؛ خیریهها یک نیروی وابستهاند که دائم از مدیریت شهری طلب می کنند و میگویند به ما بده! ما همیشه در این مدتی که همکاری میکردیم، این را میدیدم که مدام بیاور به من بده بود. در مورد اینکه جامعهپذیری و درآمد که گفتید؛ در بحث درآمد آیا میتوان تهران یا حداقل بخش اعظمی از درآمد شهرداری را به نقطهای رساند که ما کمترین نیاز را به آن عوارض و یا مالیات داشته باشیم؟
در بحث اینکه ما چه راهکارهایی برای جایگزینی درآمدها داشته باشیم، باید این را هم به یک جمع نخبگانی بسپاریم در شهر تهران. قطعا تهران اینقدر منابع دارد که بتواند جایگزین بشود. البته یکی از مشکلات این است که این درآمد شاید الان هم دارد استفاده میشود، ولی چون در قالب یک مدیریت یکپارچه نیست، منابع جاهای مختلف هزینه شود. به هر حال تهران پایتخت کشور است، به صورت ملی خیلی از سهم این درآمدها سهم سازمانهای ملی میشود و خیلی از این درآمدها را سازمانهای ملی به تهران نمیدهند. تهران اگر قرار است که این بار ملیبودن خودش را در کشور به منصه ظهور برساند باید حاکمیت و نظام این هزینههای ملیبودن شهر تهران را بپردازند که متاسفانه این را نمیپردازند، ضمن اینکه یکی از خود همینها موجب میشوند که یکسری از ظرفیتها و یکسری از اینها در اختیار حوزه ملی قرار بگیرد و در شهر هزینه نشود اگر در تهران این اتفاقات بیفتد، البته که نمیتوانیم عوارض را از بین ببریم، سر جای خودش است، ولی میتواند خیلی کمک شایانی داشته باشد.
- یکی از چیزهایی که در شهر تهران شاید همیشه مورد دغدغه اعضای شورای و مدیریت شهری بود، بحث گردشگری در تهران بوده، ولی همیشه در حد شعار باقی مانده است. ما گردشگری را احیا میکنیم، ما فلان کار را میکنیم. واقعا باید چه کاری انجام شود که گردشگری در تهران به معنای واقعی شکل بگیرد؟
من سومین نکته از بحث قبلیام را بگویم. ما یک واژهای داریم به نام تمدنسازی؛ شهر تمدنساز. شهری که نماد یک تمدنی هست، میتواند تمدنسازی کند. تهران نماد چه تمدنی است؟ تمدن اسلامی است؟ تمدن ایرانی است؟ حتی تمدن غربی هم نیست، یعنی تهران ما یک هویت چندگانهای دارد که همه چیز هست و هیچ چیزی هم نیست و هیچی را نشان نمیدهد و خیلی چیزها هم هست. ما باید اگر باور داریم که تهران پایتخت جمهوری اسلامی ایران است، ایران ام القری جهان اسلام هست؛ اگر به این باور داریم، باید به سمتی برویم که این هویت را در پایتخت کشورمان مشاهده کنیم، یعنی به سمتی برویم که تهران نماد تمدن ایرانی - اسلامی بشود. اگر نماد تمدن ایرانی - اسلامی بشود، به هر حال جاذبه پیدا میکند برای حوزه گردشگری، جاذبه پیدا میکند برای حوزه اقتصادی، جاذبه پیدا میکند برای حوزه اجتماعی. این کار زمانبر است، ولی باید پایههای ان انشاءالله در شورای ششم ریخته شود و این کار انجام شود. من امروز اصلا وارد مسائل نمیخواهم بشوم، چون در همین حوزه مشارکتپذیری، جامعهپذیری که عرض کردم، الان وضعیت با دو سال گذشته کاملا متفاوت شده است. مثلا ما یک پدیدهای به نام کووید 19 را داریم که تمام سبک زندگی انسان را تحت تاثیر خودش قرار داده، تغییر داده؛ ما باید شهر خودمان را برای مقابله با اتفاقات و این نوع پدیدههایی که ظهور پیدا میکنند آماده کنیم، یعنی یک زمانی شما با یک 1888 یا یک 137 تماس میگرفتید و نکاتتان را منتقل میکردید و این خودش مثلا در اداره شهر کمک میکرد. ما الان باید زیرساختهای فناوری را اینقدر بالا ببریم که عمده خدمات خودمان را برای شهروندان بتوانیم از طریق فناوریهای نوین در اختیار مردم قرار دهیم ما با فناوریهای نوین میتوانیم زمینه مشارکت مردم را در اداره شهر افزایش دهیم. بنابراین شهر ما باید شهر خودساز باشد، بتواند با منابع خودش خودش را اداره کند، شهر ما باید جامعهپذیر باشد، همه اجزای شهر بهعنوان یک موجود زنده باید در اداره شهر دخیل باشند، مثل اجزای بدن که همه اجزای بدن از مهمترین عضوش که مثلا بگوییم مغز و قلب است تا کوچکترین اجزای بدن در آن نقش دارند، باید این مشارکت مثل یک موجود زنده برای همه افراد داخل شهر به وجود بیاید و این باید فراهم شود و باید شهر هویت داشته باشد. بعضی از مناطق تهران مثل ری قدمت دهها هزار ساله دارند و شهر تهران هم از این قضیه مستثنی نیست. باید به این موضوع بپردازیم.
- شما یک مدتی در سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران فعالیت کردید. شاید پیش خودتان فکر میکنید اگر من عضو شورای شهر بودم، این کار را برای مدیریت بحران میکردم و الان که آمدید در شورای شهر، حوزه مدیریت شهری، چه کاری را برای مدیریت بحران میخواهید انجام دهید؟
بزرگترین خدمتی که برای ایمنی و مدیریت بحران شهر میتوانیم انجام دهیم، این است که مدیران خودشان باور داشته باشند که در شهری زندگی میکنند که اینها را مخاطرات زیادی احاطه کرده است. اگر من بتوانم باور خطرپذیری را در ذهن مدیران پرورش بدهم، فکر میکنم راه بسیار بزرگی را طی کردم. همین که مدیر باور کند امضایی که پای سند یک نامه میزند، آیا این امضاء تهران را پرخطرتر میکند یا دارد یک خطری از تهران برمیدارد. اگر من این باور را بتوانم در ذهنها ایجاد کنم، خود به خود پروژههای عمرانی و شهرسازی پیوست بحران به خودش میگیرد، پروژههای اجتماعی پیوست بحران به خودش میگیرد. چرا؟ چون از یک تفکری زاییده شده که آن تفکرش پشت این تفکری است که من باید کاری کنم که نهتنها خطری به خطرهای تهران اضافه نکنم، بلکه یک خطری از خطرهای تهران بردارم. به نظرم اگر من بتوانم این کار را انجام دهم، بزرگترین کار را برای شهر تهران انجام دادهام.
- چرا وعده ایجاد سامانه هشدار زلزله تا کنون محقق نشده؟
کسانی که در حوزه بحران شهر تهران مسئولیت میپذیرند، باور ندارد که تهران میتواند سامانه هشدار زلزله داشته باشد. این باور باید شکل بگیرد. هیچ یک از مدیران، چه کسی که بهعنوان مولد این کار، چه کسی که بهعنوان بهرهبردار این کار، هیچ کدامشان باور ندارند که تهران باید یک سیستم هشدار سریع زلزله داشته باشد. این باور ایجاد شود، خیلی کارها و اتفاقات میافتد که ما دیگر نیازی نداریم که بگوییم روی گسل نسازید. آن کسی که میخواهد مجوز ساخت را بدهد، نگاه میکند و میبیند روی گسل هست یا نه.